جهش علمی اسلام یا بهتر است بگوییم نهضت علمی مسلمین با حرکتی آهسته از زمان امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) شروع شد. در زمان زندگی امام صادق(علیه السلام) حکومت امویان سقوط کرد و عباسیان بر سر کار آمدند که توجهی ویژه به علم و فلسفه و کلام و سایر علوم داشتند. در همین عصر ترجمه کتب دیگر ملل جهان به زبان رسمی اسلام (عربی) آغاز شد. این عصر، به همین مناسبت، عصر طلایی نام گرفته است.

اهل بیت(علیهم السلام) نیز متناسب با چنین شرایطی که دنیای اسلام مواجه با ورود فرهنگ‌های وارداتی بود، شروع به تربیت شاگردان نمودند. احادیث اهل بیت(علیهم السلام) نیز در این عصر رنگ و بوی علمی، جهان‌شناختی و فلسفی گرفت. طبق معمول شاگردان اهل بیت(علیهم السلام) در علوم رایج آن زمان نیز سرآمد بودند؛ بارزترین شخصیت علمی این دوره در علوم طبیعی جابربن حیان است که پدر علم شیمی لقب گرفته است.

از جمله آثاری که در این دوره از امام صادق(علیه السلام) به جا مانده است رساله توحید مُفضّل است که حاوی مطالب طبیعت‌شناختی فراوانی است. همچنین صدها حدیث دیگر که در زمینه مسایل جهان‌شناسی، طب، نجوم و… وجود دارد، از آن حضرت باقی مانده است.

اولین دوره عصر ترجمه از سال ۱۳۶هجری شروع می‌شود تا ۱۹۳ هجری یعنی از خلافت منصور عباسی تا وفات هارون الرشید. در این دوره عمدتاً کتب نجوم، پزشکی و سیرالملوک از یونان و هند و ایران به عربی ترجمه شد. از مشهورترین مترجمان این عصر می‌توان خاندان نوبخت را نام برد که ایرانی و سرآمد علم نجوم بودند. همچنین می‌توان از عبدالله بن مقفع نام برد که او هم ایرانی بود و کتب منطقی ارسطو را ترجمه نمود. کتاب کلیله و دمنه نیز در همین عصر ترجمه شد، که سیاست نامه‌ای در قالب داستان است.

از دیگر نام آوران این دوره به افراد زیر می‌توان اشاره کرد: جورجیس بن بختیشوع رئیس بیمارستان و دارالعلم جندی شاپور،‌ مترجم کتب پزشکی یونان. ابواسحاق ابراهیم بن حبیب فزاری، منجّم، مخترع تجهیزات نجومی و مخترع اسطرلاب.

دوره دوم نهضت علمی مسلمین از سال ۱۹۸ تا سال ۳۰۰ هجری است (از حکومت مأمون عباسی(در زمان امام رضا(علیه السلام)) تا حکومت مقتدر عباسی (زمان دومین و سومین نایب امام زمان(علیه السلام)). در این عصر علوم عقلی و کلام گسترش ویژه‌ای یافت و آثار ارسطو و افلاطون در کانون توجه اندیشمندان بود. ابویعقوب بن اسحاق کِندی مشهور به فیلسوف عرب متعلق به این دوره است. او به علم پزشکی، شیمی، فلسفه،‌ تاریخ، جغرافی و متون حکمت یونان و ایران و هند تسلط داشت و تا مدت‌ها رئیس دارالترجمه مأمون بود. در زمان حضور او در بیت‌الحکمه کتب زیادی در منطق، حساب، موسیقی، نجوم، هندسه، فلکیات و طبیعیات، سیاست و… ترجمه شد. کندی به خاطر علاقه زیادی که به فلسفه داشت، مرکز تعلیم فلسفه نیز تأسیس کرد و شاگردان زیادی پرورش داد. در این دوره دانشمندان زیادی وجود دارند که مجال شمارش آنها نیست.

دوره سوم از سال ۳۰۰ هجری تا نیمه اول قرن چهارم هجری؛ این دوره، دوره افول است در این دوره بیت الحکمه بغداد رونق خود را از دست داد و دانشمندان به شهرهای مختلف پراکنده شدند و دوباره در آذربایجان،‌ خراسان، ری، اندلس، خوزستان، مصر، شام و ماوراء النهر، علم شروع به رشد کرد.

