تفسیر آیه ۶۰ سوره روم چیست؟

پاسخ اجمالی

در قرآن کریم آمده است: «فَاصْبرِ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ  وَ لَا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لَا یُوقِنُونَ».[۱]
خدای متعال در این آیه به پیامبر اسلام(ص) می فرماید که در مقابل مشکلات و ناهمواریها، صبر و استقامت داشته باش و به وعده الهی نیز امیدوار باش؛ زیرا وعده او واقع خواهد شد.[۲] علاوه بر این چنان سنگین و پا بر جا باش که این افراد نتوانند تو را سبک بشمارند و از جا تکان دهند، در مسیرت استوار و محکم به ایست؛ چرا که آنها یقین ندارند و تو کانون یقین و ایمانى.[۳]
این آیه در حقیقت، خطاب تسلیت ‏آمیز به رسول خدا(ص) در برابر سخنان هتک ‏آمیز دشمنان است که دعوت او را افسانه سرایى میخواندند. خداوند میفرماید باید صبر و شکیبایى نمایى و به دعوت خود ادامه دهى، وعده پروردگار به اینکه بشر از اولین و آخرین در عالم قیامت بار دیگر زنده خواهند شد، حق ثابت و تخلف ناپذیر است.[۴]
در روایات آمده است: روزی علی(ع) نماز میخواند. ابن الکواء در پشت امام به حالت طعنه بر امام گفت: «وَ لَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَ إِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ»،[۵] امام ساکت ماند تا ابن کواء ساکت شد. امام قرائت را شروع کرد ولی ابن کواء نیز دوباره شروع کرد. سه بار این عمل تکرار شد و امام در مرحله سوم گفت: «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ …‏».[۶]

 

 

منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. روم، ۶۰: «پس [بر آزار و یاوه‏گویى این تیره‏بختان‏] شکیبایى کن که یقیناً وعده خدا [در مورد یارى و پیروزى تو] حق است، و مبادا آنان که یقین [به وعده‏هاى حق و برپا شدن قیامت‏] ندارند تو را به ناشکیبایى و سبک‏سارى وادارند».

[۲]. فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق: اعلمی، حسین، ج ۴، ص ۱۳۸، الصدر، تهران، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.

[۳]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۴۹۰، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.

[۴]. ر. ک: حسینی همدانی، سید محمد حسین، انوار درخشان، تحقیق: بهبودی‏، محمد باقر، ج‏۱۲، ص ۴۵، کتابفروشی لطفی، تهران، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.

[۵]. زمر، ۶۵: «بى‏تردید به تو و به کسانى که پیش از تو بوده‏اند، وحى شده است که: اگر مشرک شوى، همه اعمالت تباه و بى‏اثر مى‏شود و از زیانکاران خواهى بود».

[۶]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، تحقیق: موسوی جزایری، سید طیب، ج ۲، ص ۱۶۰، دار الکتاب، قم، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش.