به چه دلیل امامان دوازده نفرند؟ موضع اهل سنّت در این باره چیست؟
تعداد امامان و مشخّصات آنها در روایات متعدّی که از پیامبر اکرم (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) در منابع شیعه و سنّی نقل شده مشخّص گردیده است. برخی از این روایات را از منابع اهل سنّت نقل میکنیم:
۱ – «کار مردم پیوسته میگذرد تا آنکه دوازده مرد بر آنان فرمان برانند».[۱]
۲ – «شمار جانشینان من به تعداد نقبای موسی (دوازده نفر) است».[۲]
۳ – «تا وقتی که دوازده خلیفه و جانشین بر شما حکومت کنند، دین پیوسته پابرجاست».[۳]
۴ – «کار این امّت همواره پابرجاست تا دوازده خلیفه و جانشین بر آنان بگذرند که همگی از قریشاند».[۴]
۵ – «بر این امّت دوازده خلیفه حکومت خواهند کرد، به عدد نقبای بنی اسرائیل».[۵]
۶ – امام علی (علیه السّلام) در توضیح انحصار امامت در قریش میفرماید: «امامان از قریش، تنها از نسل هاشم هستند و امامت بر غیر آنان شایسته نیست…»[۶].
۷ – «الْأَئِمَّهُ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ تِسْعَهٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ وَ التَّاسِعُ مَهْدِیُّهُم»[۷]؛ «امامان پس از من دوازده نفرند، نه نفر ایشان از نسل حسیناند و نهمین ایشان مهدی ایشان است». نظیر این روایات را –که از اهل سنّت در مورد تعداد ائمه (علیهم السّلام) وارد شده است- میتوان در سایر منابع مطالعه کرد.[۸]
۸ – در روایات سفیان بن عینیه به نقل ینابیع الموده از پیامبر اکرم (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) آمده است: «همواره دین پایدار است تا آنکه قیامت به پا شود یا بر شما، دوازده خلیفه حکم رانند که همهی آنان از بنی هاشمند».[۹]
۹ – امام الحرمین جوینی از ابن عبّاس از پیامبر (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) نقل میکند که فرمود: «من سرور پیامبرانم و علی سرور اوصیا. اوصیای بعد از من دوازده نفرند، اوّلشان علی و آخرشان مهدی».[۱۰]
۱۰ – ابن عبّاس از پیامبر اکرم (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) نقل کرده که فرمود: «جانشینان و اوصیای من و حجّتهای خدا بر خلق پس از من دوازده نفرند، اوّلشان برادرم و آخرشان فرزند من است. پرسیده شد: برادرتان کیست؟ فرمود: «علیّ بن ابیطالب». پرسیده شد: فرزندتان کیست؟؟ فرمود: «مهدی، همان کسی که زمین را پر از عدل و داد کند. همانگونه که پر از ظلم و جور شده است…»[۱۱].
دیدگاه اهل سنّت
عالمان سنّی در تفسیر این احادیث و انطباق آن بر مصادیق گرفتار دشواری و سرگردانی بزرگی شدهاند.
ابن عربی ابتدا شانزده خلیفه از ابابکر تا سفاح را نام برده و سپس نام بیست و هفت تن دیگر از عبّاسیّین را بر آن افزوده است و چون تطابقی در این اعداد با دوازده نفر نیافته میگوید: «من هیچ معنایی از این احادیث درک نمیکنم»[۱۲].
جلال الدّین سیوطی نیز با گزینش چندی از خلفا و حذف برخی دیگر خواسته است به گونهای مصادیق خلفای دوازدهگانه را تعیین کند.
او در این باره مینویسد: «تعدادی از پیشوایان دوازدهگانه چهار خلیفهی (راشدین) هستند، سپس امام حسن و معاویه و ابن زبیر و عمر بن عبد العزیز. تا اینجا هشت نفرشان روشن شده نیز ممکن است مهدی عبّاسی را بر آنها افزود چرا که او در میان عبّاسیان همچون عمر بن عبد العزیز در میان امویان است. همچنین است طاهر عبّاسی که به عدالت شهره است. پس دو نفر دیگر باقی میمانند که باید در انتظارشان ماند. یکی از آنان مهدی (عج) است، زیرا از اهل بیت (علیهم السّلام) میباشد».[۱۳]
گمانههای یاد شده و دیگر گمانهها هر یک به گونهای از سوی دیگر عالمان مورد نقد قرار گرفته است. به ویژه آنکه نصوص پیامبر بر چند مسأله تأکید دارد:
۱ – مسألهی دوازده پیشوا مربوط به مقطع زمانی محدودی نیست و بیانگر وضعیت امّت اسلامی تا پایان تاریخ است؛ در حالی که تعداد خلفا در این دوران چند برابر دوازده نفر است.
۲ – ویژگیها و کارکرد ذکر شده در روایات بر بسیاری از خلفای مذکور در آرای عالمان سنّی منطبق نیست. ویژگیهایی چون هاشمی بودن، اینکه اوّلشان علی (علیه السّلام) است و نه نفرشان از نسل امام حسین (علیه السّلام) هستند و…
نتیجه اینکه تنها تفسیر سازگار با مضمون احادیث یاد شده دیدگاه شیعه است که مصداق آنان را امامان اهل بیت (علیهم السّلام) میداند.[۱۴]
منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی امام شناسی؛ دفتر نشر معارف – تدوین و تألیف: حمیدرضا شاکرین، محمدرضا کاشفی
[۱]. فرائد السّمطین، ج ۱، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۳۱۷٫
[۲]. کنز العمّال، ح ۱۴۹۷۱٫
[۳]. صحیح مسلم، ج ۶، (کتاب الاماره)؛ صحیح بخاری، ج ۴، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۱۵۶٫
[۴]. منتخب کنز العمّال، ج ۵، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۳۳۸٫
[۵]. همان.
[۶]. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۲٫
[۷]. کفایه الاثر، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۲۳٫ (به نقل از: موسوعه الامام علیّ بن ابیطالب، ج ۲، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۴۸)
[۸]. ر.ک:
الف. ینابیع الموده، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۲ و ۴۴٫
ب. البدایه و النّهایه، ج ۶، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۳ و ۲۴۷٫
ج. سنن ابن ماجه، ج ۴ ۴۰۸۵/۱۳۶۷٫
د. مسند احمد بن حنبل، ج ۵، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۶۴۵/۱۸۳٫
هـ. سنن ابی داود ، ۱۰۷/۴٫
[۹]. ینابیع الموده، ج ۳، باب ۷۷٫
[۱۰]. فرائد السّمطین، ج ۲، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۳۱۲٫
[۱۱]. همان، روایات متعدّد نیز در این باب وجود دارد.
بنگرید: معالم المدرستین، ج ۱، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۳۳۳
[۱۲]. شرح ابن العربی علی صحیح التّرمذی، ج ۹، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۶۸ – ۶۹٫
[۱۳]. الصواعق المحرقه، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۱۹، نیز: تاریخ السّیوطی، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۱۲٫
[۱۴]. جهت آگاهی بیشتر بنگرید:
الف. علّامه سیّد مرتضی عسکری، امامان امّت دوازده نفرند، تهران، مشعر.
ب. همو، معالم المدرستین، ج ۱، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۳۳۳ – ۳۴۱، تهران: بنیاد بعثت، چاپ اوّل، ۱۴۰۶ قمری.
پاسخ دهید