اصل اوّلی این است که مهریه به عنوان نشانه‌ی محبّت و صداقت شوهر نسبت به همسر آینده‌اش باشد و فلسفه‌ی مهر همین است. و در این صورت باید چیزی را به عنوان مهریه قرار داد که در حدّ توان شوهر باشد وگرنه از همین اوّل عدم صداقت شروع می‌شود.

بنابراین مهریه باید به اندازه‌ای باشد که هنگام درخواست زن، پرداخت آن از سوی شوهر ممکن باشد. امّا اگر این قاعده‌ی اخلاقی را رعایت نکرد، حقوق که بیان‌کننده‌ی مرزها و آخرین راه چاره است، تعیین تکلیف می‌کند. در فرض مورد سؤال اگر مرد ادّعای تنگدستی کرد ولی زن ادّعا می‌کند که مرد دارای اموالی است در این صورت دادگاه بررسی می‌کند تا اعسار و عدم اعسار مرد احراز گردد و اگر برای دادگاه احراز شود بدهکار قادر به پرداخت بدهی است، از تقسیط خودداری می‌کند، ولی در صورتی که فرد قادر به پرداخت یک‌جا نباشد، آیا چاره‌ای جز تقسیط وجود دارد؟ این مسئله‌ای است که نسبت به همه‌ی دیون در همه جای دنیا رواج دارد و گریزی از آن نیست.[۱]

 

منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی حقوق خانوادگی زن؛ دفتر نشر معارف – مؤلف: سید ابراهیم حسینی


 

[۱]. ر.ک: قانون مدنی، مادّه‌ی ۱۰۸۳٫