اصلاً ما علوم غیر دینى نداریم. هر چه در عالم هست، علوم دینى است؛ یعنى علومى که در عالم است یا مانند فقه و اصول مستقیمابه احکام بر مىگردد و یا مثل علوم تجربى به موضوعات. علوم تجربى یا واجب است یا مقدمه واجب. قرآن کریم و اسلام هم غالب این علوم را طرح کردهاند.

مشکل علوم رایج تجربى این است که در ابتدا و انتهاى آنها از نمایاندن خداوند و تبیین معارف الهی سخن به میان نمىآید؛ براى مثال معدنشناسى و زمینشناسى و ستارهشناسى یک سیر افقى دارد؛ یعنى هر چه انسان از نظر علمى در آن پیش برود، از خدا دورتر مىشود. چرا؟ چون در هیچ کدام از آنها از خدا و پیامبر سخن گفته نمىشود. اگر شخصى این علوم را فراگیرد تا براى رضاى خدا مشکل کشور امام زمان (علیهالسلام) را برطرف کند، این کار اسلامى و مورد رضایت خداوند است؛ هر چند ظاهرا علم اسلامى نیست.

قرآن کریم تمام این علوم مورد نیاز جامعه اسلامى را با شرایطى اسلامى معرفى مىکند. علومى که الان در دانشگاهها رایج است، لاشه علم و سیر افقى علوم است.

براى مثال زمینشناس بااستفاده از نشانههاى خاص مىتواند بفهمد که فلان معدن در چندین میلیون سال قبل چگونه بوده، اکنون در چه حالتى است و در صدها هزار سال بعد چه مىشود. در کیهانشناسى، گیاهشناسى وغیره نیز همین سیر افقى جارى است. قرآن کریم به این لاشه علوم، دو بال مىدهد تا این علوم در جهت بالا به پرواز در آیند و انسان دریابد چه کسى و براى چه این علل و عوامل را آفریده است. اسلام این «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الآخِرُ»[۱] را به تمام علوم مىدهد.

جریان باد و باران و معدنشناسى هم در قرآن هست و هم در علوم دانشگاهى؛ اما قرآن مىگوید چه کسى و براى چه باد و باران و غیره را آفریده است. در واقع به علوم تجربى قدرت پرواز عمودى مىدهد تا اوج بگیرند و از سیر افقى خارج شوند .این مىشود علم اسلامى.

اگر در کتابهاى دانشگاهى این «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الآخِرُ» اضافه شود، با توجه به این که این علوم براى برطرف کردن نیازهاى مردم مسلمان و کشور اسلامى از بیگانگان است، این علم مىشود اسلامى. انسان مىتواند براى فراگرفتن این علم قصد قربت کند و کارش در این حال عبادت خواهد بود.

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:آیت اللّه عبداللّه جواد آملی/پرسش وپاسخ دانشجویی


[۱] – سوره حدید۵۷: آیه ۳٫