واژه «خلق»، به معنای اندازه‌‌گیری مستقیم است که هم به معنای «آفرینش از عدم» و هم به معنای «آفرینش چیزی از چیز دیگر» به کار می‌رود. همچنین گفته شده است؛ به معناى «ایجاد چیزى است بر کیفیت مخصوص و روى حکمت و تقدیر معیّن».
کلمه «امر» گاهى به معناى «چیز» و «شأن» بوده که جمع آن «امور» است، و گاهى هم به معناى «دستور دادن و وادار کردن مأمور، به انجام کار مورد نظر» می‌باشد که جمع آن «اوامر» است. و در عرف دین در معناى «ایجاد و ابداع بدون الگو» استعمال می‌شود.
 

پاسخ تفصیلی

واژه «خلق»، به معنای اندازه‌‌گیری مستقیم است که هم به معنای آفرینش از عدم و هم به معنای آفرینش چیزی از چیز دیگر به کار می‌رود.[۱] همچنین گفته شده است؛ به معناى ایجاد چیزى است بر کیفیت مخصوص و روى حکمت و تقدیر معیّن.[۲]
کلمه «امر» گاهى به معناى شأن بوده که جمع آن «امور» است، و گاهى هم به معناى دستور دادن و وادار کردن مأمور، به انجام کار مورد نظر می‌باشد که جمع آن اوامر است.[۳]
خدای متعال در آیه ۵۴ سوره اعراف در ارتباط با خلقت آسمان، زمین و موجودات می‌فرماید: «إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی‏ سِتَّهِ أَیَّامٍ … وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْر…». در این آیه واژه‌های «خلق» و «امر» در کنار هم بیان شده‌اند. در این‌که منظور از «خلق» و «امر» چیست و این دو واژه چه تفاوت‌هایی با هم دارند، مفسران نظریاتی ارائه کرده‌اند.
معناى خلق و امر
برخی از مفسران معتقدند «خلق» در لغت به معناى سنجش و اندازه‌‏گیرى چیزى است، براى این‌که چیز دیگرى از آن بسازند، و در عرف دین در معناى ایجاد و ابداع بدون الگو استعمال می‌شود.
«امر» نیز چنان‌که بیان شد گاه به معناى شأن بوده، و گاه به معناى دستور دادن.[۴] و بعید نیست که در اصل هم به همین معنا باشد، و سپس به صورت اسم مصدر استعمال می‌شود و به معناى نتیجه امر و آن نظمى است که در جمیع کارهاى مأمور و مظاهر حیات او است؛ و چون این معنا منطبق با همه شئون حیاتى انسان است؛ لذا لفظ امر به معناى اسم مصدر در شأن انسان و آن چیزى که وجودش را اصلاح می‌کند، استعمال شد. و از این هم بیشتر توسعه یافته و در شأن هر چیز، چه انسان و غیر انسان استعمال شد. بنابر این، امر هر چیزى همان شأنى است که وجود آن‌را اصلاح و حرکات و سکنات و اعمال و ارادات گوناگونش را تنظیم می‌کند؛ از این‌رو اگر گفته می‌شود: «امر العبد الى مولاه»، معنایش این است که مولا حیات و زندگی عبد را تدبیر می‌کند. و معناى: «امر الانسان الى ربه» این است که تدبیر مسیر زندگى انسان به دست پروردگار او است.[۵]
برخی نیز معتقدند خلق مربوط به مادیات است و امر به معنای مجردات، در نتیجه مقصود از «عالم خلق» عالم مادیات، و از «عالم امر» عالم ارواح و عقول و مجردات، است.[۶]
گفتنی است که امر یا قولى است و یا فعلى، امر قولى به معناى دستور، و امر فعلى به معناى کار و چیز است. و در آیاتى؛ مانند «وَ ما أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِیدٍ»[۷] ظاهرا هر دو امر، مراد است.[۸]
فرق بین خلق و امر
فرق خلق و امر این است که خلق ایجاد چیزى است که در خلقت آن تقدیر و انضمام به کار رفته باشد. چه به نحو ضمیمه کردن چیزى به چیز دیگر؛ مانند اجزای نطفه به یکدیگر و یا نطفه ماده، به نطفه نر و سپس امتزاج مواد غذایى به آن و هزاران شرایط که در پیدایش و خلقت یک انسان و یا حیوان است، و چه به نحو دیگرى که از قبیل انضمام جزئى به جزء دیگر نباشد؛ مانند تقدیر ذات موجود بسیط و تعیین حد وجودى و آثار آن و روابطى که با سایر موجودات دارد. برخلاف امر که در معناى آن تقدیر جهات وجود و تنظیم آن نیست، به همین جهت است که امر تدریج بردار نیست، اما خلقت قابل تدریج است. چنان‌که قرآن کریم در باره خلقت فرمود: «خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ». و در باره امر فرمود: «وَ ما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَهٌ کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ».[۹] نیز به همین جهت است که خلقت را به غیر خود نیز نسبت داده است: «وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنْفُخُ فِیها».[۱۰] اما امر به این معنا را به غیر خود نسبت نداده، بلکه آن‌را مختص به خود دانسته و آن‌را بین خود و بین هر چیزى که می‌خواهد ایجاد کند؛ مانند روح واسطه قرار داده است. از آیاتی نظیر: «یُنَزِّلُ الْمَلائِکَهَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ».[۱۱] «وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ»،[۱۲] بر می‌‏آید که خداى تعالى امر خود را سبب و یا همراه ظهور این‌گونه امور می‌داند.
با این بیان روشن شد که، اگر چه برگشت خلق و امر به یک معنا است، ولى به حسب اعتبار مختلف‌اند و به همین جهت صحیح است که هر کدام را متعلق به یک قسم از ایجاد بدانیم، چه این‌که این دو لفظ هر کدام به تنهایى، و یا با هم ذکر شده باشند؛ زیرا در جایى هم که مانند آیه مورد بحث با هم ذکر شده باشند، باز صحیح است گفته شود خلق به معناى ایجاد ذوات موجودات است، و امر به معناى تقدیر آثار و نظام جارى در آنها است، و خلق بعد از امر است؛ چون تا چیزى در مرحله نخست تقدیر نشود، خلق نمی‌شود، همان‌گونه که هیچ مخلوقى بعد از خلقت تقدیر نمی‌شود.
همچنین معلوم می‌شود که اگر این دو جهت را در اول آیه از هم جدا کرده و نخست فرموده: «خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ»، و سپس فرمود: «ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ»، براى این بود که فرق بین خلق و امر را برساند؛ چون خلق به معناى ایجاد ذات موجود است و امر به معناى تدبیر آنها و ایجاد نظام احسن در بین آنها است.[۱۳]

