دین اسلام براى نیازهاى ثابت بشر، قوانین ثابت و براى احتیاجات متغیر وى وضع متغیرى در نظر گرفته است. در زمینه پوشش و آرایش نیز در تعالیم اسلامى، از یک سو متغیرهایى براى برخوردارى مسلمانان از منافع و جنبههاى مختلف پوشش و آرایش معرفى گردیده و از سویى براى مصونیت مسلمانان نسبت به از دست دادن هویت ملى و دینى و همچنین در امان ماندن از پیامدهاى منفى افراط و تفریط در خودآرایى، اصول ثابتى براى تمامى افراد مشخص کرده است.[۱]

دین اسلام با در نظر گرفتن متغییرهایى همچون: مقتضیات زمانى، موقعیت خاص فردى، وضعیت معیشتى و جایگاه اجتماعى افراد و همچنین در نظر گرفتن سلایق شخصى، مقتضیات سنى افراد، مسلمانان را در انتخاب پوشش و آرایش دلخواه آزاد گذاشته است.

 

براى روشن شدن این مسئله ابتدا به متغییرهایى که اسلام معرفى نموده، اشاره مىشود:

۱ – مقتضیات زمانى

به طور طبیعى در گذر زمان عوامل متعددى همچون بهبود شرایط اقتصادى ـ فرهنگى جامعه، ورود طرحهاى نو و یا ورود فن آورىهاى جدید در عرصه بافت پارچه و ساخت لوازم آرایشى دست به دست هم داده و در نوع پوشش و آرایش افراد تأثیر مستقیم مىگذارند؛ به گونهاى که  هر دورانى پوشش و آرایش خاص خود را اقتضا مىنماید.

 

پیشوایان معصوم (علیهماالسلام) به عنوان الگوهاى رفتارى ما مسلمانان در عمل خود نیز نوع پوشش و آراستگى خویش را متناسب با مقتضیات زمان تنظیم مىنمودند، که در اینجا به نمونهاى از این موارد اشاره مىنماییم:

نمونه اول:

امیرالمؤمنین على (علیهالسلام) با اینکه موهاىشان سپید شده بود رنگ نمىبست. شخصى به آن حضرت گفت: مگر پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) دستور نداد که: «موى سپید را با رنگ بپوشانید؟» آن حضرت فرمود: چرا. آن شخص گفت: پس چرا شما رنگ نمىبندى؟ حضرت فرمود: در آن وقت که پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)این دستور را داد مسلمانان از لحاظ عدد اندک بودند، در میان آنها عدّهاى پیرمرد وجود داشت که در جنگها شرکت مىکردند، دشمن که به صف سربازان مسلمان نظر مىافکند و آن پیرمردان سپید مو را مىدید اطمینان روحى پیدا مىکرد که با عدّهاى پیرمرد طرف است و روحیهاش قوى مىشد؛ پیغمبر اکرم دستور داد که رنگ ببندند تا دشمن به پیرى آنها پى نبرد. آنگاه على (علیهالسلام)فرمود: این دستور را پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)در وقتى صادر کرد که عدد مسلمانان کم بود و لازم بود از اینگونه وسائل نیز استفاده شود. اما امروز که اسلام سراسر جهان را فراگرفته است نیازى به این کار نیست. هر کسى آزاد است که رنگ ببندد یا رنگ نبندد.

 

نمونه دوم:

فردى به نام سفیان ثورى در انتقاد به نوع پوشش امام صادق (علیهالسلام): به ایشان عرضه داشت: شما روایت مىکنید که على (علیهالسلام) لباس خشن مىپوشید، و حال آنکه خودتان لباس قوهى و مروى (دو پارچه قیمتى منسوب به قهستان و مرو) مىپوشید؟! حضرت فرمود: واى بر تو، على (علیهالسلام) در زمان تنگدستى مردم زندگى مىکرد، ولى چون روزگار فراخى رسید، نیکان زمانه به آن شایستهترند.[۲]

در روایت دیگرى آن حضرت با تأکید بر نقش مقتضیات زمانه بر نوع پوشش فرمودهاند: شیعیان ضعیفالایمان دوست دارند که من بر پلاس بنشینم، و لباس خشن بپوشم، ولى زمانه اقتضا ندارد.[۳]

با توجه به آنچه گفته شد معلوم مىشود یکى از متغییرهاى مهمى که اسلام در نوع پوشش و آرایش مسلمانان در نظر گرفته، مقتضیات زمان است و نوع پوشش و آرایش افراد براساس زمان قابل تغییر مىباشد. چنانکه امام صادق (علیهالسلام) فرمودهاند: «خَیرُ لِباسِ کُلِّ زَمَانٍ لِبَاسُ اَهلِهِ»؛[۴] «بهترین لباس هر زمان، لباس اهل آن زمان است».

 

۲ – موقعیت فردى و خانوادگى

از دیگر متغیرهایى که اسلام براى مسلمانان در پوشش و آرایش لحاظ نموده، موقعیتهاى خاصى است که افراد در آن قرار مىگیرند که در اینجا  به سه نمونه اشاره مىنماییم:

یکم: موقعیتهاى زناشویى؛ آیات، روایات و سیره عملى معصومین (علیهماالسلام) گویاى آن است که اسلام محدودیتى نسبت به نوع آرایش و پوشش زن و شوهر به هنگام قرار گرفتن در کنار یکدیگر قائل نشده است؛ بلکه به آنها توصیه نموده به هنگام حضور در کنار یکدیگر از بهترین لباس و لوازم زینتى و آرایشى خود استفاده نمایند همانگونه که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)فرمودهاند: «بر زن لازم است خود را خوشبو کند، بهترین لباسهایش را بپوشد، به بهترین وجه زینت کند و با چنین وضعى صبح و شب با شوهرش ملاقات نماید».[۵]

از سوى دیگر دین اسلام از زنان مؤمن خواسته تا در موقعیتهاى اجتماعى و یا حضور در میان نامحرمان از به نمایش گذاشتن خود و زینتهایشان به شدت پرهیز نمایند. قرآن مىفرماید: «و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاکدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که طبعاً از آن پیداست و باید روسرى خود را بر سینه خویش [فرو] اندازند و زیورهایشان را جز براى شوهرانشان و… آشکار نسازند… و پاهاى خود را [به گونهاى بر زمین] نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته مىدارند، معلوم گردد. اى مؤمنان همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه کنید امید که رستگار شوید».[۶]

 

دوم. موقعیتهاى شغلى و کارى؛ اقتضاى کار و تلاش آن است که لباس مخصوص خود را داشته باشد از همینرو هنگامى که از امام کاظم (علیهالسلام)سؤال شد: اگر انسان ده دست جامه داشته باشد اسراف است؟ فرمود: نه، بلکه براى حفظ جامهها بهتر است و اسراف آن است که لباس بیرون را وقت کار بپوشى.[۷]

 

سوم. حضور در جمع دوستان و دیدارهاى خانوادگى؛ یکى از موقعیتهاى خاصى که هر انسان در زندگى خود بارها تجربه نموده و متناسب با آن، نوع پوشش و آرایش خود را تغییر مىدهد، حضور در جمع دوستان و آشنایان مىباشد که در قالب دیدارهاى خانوادگى و مهمانىها و مجالس مختلف صورت مىپذیرد. اسلام این موضوع را نیز لحاظ نموده و بر استفاده از نوع پوشش و آرایش مناسب با این موقعیت تأکید کرده است.

پیامبرخدا (صلیاللهعلیهوآله) مىفرماید: «خداوند دوست دارد وقتى بندهاى به سوى دوستان مىرود، آماده و آراسته شود».[۸]

و یا در روایت دیگرى مىخوانیم: «باید هر یک از شما، براى [خودىها] برادر مسلمان خود، خویش را بیاراید؛ چنانکه از براى بیگانه [و کسانى که فامیل نیستند] زینت مىکند و دوست دارد که او را به  نیکوترین شکل ببیند».[۹]

 

۳ – وضعیت اقتصادى و جایگاه اجتماعى

از دیگر متغیرهاى تأثیرگذار در نوع پوشش و آرایش افراد که دین اسلام آن را لحاظ نموده، شرایط معیشتى خود افراد و همچنین جایگاه و شأن آنها در جامعه است. به گونهاى که داشتن لباسهاى متعدد و مناسب که در شأن و جایگاه اجتماعى افراد باشد، مجاز دانسته شده است.

