هنگامی که پیامبر خدا(ص) با دریافت وحی در مورد تغییر قبله، در میان نماز جهت خویش را تغییر دادند؛ تغییر جهت مأمومان چگونه رُخ داد؟
با توجه به وضعیت جغرافیایی، برای ساکنان شهر مدینه، تغییر قبله از بیت المقدس به سوی کعبه، تغییری در حدود ۱۸۰ درجه خواهد بود.
از طرفی نقل است که صورت پیامبر اسلام(ص) توسط جبرئیل تغییر جهت داده شده و در جهت مقابل آن؛ یعنی پشت به بیت المقدس و رو به بیت الله الحرام و در سمت دیگر مسجد قرار گرفت.
شیخ صدوق(ره) میگوید: رسول خدا(ص) پس از بعثت، سیزده سال در مکّه معظّمه بود و به سوى بیت المقدّس نماز میگزارد و همچنین نوزده ماه در مدینه به همین روش بود. به همین دلیل، یهودیان پیامبر خدا را مورد سرزنش قرار داده و میگفتند: تو در قبله از ما پیروی میکنی!
تو با اینکه مدّعى پیامبرى و آئین نوینى هستى باز رو به قبله ما عبادت میکنى!
رسول خدا(ص) از این خردهگیری اندوهگین شد، و چون پارهاى از شب گذشت از خانه بیرون آمده، و به گوشههای آسمان مینگریست [گویى به دنبال گمشدهاى میگردد یا انتظار حکم تازهاى را میکشد] و وقتی صبح فرا رسید نماز صبح را بجا آورد، در نماز ظهر نیز بعد از آنکه آنحضرت دو رکعت را خوانده بود، جبرئیل(ع) نزد ایشان آمده و این آیه را آورد:
«قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَهً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ»؛[۱]
ما دیده نگرانت به سوی آسمان را نیک میبینیم! پس تو را به سمت قبلهاى که بدان خشنود شوى برخواهیم گرداند؛ پس روى خود را به سوى مسجدالحرام کن.
آنگاه جبرئیل دست آنحضرت را گرفته و او را به جانب کعبه گردانید و آنان که پشت سر پیامبر نماز میگزاردند، روی خویش را به جانب کعبه گردانیدند به گونهاى که مردان در جاى زنان قرار گرفتند و زنان در جاى مردان، و ابتداى نماز پیامبر رو به بیت المقدّس داشت و آخر نماز رو به کعبه، پس این خبر به مسجدى در مدینه رسید و مردمى که در آن مسجد بودند دو رکعت از نماز عصر را خوانده بودند ایشان نیز رو به سوى کعبه کردند و ابتداى نماز ایشان به سوى بیت المقدّس و آخر نمازشان به سوى کعبه بود، پس آن مسجد را مسجد قبلتین (مسجد دو قبله) نامیدند.[۲]
گفتنی است؛ درباره جمله «مردان در جاى زنان قرار گرفتند و زنان در جاى مردان» (قام الرجال مقام النساء و النساء مقام الرجال) احتمالاتی داده شده است؛ مانند:
۱ – این جمله؛ مستلزم آن است که پیامبر(ص) در حال نماز با مردها حرکت کرده و در جایگاه بانوان مستقر شوند و همچنین بانوان نیز با حرکت خویش، خود را در جایگاه مردان قرار دهند تا تقدم مردان بر زنان محفوظ بماند و این اشکالی ندارد؛ چون راه رفتن در حال نماز در بعض موارد ضروری تجویز شده است.[۳]
۲ – شاید پیامبر خدا(ص) همراه جبرئیل به گوشه دیگری در مسجد رفته و نمازگزاران – چه آقایان و چه بانوان – هم در حال نماز حرکت کردند تا هر کدام از زنان و مردان در جایگاه جدیدی قرار گرفتند. این مطلب دلالت دارد که این جابهجایى و حرکت در نماز، چون به فرمان خداوند و اجراى دستور الهى بود، اشکالى در نماز پیش نیاورد. البته این تسامح اختصاص به همین نماز داشته است و هیچیک از نمازهاى دیگر را دربرنمیگیرد.[۴]
۳ – و در نهایت، شاید به صورت کاملاً استثنایی و تنها در این نماز، زنان مقدم شده و مردان پشت سر آنان قرار گرفته و پیامبر(ص) نیز در نقطه انتهایی جمعیت قرار گرفتند. به عبارتی همگان، بدون آنکه گامی بردارند، به همراه هم جهت قبله را تغییر دادند.
منبع: اسلام کوئست
[۱]. بقره، ۱۴۴٫
[۲]. «وَ صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ(ص) إِلَى الْبَیْتِ الْمُقَدَّسِ بَعْدَ النُّبُوَّهِ ثَلَاثَ عَشْرَهَ سَنَهً بِمَکَّهَ- وَ تِسْعَهَ عَشَرَ شَهْراً بِالْمَدِینَهِ ثُمَّ عَیَّرَتْهُ الْیَهُودُ فَقَالُوا لَهُ إِنَّکَ تَابِعٌ لِقِبْلَتِنَا فَاغْتَمَّ لِذَلِکَ غَمّاً شَدِیداً فَلَمَّا کَانَ فِی بَعْضِ اللَّیْلِ خَرَجَ ص یُقَلِّبُ وَجْهَهُ فِی آفَاقِ السَّمَاءِ فَلَمَّا أَصْبَحَ صَلَّى الْغَدَاهَ فَلَمَّا صَلَّى مِنَ الظُّهْرِ رَکْعَتَیْنِ جَاءَهُ جَبْرَئِیلُ ع فَقَالَ لَهُ- قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَهً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الْآیَهَ ثُمَّ أَخَذَ بِیَدِ النَّبِیِّ ص فَحَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَى الْکَعْبَهِ وَ حَوَّلَ مَنْ خَلْفَهُ وُجُوهَهُمْ حَتَّى قَامَ الرِّجَالُ مَقَامَ النِّسَاءِ وَ النِّسَاءُ مَقَامَ الرِّجَالِ فَکَانَ أَوَّلُ صَلَاتِهِ إِلَى بَیْتِ الْمَقْدِسِ وَ آخِرُهَا إِلَى الْکَعْبَهِ وَ بَلَغَ الْخَبَرُ مَسْجِداً بِالْمَدِینَهِ وَ قَدْ صَلَّى أَهْلُهُ مِنَ الْعَصْرِ رَکْعَتَیْنِ فَحَوَّلُوا نَحْوَ الْکَعْبَهِ فَکَانَتْ أَوَّلُ صَلَاتِهِمْ إِلَى بَیْتِ الْمَقْدِسِ وَ آخِرُهَا إِلَى الْکَعْبَهِ فَسُمِّیَ ذَلِکَ الْمَسْجِدُ مَسْجِدَ الْقِبْلَتَیْنِ»؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۲۷۴ و ۲۷۵، قم، دفتر نشر اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
[۳]. ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۸۱، ص ۳۹ (در پاورقی)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق؛ منتظری، حسین على، رساله استفتاءات، ج ۱، ص ۴۶، قم، چاپ اول.
[۴]. عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیره النبی الأعظم، ج ۵، ص ۳۳۶، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
پاسخ دهید