از این دوره به بعد دانشمندان مسلمان شروع به نقد افکار دانشمندان دیگر ملل کردند و خود به تأسیس علوم پرداختند و این روند، با وقفه جدی ای که با حمله مغول پیش آمد، کما بیش تا قرن ۱۰ هجری ادامه داشت و کم و بیش با ملاصدرا به اتمام رسید. در این بین دانشمندان و حکیمان و مخترعان بزرگی پا به عرصه گذاشتند. نظیر فارابی،‌ ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی، این هیثم،‌ خوارزمی، خیام، بنوموسی، فرغانی، محمد ابن زکریای رازی، بوزجانی، اهوازی، ماهانی، بتّانی، مسعودی، طبری، خازنی، صوفی، مجریطی، شیخ شهاب الدین سهروردی، خواجه نصیرالدین طوسی، قطب الدین شیرازی، کمال الدین فارسی، شیخ بهایی و… در این عصر فلسفه به اوج خود رسید و کلام پیشرفت شایانی کرد؛ پزشکی با یک جهش عظیم مواجه شد و علم شیمی که پیش از این به‌صورت کیمیاگری بود به‌صورت علمی و تجربی مطرح گردید، شاخه‌هایی از علم فیزیک نیز در این دوره پدید آمد.

ابوریحان بیرونی، چگالی اجسام مختلف را تعیین نمود، قطر کره زمین را محاسبه کرد، خوارزمی علم جبر را بنیان‌گذاری کرد و ریاضیات و هندسه پیشرفت عظیمی کرده و به علومی به‌طور کامل پیشرفته تبدیل شدند و علم مثلثات به‌صورتی علمی و استدلالی توسط مسلمین کشف شد. معادلات درجه دوم با روش دقیق علمی حل شدند و الگوریتم که امروزه مبنای برنامه‌ریزی رایانه را تشکیل می‌دهد، توسط خوارزمی ابداع شد. در این دوره حسن ابن هِیثم قوانین شکست نور و قوانین عدسی‌ها را کشف کرد، وسایل جراحی پیشرفته‌ای اختراع شدند به‌طوری که مسلمین در این دوره عمل چشم انجام می‌دادند‌ و علم طب به تخصص‌های مختلف تقسیم شد. در این دوره بیماران روانی نیز به شیوه علمی معالجه می‌شدند.

در این دوره ابوریحان بیرونی برای اولین بار از حرکت زمین سخن گفت و خواجه نصیرالدین طوسی هیأت بطلمیوسی را مورد نقد جدی قرار داد و آن را زیر سؤال برد و با روش‌های دقیق علمی در رصدخانه مراغه شروع به رصد ستارگان کرد که بعدها همین آمار رصدی به دست کپرنیک و گالیله افتاد و آنها توانستند براساس همین آمار رصدی هیأت جدید (هیأت خورشید مرکزی) را جایگزین هیأت بطلمیوسی (هیأت زمین مرکزی) کنند.

همچنین گالیله بر اساس کشفیات حسن ابن هیثم در مورد نور و عدسی‌ها توانست تلسکوپ را اختراع کند. در این دوره چندین ماده شیمیایی مهم مثل الکل – که توسط رازی کشف شد- و اسیدها و از جمله اسید سولفوریک کشف شدند. هزاران کشف و اختراع دیگر نیز در این دوره اتفاق افتاده است که مجال شمارش آنها نیست؛ ازاین‌رو این دوره را می‌توان آغاز عصر جدید علم و مقدمه رنسانس علمی مغرب زمین دانست. ولی متأسفانه از این تاریخ به بعد در اواخر صفویه و حکومت قاجاریه علم در مشرق اسلامی رو به افول گذاشت. در همین زمان است که کپرنیک و گالیله با استفاده از آثار مسلمانان کشفیات خویش را سامان دادند و رنسانس علمی در اروپا آغاز شد.

اما آیا ما می توانیم در آینده شاهد جهش و رنسانس علمی دیگری در جهان اسلام باشیم؟ به نظر می‌رسد که رنسانس اسلامی در آینده ممکن خواهد بود؛ و آن زمانی است که علوم با مبانی دینی و با توجه به پیش‌فرض‌های دینی دوباره از نو تأسیس گردند و این نیز منوط به آن است که اندیشمندان حوزه و دانشگاه بتوانند با بحث و نقد و نظر به یک تئوری مقبول در باب علم دینی برسند تا بتوانند در راستای آن، فلسفه علم دینی و بر اساس آن، علوم تجربی مبتنی بر دین اسلام را تأسیس کنند.[۱]

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:عبدالحمید آکوچکیان/پرسش وپاسخ دانشجویی


[۱] – برای مطالعه بیش‌تر ر.ک:

فاطمه جان‌احمدی، نهضت ترجمه؛

بارون کارادو وو، متفکران اسلام، ، مترجم: احمد آرام؛

علم در اسلام، ترجمه احمد آرام؛

ابوالقاسم قربانی، زندگی ریاضیدانان دوره اسلامی؛

آلفرنسو نلینو، تاریخ نجوم اسلامی، ترجمه احمد آرام؛

زین‌العابدین قربانی، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی