سال
درباره سال شهادت امام سجّاد (علیه السّلام) منابع تاریخی با پراکندگی فراوان به آن پرداختهاند و هفت نقل – از سال ۹۱ تا صد – را گزارش کردهاند که تفصیل آن در پایان همین قسمت خواهد آمد. در این میان بر سال ۹۴ و ۹۵ هجری تأکید فزونتری شده و با توجه به دلیلهای زیر میتوان گفت گزارش شهادت آن گرامی در سال ۹۵ هجری ترجیح دارد:
۱٫ این گویه در منابع کهن شیعیان[۱] و بخشی از منابع سنیان[۲] یاد شده و در میان مؤلفان این منابع پژوهندگانی جای دارند که ازمنابع دست نخست بهرهمند بودهاند.
۲٫ نقلهایی که شهادت آن گرامی را در سال ۹۴[۳] هجری – سنه الفقهاء –[۴] دانستهاند و عمده آنها در منابع سنیان گزارش شده، هیچگونه ستیزی با این گویه (شهادت در سال ۹۵) ندارند؛ چرا که آن نقلها بر مبنای محاسبه آغاز سال قمری از ربیع الأول است[۵] و این گزارشها بر مبنای محاسبه سال قمری از اول محرم است. با این ملاحظه که ماه شهادت آن بزرگوار، محرم بوده – چنانکه خواهد آمد[۶] – سال شهادت وی طبق نقل نخست، سال ۹۴ هجری و بر مبنای گزارشهای این گویه، سال ۹۵ خواهد بود که این تفاوت، صوری است و در واقع هر دو بر یک سال تأکید دارند.
۳٫ دیگر گویهها در این خصوص یا به صورت «گفته میشود» گزارش شدهاند[۷] که این گویه گزارش، خود دلیل بر ناتوانی گزارش است و یا خود گزارشگران، آن را برنتابیدند[۸] و یا در نقلِ خود متفردند.[۹]
۴٫ افزون بر اینها در روایت معتبری[۱۰] از امام صادق (علیه السّلام) سال شهادت زینالعابدین (علیه السّلام) سال ۹۵ هجری و عمر ایشان به مدت ۵۷ سال بیان شده است.[۱۱] با لحاظ اینکه تولد آن بزرگوار در سال ۳۸ هجری بود – چنانکه گفته شد –[۱۲] پایان ۵۷ سالگی آن گرامی را باید ۹۵ هجری دانست. این روایت از دو منظر، بیش از دیگر روایتها و دلیلها در خور توجه است؛ چرا که در نگاه شیعه سند این روایت، معتبر و به امام معصوم (علیه السّلام) میانجامد. این روایت از منظر سنیان نیز مستدل است؛ چون محمد بن سعد (۲۳۰ ق) که از نگارندگان کهن اهل سنت به شمار میآید، سال ۹۴ هجری را از ابن أبی فروه و سال ۹۲ را از ابونعیم فضل بن دُکین (۱۳۰ – ۲۱۰ ق) ثبت کرده و نظر نهایی در این خصوص را به آگاهی اهل بیت (علیهم السّلام)، سپرده و چنین اظهار داشته است: «خاندان و شهروندان او به این موضوع آگاهترند».[۱۳]
امام صادق (علیه السّلام) که نوه امام سجّاد (علیه السّلام) است و به هنگام شهادت ایشان حدود دوازده یا سیزده [۱۴] سال داشت، شهادت جد خود را در سال ۹۵ هجری میداند پس نقل امام صادق (علیه السّلام) در این موضوع با توجه به هوشمندی و آگاهی وی، بر گزارش دیگران تقدم دارد.
دیگر گویههای نپذیرفتنی در خصوص سال شهادت امام سجّاد (علیه السّلام) چنیناند:
- سال ۹۱ هجری،[۱۵]
- سال ۹۲ هجری،[۱۶]
- سال ۹۳ هجری،[۱۷]
- سال ۹۹ هجری،[۱۸]
- سال صد هجری.[۱۹]
ماه
منابع کهن تاریخی و حدیثی درباره ماه شهادت امام سجّاد (علیه السّلام) شفاف نیستند و بیشتر نگارندگان این منابع به این موضوع اشارهای نکردهاند که میتوان از یعقوبی، کلینی و طبری نام برد. در میان این گروه تنها طبری[۲۰] و ابن اثیر[۲۱] آغاز سال ۹۴ هجری را بدون تعیین ماه گزارش کردهاند؛ اما آن دسته از این نگارندگان که از ماه شهادت آن امام همام یاد کردهاند – جز ذهبی[۲۲] که بر وقوع شهادت آن حضرت در ماه ربیع الأول تأکید دارد – همگی ماه محرم را ماه شهادت آن حضرت دانستهاند.[۲۳] پس اتفاق این دسته از منابع دلیل بر آن است که شهادت آن گرامی در ماه محرم بوده است. افزون بر آنکه غالب اینها، منابع شیعی هستند و تاریخنگاران شیعه نیز درباره گفتار، سیره و تاریخ زندگانی امامان معصوم (علیهم السّلام) اهتمام و حساسیت افزونتری داشتند و حوادث خُرد و کلان زندگی آن گرامیان را در حد امکان ثبت میکردند و شهادت آن گرامی نیز از مسائل مهم تاریخ شیعه به شمار میآید.
پس گزارش شیعیان و همراهی بخشی از منابع و مصادر سنیان[۲۴] دلیل دیگری بر صحت آن است و تصریح ذهبی مبنی بر درگذشت آن بزرگوار در ماه ربیع الأول به جهت بیمدرکی و متفرد بودن، قابل اعتماد نیست.
یادآوری میشود برخی از مصادر ماه صفر و ذیالحجه را نیز ذکر کردهاند؛ ولی گزارش آنها پذیرفتنی نیست؛ چرا که ماه صفر را مجلسی با تعبیر «به گفته بعضی» یاد کرده[۲۵] و این تعبیر نشانه ضعف آن است و از ماه ذیالحجه هم، مستوفی نام برده[۲۶] که در نقلش متفرد است.
روز
درباره روز شهادت آن گرامی نیز آن دسته از منابع که از ماه و روز آن یاد کردهاند، به شدت مضطرباند؛ برخی فقط به ذکر نام محرم بسنده کردهاند[۲۷] و آنها که به تعیین روز شهادت پرداختهاند، میان دهم محرم تا ۲۹ این ماه، نه روز را به عنوان روز شهادت وی آوردهاند که تفصیل آن در آخر همین قسمت خواهد آمد؛ اما این پراکندگی، اظهارنظر در این موضوع را بسی دشوار میکند. با این همه میتوان گفت گویه وقوع شهادت امام سجّاد در ۲۵ محرم ترجیح دارد؛ چرا که نخستین گزارشگر در این خصوص (با تعیین روز ۲۵) مرحوم مفید[۲۸] است که شیخ طوسی و کفعمی نیز وی را همراهی کردهاند[۲۹] و دستیابی شیخ مفید به منابع معتبر و نزدیک به دوران امامان (علیهم السّلام) با رویکرد پژوهشی وی، در خور توجه است.
به دیگر سخن، گویههای دیگر در این موضوع که بیشتر در منابع پس از مفید و شیخ طوسی ثبت شدهاند در اعتبار، همسنگ با گزارشهای مفید نیستند؛ چرا که شیخ مفید هرچند مستند این نقل را ثبت نکرده، لیکن در این گویه گزارشهای تاریخی،[۳۰] از راویان معتبری چون ابومخنف (۱۵۷) و هشام بن محمد کلبی (۲۰۶) و … نقل کرده که اعتبار اینان نزد مورخان شیعه و اهل سنت پذیرفته است.[۳۱] ابومخنف از یاران امام صادق (علیه السّلام) و از تاریخنگاران بزرگ شیعه به شمار میرود و کتابهای فراوانی در تاریخ و سیره نگاشته است.[۳۲] هشام بن محمد کلبی نیز نسبشناس و وقایعنگار بزرگی بود که افزون بر شاگردی نزد ابومخنف، بخشی از معلوماتش را از پدرش محمد بن سائب کلبی گرفته و محمد بن سائب نیز از یاران دو امام باقر و صادق (علیه السّلام) به شمار میآمد. ابن کلبی کتابهایی در تاریخ و سیره نگاشته است[۳۳] و این کتابها و کتاب ابومخنف در ردیف منابع بسیاری از مورخان کهن از جمله شیخ مفید، طبری، واقدی و… جای دارند. این کتابها به جهت مستند بودن به گزارشِ نظارهگرانِ نخست حوادث، از جمله حوادث معصومان و یاران آنان، از اعتبار ویژه برخوردار بودهاند[۳۴] و شاید به همین جهت بوده که مجلسی در میان آن همه گزارش، این گزارش را اختیار کرده است.[۳۵] افزون بر آن، برخی از گویههای دیگر که در منابع متأخر ثبت شدهاند متفردند.[۳۶]
گفتنی است کلینی روایتی را از امام محمد باقر (علیه السّلام) در این خصوص نقل کرده، مبنی بر اینکه امام سجّاد (علیه السّلام) در شب شهادت خود فرمود: «امشب همان شبی است که پیامبر (علیه السّلام) نیز در آن درگذشت.[۳۷] در بخش وفات پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نگاشته شده[۳۸] که رحلت آن گرامی در ۲۸ صفر بوده پس باید گفت طبق این روایت امام سجّاد (علیه السّلام) نیز در ۲۸ صفر به شهادت رسید، لیکن این گویه در هیچ یک از منابع تاریخی نقل نشده است و این روایت هم به گفته مجلسی از دو جهت سند و محتوا بیاشکال نیست؛ به لحاظ سند، اعتباری ندارد و از نظر محتوا شاید مقصود آن، شب درگذشت پیامبر به لحاظ هفته باشد نه به لحاظ ماه و این هم با بیشتر نقلها ناهماهنگ است؛ چرا که این نقلها رحلت پیامبر را در روز دوشنبه و شهادت امام سجّاد را در روز شنبه دانستهاند.[۳۹]
نتیجه
به هر روی بر اساس مستندات پیش گفته، گزارشی که شهادت امام سجّاد (علیه السّلام) را در ۲۵ محرم سال ۹۵ هجری میداند بر دیگر نقلها ترجیح دارد. این روز به محاسبه نجومی برابر با سی مهرماه سال ۹۲ شمسی (۳۰/۷/۹۲)، مطابق با ۲۳ اکتبر ۷۱۳ میلادی خواهد بود که با آغاز هجرت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) ۳۳۳۳۵ روز فاصله داشته است.[۴۰]
دیگر نقلهای نپذیرفتنی در خصوص روز شهادت امام سجّاد (علیه السّلام) چنین هستند:
- دهم محرم،[۴۱]
- دوازدهم محرم،[۴۲]
- هجدهم یا دوازده روز باقی مانده از محرم،[۴۳]
- یازده روز باقی مانده از محرم،[۴۴]
- ۲۲ محرم،[۴۵]
- ۲۹ محرم،[۴۶]
- اول صفر،[۴۷]
- چهارده ربیع الأول،[۴۸]
- هفت ذیالحجه.[۴۹]
سبب شهادت
امام سجّاد (علیه السّلام) در طول زندگی (۵۷ ساله)[۵۰] خود، دو سال در دوران جد بزرگش امیر مؤمنان (علیه السّلام) و ده سال در دوران امامت عموی خود امام مجتبی (علیه السّلام) و ده سال و اندی در دوران پیشوایی پدرش سیّدالشّهداء (علیه السّلام) زیست و پس از آن، حدود ۳۵ سال مقام امامت و رهبری را در آن شرایط دشوار بر عهده گرفت.[۵۱] آن گرامی در این دوران اختناق با ستم پنج حاکم اموی و مروانی، یزید بن معاویه (۶۰ – ۶۴ ق)، معاویه بن یزید (۶۴ هجری – دو سه ماه)، مروان بن حکم (۶۵ هجری – دو سه ماه)، عبد الملک بن مروان (۶۵ – ۸۶ ق) و ولید بن عبدالملک (۸۶ – ۹۶ ق)[۵۲] روبرو و با شیوه ویژه خود مبارزه میکرد و سختترین دوران برای وی در این مدت دوران عبدالملک (۶۵ – ۸۶ ق) بود که عبدالملک با همدستی حجاج بن یوسف ثقفی به سرکوبی پیروان خاندان پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و علی (علیه السّلام) میپرداخت. هر چند عبدالملک با عبرتگیری از تجربه خلفای پیشین تلاش کرد دستش را به خون امام سجّاد (علیه السّلام) نیالاید،[۵۳] لیکن با بهانهجوییهای مختلف از قبیل دستیابی به شمشیر پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)- که از ودایع امامت بود – تهدید به فشارهای مالی،[۵۴] نامهنگاری خردهگیرانه و شخصیت شکن به امام در خصوص ازدواج امام (علیه السّلام) با کنیز و همچنین سختگیری هشام بن اسماعیل کارگزار عبدالملک در مدینه (۸۲ – ۸۶ ق) بر امام (علیه السّلام)،[۵۵] آن گرامی را میآزرد.[۵۶] پسرش ولید هم (۸۶ – ۹۶ ق) همان روش پدر را در ستم به پیروان اهل بیت (علیه السّلام) ادامه داد؛[۵۷] ولی شیوه روشنگری مدبرانه امام سجّاد (علیه السّلام) در طول این مدت به گونهای بود که ضمن تصحیح زیرساختهای فکری جامعه، انحراف در رفتار و اندیشه امویان را بیآنکه حسّاسیتزا باشد بازگو میکرد. دعاهای صحیفه سجّادیه، سیره امام در مراسم حج و در برخورد با اقشار مختلف مردم گواهی بر این مدعا است.[۵۸]
نفوذ فکری و معنوی امام سجّاد (علیه السّلام) در دل تودههای مردم، امویان را آزار میداد. این نفوذ در حدی بود که نماد آن در تشیع پیکر پاک آن گرامی مشاهده شد؛ در این تشیع از خوبان و بدان مدینه مرد و زنی نمانده بود، جز آنکه در آن حضور یافت و زبان به ثناگویی از او گشود.[۵۹] این نفوذ شخصیتی امام (علیه السّلام)، امویان را آرام نمیگذاشت و آنان را به کینهتوزی وا میداشت. به نقل ابن جوزی از زهری: روزی عبدالملک بن مروان امام (علیه السّلام) را به تنهایی دید و از او درخواست کرد که نزد وی بماند. آن حضرت نپذیرفت و فرمود: مرا با تو چه کار! ماندن نزد تو را نمیپسندم. با خروج امام (علیه السّلام) از نزد او، دستور داد که امام (علیه السّلام) را دستگیر کرده و دست و پای او را غُل و زنجیر کنند و به گردنش بیاویزند و از مدینه بیرون ببرند. چنین کردند و به مدت چهار روز به همین وضعیت نگه داشتند.[۶۰]هر چند از برخورد خاصی از ولید بن عبدالملک با امام سجّاد (علیه السّلام) گزارشی در دست نیست، لیکن این گزارش در منابع آمده که آن گرامی سرانجام در دوران حاکمیت ولید بن عبدالملک به دست هشام بن عبدالملک[۶۱] یا به دست خود ولید مسموم گشت[۶۲] و در قسمت پایانی شب[۶۳] شنبه در مدینه[۶۴] به شهادت نائل آمد.
محل دفن
پیکر پاک امام سجّاد (علیه السّلام) پس از تشیع با شکوه به قبرستان بقیع انتقال داده شد و در کنار قبر ملکوتی عمویش امام مجتبی (علیه السّلام) – که در کنار قبر عباس و فاطمه بنت اسد در خانه عقیل جای داشت[۶۵] - به خاک سپرده شد.[۶۶] بعدها (میان سالهای ۱۳۲ – ۱۴۹ ق)[۶۷] برای این دو قبر، و دو قبر امام باقر و صادق (علیه السّلام) و قبر عباس، عموی پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) گنبد و بارگاهی بنیان شد که علاقمندان، آن را زیارت میکردند. این بارگاه در سال ۱۳۴۴ قمری در دوران حاکمیت خاندان سعود بر عربستان، مورد کینه وهابیان قرار گرفت و تخریب شد.[۶۸]
جدول تطبیقی ولادت و شهادت امام چهارم (علیه السّلام)
بر اساس تاریخ قمری، شمسی و میلادی
نام | علی |
لقب | زینالعابدین/ سجّاد |
کنیه | ابوالحسن/ ابومحمد |
نام پدر | حسین |
نام مادر | شهربانو |
| روز/ ماه/ سال | قمری | شمسی | میلادی |
ولادت | روز | پنجشنبه یا جمعه/۵ | ۱۷ | ۷ |
ماه | شعبان | دی | ژانویه | |
سال | ۳۸ | ۳۷ | ۶۵۹ | |
شهادت | روز | پنجشنبه / ۲۵ | ۳۰ | ۲۳ |
ماه | محرم | مهر | اکتبر | |
سال | ۹۵ | ۹۲ | ۷۱۳ |
منبع: کتاب باز پژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان علیهم السلام/ یدالله مقدسی/ نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
[۱]. ابن أبی الثلج، تاریخ الأئمه (مجموعه نفیسه، ص ۸)؛ کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۶۶ و مسعودی، اثبات الوصیه، ص ۱۴۸ و مروج الذهب، ج ۳، ص ۱۶۹ و شیخ مفید، المقنعه، ص ۴۷۲ و الإرشاد (مصنفات، ج ، ص ۱۳۷) هر چند مرحوم مفید در کتاب مسار الشیعه، ص ۴۵، شهادت امام چهارم را به سال ۹۴ دانسته، لیکن گزارش کتاب الإرشاد وی در تعارض با کتاب مسار الشیعه، ترجیح دارد چرا که وی کتاب الإرشاد را در تاریخ ۴۱۱ هجرت نگاشته و کتاب مسار الشیعه را در سال ۳۸۹ و هر نویسنده وقتی درباره یک موضوع دو بار بنویسد، در نوشتار دوم خود با دیدگاه جدید و با توجه به نگاشتهی نخست خود مینگارد و شیخ مفید نیز از این قانون به دور نیست. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج ۶، ص ۸۸ و طبری امامی، دلائل الإمامه، ص ۱۹۱ و فتال، روضه الواعظین، ص ۲۰۱؛ طبرسی، إعلام الوری، ج ۱، ص ۴۸۱ و تاج الموالید (مجموعه نفیسه، ص ۳۸) و ابن خشاب، موالید الأئمه ص ۲۰۱؛ طبرسی، إعلام الوری، ج ۱، ص ۴۸۱ و تاج الموالید (مجموعه نفیسه، ص ۳۸) و ابن خشاب، موالید الأئمه (مجموعه نفسیه، ص ۱۷۹) و ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۴، ص ۱۸۹ و اربلی، کشف الغمه، ج ۲، صص ۸۳ و ۹۱ و علامه حلی، المستجاد من کتاب الإرشاد (مجموعه نفیسه، ص ۴۵۲) و ابن طقطقی، الأصیلی، ص ۱۴۴ و شیعی سبزواری، راحه الأرواح، ص ۶۶ و شهید اول، الدروس، ج ۲، ص ۱۲ و کفعمی، المصباح، ص ۵۲۳ و عاملی، وصول الأخیار إلی اصول الأخبار، ص ۴۲ و شیخ بهایی، توضیح المقاصد (مجموعه نفیسه، ص ۵۶۱). از منابع شیعیان دو منبع، سال ۹۴ هجری را برای تولد امام سجّاد (علیه السّلام) گزارش کردهاند که یکی از آنها نوبختی در فرق الشیعه (ص ۵۴) و دیگری شیخ طوسی در مصباح المتهجد (ص ۵۴۷) است ولی گزارش وی در تهذیب الأحکام، تولد آن گرامی را در سال ۹۵ میداند که بیان شد.
[۲]. محمد بن طلحه شافعی، مطالب السؤول، ص ۲۷۵ (با تعبیر قیل) و گنجی شافعی، کفایه الطالب، ص ۴۵۴ و مزی، تهذیب الکمال، ج ۱۳، ص ۲۵۰ (با تردید میان سال ۹۴ یا ۹۵ و واگذاری نظر نهایی به خاندان امام سجّاد (علیه السّلام)) و ذهبی، تاریخ الإسلام، ج ۶، ص ۴۳۹ (به نقل از: یحیی بن بکیر) و ابن حجر، تهذیب التهذیبف ج ۷، ص ۴۰۴ (بدون تأیید قولی).
[۳]. ابن سعد، الطبقات، ج۵، ص ۱۲۱ و زبیری، کتاب نسب قریش، ص ۵۸ و ابن قتیبه، المعارف، ص ۲۱۵ و بلاذری، انساب الأشراف، ج ۳، ص ۳۶۲ و طبری، تاریخ، ج ۴، ص ۲۵ و ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۲۲ جزء ۴۴، ص ۱۴۹ (به نقل از: یحیی بن معین) و ابن جوزی، صفه الصفوه، ج ۲، ص ۵۷ و المنتظم، ج ۶، ص ۳۳۳ و ابن اثیر، الکامل، ج ۴، ص ۵۸۲ و محمد بن طلحه شافعی، مطالب السؤول، ص ۲۷۵ و سبط بن جوزی، تذکره الخواص، ص ۲۹۸ و نووی، تهذیب الأسماء و اللغات، ج ۱، ص ۳۴۳ و ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج ۳، ص ۲۶۹، شماره ۴۲۲ و ذهبی، العبرفی تاریخ من غبر، ج ۱، ص ۸۲ و تذکره الحفاظ، ج ۱، ص ۷۴؛ یافعی، مرآه الجنان، ج ۲، ص ۱۵۱ و ابن کثیر، البدایه والنهایه، ج ۹، ص ۱۱۳٫
[۴]. سنه الفقهاء یعنی سالی که بسیاری از فقیهان ساکن مدینه، در آن سال درگذشتند (طبری، تاریخ، ج ۴، ص ۲۵ و مجلسی، مرآه العقول، ج ۶، ص ۱۲).
