در شأن نزول آیه ۴۹ سوره توبه در برخی از تفاسیر، مانند مجمع البیان آمده است: «گویند وقتی رسول خدا(ص) مردم را برای رفتن به جنگ تبوک بسیج می کرد بدان ها فرمود: بیرون شوید شاید به زنان رومی دست یابید، جدّ بن قیس که از طائفه بنی سلمه و از خزرجیان بود برخاست و گفت: ای رسول خدا مرا از این جنگ معاف دار و به زنان رومی مفتونم مکن که می  ترسم مفتون آنان گردم. رسول خدا(ص ) فرمود: تو را معاف کردم، پس خدای تعالی این آیه را نازل فرمود: «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ ائْذَنْ لی‏ وَ لا تَفْتِنِّی أَلا فِی الْفِتْنَهِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَهٌ بِالْکافِرینَ». آیا پیامبر(ص) مسلمانان را به واسطه زنان رومی و برده گیری از آنها ترغیب به جهاد در جنگ تبوک کرده است؟!

پاسخ اجمالی

آنچه در پرسش آمده، برگرفته از تفاسیر و روایاتی در ذیل آیه ۴۹ سوره توبه است که در ذیل به بررسی و ارزیابی آنها خواهیم پرداخت:
۱ – این نقل که خود پیامبر اسلام(ص) چنین موضوعی را برای تشویق مسلمانان مطرح کرده باشد، برگرفته از روایتی ضعیف است
[۱] که مفسرانی چون طبرسی آن را با عنوان «قیل = گفته شده» نقل کرده است که در اصطلاح حدیث شناسی، نقل با عنوان «قیل» نشان از تضعیف راوی و یا نادرست بودن نقل دارد. ضمن این که این نقل مورد پذیرش همه مفسران نبوده، تا آنجا که برخی چنین سخنی را نسبت به پیامبر(ص) بعید و باطل می دانند.[۲] اما آنچه مفسران بسیاری به نقل آن پرداخته اند؛ این است که زمانی که پیامبر اسلام(ص) مسلمانان را به غزوه تبوک فراخواندند، جدّ بن قیس رهبر منافقان خدمت حضرتشان آمد و گفت: مرا از این نبرد معذور دار؛ زیرا من شیفته زنانم و می ترسم که با مشاهده زنان رومی مرتکب گناه شوم![۳]
بر این اساس، آنچه در شأن نزول این آیه نقل شده، آن است که پیامبر اسلام(ص) از یکی از سرکردگان منافقان مدینه به نام جدّ بن قیس می خواهند که در جهاد با رومیان شرکت کند، اما او اینگونه بهانه می آورد: اگر به جنگ رومیان بیایم در برابر دختران و زنان زیبایشان تاب مقاومت نداشته و اگر با آنان زنا کردم دیگر گناهى بر من نیست، بلکه گناهش بر عهده توست که مرا بدان سرزمین می بری! این معنا از جمله «وَ لا تَفْتِنِّی» (مرا دچار فتنه مکن) استنباط می شود، و این فرد نسبت فتنه را به پیامبر اسلام می دهد!
[۴] اما خداى متعال در جواب این بهانه  واهی می فرماید: «منافقان با همین رفتارهایشان در فتنه سقوط کرده اند»؛ یعنى اینها به خیال خودشان از فتنه احتمالى احتراز می ‏جویند در حالی که سخت در اشتباه اند، و غافل اند از این که کفر و نفاقی که دارند، و این که به پیامبر می گویند ما را دچار فتنه مکن، حکایت می کند که همین اکنون گرفتار فتنه اند. و غافل اند از این که شیطان آنان را در فتنه افکنده و فریب داده و دچار هلاکت کفر و ضلالت و نفاق ساخته است.[۵]
همانگونه که مشاهده می کنید، در نقلی که بیشتر مفسران بدان اشاره کرده اند، این تنها یک منافق است که به این موضوع پرداخته و اینگونه نبود که پیامبر(ص) برای تشویق مسلمانان، سخن از کنیزان رومی بر زبان آورند.
۲ – «وَ مَغانِمَ کَثیرَهً یَأْخُذُونَها وَ کانَ اللَّهُ عَزیزاً حَکیماً»؛
[۶]و (همچنین) غنایم بسیارى را به دست می آورید و خداوند شکست ناپذیر و حکیم است. با توجه به این آیه، اگر چه اصل گرفتن غنیمت جنگی مورد پذیرش قرآن است، اما در هیچ یک از آیات قرآن، به دست آوردن کنیزان و غنیمتهای مادی به عنوان عاملی مشوق برای نبرد مطرح نشده است، بلکه مهم ترین عاملی که بارها در قرآن برای تشویق  مجاهدان بدان پرداخته شده است، بشارت به نعمت های بهشتی و اجر معنوی و مغفرت و آمرزش خداست. آیاتی مانند:
۱-۲ – «اى پیامبر! مؤمنان را به جنگ (با دشمن) تشویق کن! هر گاه بیست نفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر غلبه می کنند و اگر صد نفر باشند، بر هزار نفر از کسانى که کافر شدند، پیروز می گردند».
[۷]
۲-۲ – «آنها که در راه خدا هجرت کردند، و از خانه ‏هاى خود بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند، و جنگ کردند و کشته شدند، بیقین گناهانشان را می بخشم و آنها را در باغ هاى بهشتى، که از زیر درختانش نهرها جارى است، وارد می کنم. این پاداشى است از طرف خداوند و بهترین پاداش ها نزد پروردگار است».
[۸]
۳ – با تمام آنچه گفته شد حتی اگر بپذیریم که پیامبر(ص) افرادی را با چنین وعده ای تشویق به جهاد کرده باشد، چنین تشویقی جنبه عمومی نداشته، بلکه تنها می تواند محکی باشد برای منافقانی که به انگیزه منافع دنیایی در جنگ ها شرکت می کردند تا حجت بر آنها تمام شده باشد. به عبارت دیگر، از آن جا که رسول خدا(ص) از وضعیت سرکرده منافقان آگاه بود و علاقه وی به زنان را می دانست با او از زبان وی سخن گفت، و گرنه پیامبر اسلام(ص) هیچ گاه مؤمنان را برای دست یابی به منافع دنیوی به مبارزه با دشمان خدا دعوت نمی کرد؛ چرا که مؤمنان واقعی نه تنها برای منافع دنیایی به پیامبر(ص) نپیوستند، بلکه با مال و جانشان در راه خدا جهاد کرده، و در این راه هیچ تردیدی به خود راه نداده اند.
[۹]

 

 

 منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۰، ص ۱۰، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.

[۲]. قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج ‏۴، ص ۲۴۹، تهران، بنیاد بعثت، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش.

[۳]. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج ‏۴، ص ۵۲، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.

[۴]. نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان، ج ‏۶، ص ۲۹۹، تهران، اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۹۸ق.

[۵]. طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏۹، ص ۳۰۵، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، ۱۴۱۷ق.

[۶]. فتح، ۱۹٫

[۷]. انفال، ۶۵٫

[۸]. آل عمران، ۱۹۵٫

[۹]. حجرات، ۱۵٫ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُون».