سال
منابع کهن شیعیان و سنیان درباره سال شهادت امام جواد (علیه السّلام) متوازناند. هر چند بخش زیادی از منابع سنیان بدین موضوع نپرداختهاند، ولی آن دسته که در این موضوع سخن گفتهاند، با منابع شیعیان همسو هستند و همگی بر شهادت آن عزیز در سال ۲۲۰ هجری تأکید دارند.[۱] در این میان، چند گزارش به چشم میآید که از سالهای دیگر نام بردهاند که به زودی نقد خواهند شد.
نشانه دیگر در خصوص شهادت امام جواد (علیه السّلام) در سال ۲۲۰ هجری، حدود ۲۵ ساله بودن وی در وقت شهادت است. تمام منابعی که درباره دوران زیستن آن حضرت سخن گفتهاند، این دوران را ۲۵ سال دانستهاند،[۲] و این در حالی است که همین منابع سن به امامت رسیدن آن حضرت را میان هفت تا هشت سال ثبت کردهاند. این مطلب نیز گفته شد که سال شهادت امام رضا (علیه السّلام) ۲۰۳ هجری بوده[۳] و هفت تا هشت ساله بودن امام جواد (علیه السّلام) در این هنگام با تولد وی در سال ۱۹۵ هجری مطابقت دارد و ۲۵ سال پس از سال ۱۹۵ هجری، مطابق با سال ۲۲۰ هجری خواهد بود.
نشانه سوم در این خصوص چند گزارشی است که شهادت آن گرامی را در سالهای دیگر دانستهاند و برتابیدنی نیستند. آنها چنیناند:
۱٫ کلینی روایتی را از علی بن مهزیار درباره سال زنده بودن امام جواد (علیه السّلام) نقل کرده که این سال، ۲۲۵ هجری گزارش شده است. پسر مهزیار میگوید: در (یکی از روزهای) سال ۲۲۵، امام جواد (علیه السّلام) را پس از طلوع خورشید و در بخش نخست روز، در طواف وداع کعبه مشاهده کردم و این در حالی بود که وی هفت بار به دور کعبه گشت و هر بار، رکن یمانی را استلام کرد و در شوط هفتم، رکن یمانی و حجر الأسود، هر دو را استلام کرد آنگاه افزوده است: «سپس در سال ۲۱۷ هجری وی را شبانه در حال طواف کعبه مشاهده کردم» و شیوه طواف را با کمی تفاوت با روش پیش گفته نقل کرده است.[۴]
با توجه به نشانههای در پیش رو باید گفت نسخهبردار این روایت در ثبت واژه «فی سنه خمس و عشرین و مأتین» اشتباه کرده و تعبیر «فی سنه خمس عشره و مأتین» درست است؛ چرا که اولاً از روند گزارش پسر مهزیار و ساختار آن برمیآید، طواف دوم امام جواد (علیه السّلام) – که در سال ۲۱۷ هجری انجام گرفت- پس از طواف نخست او بوده. پس طواف اول باید در سال ۲۱۵ باشد نه ۲۲۵؛ ثانیاً شیخ طوسی همین روایت را با همین سند از کلینی نقل کرده و سال این دو زیارت را ۲۱۵ و ۲۱۷ هجری ثبت کرده و افزوده که نسخه ۲۲۵ هجری، خطا است.[۵] تصریح شیخ طوسی بر خطا بودن تعبیر سال ۲۲۵ هجری، به این مطلب گواهی میدهد که نسخهای از کافی در اختیار وی بوده که این سال را ۲۱۵ هجری ثبت کرده است. علی اکبر غفاری – که نسخهشناس و حدیثشناس چیرهشناس است و کتاب کافی را تصحیح کرده – نیز میگوید: به نسخهای از کتاب کافی دست یافتم که این روایت در آن، با تعبیر سال ۲۱۵ و ۲۱۷ ثبت گردیده است.[۶] و ثالثاً خود کلینی که این روایت در کتاب او ثبت شده این تاریخ را نپذیرفته و بر شهادت امام جواد (علیه السّلام) در سال ۲۲۰ هجری تأکید کرده است.[۷]
در کتاب الإرشاد مفید، در سه جا به سال شهادت امام جواد (علیه السّلام) پرداخته شده و در یکی از این موارد، سال ۲۲۵ هجری ثبت شده[۸] و شیخ طبرسی نیز همین گزارش را در کتاب خود آورده و به مفید نسبت داده است؛[۹] ولی این نقل کتاب الإرشاد، اشتباه نسخهبردار بوده که به کتاب طبرسی نیز راه پیدا کرده است؛ چرا که مفید در دو مورد دیگرِ کتاب الإرشاد و نیز در دو کتاب المقنعه و مسار الشیعه شهادت امام جواد (علیه السّلام) را در سال ۲۲۰ هجری دانسته است.[۱۰]
مسعودی در یک گزارش خود، شهادت امام جواد (علیه السّلام) را سال ۲۱۹ هجری ثبت کرده است.[۱۱] ابن تغری و ابن طولون نیز به نقل همین گزارش بسنده کرده[۱۲] و بر آن استدلال نکردهاند، لیکن مسعودی در گزارش دیگرش شهادت آن گرامی در سال ۲۲۰ هجری را ترجیح داده[۱۳] و بر آن استدلال کرده است؛ چنان که ابن خلکان و ذهبی با نقل هر دو گویه، بر شهادت وی در سال ۲۲۰ تأکید کرده و رخ دادن آن در سال ۲۱۹ را برنتابیدهاند.[۱۴] قاضی نورالله نیز از صاحب کتاب نزهه الجلیس و ابن تیمیه چنین گزارش کرده که آنان با تردید میان سالهای ۲۱۹ و ۲۲۰ هجری، در این خصوص نگاشتهاند[۱۵] و این تردید، خود نشانه بیپایگی گزارش شهادت آن گرامی در سال ۲۱۹ است.
اربلی شهادت امام جواد (علیه السّلام) در سال ۲۲۶ هجری را از محمد بن سعید نقل کرده و در ادامه، شهادت حضرت را در پنجم ذی الحجه سال ۲۲۰ هجری دانسته است. این در حالی است که اربلی در همین نقل، سال تولد حضرت را ۱۹۵ هجری و مدت عمر ایشان را ۲۵ سال، ثبت کرده است.[۱۶] که ۲۵ سال پس از سال ۱۹۵ مطابق با سال ۲۲۰ خواهد بود. پس ثبت سال ۲۲۶ هجری به نام سال شهادت آن گرامی، خطای نسخهبرداران به شمار میآید. از آنچه گفته شد برمیآید که گزارش شهادت امام جواد (علیه السّلام) در سال ۲۲۰ هجری درست است.
ماه
منابع کهن درباره ماه شهادت امام جواد (علیه السّلام) نیز پراکندهگویی کردهاند؛ برخی از آنها به آن نپرداختهاند و گروهی که از آن سخن گفتهاند – به جز ابن طقطقی[۱۷] و کفعمی[۱۸] که از متأخران هستند – همگی میان دو ماه ذی القعده و ذی الحجه پراکنده نظرند. این پژوهش با تتبع و تلاشی که در این خصوص انجام داده، شهادت آن گرامی را در ماه ذی القعده میداند و بر این گویه بدین روش استدلال میکند:
۱٫ هر چند شمار گزارشگران شهادت وی در دو ماه یاد شده، از دو گروه شیعه و اهل سنت اندک نیستند، بیشتر منابع شیعیان[۱۹] و بخشی از منابع سنیان[۲۰] این رخداد را در ماه ذی القعده دانستهاند و در میان اینان کسانی چون نوبختی، اشعری، کلینی و… حضور دارند که به دوران آن گرامی نزدیک بودهاند و منابع فراوانی نیز در اختیار داشتهاند که بعدها از میان رفته است. اینان با اینکه به گزارش شهادت آن عزیز در ماه ذی الحجه دسترس داشتند[۲۱] آن را برنتابیدهاند و بر تولد وی در ماه ذی القعده تأکید کردهاند.