[۵]. طبری میگوید: سال ۹۴، سال مرگ فقیهان مدینه بود که در آغاز آن علی بن حسین (علیه السّلام) درگذشت (تاریخ، ج ۴، ص ۲۵) و ابن اثیر نیز آغاز سال ۹۴ را زمان درگذشت آن گرامی دانسته، لیکن تعیین نکرده که آغاز آن در چه ماهی بوده است (الکامل، ج ۴، ص ۵۸۲). پس از این دو، ذهبی ماه آغازین آن سال را معیّن کرده و تاریخ درگذشت آن گرامی را در ماه ربیع الأول ۹۴ ثبت نموده و بدین ترتیب مبنای محاسبه گزارش شهادت امام سجّاد (علیه السّلام) در سال ۹۴ را نیز مشخص کرده است ( تذکره الحفاظ، ج ۱، ص ۷۴ و تاریخ الإسلام، ج ۶، ص ۴۳۹).
[۶]. ر.ک به: عنوان ماه شهادت، ص ۳۴۱٫
[۷]. ر.ک به: همین عنوان، ص ۳۳۷، پاورقی، ۱ و ص ۳۳۸، پاورقی ۱٫
[۸]. ذهبی در تاریخ الإسلام، (ج ۶، ص ۴۳۹) سال ۹۳ را نقل کرده و نپذیرفته است و برخی دیگر، این قول را به صورت قیل گزارش کردهاند که در قسمت ثبت گزارش مربوط به سالها خواهد آمد.
[۹]. یعقوبی، تاریخ، ج ۲، ص ۳۰۳ (سال ۱۰۰ را گزارش کرده است).
[۱۰]. مجلسی در مرآه العقول (ج ۶، ص ۱۲) سند این روایت را صحیح دانسته است.
[۱۱]. کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۶۸، ح ۶، طبری در المنتخب من کتاب ذیل المذیّل (ص ۱۲۰) – که در انتهای تاریخ طبری به چاپ رسیده- سن امام سجّاد (علیه السّلام) را به نقل از امام صادق (علیه السّلام) ۵۸ سال دانسته. چنانکه پیش از او یعقوبی هم گزارش ۵۸ ساله بودن را بدون ذکر سند آورده است (تاریخ، ج ۲، ص ۳۰۳) این دو نقل، به تقریب با روایت کلینی هماهنگ هستند.
[۱۲]. ر. ک به: عنوان سال تولد، ص ۳۲۵ – ۳۲۸٫
[۱۳]. الطبقات الکبری، ج ۵، ص ۲۲۱ (و اهل بیته و اهل بلده أعلم بذلک).
[۱۴]. مسعودی، اثبات الوصیه، صص ۱۵۵ و مستوفی، تاریخ گزیده، ص ۲۰۲ (در وقت وفات او … صادق دوازده ساله بود).
[۱۵]. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۲۲، جزء ۴۴، صص ۱۴۸ – ۱۵۰ و ۱۶۰ (درخور یادآوری است که ابن عساکر بر این گویه تصریح ندارند، لیکن این قول برآیند سخن او است؛ چرا که وی سال تولد امام را سال ۳۳ هجرت نقل کرده و سن وی را به گزارش ابن عیینه، یحیی بن بکیر و زهری، ۵۸ سال دانسته است پس سال شهادت او ۹۱ هجری خواهد بود).
[۱۶]. ابن سعد، الطبقات، ج ۵، ص ۲۲۱ (به نقل از: فضل بن دکین) و بخاری، تاریخ کبیر، ج ۶، ص ۲۶۶، شماره ۲۳۶۴ (به نقل از: ابونعیم فضل بن دکین) و بلاذری، انساب الأشراف، ج ۳، ص ۳۶۲ (و یقال مات…) و ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۲۲، جزء ۴۴، صص ۱۴۸ – ۱۵۰ و ۱۶۰ (به نقل از: ابونعیم فضل بن دکین) و ابن جوزی، صفه الصفوه، ج ۱، ص ۳۹۴ (و قیل) و سبط بن جوزی، تذکره الخواص، ص ۲۹۸ و ابن خلکان، وفیات الأعیان، ج ۳، ص ۲۶۹ (و قیل) و نووی، تهذیب الأسماء، ج ۱، ص ۳۴۳ (و قیل) و ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج ۴، ص ۴۰۰ (به قولی).
[۱۷]. مزی، تهذیب الکمال، ج ۲۰، ص ۴۰۳ (به قولی) و ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج ۴، ص ۴۰۰ و تاریخ الإسلام، ج ۶، ص ۴۳۹ (به نقل از: ابن معین).
[۱۸]. یعقوبی، تاریخ، ج ۲، ص ۳۰۳ و مزی، تهذیب الکمال، ج ۲۰، ص ۲۵۱ (بدون تأیید آن) و ابن خلکان، وفیات الأعیان، ج ۳، ص ۲۶۹ (با تعبیر قیل) و ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۹، ص ۱۱۳ (به نقل از: مدائنی و برنتابیدن آن) و عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج ۷، ص ۳۰۷ (و قیل).