شخصى از امام صادق (علیهالسلام) درباره فرد ثروتمندى پرسید که لباس متعدد و مرغوب و چندین پیراهن تهیه مىکند؛ آیا با پوشیدن آنها، اسرافگر است؟ حضرت فرمود: «خیر، چون خداوند مىفرماید: «لِینْفِقْ ذُو سَعَهٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیهِ رِزْقُهُ فَلْینْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ»؛[۱۰] «آنان که امکانات وسیعى دارند، باید از امکانات وسیع خود انفاق (خرج) کنند و آنها که تنگدستاند، از آنچه که خدا به آنها داده انفاق (خرج) نمایند»[۱۱].[۱۲]

این بیان شریف امام صادق (علیهالسلام) گویاى آن است که در مکتب اسلام مسلمانان مىتوانند متناسب با وضعیت معیشتى خود لباس مناسب تهیه و استفاده نماید.

 

 ۴ – سلایق شخصى

سلایق شخصى نیز از دیگر متغیرهایى است که اسلام براى آن احترام قائل شده و پارچه، مدل و حتى جنس و رنگ خاصى براى لباس واجب ننموده و مسلمانان را نسبت به نوع خاصى از آرایش الزام نکرده تا تمام مسلمانان در انتخاب این موارد آزاد باشند.

البته اسلام در راستاى حفظ بهتر سلامتى روحى و جسمى مسلمانان در این زمینه توصیههایى در قالب مستحب و مکروه ذکر نموده است؛ مثلاً بر لباسهاى روشن به ویژه لباس سفید تأکید کرده و لباس سیاه را به دلیل تأثیر منفى که بر نشاط روحى و سلامتى افراد دارد مکروه اعلام نموده است. مگر در مورد عبا [و چادر] و عمامه و کفش که کراهت ندارد.

 

۵ – شرایط سنى

بدون تردید، میل به خودآرایى و زیبایى که میل ذاتى آدمى است، در سنین مختلف تغییر مىنماید، به گونهاى که ارضاى این میل در دوران نوجوانى و جوانى به اوج خود رسیده و به شکفتن احساسات کمک کرده و به سوى تعالى روحى و پیشرفتهاى عاطفى سوق مىدهد.

پیشوایان اسلام نیز در سیره عملیشان به تمایل جوانان به خودآرایى و تجمّل دوستى توجه مىنمودند. به همین جهت، على (علیهالسلام)، به هنگام خرید لباس، جامه بهتر را به قنبر (غلام جوان خود) داد تا او را با پوشاندن آن لباس، شادمان و مسرور کند، و خطاب به وى فرمود: تو جوانى و مانند سایر  جوانان به آراستگى و زیبایى رغبت بسیار دارى.[۱۳]

 

 

پی نوشت ها


[۱] – ر.ک: اسلام و مقتضیات زمان، شهید مطهرى.

[۲] – مکارمالأخلاق، ص ۹۷٫

[۳] – همان، ص ۹۸٫

[۴] – الکافى، ج۱، ص ۴۱۱٫

[۵] – همان، ج ۵، ص ۵۰۸٫

[۶] – نور ۲۴، آیه ۳۱٫

[۷] – همان، ص ۹۸٫

[۸] – همان، ص ۹۷٫

[۹] – تحفالعقول عن آل الرسول، ص۱۰۲٫

[۱۰] – طلاق ۶۵، آیه ۷٫

[۱۱] – الکافى، ج۶، ص ۴۴۳٫

[۱۲] – مکارم الأخلاق، ص ۱۱۴٫

[۱۳] – مستدرکالوسائل، ج ۳، ص ۲۵۶٫