نخستین کسی که شهادت امام جواد (علیه السّلام) در ماه ذی الحجه از او گزارش گردیده محمد بن سنان است که کلینی از او نقل کرده است. سپس محمد بن سعد یا محمد بن سعید[۲۲] نیز از راویان این خبر به شمار میرود. منابع شیعیان و سنیان یا با استناد به این دو، به نقل آن گزارش، پرداختهاند و یا بدون استناد به آنان، تنها به اصل گزارش بسنده کردهاند[۲۳] که در هر دو صورت با نقد مواجهاند؛ چرا که محمد بن سنان که راوی نخست این نقل بوده است در سال ۲۲۰ ق در گذشته است[۲۴] بیآنکه ماه آن معلوم باشد و این در حالی است که منابع یاد شده، شهادت امام جواد (علیه السّلام) را در آخر ذی القعده یا در روزهای نخست ماه ذی الحجهی همان سال دانستهاند و این دو، ماههای پایانی سال هستند. پس محمد بن سنان نمیتواند خبر یاد شده را گزارش کند و اگر بپذیریم که محمد بن سنان پس از گزارش این خبر، در همان ماه ذی الحجه در گذشته – که دلیلی بر آن نداریم- باید گفت ثبت این تاریخ به نام ماه شهادت امام جواد (علیه السّلام) از راویان دیگر نیز باید نقل میشد؛ چون خبر و تاریخ دقیق درگذشت افراد شاخص به سرعت منتشر میشود و همگان از آن اطلاع مییابند؛ در حالی که خبر شهادت امام جواد (علیه السّلام) در روزهای نخست ذی الحجه چنین نیست. وانگهی کلینی که این روایت را از محمد بن سنان نقل کرده، تاریخ یاد شده در آن را نپذیرفته است.
از سوی دیگر محمد بن سعد یا سعید که راوی دیگر این روایت است، ناشناس است – چنان که در پاورقی آمده است – و به گزارش چنین فردی بیآنکه پشتیبانی داشته باشد، نمیتوان اعتماد کرد.
کلینی گزارشی را ثبت کرده مبنی بر اینکه در روز سوم ذی الحجه سال ۲۲۰ هجری، احمد بن خالد مولای امام جواد (علیه السّلام) و حسن بن محمد جوّانی یکی از نوادگان امام سجّاد، نزد جمعی، به صورت کتبی و شفاهی گواهی دادند که امام جواد (علیه السّلام) (در یکی از روزها) جلسهای تشکیل داد و درباره فرزندانش در آن محفل وصیت کرد و پسرش علی بن محمد (امام هادی (علیه السّلام)) را وصیّ خود معرفی کرد و عبدالله بن مساور – یکی از یاران نزدیکش- را برای امور مالی فرزندان خود تعیین کرد که پس از آن حضرت تا بالغ شدن آنان عهدهدار آن باشد. آنگاه پنین گفتند: در همین روز (سوم ذی الحجه) عبدالله بن مساور به اجرای وصیت امام جواد (علیه السّلام) پرداخته است.[۲۵]
با توجه به این نکتهها که ۱٫ فرزندان امام جواد (علیه السّلام)[۲۶] و افراد یاد شده همگی در مدینه میزیستند[۲۷] ۲٫ به کارگیری عبدالله بن مساور برای اجرای وصیت آن گرامی در سوم ذی الحجه بود و ۳٫ گواهی دادن اراد پیشین بر این وصیت نیز در همین روز بوده، این نتیجه به دست میآید که اصل شهادت آن بزرگوار – که در بغداد رخ داد- چند روز پیش از این بود و خبر آن، در روز سوم ذی الحجه به خاندان و دوستان آن عزیز در مدینه رسید؛ چنان که این فاصلهی چند روزه را برخی منابع نیز ثبت کرده و میگویند (در یکی از روزهایی که امام جواد (علیه السّلام) در بغداد به سر میبرد) پسرش امام هادی (علیه السّلام) نزد عمه پدرش امّ موسی رفت و در حالی که به شدت نگران بود، خود را بر دامنش انداخت. امّ موسی از سبب پرسید. وی پاسخ داد: «مات أبی والله الساعه؛ به خدا قسم هم اینک پدرم درگذشت». افراد حاضر، تاریخ آن ساعت و روز آن را یادداشت کردهاند. پس از چند روز از بغداد خبر آمد که امام جواد (علیه السّلام) در همان روز و ساعتی که امام هادی (علیه السّلام) از آن خبر داده بود درگذشته است.[۲۸] پس اگر از محمد بن سنان و محمد بن سعد یا محمد بن سعید نقل شده که اینان تاریخ شهادت آن بزرگوار را در روز ششم یا پنجم ذی الحجه گزارش کردهاند[۲۹] بدان جهت بوده که انتشار همگانی این خبر در این روز انجام گرفت و همین روز را به نام روز شهادت آن گرامی ثبت کردهاند و با این استدلال باید گفت گزارش شهادت امام جواد (علیه السّلام) در ماه ذی القعده سخن استواری است.
روز
در قسمت ماه شهادت امام جواد (علیه السّلام) بیان شد که شهادت آن امام همان در ماه ذی القعده بوده، لیکن منابع در مورد روز شهادت متوازن نیستند؛ برخی از آنها، به ثبت ماه ذی القعده بسنده کرده[۳۰] و از روز آن نام نبردهاند؛ برخی دیگر با پراکندگی از روزهای پنجم، یازدهم و آخر ذی القعده نام بردهاند.
در این باره باید گفت آن گرامی در آخرین روز ماه ذی القعده بدرود حیات گفت؛ زیرا این گویه در منابع معتبر ثبت گردیده و این منابع، از اکثریت نیز برخوردارند؛[۳۱] در حالی که دو گزارش دیگر (پنجم و یازدهم ذی القعده) بر این ویژگی نیستند؛ پنجم ذی القعده، تنها در کتاب نزعه الجلیس[۳۲] ثبت شده که در این گزارش متفرد و از منابع متأخر است و نقل شهادت آن حضرت در یازدهم ذی القعده هم در کتاب الدروس شهید با تعبیر «گفته شده» آمده است؛ در حالی که خود شهید بر شهادت آن حضرت در روز پایانی این ماه تأکید دارد.[۳۳]
بنابراین میتوان گفت امام جواد (علیه السّلام) در آخرین روز ماه ذی القعده سال ۲۲۰ هجری، پس از سپری کردن هفده سال و نه ماه قمری از دوران امامتش به شهادت رسید و این در حالی بود که حدود دو ساعت از طلوع آفتاب گذشته بود.[۳۴]
این روز به محاسبه نجومی برابر با یازدهم مرداد سال ۲۱۴ خورشیدی (۱۱/ ۵/ ۲۱۴)، مطابق با دوم اوت ۸۳۵ میلادی است و ۷۷۹۳۱ روز پس از هجرت پیامبر (ص) خواهد بود.[۳۵]
در مورد اینکه شهادت، در چه روزی از هفته رخ داده است؛ هیچ یک از منابعی که آن را آخر ذی القعده دانستهاند بدان نپرداختهاند. تنها گزارشهایی که تاریخ شهادت را پنجم یا ششم ذی الحجه دانستهاند به اختلاف، سهشنبه[۳۶] و شنبه[۳۷] را ثبت کردهاند که سهشنبه در گزارش بیشتری آمده است. با توجه به این نکته که پخش خبر شهادت آن امام (علیه السّلام) در مدینه به صورت رسمی در روز پنجم یا ششم ذی الحجه انجام گرفته و آن روز سهشنبه بوده، میتوان گفت آخر ذی القعده – یعنی روز شهادت- روز چهارشنبه بوده است. در محاسبه نجومی نیز تاریخ یاد شده روز چهارشنبه را نشان میدهد.
نتیجه
بر این اساس باید گفت شهادت امام جواد (علیه السّلام) در روز چهارشنبه آخر ذی القعده سال ۲۲۰ قمری، برابر با یازدهم مرداد ۲۱۴ شمسی، مطابق با دوم اوت ۸۳۵ میلادی رخ داد، دیگر گویهها در خصوص روز شهادت آن گرامی که پذیرفتنی نیستند چنیناند:
- دهم رجب،[۳۸]
- دهم شعبان،[۳۹]
– پنجم ذی القعده،[۴۰]
– یازدهم ذی القعده،[۴۱]
– سوم ذی الحجه،[۴۲]
– پنجم ذی الحجه،[۴۳]
- ششم ذی الحجه،[۴۴]
– پنج روز باقیمانده از ذی الحجه،[۴۵]
– آخر ذی الحجه،[۴۶]
– آخر سال ۲۲۰ هجری،[۴۷]
– ماه ذی الحجه.[۴۸]
سبب شهادت
امام جواد (علیه السّلام) پس از شهادت پدرش هنگامی که کمتر از هشت سال داشت، عهدهدار امامت الهی و پیشوای مردم در ابعاد مختلف دینی شد و به پاسداری از آن پرداخت. هر چند با سن کمی که داشت به چشم دیگران نمیآمد،[۴۹]لیکن گفتمانهای علمی وی با عالمان به نام آن دوران، منزلت علمی و فضیلتهای نهادین او را برای همگان نمایان کرد[۵۰] و رویکردی نو به امامت را در افکار عمومی پدید آورد. چنین بود که، دلدادگان به اهل بیت (علیه السّلام) خرسند شدند و ارتباط و اتصال به منبع وحی را بدین طریق استمرار بخشیدند و از این راه، روزنه امید برای آنان همچنان میدرخشید.[۵۱] در این میان عباسیان که حکومت را در چنگ خود داشتند و برای آیندهی آن، برنامهریزی کرده بودند، از روند این شرایط خرسند نبودند و بر مأمون – که به ظاهر از امام جواد (علیه السّلام) جانبداری میکرد – خرده میگرفتند و مأمون در پاسخ آنان به علم امام (علیه السّلام) استناد میکرد[۵۲] که شرح آن در این مجال نگنجد.
به هر روی دوران مأمون به سر آمد (۲۱۸ ق) ولی کینههای عباسیان در خصوص امام جواد (علیه السّلام) ادامه یافت. طولی نکشید که توطئه ترور آن گرامی با هم دستی همسرش «امّ الفضل» و برادر همسرش جعفر بن مأمون سر بر آورد. معتصم عباسی (۲۱۸ – ۲۲۷ق) برادر مأمون که همواره در اندیشه قتل آن گرامی بود به واسطهگری جعفر بن مأمون امّ الفضل، همسر امام جواد (علیه السّلام) را واداشت تا شوهرش را از پا درآورد. امّ الفضل که از امام (علیه السّلام) بچّهدار نشده بود و از آن حضرت به سبب مادر امام هادی (علیه السّلام)، کینه داشت، با تأثیرپذیری از برادرش جعفر، انگور رازقی[۵۳] را زهرآلود کرد و به همسر جوانش خورانید و وی را در سال ۲۲۰ هجری به شهادت رسانید.[۵۴] و بدین طریق نام خود را در لیست سیاه زنان بدکردار ثبت کرد.
در تفسیر عیاشی سبب شهادت امام جواد (علیه السّلام)، غذای سمیای دانسته شده که به نیرنگ ابن أبی دؤاد، قاضی دوران معتصم به امام خورانیده شد و در توضیح آن چنین آمده است: امام جواد (علیه السّلام) درباره چگونگی بریدن دست دزدی، فتوایی داد که ابن أبی دؤاد در این موضوع فتوای دیگری داشت. معتصم فتوای امام جواد (علیه السّلام) را اجرا کرد؛ ولی ابن أبی دؤاد کینه امام (علیه السّلام) را به دل گرفت و بعدها نزد معتصم از امام جواد (علیه السّلام) بدگویی کرد و او را واداشت تا مجلسی تشکیل دهد و امام جواد (علیه السّلام) را در آن فرا خواند و غذای سمی بدون بخورانید و وی را به شهادت برساند و معتصم نیز چنین کرد.[۵۵] ابن شهر آشوب نیز در مناقب، شهادت وی را با شربت سرد یا حوله سمی گزارش کرده است.[۵۶]
مرقد
۲۵ بهار از عمر امام جواد (علیه السّلام) سپری گشته بود که در نخستین روزهای سال ۲۲۰ هجری[۵۷] – ماه محرم این سال-[۵۸] به فرمان معتصم عباسی از مدینه به بغدا کوچ داده شد و دو روز از این ماه مانده بود که وارد بغداد شد[۵۹] و این در حالی بود که همسرش امّ الفضل وی را همراهی میکرد. امام (علیه السّلام) حدود دو ماه در بغداد تحت مراقبت معتصم به سر برد و سرانجام، دستور معتصم مبنی بر مسموم کردن آن گرامی صادر شد، لیکن معتصم برای تبرئه خود، در پانزدهم ذی القعدهی همین سال، بغداد را به سوی سامرا ترک کرد[۶۰] و در غیابش فرمان وی به اجرا درآمد. واثق (۲۲۷ – ۲۳۲ ق)، پسر معتصم، در میان مردم بر پیکر امام جواد (علیه السّلام) نماز گزارد[۶۱] و این نماز غیر از نمازی بود که امام هادی (علیه السّلام) به تنهایی بر او گزارده بود.[۶۲] آنگاه این پیکر پاک پس از تجهیز و تکفین در قبرستان قریش بغداد (کاظمین فعلی) پشت قبر جد گرامیاش امام کاظم (علیه السّلام) به خاک سپرده شد[۶۳] و اینک بارگاه ملکوتی این دو امام هُمام در شهر کاظمین عراق، قبله آمال دوستان و شیعیان جهان است.
گفتنی است در گستره تاریخ، برای نابودی و بینشانه کردن این مرقد شریف، تلاشهایی انجام شد که به ناکامی انجامید؛ برای نمونه ابن شهر آشوب گوید: ابن همدانی فقیه برای کتاب تجارب الأمم اثر ابن مسکویه (۴۲۱ ق) تکملهای نگاشته که نامش را «تتمه تاریخ أبی شجاع وزیر» نهاده است. وی در این کتاب میگوید: پس از آنکه (در حکومت سلجوقیان، فرماندار بغداد «زهیری و ابن بُدن» در سال ۴۴۹ ق، به شیعیان و شهر کاظمین هجوم بردند)[۶۴] قبرستان قریش (کاظمین) را به آتش کشیدند و پس از اهانت فراوان به دو امام بزرگوار تلاش کردند، ضریح امام جواد (علیه السّلام) را بگشایند و حفر کنند و استخوانهایش (پیکر پاکش) را به قبرستان احمد (احمد بن حنبل) انتقال دهند، لیکن تراکم خاکهای بنای تخریب شده و خاکستر آتشسوزی، سبب شد تا نتوانند این مرقد شریف را به دقت شناسایی کنند.[۶۵]
به رغم این همه کینهتوزی دشمنان و بدخواهان اهل بیت (علیه السّلام)، به لطف خدای بزرگ، این بارگاه پاک، همواره مورد توجه مشتاقان به آن خاندان بوده و با نوسانهایی که داشته از تعمیر و بازسازی دوستان اهل بیت (علیه السّلام) باز نمانده است و اکنون با بارگاه ملکوتی که دارد، یکی از زیارتگاههای مهم انبوه مشتاقان به شمار میآید.
در خصوص زیارت این مرقد پاک، کلینی، شیخ مفید و طوسی این روایت را ثبت کردهاند: ابراهیم بن عقبه یکی از یاران امام جواد و امام هادی (علیه السّلام) گوید: با امام هادی (علیه السّلام) درباره فضیلت زیارت قبر سیّد الشّهداء در کربلا و دو قبر امام کاظم و امام جواد (علیه السّلام) و برتری این زیارتها مکاتبه کردم. آن بزرگوار در پاسخ چنین نگاشت: «أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ الْمُقَدَّمُ وَ هَذَانِ أَجْمَعُ وَ أَعْظَمُ ثَوَاباً».[۶۶] علامه مجلسی برای این روایت یکی از دو معنای پیش رو را پیشنهاد کرده است:
۱٫ چون امام حسین (علیه السّلام) بلند مرتبه است، زیارت او به تنهایی از زیارت هر معصومی برتر خواهد بود؛ ولی زیارت این دو امام با هم (نه هر یک به تنهایی) جامع و برتر است.
سزاوارتر این است که زیارت امام حسین (علیه السّلام) مقدم داشته شود و اگر زیارت این دو امام بر زیارت سیّد الشّهداء (علیه السّلام) افزوده شود، پاداشش جامع و برتر است.[۶۷]
به هر روی این روایت بر فضیلت و بزرگی منزلت زیارت مرقد ملکوتی حضرت جواد (علیه السّلام) تأکید دارد.
جدول تطبیقی ولادت و شهادت امام نهم (علیه السّلام)
براساس تاریخ قمری، شمسی و میلادی
نام | محمد |
لقب | جواد/ ابن الرّضا |
کنیه | ابوجعفر ثانی/ ابوعلی |
نام پدر | علی |
نام مادر | سبیکه نوبیه |
| روز/ ماه/ سال | قمری | شمسی | میلادی |
ولادت | روز | جمعه/ ۱۵ | ۲۳ | ۱۳ |
ماه | رمضان | خرداد | ژوئن | |
سال | ۱۹۵ | ۱۹۰ | ۸۱۱ | |
شهادت | روز | چهارشنبه/ آخر | ۱۱ | ۲ |
ماه | ذی القعده | مرداد | اوت | |
سال | ۲۲۰ | ۲۱۴ | ۸۳۵ |
[۱]. ر. ک به: عنوان سال تولد امام جواد (علیه السّلام)، ص ۴۵۵، پاورقی ۳ و ۴ و قمی، تاریخ قم، ص ۲۰۰ و ابن اثیر، الکامل، ج ۶، ص ۴۵۵ و یافعی شافعی، مرآت الجنان، ج ۲، ص ۶۱ و ابن الوردی، تاریخ، ص ۲۱۲٫
[۲]. همان.
[۳]. ر. ک به: قسمت سال شهادت امام رضا (علیه السّلام)، عنوان گویه برگزیده و دلیل آن، ص ۴۲۹٫
[۴]. الکافی، ج ۴، ص ۵۳۲، ح ۳٫
[۵]. تهذیب الأحکام، ج ۵، ص ۲۸۱، ح ۹۵۹٫
[۶]. پیشین، پاورقی.
[۷]. همان، ج ۱، ص ۴۹۲٫
[۸]. الإرشاد (مصنفات، ج ، ص ۲۸۹). گفتنی است در این چاپ، این اشتباه، تصحیح شده است.
[۹]. إعلام الوری، ج ۲، ص ۹۱٫
[۱۰]. پیشین، صص ۲۷۳ و ۲۹۵ و المقنعه، ص ۴۸۲ و مسار الشیعه (مصنفات ج ۷، ص ۲۴).
[۱۱]. مروج الذهب، ج ۴، ص ۶۰٫
[۱۲]. النجوم الزاهره، ج ۲، ص ۲۳۱ و الأئمه الإثنی عشر، ص ۱۰۴٫
[۱۳]. اثبات الوصیه، ص ۱۹۲٫
[۱۴]. وفیات الأعیان، ج ۴، ص ۱۷۵، شماره ۵۶۱ و تاریخ الإسلام، ج ۱۰، ص ۳۸۵ و العبر، ج ۱، ص ۳۰۰ (و قیل).
[۱۵]. احقاق الحق، ج ۱۲، ص ۴۱۶٫
[۱۶]. کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۴۵٫
[۱۷]. ابن طقطقی در الأصیلی، صفحه ۱۵۶ این روز را، دهم شعبان دانسته و به مستند خود نیز اشارهای نکرده است. در منابع تاریخی هم، موافقی برای او به دست نیامده است.
[۱۸]. کفعمی در المصباح صفحه ۵۲۳، شهادت امام جواد (علیه السّلام) را دهم رجب دانسته و این نیز، به جهت اشتباه ماه شهادت و ماه تولد این امام همام است که به گزارش ابن عیاش، تولد آن حضرت دهم رجب دانسته شد و کفعمی به اشتباه، همان تاریخ ماه و روز تولد را برای ماه و روز شهادت نیز، ثبت کرده و این خط، خطای قلم وی یا نسخهبردار است.
[۱۹]. نوبختی، فرق الشیعه، ص ۹۱ و اشعری، المقالات و الفرق، ص ۹۹ و کلینی، الکافی، ج ۱، بص ۴۹۲ و قمی، تاریخ قم، ص ۲۰۰، و مفید، الإرشاد (مصنفات، ج ، ص ۲۸۹) و المقنعه، ص ۴۸۲ و شیخ طوسی، التهذیب، ج ۶، ص ۹۰ و فتال، روضه الواعظین، ص ۲۴۳ و طبرسی، إعلام الوری، ج ۲، ص ۹۱ و تاج الموالید (مجموعه نفیسه، ص ۱۲۹) و ابن شهر آشوب، مناقب أل أبیطالب، ج ۴، ص ۴۱۱ و شهید، الدروس، ج ۲، ص ۱۵ و عاملی، وصول الأخیار الی أصول الأخیار، ص ۴۳ و قاضی نورالله، احقاق الحق، ج ۱۲، ص ۴۱۶ (به نقل از: نزهه الجلیس).
[۲۰]. گنجی شافعی، کفایه الطالب، ص ۴۵۸ و ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج ۲، ص ۱۰۵۷ و ابن هجر هیتمی، الصواعق المهرقه، ص ۳۱۲ و احقاق الحق، ج ۱۹، ص ۵۹۳ (به نقل از: الأتحاف بحبّ الأشراف) و شبلنجی، نور الابصار، ص ۱۶۳٫
[۲۱]. از باب نمونه کلینی با اینکه شهادت امام در ماه ذی الحجه را از محمد بن سنان نقل کرده، آن را برنتابیده است (الکافی، ج ۱، ص ۴۹۷).
[۲۲]. در تاریخ بغداد ( ج ۳، ص ۵۵) از شخصی به نام محمد بن سعد و در کشف الغمه ( ج ۲، ص ۳۴۵) از محمد بن سعید یاد شده است. در مورد اینکه این شخص چه کسی است، کتاب او چیست و تاریخ وفات او چه سالی است، مطلبی به دست نیامده است. هر چند ممکن است منظور از محمد بن سعد، نگارنده کتاب الطبقات الکبری (۲۳۰ ق) باشد، لیکن مقصود از محمد بن سعید روشن نیست. در کتابهای رجالی از روایان گوناگونی به این نام یاد شده که مناسب با این موضوع، باید محمد بن سعید ازدی – دوست موسی مبرقع پسر امام جواد (علیه السّلام) – باشد. مسعودی در اثبات الوصیه (ص ۱۹۴) به نقل از کتاب الدلایل حمیری (زنده در ۲۹۷ ق) وی را مولای (دوست) فرزندان امام جواد (علیه السّلام) دانسته، لیکن کتابهای رجالی درباره شخصیت، مذهب، و زمان درگذشت وی هیچگونه مطلبی را ثبت نکردهاند (نمازی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج ۷، ص ۱۰۹). اربلی که به نقل از کتاب معالم العتره جنابذی نام او را در این گزارش ثبت کرده مشخص نکرده او کیست. شاید وی همان محمد بن سعد –صاحب الطبقات الکبری- سنی مذهب باشد و جنابذی نیز از او گزارش میکرد و به احتمال دیگر، وی همان کسی است که در گزارش حمیری از دوستان فرزندان امام جواد (علیه السّلام) به شمار میرود. به هر روی هویت وی، مشخص نیست و اعتماد به گزارش چنین راوی پشتیبان میطلبد که در دست نیست.
[۲۳]. در منابع شیعیان ابتدا حمیری در کتاب الدلائل (کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۶۵) با استناد به محمد بن سنان، فقط این خبر را نقل کرده است. سپس کلینی از وی و اشعری نقل کرده و برنتابیده است. آنگاه ابن خشاب (مجموعه نفیسه، ص ۱۹۵) در یک روایتش از وی نقل کرده ولی طبری امامی (دلائل الإمامه، ص ۳۹۵) این خبر را بیاستناد به کسی ثبت کرده است، چنان که ابن شهر آشوب، فتال، شهید در الدروس، و برخی دیگر با تعبیر «قیل»، ثبت کردهاند و آن را برنتابیدهاند. در منابع سنیان نیز، نخست خطیب بغدادی – که بیش از یک قرن پس از کلینی میزیست – این گزارش را از محمد بن سنان ثبت کرده و در پی او مورخانی چون ابن جوزی در المنتظم ( ج ۱۱، ص ۶۲) و ابن خلکان در وفیات الأعیان (ج ۴، ص ۱۷۵) همین گزارش خطیب بغدادی را نقل کردهاند، ولی سندش را حذف کردهاند. همچنین ابن صباغ مالکی (الفصول المهمه، ج ۲، ص ۱۰۵۷) به صورت قیل، آن را گزارش کرده است.
[۲۴]. نجاشی، رجال، شماره ۸۸۸٫
[۲۵]. الکافی، ج ۱، ص ۳۲۵، ح ۳٫
[۲۶]. حسین بن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ص ۱۳۳ (انّ ابا جعفر (علیه السّلام) لما اراد الخروج من المدینه الی العراق و معاودتها أجلس ابا الحسن (علیه السّلام) فی حِجرِه بعد النصّ علیه و قال: ما الّذی تحبّ أن أهدیَ الیک من طرائف العراق؟ فقال: سیفاً کأنّه شُعلهٌ نار…؛ وقتی امام جواد (علیه السّلام) تصمیم گرفت که از مدینه به عراق سفر کند و برگردد، پس از تصریح بر امامت ابوالحسن، وی را بردامنش نشانید و از او پرسید چه چیزی را دوست میدارید که از عراق برای تو سوغات بیاورم؟ امام هادی (علیه السّلام) – که کودک بود- پاسخ داد: شمشیری که گویی پاره آتش است). مسعودی، اثبات الوصیه، ص ۱۹۵٫
[۲۷]. بحار، ج ۵۰، ص ۱۶٫
[۲۸]. حسین بن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ص ۱۳۳ و مسعودی، اثبات الوصیه، ص ۱۹۴ و مجلسی، بحار، ج ۵۰، ص ۱۵٫
[۲۹]. کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۹۷ و خطیب، تاریخ بغداد، ج ۳، ص ۵۵ و اربلی، کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۴۵٫
[۳۰]. طبرسی، تاج الموالید (مجموعه نفیسه، ص ۱۲۹) و گنجی شافعی، کفایه الطالب، ص ۴۵۸ و علامه حلّی، المستجاد من کتاب الإرشاد (مجموعه نفیسه، ص ۵۰۰).
[۳۱]. نوبختی، فرق الشیعه، ص ۹۱ و اشعری، المقالات، ص ۹۹ و کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۹۲ و قمی، تاریخ قم، ص ۲۰۰ مفید، الإرشاد (مصنفات، ج ، ص ۲۸۹) و المقنعه، ص ۴۸۲ و شیخ طوسی، التهذیب، ج ۶، ص ۹۰ و فتال روضه الواعظین، ص ۲۴۳؛ طبرسی، إعلام الوری، ج ۲، ص ۹۱ (به روایت ابن عیاش) و ابن شهر آشوب، مناقب آل أبیطالب، ج ۴، ص ۴۱۱ (و قبض ببغداد مسموماً فی آخر ذی القعده) و ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج ۲، ص ۱۰۵۷ و عاملی، وصول الأخیار الی اصول الأخبار، ص ۴۳ و قاضی نورالله، احقاق الحق، ج ۱۹، ص ۵۹۳ (به نقل از: الإتحاف بحبّ الأشراف).
[۳۲]. احقاق الحق، ج ۱۲، ص ۴۱۶ (به نقل از: نزهه الجلیس).
[۳۳]. الدروس، ج ۲، ص ۱۴ (و قبض ببغداد فی آخر ذی القعده، و قیل: یوم الثلاثاء حادی عشر ذی القعده سنه عشرین و مأتین).
[۳۴]. طبری امامی، دلائل الإمامه، ص ۳۹۵ (… علی ساعتین من النهار).
[۳۵]. زمانی قمشهای، کتاب هیئت و نجوم اسلامی، ص ۳۴۱٫
[۳۶]. تعبیر روز سهشنبه نخست در روایت محمد بن سنان ثبت شده است و منابعی که این گزارش را با استناد به وی یا به صورت «قیل» ثبت کردهاند، پیش از این ذکر شد (ر. ک به: عنوان ماه شهادت و بررسی آن، استدلال شماره ۲، ص ۴۶۹، پاورقی ۱).
[۳۷]. تنها در روضه الواعظین (ص ۲۴۳) و مناقب أل أبیطالب (ج ۴، ص ۴۱۱) با تعبیر «قیل« گزارش شده است.
[۳۸]. کفعمی، المصباح، ص ۵۲۳ (جدول).
[۳۹]. ابن طقطقی، الأصیلی فی أنساب الطالبیین، ص ۱۵۶٫
[۴۰]. احقاق الحق، ج ۱۲، ص ۴۱۶ (به نقل از: مکی در نزهه الجلیس، ج ۲، ص ۱۱۱).
[۴۱]. شهید اول، الدروس، ج ۲، ص ۱۴ ( با تعبیر قیل).
[۴۲]. طبری امامی، دلائل الإمامه، ص ۳۹۵ (با تعبیر و یقال).
[۴۳]. مسعودی، مروج الذهب، ج ۴، ص ۶۰ و حسین بن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ص ۱۳۲ و خطیب، تاریخ بغداد، ج ۳، ص ۵۵ (به نقل از: محمد بن سعد) و طبری امامی، دلائل الإمامه، ص ۳۹۵ و ابن خشاب، موالید الأئمه (مجموعه نفیسه، ص ۱۹۶) (با تعبیر و فی روایه اخری) و ابن جوزی، المنتظم، ج ۱۱، ص ۶۲ و سبط بن جوزی، تذکره الخواص، ص ۳۵۹ و ابن خلکان، وفیات الأعیان، ج ۴، ص ۱۷۵ و اربلی، کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۴۵ (به نقل از: محمد بن سعید).
[۴۴]. الکافی، ج ۱، ص ۴۹۷ (به نقل از: محمد بن سنان) و الخصیبی (۳۳۴ ق)، الهدایه الکبری، ص ۲۹۵ و خطیب، تاریخ بغداد، ج ۳، ص ۵۵ (به نقل از: محمد بن سنان) و ابن أبی الثلج، تاریخ الأئمه (مجموعه نفیسه، ص ۱۳) و فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص ۲۴۳ (با تعبیر قیل) و ابن فندق، لباب الأنساب، ج ۱، ص ۳۹۵ و ابن شهر آشوب، مناقب آل أبیطالب، ج ۴، ص ۴۱۱ (با تعبیر قیل) و ابن صباغ، الفصول المهمه، ج ۲، ص ۱۰۵۷ (با تعبیر قیل) و اربلی کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۴۵ (به نقل از: الدلائل حمیری از محمد بن سنان).
[۴۵]. ابن تغری، النجوم الزاهره، ج ۲، ص ۲۳۱٫
[۴۶]. اربلی، کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۴۵ (به نقل از: جنابذی).
[۴۷]. ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۱۰، ص ۳۸۵ و العبر، ج ۱، ص ۳۰۰٫
[۴۸]. ابن اثیر، الکامل، ج ۶، ص ۴۵۵ و اربلی، کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۴۴ (به نقل از: ابن طلحه).
[۴۹]. نوبختی، فرق الشیعه، ص ۸۸٫
[۵۰]. الإرشاد (مصنفات، ج ، ص ۲۸۷).
[۵۱]. کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۹۶، ح ۷٫
[۵۲]. پیشین.
[۵۳]. رازقی نوعی انگور است که دانههای ریز دارد. برخی نیز گفتهاند دانههای آن، دراز و سفید است (دهخدا، لغتنامه، ماده رازقی)
[۵۴]. مسعودی، اثبات الوصیه، ص ۱۹۲ و حسین بن عبد الوهاب، عیون المعجزات، ص ۱۱۷ و طبری امامی، دلائل الإمامه، ص ۳۹۵ و سید هاشم بحرانی، مدینه المعاجز، ج ۷، ص ۴۰۶٫
[۵۵]. عیاشی، التفسیر، ج ۱، ص ۳۱۹٫
[۵۶]. مناقب آل أبیطالب، ج ۴، صص ۴۱۶ و ۴۲۳٫
[۵۷]. مفید، الإرشاد (مصنفات، ج ، ص ۲۸۹).
[۵۸]. همان ماهی که جد بزرگش سیّد الشّهداء در دوم آن در سال ۶۱ هجری به سرزمین کربلا وارد شد از کرب و بلا به خدا پناه برد و با فدا کردن خود در آن سرزمین، به اسلام حیاتی دوباره بخشید و ۱۶۱ سال پس از آن، در دو روز باقی مانده از این ماه، در سال ۲۲۰ هجری، امام جواد (علیه السّلام) نیز وارد بغداد –مکانی دگر از سرزمین عراق – شد و به فرمان معتصم عباسی مورد کینه بدخواهان اهل بیت (علیهم السّلام) قرار گرفت.
[۵۹]. نوبختی، فرق الشیعه، ص ۹۱، مفید، الإرشاد (مصنفات، ج ، ص ۲۹۵).
[۶۰]. یعقوبی، تاریخ، ج ۲، ص ۴۷۲ – ۴۷۳٫
[۶۱]. ابن اثیر، الکامل، ج ۶، ص ۴۵۵ و مجلسی، بحار الأنوار، ج ۵۰، ص ۱۳٫
[۶۲]. عطاردی، مسند الإمام الجواد، ص ۱۲۵ – ۱۲۶٫
[۶۳]. تمامی منابع در این خصوص اتفاق دارند.
[۶۴]. سبط ابن جوزی، مرآه الزمان، ص ۵۶٫
[۶۵]. مناقب آل أبیطالب، ج ۴، ص ۴۲۹٫
[۶۶]. الکافی، ج ۴، ص ۵۸۳ – ۵۸۴٫ ح ۳ و المقنعه، ص ۴۸۲ – ۴۸۳ و تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۱۰۲ – ۱۰۳٫
[۶۷]. بحار الأنوار، ج ۱۰۲، ص ۳٫
تاریخ شهادت امام جواد (علیه السّلام)
سال
منابع کهن شیعیان و سنیان درباره سال شهادت امام جواد (علیه السّلام) متوازناند. هر چند بخش زیادی از منابع سنیان بدین موضوع نپرداختهاند، ولی آن دسته که در این موضوع سخن گفتهاند، با منابع شیعیان همسو هستند و همگی بر شهادت آن عزیز در سال ۲۲۰ هجری تأکید دارند.[۱] در این میان، چند گزارش به چشم میآید که از سالهای دیگر نام بردهاند که به زودی نقد خواهند شد.
نشانه دیگر در خصوص شهادت امام جواد (علیه السّلام) در سال ۲۲۰ هجری، حدود ۲۵ ساله بودن وی در وقت شهادت است. تمام منابعی که درباره دوران زیستن آن حضرت سخن گفتهاند، این دوران را ۲۵ سال دانستهاند،[۲] و این در حالی است که همین منابع سن به امامت رسیدن آن حضرت را میان هفت تا هشت سال ثبت کردهاند. این مطلب نیز گفته شد که سال شهادت امام رضا (علیه السّلام) ۲۰۳ هجری بوده[۳] و هفت تا هشت ساله بودن امام جواد (علیه السّلام) در این هنگام با تولد وی در سال ۱۹۵ هجری مطابقت دارد و ۲۵ سال پس از سال ۱۹۵ هجری، مطابق با سال ۲۲۰ هجری خواهد بود.
نشانه سوم در این خصوص چند گزارشی است که شهادت آن گرامی را در سالهای دیگر دانستهاند و برتابیدنی نیستند. آنها چنیناند:
۱٫ کلینی روایتی را از علی بن مهزیار درباره سال زنده بودن امام جواد (علیه السّلام) نقل کرده که این سال، ۲۲۵ هجری گزارش شده است. پسر مهزیار میگوید: در (یکی از روزهای) سال ۲۲۵، امام جواد (علیه السّلام) را پس از طلوع خورشید و در بخش نخست روز، در طواف وداع کعبه مشاهده کردم و این در حالی بود که وی هفت بار به دور کعبه گشت و هر بار، رکن یمانی را استلام کرد و در شوط هفتم، رکن یمانی و حجر الأسود، هر دو را استلام کرد آنگاه افزوده است: «سپس در سال ۲۱۷ هجری وی را شبانه در حال طواف کعبه مشاهده کردم» و شیوه طواف را با کمی تفاوت با روش پیش گفته نقل کرده است.[۴]
با توجه به نشانههای در پیش رو باید گفت نسخهبردار این روایت در ثبت واژه «فی سنه خمس و عشرین و مأتین» اشتباه کرده و تعبیر «فی سنه خمس عشره و مأتین» درست است؛ چرا که اولاً از روند گزارش پسر مهزیار و ساختار آن برمیآید، طواف دوم امام جواد (علیه السّلام) – که در سال ۲۱۷ هجری انجام گرفت- پس از طواف نخست او بوده. پس طواف اول باید در سال ۲۱۵ باشد نه ۲۲۵؛ ثانیاً شیخ طوسی همین روایت را با همین سند از کلینی نقل کرده و سال این دو زیارت را ۲۱۵ و ۲۱۷ هجری ثبت کرده و افزوده که نسخه ۲۲۵ هجری، خطا است.[۵] تصریح شیخ طوسی بر خطا بودن تعبیر سال ۲۲۵ هجری، به این مطلب گواهی میدهد که نسخهای از کافی در اختیار وی بوده که این سال را ۲۱۵ هجری ثبت کرده است. علی اکبر غفاری – که نسخهشناس و حدیثشناس چیرهشناس است و کتاب کافی را تصحیح کرده – نیز میگوید: به نسخهای از کتاب کافی دست یافتم که این روایت در آن، با تعبیر سال ۲۱۵ و ۲۱۷ ثبت گردیده است.[۶] و ثالثاً خود کلینی که این روایت در کتاب او ثبت شده این تاریخ را نپذیرفته و بر شهادت امام جواد (علیه السّلام) در سال ۲۲۰ هجری تأکید کرده است.[۷]
در کتاب الإرشاد مفید، در سه جا به سال شهادت امام جواد (علیه السّلام) پرداخته شده و در یکی از این موارد، سال ۲۲۵ هجری ثبت شده[۸] و شیخ طبرسی نیز همین گزارش را در کتاب خود آورده و به مفید نسبت داده است؛[۹] ولی این نقل کتاب الإرشاد، اشتباه نسخهبردار بوده که به کتاب طبرسی نیز راه پیدا کرده است؛ چرا که مفید در دو مورد دیگرِ کتاب الإرشاد و نیز در دو کتاب المقنعه و مسار الشیعه شهادت امام جواد (علیه السّلام) را در سال ۲۲۰ هجری دانسته است.[۱۰]
مسعودی در یک گزارش خود، شهادت امام جواد (علیه السّلام) را سال ۲۱۹ هجری ثبت کرده است.[۱۱] ابن تغری و ابن طولون نیز به نقل همین گزارش بسنده کرده[۱۲] و بر آن استدلال نکردهاند، لیکن مسعودی در گزارش دیگرش شهادت آن گرامی در سال ۲۲۰ هجری را ترجیح داده[۱۳] و بر آن استدلال کرده است؛ چنان که ابن خلکان و ذهبی با نقل هر دو گویه، بر شهادت وی در سال ۲۲۰ تأکید کرده و رخ دادن آن در سال ۲۱۹ را برنتابیدهاند.[۱۴] قاضی نورالله نیز از صاحب کتاب نزهه الجلیس و ابن تیمیه چنین گزارش کرده که آنان با تردید میان سالهای ۲۱۹ و ۲۲۰ هجری، در این خصوص نگاشتهاند[۱۵] و این تردید، خود نشانه بیپایگی گزارش شهادت آن گرامی در سال ۲۱۹ است.
