- مفهوم تبرک
- تبرک به مو، آب دهان، عرق و آب وضوى پیامبر صلى الله علیه و آله
- تبرک به موى پیامبر صلى الله علیه و آله:
- توزیع تکتک موهاى پیامبر صلى الله علیه و آله
- تبرک جستن به پیامبر صلى الله علیه و آله، با مسح نمودن ایشان
- تبرک به مواضعى که حضرت لمس نمودهاند
- تبرک، با بوسیدن دستى که به پیامبر صلى الله علیه و آله رسیده باشد
- تبرک جستن به آنچه دست پیامبر صلى الله علیه و آله به آن رسیده است
- تبرک به منبر رسول خدا صلى الله علیه و آله
- تبرک به قبر شریف پیامبر صلى الله علیه و آله
- تبرک به تابوت
- خلاصه
مفهوم تبرک
بسیارى از مردم در شناخت واقعیت تبرک به پیامبر صلى الله علیه و آله و آثار حضرت و تبرک به اهل بیت ایشان و وارثان حضرت از جمله علما و اولیا دچار اشتباه هستند و هرکس که چنین شیوهاى داشته باشد را متهم به شرک و گمراهى مىکنند همانگونه که با هر چیز جدیدى تنگنظرانه و کوتهفکرانه برخورد مىکنند.
پیش از آنکه دلایل و شواهد جواز؛ بلکه شرعى بودن این امر را بیان کنیم باید بدانیم تبرک همان توسل به خداوند سبحان است، بهوسیله آنچه مورد تبرک قرار مىگیرد، چه شخص باشد و چه مکان یا اثر او.
تبرک به اشخاص از این جهت است که اعتقاد داریم آنها نزد خداوند فضیلت و تقرب دارند ضمن اینکه معتقدیم که بدون اذن الهى نمىتوانند خیرى برسانند یا شرى را دفع نمایند.
و اما تبرک به آثار از این رو است که آنها را منتسب به آن اشخاص مىبینیم و بهخاطر شرافت اشخاص، شرافت یافته و بزرگ و محبوب و داراى ارزش گردیده است.
مکانها نیز بهصورت ذاتى فضیلتى ندارند؛ بلکه بهخاطر خیراتى که در آنها واقع شده یا انجام گرفته؛ مانند نماز، روزه و عباداتى که بندگان صالح بجاى آوردهاند مورد تبرک قرار مىگیرند؛ زیرا بهسبب این اعمال رحمت در آن مکانها نازل مىگردد، فرشتگان حضور مىیابند و آرامش آنجا را فرامىگیرد و این همان برکتى است که در آن مکانها از خدا طلب مىگردد.
انسان با قرار گرفتن در چنین مکانهایى و با توجه پیدا کردن به خداوند، دعا و استغفار، خود را در معرض چنین برکاتىقرار مىدهد و برایش حوادث بزرگ و مناسبتهاى گرانقدرى که جانها را به حرکت مىآورد و همتها را متعالى مىسازد، یادآور مىشود و تلاش مىکند که خود را مشابه صالحان و اهل فلاح قرار دهد. اینک به برخى از روایات که در مورد برکت است توجه مىکنیم.
تبرک به مو، آب دهان، عرق و آب وضوى پیامبر صلى الله علیه و آله
از جعفر بن عبداللَّه بن حکم، نقل شده که خالد بن ولید کلاهخودش را روز جنگ یرموک گم کرد، هرچه گشتند آن را نیافتند؛ پس از مدتى گشتن کلاهخودى کهنه یافتند.
خالد مىگوید: وقتى پیامبر صلى الله علیه و آله عمره بجاى آورد سرش را تراشید و مردم هریک مبادرت به جمع کردن بخشى از موى پیامبر نمودند، من هم موى جلوى پیشانى حضرت را برداشته و در کلاهخودم قرار دادم. پس از آن در هیچ جنگى حضور نیافتم که آن کلاهخود همراهم باشد مگر اینکه به پیروزى دست مىیافتم.
عروه بن مسعود از حالات صحابه، با پیامبر صلى الله علیه و آله مىگوید:
امام بخارى نقل کرده که عروه اصحاب پیامبر صلى الله علیه و آله را مىنگریست و مىگفت: به خدا قسم هیچ آبوضویى از پیامبر صلى الله علیه و آله نمىریخت مگر آنکه در کف اصحاب قرار مىگرفت و آن را بر صورت و بدن خود مىمالیدند، و هرگاه به آنها دستورى مىداد به سرعت به آن اقدام مىکردند و هرگاه وضو مىگرفت نزدیک بود که براى بهدست آوردن آب وضویش با هم درگیر شوند و هنگام سخن گفتن صدایشان را نزد او پایین مىآوردند، و به احترام حضرت بهگونهاى تیز و خیره، به او نمىنگریستند.
سپس عروه بهسوى دوستانش بازگشت و گفت: اى مردم، به خدا قسم که من بر پادشاهانى از قبیل قیصر و کسرى و نجاشى وارد شدهام و بهخدا سوگند که هیچ پادشاهى را ندیدم که مانند محمد، یارانش او را بزرگ بدارند (و سپس آنچه دیده بود نقل کرد). این روایت را بخارى در کتاب شروط، باب شروط جهاد آورده است.[۱]
تبرک به موى پیامبر صلى الله علیه و آله:
پیامبر صلى الله علیه و آله مویش را بین مردم تقسیم مىکرد
مسلم در حدیثى از انس نقل کرده: پیامبر صلى الله علیه و آله وارد منى شدند و پس از بازگشت از رمى جمرات به محل سکونت خود در منى آمده و قربانى کردند؛ سپس به حلقکننده سرشان اشاره نموده و فرمودند بگیر و با اشاره به چپ و راست شروع به بخشیدن آن موها به مردم کردند.
توزیع تکتک موهاى پیامبر صلى الله علیه و آله
در روایت «حفص» که «مسلم» آنرا آورده است چنین آمده: پس شروع کرد از موهاى سمت راست سر و آنها را تکتک و دوتادوتا بین مردم توزیع کرد سپس فرمود در مورد قسمت چپ هم، چنین کنند.
ابوبکر در روایتى از حفص چنین آورده است: حضرت به حلقکننده فرمود: و اشاره به سمت راست سرش فرمود و موى آن را بین کسانى که همراه حضرت بودند تقسیم کرد، سپس براى جانب چپ به او اشاره کرد و پس از تراشیدن آن را به «ام سلیم» داد.
تبرک به عرق پیامبر صلى الله علیه و آله «عثمان» از «انس» نقل کرده کهام سلیم براى پیامبر فرشى پهن مىکرد تا حضرت روى آن بخوابند و هنگامى که حضرت به خواب قیلوله مىرفت از عرق و موى حضرت برداشته و در شیشهاى مىریخت و سپس آن را در تُنگ در دارى نگه مىداشت؛ لذا وقتى زمان وفاتِ انس بن مالک، فرارسید وصیت کرد که مقدارى از آن را در حنوط او قرار دهند و چنین کردند.[۲]
تبرک جستن به پیامبر صلى الله علیه و آله، با مسح نمودن ایشان
از «عبدالرحمان بن ابى لیلى» به نقل از پدرش آمده است:
«اسید بن حضیر» مردى صالح و خندهرو و ملیحى بود؛ یک بار که نزد رسول خدا بود براى مردم لطیفه مىگفت و آنها را مىخنداند حضرت به پشت او کوبید. او به حضرت گفت: از ضربهات احساس درد کردم. حضرت فرمود:
قصاص کن، گفت: شما لباس بر تن دارید و من ضربه را بر بدن بدون لباس احساس کردم. حضرت پیراهن خود را بالا زدند و او حضرت را در آغوش گرفت و شروع به بوسیدن کمر حضرت کرد و گفت: پدر و مادرم به فدایت اى رسول خدا، من همین را مىخواستم.
تبرک به مواضعى که حضرت لمس نمودهاند
تبرک به جایى که دهان پیامبر صلى الله علیه و آله به آن رسیده است
امام احمد و دیگران از انس نقل کردهاند که پیامبر صلى الله علیه و آله بر ام سلیم وارد شد و مشکى در اتاق آویخته بود، حضرت از دهانه آن مشک نوشید، پس از آن، ام سلیم دهانه مشک را برید و ما براى تبرک نزد خود نگه داشتیم. معنى روایت این است که امسلیم محل نوشیدن پیامبر را بریده و به عنوان تبرک به آثار پیامبر صلى الله علیه و آله در خانه خود نگه داشته است.
تبرک، با بوسیدن دستى که به پیامبر صلى الله علیه و آله رسیده باشد
«یحیى بن حارث ذمارى» مىگوید: واثله بن اسقع را دیدم و از او پرسیدم: آیا با همین دستت با رسول خدا بیعت کردى؟ گفت: بله، گفتم: دستت را بده تا ببوسم و او چنین کرد.
تبرک جستن به آنچه دست پیامبر صلى الله علیه و آله به آن رسیده است
از «صفیه بنت مجزأه» نقل شده که بخشى از موى جلوى پیشانى ابومحذره آنقدر بلند شده بود که وقتى مىنشست به زمین مىرسید. به او گفتند: چرا آن را کوتاه نمىکنى؟ گفت: زیرا دست رسول خدا صلى الله علیه و آله آن رالمس کرده و تا زنده هستم آن را نخواهم چید.
از «ابوبرده» نقل شده: وارد مدینه شدم و «عبداللَّه بن سلام» مرا ملاقات کرد و گفت: به منزل من بیا تا در ظرفى که پیامبر صلى الله علیه و آله در آن نوشیده به تو نوشیدنى دهم و در مسجدى که پیامبر صلى الله علیه و آله نماز خوانده نماز گزارى؛ پس با او رهسپار شدم او خرما و نوشیدنى به من داد و در مسجد پیامبر صلى الله علیه و آله نماز گزاردم.
تبرک به منبر رسول خدا صلى الله علیه و آله
«قاضى عیاض» مىگوید: ابن عمر را دیدند که دست بر محلى که پیامبر صلى الله علیه و آله نشسته بودند مىمالید و آن را بهصورت خود مىکشید. ابن تیمیه نیز این روایت را از امام احمد نقل کرده که در مسح منبر و برآمدگى کنار آن اجازه داده شده و بیان نموده که ابن عمر و سعید بن مسیب و یحیى بن سعید که از فقهاى مدینه بودند چنین مىکردند.
تبرک به قبر شریف پیامبر صلى الله علیه و آله
هنگامى که زمان وفات عمر بن خطاب فرا رسید به فرزندش عبداللَّه گفت: نزد امالمؤمنین عایشه برو و بگو عمر به تو سلام مىرساند و نگو امیرالمؤمنین چراکه امروز من امیرالمؤمنین نیستم و بگو که عمر اجازه مىخواهد که در کنار دو یار خود دفن شود، او چنین کرد و بر عایشه وارد شد و او را گریان دید. گفت: عمر سلام مىرساند و اجازه مىخواهد که نزد دو دوست خود دفن شود. عایشه گفت: من این محل را براى خودم مىخواستم، ولى امروز او را بر خودم مقدم مىدارم. هنگامى که ابن عمر بازگشت، گفتند این عبداللَّه بن عمر است که مىآید. عمر گفت: مرا بلند کنید. فردى او را به خود تکیه داد و بلند کرد. عمر گفت: چه خبر؟ فرزندش گفت: آنچه امیرمؤمنان دوست دارد، اجازه داده شد، عمر گفت: الحمد للَّه، هیچ چیزى براى من مهمتر از این نبود، هنگامى که قبض روح شدم مرا نزد قبر ببرید سپس سلام کرده و بگویید: عمر اجازه مىخواهد، پس اگر اجازه داده شد مرا داخل کنید و اگر عایشه قبول نکرد مرا به قبرستان مسلمانان ببرید.
و از «احمد بن حنبل» در مورد مسّ قبر پیامبر صلى الله علیه و آله و بوسیدن آن سؤال شد و او در این امر اشکالى ندیده است.[۳] و اگر گفته شود چرا صحابه چنین کارى را انجام نمىدادند؟ باید گفت: زیرا آنها در زمان حیات، حضرت را دیده بودند از محضرش بهرهمند شده و دست حضرت را بوسیده بودند و حتى نزدیک بود که بر سر آب وضویش با هم درگیر شوند همچنانکه موى حضرت را روز حج اکبر بین خویش تقسیم نمودند و هرگاه که ترشحى (از قبیل آب وضو یا …) از حضرت خارج مىشد با دست خویش از آن استقبال کرده و بر چهره خود مىمالیدند. و ما که چنین بهره وافرى را از حیات حضرت نداشتهایم با قرار گرفتن کنار ضریح پیامبر صلى الله علیه و آله و بزرگداشت آن و لمس و بوسیدن آن حضرت بهرهمند مىشویم. آیا ندیدى چگونه «ثابتالبنانى» دست انس بن مالک را بوسیده و بر صورت خود مىنهاد و مىگفت: این دستى است که دست رسول خدا را لمس کرده است.
آیا ندیدى که صحابه بهخاطر شدت محبتشان به پیامبر صلى الله علیه و آله گفتند: آیا مىشود براى تو سجده کنیم؟ و حضرت فرمود: نه و اگر حضرت اجازه مىدادند آنها سجده مىکردند؛ البته نه سجده عبادت، بلکه سجده اجلال و اکرام؛ همانگونه که برادران یوسف براى یوسف سجده کردند. همچنین سجده بر قبر پیامبر صلى الله علیه و آله اگر براى تعظیم و تکریم باشد، موجب کفر نمىشود؛ بلکه سجدهکننده معصیت نموده و باید دانست که از چنین کارى نهى شده، همانطور که از نماز بهسوى قبر پیامبر صلى الله علیه و آله نهى گردیده است.
تبرک به تابوت
خداوند تعالى در قرآن کریم فضیلت تابوت را ذکر کرده است:
«وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ آیَهَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّهٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسى وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِکَهُ».[۴]
و خلاصه قصه چنین است که این تابوت نزد بنىاسرائیل بود و بهوسیله آن طلب نصرت مىکردند و به خداوند متوسل مىشدند به دلیل آثارى که در آن بود، و این دقیقاً همان تبرکى است که مدّ نظر ماست و خداوند تعالى محتویات تابوت را بیان کرده مىفرماید:
«وَ بَقِیَّهٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسى وَ آلُ هارُونَ».
و این بقیه از آل موسى و هارون، عصاى موسى و مقدارى از لباس موسى و هارون و کفش او و برگههایى از تورات و طشت بوده است، آنگونه که مفسران و مورخانى مانند ابن کثیر، قرطبى، سیوطى و طبرى گفتهاند که باید به آن منابع رجوع شود. و این امر دلالت بر مفاهیم بسیارى دارد از جمله: توسل به آثار صالحان از جمله حفظ کردن آن آثار و همچنین تبرک جستن به آن آثار.
تبرکجویى امام احمد و تأیید حافظ ذهبى
عبداللَّه بن احمد مىگوید: پدرم را دیدم که مویى از پیامبر صلى الله علیه و آله را گرفته بر لب مىنهد و مىبوسد، زمانى دیگر بر چشم مىگذارد یا در آب فرومىبرد و از آن آب مىنوشد و طلب شفا مىکند.
همچنین دیدم که مقدارى از موى جلوى سر پیامبر صلى الله علیه و آله را گرفته و در آب شستشو داد و سپس از آن نوشید.
و دیدم که از آب زمزم به نیت شفا مىنوشد و آن را بهصورت و دستانش مىمالد. بنده مىگویم: آن سختگیر و انکار کننده کجاست که ببیند وقتى فرزند احمد بن حنبل از پدرش در مورد لمس برآمدگى منبر پیامبر صلى الله علیه و آله مىپرسد مىگوید اشکال ندارد (خداوند ما و شما را از آراى خوارج و بدعت گذاران حفظ فرماید).
خلاصه
حاصل و نتیجه این اخبار و روایات این است که تبرک به پیامبر و آثار او یا هر چیزى که منتسب به اوست، سنتى بزرگ و شیوهاى پسندیده و مشروع است و براى ثبوت این امر شیوه برگزیدگان صحابه و تأیید پیامبر صلى الله علیه و آله کفایت مىکند؛ بلکه بالاتر از این، دستور پیامبر صلى الله علیه و آله در وهلهاى و اشاره حضرت به انجام آن کار در وهلهاى دیگر، حجت است.
روایات ذکرشده بیانگر کذب کسانى است که به این امور- کسى از صحابه جز «ابن عمر»- توجه نداشته و عمل ننموده است و گفتهاند که احدى از صحابه موافق «ابن عمر» نبوده است.
این قول یا از روى جهل است یا کذب و یا تلبیس؛ زیرا بسیارى از صحابه غیر از «ابن عمر» اهتمام به تبرک داشته و انجام مىدادند و از جمله آنها خلفاى راشدین، ام سلمه، خالد بن ولید، واثله بن اسقع، سلمه بن أکوع، انس بن مالک، ام سلیم، اسید بن حضیر، سواد بن غزیه، سواد بن عمرو، عبداللَّه بن سلام، ابوموسى، عبداللَّه بن زبیر، سفینه مولى النبى صلى الله علیه و آله، سره، خادم أم سلمه، مالک بن سنان، اسماء بنت أبیبکر، أبومحذوره و مالک بن انس و بزرگان مدینه، مانند: سعید بن مسیب و یحیى بن سعید را مىتوان نام برد.
[۱]– فتحالبارى، ج ۵، ص ۳۳۰
[۲]– این روایت را بخارى در کتاب« استئذان من زار قوماً …» آورده است.
[۳]– این روایت را فرزندش عبداللَّه بن احمد نقل کرده است.
[۴]– بقره: ۲۸۴؛ پیامبرشان به آنها گفت: نشانه پادشاهى او تابوتى است که در آن آرامش از جانب پروردگار و بقیه آثار خاندان موسى و هارون وجود دارد و فرشتگان آن را بهدوش مىکشند.
پاسخ دهید