تفسیر آیه ۶۱ و ۶۳ انفال چیست و به چه کسانی اشاره دارد؟

پاسخ اجمالی

خداوند در قرآن می فرماید: «و اگر دشمنان به صلح گرایند، تو هم به صلح گرایش نشان بده». این دستوری است در جهت انجام صلح، در عین حال این دستور از این احتمال که آنان قصد نیرنگ دارند و می خواهند از این صلح سوء استفاده کنند نیز غافل نیست؛ لذا می فرماید: «و اگر بخواهند [در زمینه صلح و آشتى‏] تو را بفریبند، یقیناً خدا تو را بس است» این آیه قطعاً دشمنان و مخالفان مشرک را شامل می شود و این از ظاهر آیات قبل نیز به دست می آید. علاوه بر این، در برخی از روایات بیان شده که آیه، منافقان را نیز در بر می گیرد.
 

پاسخ تفصیلی

جهاد به عنوان یک اصل اسلامی،  همیشه مورد ستایش بوده و خداوند در آیات بسیاری به مسئله جهاد پرداخته است. اما نوع نگاه به جهاد نباید به این معنا باشد که هیچ گاه نباید صلح کرد و همیشه باید به دنبال جهاد بود. خداوند در قرآن در گفتاری زیبا، این نوع نگاه را از بین می برد و به دنبال شکل دادن نوعی تعامل میان دو اصل صلح و جنگ، می گوید: «و اگر دشمنان به صلح گرایند، تو هم به صلح گرایش نشان بده، و بر خدا توکّل کن».[۱] اما مؤمنان باید توجه داشته باشند که دشمن، از صلح، قصد خدعه و نیرنگ نداشته باشد و صلح را مقدمه اى براى ضربه غافلگیر کننده قرار ندهد یا این که  جنگ را براى فراهم کردن نیروى بیشتر، به تأخیر نیندازد:[۲] «وَ إِن یُرِیدُواْ أَن یخدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ هُوَ الَّذِى أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ»،[۳] در عین حال خداوند به پیامبر خود اطمینان و آرامش می دهد که اگر دشمنان چنین نیّتی نیز داشته باشند، خداوند او را کمک خواهد کرد. سپس خداوند در آیه بعد نمونه ای از این تأیید و کمک را بیان می کند: «وَ أَلَّفَ بَینْ‏َ قُلُوبهِمْ  لَوْ أَنفَقْتَ مَا فىِ الْأَرْضِ جَمِیعًا مَّا أَلَّفْتَ بَینْ‏َ قُلُوبِهِمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُم إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ».[۴] آری خداوند بوده که میان یاران پیامبر اتحاد و هم دلی ایجاد کرده است. سپاهی که آن روز در رکاب پیامبر بود، همان افرادی بودند که قبل از پیامبر به خون یکدیگر تشنه و در میانشان سال ها جنگ و دشمنی وجود داشت و اگر خداوند نبود هرگز و با هیچ مال و منالی، بین آنها الفت برقرار نمی شد و این خداوند بود که بین اینها دوستی و هم رنگی ایجاد کرد.
برای فهم معنای آیه توجه به این نکات، ضروری است:
۱ – 
در مصداق «إِن یُرِیدُواْ أَن یخدَعُوکَ» باید کمی دقت کرد. از آن جایی که این آیه و آیات قبل در مورد جهاد می باشد، می توان نتیجه گرفت مشرکان به صورت قطعی مورد خطاب آیه می باشند.[۵] در عین حال می توان منافقان را نیز مشمول آیه دانست بدین ترتیب که اگر افرادی با اسلام ظاهری قصد فریبت را داشته و خود را به تو نزدیک می‌کنند، آنان را بپذیر. از برخی روایات نیز شمول خطاب آیه به منافقان استفاده می شود: «آنان گروهی از قریش بودند که با پیامبر همراه گشته بودند … ».[۶] این تعبیر، بیانی از منافقان است که در زمره افراد پیامبر بودند ولی به لحاظ ذهنی و فکری با طرف مقابل همراهی داشتند. البته بنابر این که آیه را در مورد منافقان نیز صادق بدانیم،  باید بگوییم که صلح در آیه قبل را باید به معنای دیگری دانست؛ زیرا صلح و قطع جنگ، با گروهی که حداقل در ظاهر با پیامبر همراه هستند،  بی معنا است؛ لذا می توان در مورد منافقان، آیه را به مدارا و چشم پوشی در زمانی که آنها در مخالفت عمل خاصی انجام نمی دهند، معنا کرد همانگونه که جنگ با منافقان در آیه‌ای دیگر[۷]، به شدت عمل تفسیر شده است.
۲ – 
ممکن است از ظاهر آیه «وَ إِنْ یُرِیدُوا أَنْ یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ» این گونه به ذهن خطور کند که اگر دشمنان دست دوستی دادند و در عین حال مشخص است که قصد نیرنگ و حیله دارند، انسان مسلمان باید با آنها صلح کند و در عین حال از نیرنگ آنها به خداوند پناه ببرد. این استدلال به دو جهت مشکل دارد:
الف. صراحت عقل حکم می‌کند که صلحی که به نفع دشمن و ضرر انسان است را نباید قبول کرد و برای کسی که دنبال آماده کردن مقدمات برای حمله است، نباید امان داد و صلح را پذیرفت.
ب. این معنا با صراحت آیات دیگر قرآن در تناقض است:  «و هر گاه (با ظهور نشانه هایى) از خیانت گروهى بیم داشته باشى (که عهد خود را شکسته و حمله غافلگیرانه کنند) به طور عادلانه به آنها اعلام کن که پیمانشان لغو شده است؛ زیرا خداوند، خائنان را دوست نمی دارد!».[۸] بنابر این، می توان آیه را چنین تفسیر کرد که اگر از صلح آنها هیچ نشانه ای بر خیانت وجود ندارد، بلکه حتی به نظر می رسد که ثابت در پیمان خود هستند، قبول صلح بهتر است و در مقابل احتمال نیرنگی که شاید مسلمانان از آن بی خبر باشند، باید به خدا پناه برد و خداوند برای انسان کافی است.[۹]
۳ – 
منظور از تعبیر «ألَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ» دو قبیله از انصار به نام های اوس و خزرج هستند[۱۰] که قبل از اسلام دشمنی بسیاری با یکدیگر داشتند و پیامبر در میان آنها الفت و دوستی برقرار کرد، این معنا از برخی روایات نیز به دست می آید: «وَ أَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ … منظور انصار هستند که بین دو قبیله اوس و خزرج جنگ های شدید و دشمنی بسیار بود و خداوند میان آنها دوستی و الفت برقرار کرد و به وسیله آنان، پیامبر خود یاری رساند … ».[۱۱] البته برخی از مفسران آیه را عمومیت داده و معتقدند بین مهاجر و انصار و … را شامل می شود.[۱۲]

