«شأن نبی» آن است که راه را بر مردم آشکار کند؛ امّا امام، مردم را راهبری می‌کند و به پیمودن راه وا می‌دارد. براین اساس مقام امامت از نبوّت بالاتر است و به همین دلیل، ابراهیم خلیل، مدّت‌ها پس از آن‌که به پیامبری رسید و پس از پیروزی در امتحان‌های متعدّد، به مقام امامت نایل آمد.[۱]

برتری مقام امامت از مقام نبوّت، به معنای آن نیست که شخص «امام»، از شخص «نبی» برتر و بالاتر است؛ زیرا بسیاری از پیامبران از جمله پیامبر اکرم- علاوه بر مقام «نبوّت»، دارای مقام «امامت» نیز بوده‌اند.

«امام» کسی است که در عصر خود، در نقطه‌ی اوج و قلّه‌ی هرم هستی قرار دارد. به همین جهت باطن امام، همانند باطن پیامبر، با نور «ولایت حق» روشن بوده و با عالم حقایق و معانی غیبی ارتباط دارد. امام، همانند پیامبر، واسطه‌ی فیض میان خلق و حق تعالی، عامل ارتباط خلق با حق و حافظ حریم وحی و شریعت است. امّا پیامبر نیست؛ یعنی، مقام و شأن و مسئولیّت نبوّت و رسالت را به او نداده‌اند. براساس روایات، امامان دست آموز «الهام غیبی»اند. آنان صدای غیب را می‌شنوند، امّا فرشته را نمی‌بینند؛ برخلاف پیامبر که سخن فرشته را می‌شنود و گاه خود ملک را می‌بیند، نه این‌که تنها صدا را بشنود.[۲]

 

منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی امام شناسی؛ دفتر نشر معارف – تدوین و تألیف: حمیدرضا شاکرین، محمدرضا کاشفی


 

[۱]. نگا: بقره (۲)، آیه ۱۲۴

[۲]. نگا: اصول کافی، روایات شماره ۷۰۵ و ۷۰۶ و ۴۳۵٫