 

 

 منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

.[۱] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص ۲۹۶٫ دمشق، بیروت، دارالعلم، دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.

[۲]. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ‏۳، ص ۱۱۵، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.

[۳]. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج ‏۱، ص ۱۰۹، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش.

[۴] همان.

[۵]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏۸، ص ۱۵۰، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.

[۶]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۱۴، ص ۲۷۲، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق؛ حقی بروسوی،  اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج ۳، ص ۱۷۶، دارالفکر، بیروت، بی تا.

[۷]. هود، ۹۷٫

[۸]. قاموس قرآن، ج ‏۱، ص ۱۰۹٫

[۹]. قمر، ۵٫ «فرمان ما جز یکى نیست آن هم مانند لمحه چشم. سوره قمر آیه».

[۱۰]. مائده، ۱۱۰٫ «و آن دم که به اذن من از گل به شکل مرغ مجسمه‏‌اى ساختى و در آن دمیدى».

[۱۱]. نحل، ۲٫ «نازل می‌کند فرشتگان حامل وحى را به امر و اراده خود».

[۱۲]. انبیاء، ۲۷٫ «و آنان به امر او کار می‌کنند».

[۱۳]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏۸، ص ۱۵۰- ۱۵۳؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج ‏۸، ص ۱۸۸- ۱۹۱، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.