[۱۹]. یعقوبی، تاریخ، ج ۲، ص ۳۰۳ (و قال قوم…) و مزی، تهذیب الکمال، ج ۲۰، ص ۲۵۱ (بدون تأیید آن) و عسقلانی؛ تهذیب التهذیب، ج ۷، ص ۳۰۷ (به نقل از: مدائنی).
[۲۰]. تاریخ، ج ۴، ص ۲۵ (… مات فی اوّلها علی بن الحسین (علیه السّلام)).
[۲۱]. الکامل، ج ۴، ص ۵۸۲ (و توفّی فی هذه السنه (۹۴) علی بن الحسین فی اوّلها).
[۲۲]. تذکره الحفاظ، ج ۱، ص ۷۴ و تاریخ الاسلام، ج ۶، ص ۴۳۹٫
[۲۳]. نوبختی، فرق الشیعه، ص ۵۳ و مسعودی، اثبات الوصیه، ص ۱۴۸ و مفید، مسار الشیعه (مصنفات، ج ۷، ص ۴۵) و شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص ۵۴۷ و فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص ۲۰۱ و شیخ طبرسی، إعلام الوری، ج ۱، ص ۴۸۱ و تاج الموالید (مجموعه نفیسه، ص ۳۸) و ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۴، ص ۱۸۹ و گنجی شافعی، کفایه الطالب، ص ۴۵۴ و شهید اول، الدروس، ج ۲، ص ۱۲ و ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج ۲، ص ۸۷۳ و کفعمی، المصباح، ص ۵۲۳ و عاملی، وصول الأخیار الی اصول الأخبار، ص ۴۲ و شیخ بهایی، توضیح المقاصد (مجموعه نفیسه، ص ۵۶۱) و مجلسی، بحار، ج ۴۶، ص ۱۲ و شبلنجی، نور الأبصار، ص ۱۴۲٫
[۲۴]. در پاورقی قبل نام آنها برده شده است.
[۲۵]. اختیارات، ص ۳۳٫
[۲۶]. تاریخ گزیده، ص ۲۰۲٫
[۲۷]. نوبختی، فرق الشیعه، ص ۵۳ و طبری امامی، دلائل الإمامه، ص ۱۹۱٫
[۲۸]. مسار الشیعه (مصنفات، ج ۷، ص ۴۵).
[۲۹]. مصباح المتهجّد، ص ۵۴۷ و المصباح، ص ۵۰۹٫
[۳۰]. با مراجعه به کتاب الإرشاد شیخ مفید، روش او در گزارشهای تاریخی و استنادهایش در گزارش مربوط به معصومان (علیهم السّلام) به روشنی به دست میآید.
[۳۱]. ابومخنف، وقعه الطف، ص ۹ و محدث قمی، الکنی و الأنقاب، ج ۱، ص ۱۵۵٫
[۳۲]. محدث قمی، الکنی و الأنقاب، ج ۱، ص ۱۵۵٫
[۳۳]. همان، ج ۳، ص ۱۱۷٫
[۳۴]. ابومخنف، وقعه الطف، ص ۹ – ۱۱٫
[۳۵]. اختیارات، ص ۳۳٫
[۳۶]. شهادت امام سجّاد (علیه السّلام) در روز دهم محرم در تاج الموالید طبرسی نقل شده که به نظر میآید اشتباه نسخهبردار باشد که نام حضرت علی اکبر، شهید کربلا را ، به جای وی ثبت کرده است. نیز شهادت امام سجّاد (علیه السّلام) در ۲۲ محرم، در کتاب المصباح کفعمی، بخش الجدول، صفحه ۵۲۲ ثبت شده است، در حالی که در جای دیگر همین کتاب، ۲۵ محرم گزارش شده است.
[۳۷]. کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۲۵۹، ح ۳٫
[۳۸]. ر. ک به: عنوان روز درگذشت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، ص ۱۲۸ – ۱۳۳٫
[۳۹]. مجلسی، مرآه العقول، ج ۳، ص ۱۲۱ – ۱۲۲٫
[۴۰]. زمانی قمشهای، هیئت و نجوم اسلامی، ج ۲، ص ۲۳۵ (با تصرف).
[۴۱]. طبرسی، تاج الموالید (مجموعه نفیسه، ص ۳۸).