 

 

منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. انفال، ۶۱: «وَ إِن جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لهَا وَ تَوَکلَ‏ْ عَلىَ اللَّهِ … ».

[۲]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۲۳۱، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش؛ فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق: اعلمی، حسین، ج ۲، ص ۳۱۲، انتشارات الصدر، تهران، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.

[۳]. انفال ۶۲: «و اگر بخواهند [در زمینه صلح و آشتى‏] تو را بفریبند، یقیناً خدا تو را بس است اوست کسى که تو را با یارى خود و به وسیله مؤمنان نیرومند ساخت».

[۴]. انفال، ۶۳:  «و میان دل هایشان الفت و پیوند برقرار کرد که اگر همه آنچه را در روى زمین است، هزینه می کردى نمی توانستى میان دل هایشان الفت اندازى، ولى خدا میان آنان ایجاد الفت کرد؛ زیرا خدا تواناى شکست ناپذیر و حکیم است».

[۵]. این معنا از آیات قبل نیز به دست می آید. برای نمونه ر.ک: آیات ۵۹، ۶۰ انفال.

[۶]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، تحقیق: موسوی جزایری، سید طیب، ج ۱، ص ۲۷۹، دار الکتاب، قم، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش؛ بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص ۷۰۹، بنیاد بعثت، تهران، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.

[۷] . توبه، ۷۳.

[۸]. انفال، ۵۸: «وَ إِمَّا تخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِیَانَهً فَانبِذْ إِلَیْهِمْ عَلىَ‏ سَوَاءٍ  إِنَّ اللَّهَ لَا یحُبُّ الخْائنِین».

[۹]. فخرالدین رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۱۵، ص ۵۰۱، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.

[۱۰]. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج ۲، ص ۳۰، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.

[۱۱]. تفسیر القمی، ج ‏۱، ص ۲۷۹.

[۱۲]. تفسیر نمونه، ج ‏۷، ص ۲۳۱؛ ‏زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج ۲، ص ۲۳۳، دار الکتاب العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.