اربلی شهادت امام جواد (علیه السّلام) در سال ۲۲۶ هجری را از محمد بن سعید نقل کرده و در ادامه، شهادت حضرت را در پنجم ذی الحجه سال ۲۲۰ هجری دانسته است. این در حالی است که اربلی در همین نقل، سال تولد حضرت را ۱۹۵ هجری و مدت عمر ایشان را ۲۵ سال، ثبت کرده است.[۱۶] که ۲۵ سال پس از سال ۱۹۵ مطابق با سال ۲۲۰ خواهد بود. پس ثبت سال ۲۲۶ هجری به نام سال شهادت آن گرامی، خطای نسخهبرداران به شمار میآید. از آنچه گفته شد برمیآید که گزارش شهادت امام جواد (علیه السّلام) در سال ۲۲۰ هجری درست است.
ماه
منابع کهن درباره ماه شهادت امام جواد (علیه السّلام) نیز پراکندهگویی کردهاند؛ برخی از آنها به آن نپرداختهاند و گروهی که از آن سخن گفتهاند – به جز ابن طقطقی[۱۷] و کفعمی[۱۸] که از متأخران هستند – همگی میان دو ماه ذی القعده و ذی الحجه پراکنده نظرند. این پژوهش با تتبع و تلاشی که در این خصوص انجام داده، شهادت آن گرامی را در ماه ذی القعده میداند و بر این گویه بدین روش استدلال میکند:
۱٫ هر چند شمار گزارشگران شهادت وی در دو ماه یاد شده، از دو گروه شیعه و اهل سنت اندک نیستند، بیشتر منابع شیعیان[۱۹] و بخشی از منابع سنیان[۲۰] این رخداد را در ماه ذی القعده دانستهاند و در میان اینان کسانی چون نوبختی، اشعری، کلینی و… حضور دارند که به دوران آن گرامی نزدیک بودهاند و منابع فراوانی نیز در اختیار داشتهاند که بعدها از میان رفته است. اینان با اینکه به گزارش شهادت آن عزیز در ماه ذی الحجه دسترس داشتند[۲۱] آن را برنتابیدهاند و بر تولد وی در ماه ذی القعده تأکید کردهاند.
نخستین کسی که شهادت امام جواد (علیه السّلام) در ماه ذی الحجه از او گزارش گردیده محمد بن سنان است که کلینی از او نقل کرده است. سپس محمد بن سعد یا محمد بن سعید[۲۲] نیز از راویان این خبر به شمار میرود. منابع شیعیان و سنیان یا با استناد به این دو، به نقل آن گزارش، پرداختهاند و یا بدون استناد به آنان، تنها به اصل گزارش بسنده کردهاند[۲۳] که در هر دو صورت با نقد مواجهاند؛ چرا که محمد بن سنان که راوی نخست این نقل بوده است در سال ۲۲۰ ق در گذشته است[۲۴] بیآنکه ماه آن معلوم باشد و این در حالی است که منابع یاد شده، شهادت امام جواد (علیه السّلام) را در آخر ذی القعده یا در روزهای نخست ماه ذی الحجهی همان سال دانستهاند و این دو، ماههای پایانی سال هستند. پس محمد بن سنان نمیتواند خبر یاد شده را گزارش کند و اگر بپذیریم که محمد بن سنان پس از گزارش این خبر، در همان ماه ذی الحجه در گذشته – که دلیلی بر آن نداریم- باید گفت ثبت این تاریخ به نام ماه شهادت امام جواد (علیه السّلام) از راویان دیگر نیز باید نقل میشد؛ چون خبر و تاریخ دقیق درگذشت افراد شاخص به سرعت منتشر میشود و همگان از آن اطلاع مییابند؛ در حالی که خبر شهادت امام جواد (علیه السّلام) در روزهای نخست ذی الحجه چنین نیست. وانگهی کلینی که این روایت را از محمد بن سنان نقل کرده، تاریخ یاد شده در آن را نپذیرفته است.
از سوی دیگر محمد بن سعد یا سعید که راوی دیگر این روایت است، ناشناس است – چنان که در پاورقی آمده است – و به گزارش چنین فردی بیآنکه پشتیبانی داشته باشد، نمیتوان اعتماد کرد.
کلینی گزارشی را ثبت کرده مبنی بر اینکه در روز سوم ذی الحجه سال ۲۲۰ هجری، احمد بن خالد مولای امام جواد (علیه السّلام) و حسن بن محمد جوّانی یکی از نوادگان امام سجّاد، نزد جمعی، به صورت کتبی و شفاهی گواهی دادند که امام جواد (علیه السّلام) (در یکی از روزها) جلسهای تشکیل داد و درباره فرزندانش در آن محفل وصیت کرد و پسرش علی بن محمد (امام هادی (علیه السّلام)) را وصیّ خود معرفی کرد و عبدالله بن مساور – یکی از یاران نزدیکش- را برای امور مالی فرزندان خود تعیین کرد که پس از آن حضرت تا بالغ شدن آنان عهدهدار آن باشد. آنگاه پنین گفتند: در همین روز (سوم ذی الحجه) عبدالله بن مساور به اجرای وصیت امام جواد (علیه السّلام) پرداخته است.[۲۵]
با توجه به این نکتهها که ۱٫ فرزندان امام جواد (علیه السّلام)[۲۶] و افراد یاد شده همگی در مدینه میزیستند[۲۷] ۲٫ به کارگیری عبدالله بن مساور برای اجرای وصیت آن گرامی در سوم ذی الحجه بود و ۳٫ گواهی دادن اراد پیشین بر این وصیت نیز در همین روز بوده، این نتیجه به دست میآید که اصل شهادت آن بزرگوار – که در بغداد رخ داد- چند روز پیش از این بود و خبر آن، در روز سوم ذی الحجه به خاندان و دوستان آن عزیز در مدینه رسید؛ چنان که این فاصلهی چند روزه را برخی منابع نیز ثبت کرده و میگویند (در یکی از روزهایی که امام جواد (علیه السّلام) در بغداد به سر میبرد) پسرش امام هادی (علیه السّلام) نزد عمه پدرش امّ موسی رفت و در حالی که به شدت نگران بود، خود را بر دامنش انداخت. امّ موسی از سبب پرسید. وی پاسخ داد: «مات أبی والله الساعه؛ به خدا قسم هم اینک پدرم درگذشت». افراد حاضر، تاریخ آن ساعت و روز آن را یادداشت کردهاند. پس از چند روز از بغداد خبر آمد که امام جواد (علیه السّلام) در همان روز و ساعتی که امام هادی (علیه السّلام) از آن خبر داده بود درگذشته است.[۲۸] پس اگر از محمد بن سنان و محمد بن سعد یا محمد بن سعید نقل شده که اینان تاریخ شهادت آن بزرگوار را در روز ششم یا پنجم ذی الحجه گزارش کردهاند[۲۹] بدان جهت بوده که انتشار همگانی این خبر در این روز انجام گرفت و همین روز را به نام روز شهادت آن گرامی ثبت کردهاند و با این استدلال باید گفت گزارش شهادت امام جواد (علیه السّلام) در ماه ذی القعده سخن استواری است.
روز
در قسمت ماه شهادت امام جواد (علیه السّلام) بیان شد که شهادت آن امام همان در ماه ذی القعده بوده، لیکن منابع در مورد روز شهادت متوازن نیستند؛ برخی از آنها، به ثبت ماه ذی القعده بسنده کرده[۳۰] و از روز آن نام نبردهاند؛ برخی دیگر با پراکندگی از روزهای پنجم، یازدهم و آخر ذی القعده نام بردهاند.
