تفسیر آیه شریفه ۳۷ سوره توبه با توجه به حصر بودن حرف «إنّما» چیست؟
«إنما» مگر حرف حصر نیست؟ با توجه با کلمه حصر، معنا و تفسیر آیه زیر چه می شود؟ «إِنَّمَا النَّسى ءُ زِیَادَهٌ فى الْکفْرِ یُضلُّ بِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا یحِلُّونَهُ عَاماً وَ یحَرِّمُونَهُ عَاماً لِّیُوَاطِئُوا عِدَّهَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَیُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُیِّنَ لَهُمْ سوءُ أَعْمَلِهِمْ وَ اللَّهُ لا یَهْدِى الْقَوْمَ الْکفِرِینَ».
پاسخ اجمالی
الف. ابتدا برخی از کلمات این آیه را مورد بررسی قرار می دهیم:
۱ – إنّما: واژه «إنمّا» از ادوات حصر به شمار می رود. در این حالت، لزوماً محصور باید در انتهای جمله ذکر شود.[۱] در این آیه، عبارت «زیاده فی الکفر» مورد حصر قرار گرفته است.
۲ – «النسیء»: معنای اصلی ماده این واژه، عقب ماندن است. به عنوان مصداق های آن، می توان به تأخیر انداختن در زمان مرگ، تأخیر در پرداخت پول کالای خریداری شده و… اشاره کرد. اما «نسیء» که بر وزن «فعیل» است و از معنای متعدی بودن به لازم بودن تغییر کرده، به معنای ماه حرامی است که در آن تأخیری رخ داده است.
مردم جاهلی برای این که بتوانند در ماه محرّم که سومین ماه حرام پس از ذی القعده و ذی الحجه قرار دارد، به جنگ و غارت بپردازند، حرام بودن آن را نادیده گرفته و می گفتند که ماه حرام عقب افتاده است. در واقع نسیء، به معنای ماهی است که حرمت آن عقب افتاده و به ماه دیگر منتقل شده است.[۲] به دلیل این که آنها نمی توانستند به مدت سه ماه متوالی، جنگ را تعطیل کنند، حرمت ماه محرم را به ماه صفر منتقل کرده و در ماه محرم، جنگ خود را پی می گرفتند.[۳]
بنابر این، ترجمه این آیه چنین می شود: «نسىء (جا به جا کردن و تأخیر ماه هاى حرام)، فقط موجب افزایش در کفر [مشرکان] است که با آن، کافران گمراه می شوند! یک سال، آن را حلال، و سال دیگر آن را حرام می کنند، تا به مقدار ماه هایى که خداوند تحریم کرده بشود [و عدد چهار ماه، به پندارشان تکمیل گردد] و به این ترتیب، آنچه را خدا حرام کرده، حلال بشمارند. اعمال زشتشان در نظرشان زیبا جلوه داده شده و خداوند جمعیّت کافران را هدایت نمی کند».
ب. تفسیر آیه
خداوند در ابتدای این آیه می فرماید: جابه جا کردن و تأخیر انداختن در ماه های حرام، کار حرام و کفرآمیزی است که هیچ خاصیتی جز افزودن در کفر کافران ندارد. با انجام این کار، به گمراهی کافران افزوده می شود. آنها حرمت ماه حرام را حذف نمی کنند بلکه آن را جابه جا می کنند تا به خیال خود، تغییری در حکم خدا نداده باشند و همان طور که خدا فرموده، چهار ماه از سال، به عنوان ماه حرام وجود داشته باشد. در حالی که با این حُقّه، فلسفه تحریم ماه های حرام را از بین برده اند و حکم الهی را بازیچه هوا و هوس خود قرار داده اند. این کار زشت و بدشان در نظر آنها زیبا جلوه داده شده بود.[۴] در واقع شیطان این کار زشتشان را در نظرشان خوب و زیبا نشان می داد و آنها چنین می پنداشتند که کار شایسته ای انجام می دهند. سپس خداوند در پایان آیه علت این گمراهی و هدایت نشدن آنان به راه راست را کافر بودن ایشان بیان می کند و می فرماید: خدا، کافران را هدایت نمی کند.[۵]
منبع:اسلام کوئست
پی نوشت:
[۱]. هاشمی، احمد بن ابراهیم، جواهر البلاغه فی المعانی و البیان و البدیع، ص ۱۶۸، بیروت، المکتبه العصریه.
[۲]. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۱۲، ص ۹۲، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ش.
[۳]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۴۵، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
[۴]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۴۰۷ – ۴۰۸، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
[۵]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۹، ص ۲۷۲ – ۲۷۳، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
پاسخ دهید