در تفسیر آیه ۱۷ سوره انفال نظریه معتزله و اشاعره چیست؟ و در رد نظریه آنها چه باید گفت؟

پاسخ اجمالی

در قرآن کریم می خوانیم: «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لکِنَّ اللهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمى وَ لِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً إِنَّ اللهَ سَمِیعٌ عَلِیم»؛[۱] این شما نبودید که آنها را کشتید بلکه خداوند آنان را کشت! و [اى پیامبر] این تو نبودى که [خاک و سنگ به صورت آنها] انداختى بلکه خدا انداخت! و خدا می خواست به این وسیله امتحان خوبى از مؤمنان بگیرد. خداوند شنوا و دانا است.
۱٫ در مورد شأن نزول این آیه چند روایت نقل شده است؛
[۲] مشهور چنین گفته اند: در جنگ بدر جبرئیل از طرف خدا به پیامبر اسلام(ص) امر کرد که خاکی از زمین برداشته و به سمت مشرکان بپاشد. پیامبر(ص) از علی(ع) خواست خاکی از زمین در کف دست او بریزد. سپس پیامبر خاک را به سمت مشرکان پاشید؛ به طوری که این خاک در چشم همه دشمن نشست، ترس و رُعب عجیبی در دل آنها ایجاد شد و مسلمانان بر آنها غلبه پیدا کردند و پیروز شدند.[۳]که این خود یک معجزه بوده است.
۲٫ تفسیر آیه با توجه به کتاب های تفسیری چنین است:
با دقت در شأن نزول آیه شریفه مشخص می شود که این آیه اشاره به جنگ بدر دارد و جمله «ما رمیت…» اشاره به آن مشت خاکی است که پیامبر(ص) به سمت مشرکان پاشید. منظور از قتل هم اشاره به کشتن مشرکان به وسیله شمشیر به دست مسلمانان می باشد. در ادامه آیه، «وَ لِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً» دلالت بر این دارد که سیاق آیه، سیاق منّت گذاری خدای متعال بر مسلمانان است؛ یعنی خدا می خواهد نصرت خود را بر مسلمانان منّت بگذارد.
[۴]
نکته قابل توجه این که؛ در ظاهر همه این کارها را پیامبر(ص) و یارانش در جنگ بدر انجام دادند، اما این که می گوید «شما این کار را نکردید»، اشاره به این دارد که:
اوّلاً: این قدرت جسمانی و روحانی و نیروی ایمان که مسلمانان با کمک آنها بر دشمن غلبه پیدا کردند، از جانب خدای متعال بوده و آنان با نیروی خدا به سوی او گام برداشتند.
ثانیاً: معجزه هایی رخ داد (مانند پیروزی بر دشمنی که دارای نفرات و امکانات بیشتری بود) که باعث بالا رفتن روحیه مسلمانان و شکست روحیه دشمنان شد، این معجزات نیز تأثیری از جانب خدا بود. در واقع می توان هدف خدای متعال از این آیه را این گونه بیان کرد که این کار هم کار مسلمانان بود و هم کار خدا، کار آنها بود؛ چون با اراده آنها انجام گرفت و کار خدا بود، چون نیرو و مدد از جانب خدا بود.
[۵]
آنچه که گفته شد با توجه به مبنای شیعه است که نه اختیار مطلق را پذیرفته و نه جبر مطلق را می پذیرد، بلکه به «امر بین الأمرین» معتقد است.
[۶] اما این که نظر اشاعره و معتزله در مورد این آیه چیست، باید با توجه به مبنای عقیدتی شان تحلیل شود.
۳٫ عقیده اشاعره در تفسیر آیه این است که؛ خدا فرمود: «شما مشرکان را نکشتید، بلکه من کشتم» در صورتی که در خارج و ظاهر، عمل کشتن را مسلمانان انجام داده بودند، اما خدا کشتن را به خودش نسبت داده است و یا پاشیدن خاک را با آن که می گوید، «نپاشیدی تو، وقتی تو پاشیدی، بلکه من پاشیدم»، در واقع، بیانگر این است که؛ «شما کاری نکردید، بلکه منِ خدا همه این کارها را انجام داده ام» و این یعنی، انسان ها در کار خود اختیاری ندارند.
[۷] به دیگر سخن؛ شما فعل و افعالی که خدا آفریده کسب کردید و خلق نکردید.[۸]
بنابراین، اشاعره با توجه به این آیه معتقدند که تمام کارهایی که از بندگان صادر می شود از ایمان، کفر، طاعت، معصیت و افعال جوارح از قبیل رفتن، آمدن، نشستن، برخاستن، حرکت، سکون و غیر اینها فعل خدا بوده و بنده در همه اینها مجبور می باشد و فقط ابزاری است که خداوند او را به اراده و اختیار خود به هر طرف که بخواهد می گرداند و از خود هیچ گونه اراده و اختیارى ندارد.
[۹]
۴٫ معتزله برای تحکیم مبنای عقیدتی خود به این آیه استناد نکرده ، اما برداشت جبری گرایی از این آیه را نیز نمی پذیرند؛ زیرا معتزله می گویند بندگان در افعال خود مستقل اند و جمیع افعالى که از آنها صادر می شود از جانب خود آنها است و خداوند را در آنها هیچ گونه دخالتى نیست.
 

 

 

 منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. انفال، ۱۷٫

[۲]. ر. ک: ذکاوتی، اسباب النزول، ترجمه: قراگزلو، علیرضا، ج ۱، ص ۱۲۲ – ۱۲۳، تهران، نشرنی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش؛ سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور فی تفسیر المأثور، ج ۳، ۱۷۴ – ۱۷۵، قم، کتابخانه آیه الله مرعشى نجفی، ۱۴۰۴ق.

[۳]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏۴، ص ۸۱۴، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش؛ طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر قرآن، ج ۹، ص ۶۰، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق؛  مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۱۱۵، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.

[۴]. المیزان فی تفسیر قرآن، ج ۹، ص ۳۸٫

[۵]. تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۱۱۵٫

[۶]«مفهوم امر بین امرین»، سؤال ۵۸؛ «رد ادله جبریون»، سؤال ۵۲۸.

[۷]. ر. ک: قاسمی، محمد جمال الدین، محاسن التأویل، ج ۵، ص ۲۶۹ – ۲۷۰، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۸ق؛ سبحانی، جعفر، لب الاثر فی الجبر و القدر(الامر بین الامرین)، ص ۳۸، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.

[۸]. فخرالدین رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۱۵، ص ۴۶۶، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق؛ ر.ک: «کسب اشعری»، سؤال۱۶۷۸۶٫

[۹]. طیب‏، سید عبدالحسین، کلم الطیب در تقریر عقاید اسلام، ص ۱۰۸، کتابخانه اسلام، چاپ چهارم، ۱۳۶۳ش.