[۴۲]. طبرسی، إعلام الوری، ج ۱، ص ۴۸۱ و شهید اول، الدروس، ج ۲، ص ۱۲ و ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج ۲، ص ۸۷۳ و عاملی، وصول الأخیار الی اصول الأخبار، ص ۴۲ و شیخ بهایی، توضیح المقاصد (مجموعه نفیسه، ص ۵۶۱) و شبلنجی، نور الأبصار، ص ۱۴۲٫
[۴۳]. مسعودی، اثبات الوصیه، ص ۱۴۸ و ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۴، ص ۱۸۹ و گنجی شافعی، کفایه الطالب، ص ۴۵۴؛ اربلی، کشف الغمه، ج ۲، ص ۸۲ (به نقل از: محمد بن طلحه شافعی) و شیعی سبزواری، راحه الأرواح، ص ۱۶۶ و احقاق الحق، ج ۱۹، ص ۴۴۱ (به نقل از: تحفه الراغب، ص ۱۴).
[۴۴]. مسعودی، اثبات الوصیه، ص ۱۴۸ و ابن شهر آَشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۴، ص ۱۸۹٫
[۴۵]. کفعمی، المصباح، ص ۵۲۲٫
[۴۶]. سید محمد علی شاه عبد العظیمی، الإیقاد، ص ۱۹۹، البته این کتاب الإیقاد از مصادر متأخر است.
[۴۷]. مجلسی، اختیارات، ص ۳۳ (به گفته بعضی).
[۴۸]. ذهبی، تاریخ الإسلام، ج ۶، ص ۴۳۹ و تذکره الحفاظ، ج ۱، ص ۷۴٫
[۴۹]. مستوفی، تاریخ گزیده، ص ۲۰۲٫
[۵۰]. کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۶۸ ح ۶٫
[۵۱]. مفید، الإرشاد (مصنفات، ج، ص ۱۳۷) و طبری امامی، دلائل الإمامه، ص ۱۹۱٫
[۵۲]. طبری امامی، دلائل الإمامه، ص ۱۹۱ طبرسی، إعلام الوری، ج ۱، ص ۴۸۱٫
[۵۳]. مسعودی، اثبات الوصیه، ص ۱۴۶ و اربلی، کشف الغمه، ج ۲، ص ۸۷ – ۸۸٫
[۵۴]. ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۴، ص ۱۷۹ و مجلسی، بحار الأنوار، ج ۴۶، ص ۹۵٫
[۵۵]. مفید، الإرشاد (مصنفات، ج ، ص ۱۴۷).
[۵۶]. محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج ۵، ص ۱۵۸ و ابن عبد ربه، عقد الفرید، ج ۷، ص ۱۴۰٫
[۵۷]. شبراوی، الإتحاف، ۱۴۳٫
[۵۸]. ر.ک به: منابعی که در این باره نوشتهاند، برای نمونه الإرشاد (مصنفات، ج، ص ۱۴۰ – ۱۵۴) و مناقب آل أبی طالب، ج ۴، ص ۱۴۱ – ۱۹۱٫
[۵۹]. شیخ طوسی، رجال کشی، ج ۱، ص ۳۳۳، ح ۱۸۵، ۱۸۶ و ۱۸۸ و ابن حمزه، الثاقب فی مناقب آل أبی طالب، ص ۳۵۶، ح ۲۹۵ و ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب ج ۴، ص ۱۸۹٫
[۶۰]. تذکره الخواص، ص ۳۲۴ – ۳۲۵٫
[۶۱]. کفعمی، المصباح، ص ۵۲۲٫
[۶۲]. طبری امامی، دلائل الإمامه، ص ۱۹۲ و طبرسی، إعلام الوری، ج ۱، ص ۴۸۲ و ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۴، ص ۲۲۸ و ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج ۲، ص ۸۷۴ و مجلسی، بحار الأنوار، ج ۴۶، ص ۱۵۳٫
[۶۳]. طبری امامی، دلائل الإمامه، ج ۴۶، ص ۲۰۸ (با نقل روایتی از امام صادق (علیه السّلام)).
[۶۴]. طبرسی، إعلام الوری، ج ۱، ص ۴۸۲ و کفعمی، المصباح، ۵۲۲٫
[۶۵]. ابن شبه، تاریخ المدینه المنوره، ج ۱، ص ۱۲۷ و ابن شهر آشوب، همان، ص ۳۴٫
[۶۶]. مفید، الإرشاد (مصنفات، ج، ص ۱۳۸).
[۶۷]. ر. ک به: محمد صادق نجمی، «تاریخ حرم أئمه بقیع – ۲»، ص ۶۱٫
[۶۸]. رسول جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ص ۱۹۸٫ در خصوص چگونگی بنای این بارگاه، اندکی توضیح در قسمت مرقد امام صادق (علیه السّلام)، ص ۳۹۲ – ۳۹۴ بیان خواهد شد.
پاسخ دهید