در این باره باید گفت آن گرامی در آخرین روز ماه ذی القعده بدرود حیات گفت؛ زیرا این گویه در منابع معتبر ثبت گردیده و این منابع، از اکثریت نیز برخوردارند؛[۳۱] در حالی که دو گزارش دیگر (پنجم و یازدهم ذی القعده) بر این ویژگی نیستند؛ پنجم ذی القعده، تنها در کتاب نزعه الجلیس[۳۲] ثبت شده که در این گزارش متفرد و از منابع متأخر است و نقل شهادت آن حضرت در یازدهم ذی القعده هم در کتاب الدروس شهید با تعبیر «گفته شده» آمده است؛ در حالی که خود شهید بر شهادت آن حضرت در روز پایانی این ماه تأکید دارد.[۳۳]
بنابراین میتوان گفت امام جواد (علیه السّلام) در آخرین روز ماه ذی القعده سال ۲۲۰ هجری، پس از سپری کردن هفده سال و نه ماه قمری از دوران امامتش به شهادت رسید و این در حالی بود که حدود دو ساعت از طلوع آفتاب گذشته بود.[۳۴]
این روز به محاسبه نجومی برابر با یازدهم مرداد سال ۲۱۴ خورشیدی (۱۱/ ۵/ ۲۱۴)، مطابق با دوم اوت ۸۳۵ میلادی است و ۷۷۹۳۱ روز پس از هجرت پیامبر (ص) خواهد بود.[۳۵]
در مورد اینکه شهادت، در چه روزی از هفته رخ داده است؛ هیچ یک از منابعی که آن را آخر ذی القعده دانستهاند بدان نپرداختهاند. تنها گزارشهایی که تاریخ شهادت را پنجم یا ششم ذی الحجه دانستهاند به اختلاف، سهشنبه[۳۶] و شنبه[۳۷] را ثبت کردهاند که سهشنبه در گزارش بیشتری آمده است. با توجه به این نکته که پخش خبر شهادت آن امام (علیه السّلام) در مدینه به صورت رسمی در روز پنجم یا ششم ذی الحجه انجام گرفته و آن روز سهشنبه بوده، میتوان گفت آخر ذی القعده – یعنی روز شهادت- روز چهارشنبه بوده است. در محاسبه نجومی نیز تاریخ یاد شده روز چهارشنبه را نشان میدهد.
نتیجه
بر این اساس باید گفت شهادت امام جواد (علیه السّلام) در روز چهارشنبه آخر ذی القعده سال ۲۲۰ قمری، برابر با یازدهم مرداد ۲۱۴ شمسی، مطابق با دوم اوت ۸۳۵ میلادی رخ داد، دیگر گویهها در خصوص روز شهادت آن گرامی که پذیرفتنی نیستند چنیناند:
- دهم رجب،[۳۸]
- دهم شعبان،[۳۹]
– پنجم ذی القعده،[۴۰]
– یازدهم ذی القعده،[۴۱]
– سوم ذی الحجه،[۴۲]
– پنجم ذی الحجه،[۴۳]
- ششم ذی الحجه،[۴۴]
– پنج روز باقیمانده از ذی الحجه،[۴۵]
– آخر ذی الحجه،[۴۶]
– آخر سال ۲۲۰ هجری،[۴۷]
– ماه ذی الحجه.[۴۸]
سبب شهادت
امام جواد (علیه السّلام) پس از شهادت پدرش هنگامی که کمتر از هشت سال داشت، عهدهدار امامت الهی و پیشوای مردم در ابعاد مختلف دینی شد و به پاسداری از آن پرداخت. هر چند با سن کمی که داشت به چشم دیگران نمیآمد،[۴۹]لیکن گفتمانهای علمی وی با عالمان به نام آن دوران، منزلت علمی و فضیلتهای نهادین او را برای همگان نمایان کرد[۵۰] و رویکردی نو به امامت را در افکار عمومی پدید آورد. چنین بود که، دلدادگان به اهل بیت (علیه السّلام) خرسند شدند و ارتباط و اتصال به منبع وحی را بدین طریق استمرار بخشیدند و از این راه، روزنه امید برای آنان همچنان میدرخشید.[۵۱] در این میان عباسیان که حکومت را در چنگ خود داشتند و برای آیندهی آن، برنامهریزی کرده بودند، از روند این شرایط خرسند نبودند و بر مأمون – که به ظاهر از امام جواد (علیه السّلام) جانبداری میکرد – خرده میگرفتند و مأمون در پاسخ آنان به علم امام (علیه السّلام) استناد میکرد[۵۲] که شرح آن در این مجال نگنجد.
به هر روی دوران مأمون به سر آمد (۲۱۸ ق) ولی کینههای عباسیان در خصوص امام جواد (علیه السّلام) ادامه یافت. طولی نکشید که توطئه ترور آن گرامی با هم دستی همسرش «امّ الفضل» و برادر همسرش جعفر بن مأمون سر بر آورد. معتصم عباسی (۲۱۸ – ۲۲۷ق) برادر مأمون که همواره در اندیشه قتل آن گرامی بود به واسطهگری جعفر بن مأمون امّ الفضل، همسر امام جواد (علیه السّلام) را واداشت تا شوهرش را از پا درآورد. امّ الفضل که از امام (علیه السّلام) بچّهدار نشده بود و از آن حضرت به سبب مادر امام هادی (علیه السّلام)، کینه داشت، با تأثیرپذیری از برادرش جعفر، انگور رازقی[۵۳] را زهرآلود کرد و به همسر جوانش خورانید و وی را در سال ۲۲۰ هجری به شهادت رسانید.[۵۴] و بدین طریق نام خود را در لیست سیاه زنان بدکردار ثبت کرد.
در تفسیر عیاشی سبب شهادت امام جواد (علیه السّلام)، غذای سمیای دانسته شده که به نیرنگ ابن أبی دؤاد، قاضی دوران معتصم به امام خورانیده شد و در توضیح آن چنین آمده است: امام جواد (علیه السّلام) درباره چگونگی بریدن دست دزدی، فتوایی داد که ابن أبی دؤاد در این موضوع فتوای دیگری داشت. معتصم فتوای امام جواد (علیه السّلام) را اجرا کرد؛ ولی ابن أبی دؤاد کینه امام (علیه السّلام) را به دل گرفت و بعدها نزد معتصم از امام جواد (علیه السّلام) بدگویی کرد و او را واداشت تا مجلسی تشکیل دهد و امام جواد (علیه السّلام) را در آن فرا خواند و غذای سمی بدون بخورانید و وی را به شهادت برساند و معتصم نیز چنین کرد.[۵۵] ابن شهر آشوب نیز در مناقب، شهادت وی را با شربت سرد یا حوله سمی گزارش کرده است.[۵۶]
مرقد
۲۵ بهار از عمر امام جواد (علیه السّلام) سپری گشته بود که در نخستین روزهای سال ۲۲۰ هجری[۵۷] – ماه محرم این سال-[۵۸] به فرمان معتصم عباسی از مدینه به بغدا کوچ داده شد و دو روز از این ماه مانده بود که وارد بغداد شد[۵۹] و این در حالی بود که همسرش امّ الفضل وی را همراهی میکرد. امام (علیه السّلام) حدود دو ماه در بغداد تحت مراقبت معتصم به سر برد و سرانجام، دستور معتصم مبنی بر مسموم کردن آن گرامی صادر شد، لیکن معتصم برای تبرئه خود، در پانزدهم ذی القعدهی همین سال، بغداد را به سوی سامرا ترک کرد[۶۰] و در غیابش فرمان وی به اجرا درآمد. واثق (۲۲۷ – ۲۳۲ ق)، پسر معتصم، در میان مردم بر پیکر امام جواد (علیه السّلام) نماز گزارد[۶۱] و این نماز غیر از نمازی بود که امام هادی (علیه السّلام) به تنهایی بر او گزارده بود.[۶۲] آنگاه این پیکر پاک پس از تجهیز و تکفین در قبرستان قریش بغداد (کاظمین فعلی) پشت قبر جد گرامیاش امام کاظم (علیه السّلام) به خاک سپرده شد[۶۳] و اینک بارگاه ملکوتی این دو امام هُمام در شهر کاظمین عراق، قبله آمال دوستان و شیعیان جهان است.
گفتنی است در گستره تاریخ، برای نابودی و بینشانه کردن این مرقد شریف، تلاشهایی انجام شد که به ناکامی انجامید؛ برای نمونه ابن شهر آشوب گوید: ابن همدانی فقیه برای کتاب تجارب الأمم اثر ابن مسکویه (۴۲۱ ق) تکملهای نگاشته که نامش را «تتمه تاریخ أبی شجاع وزیر» نهاده است. وی در این کتاب میگوید: پس از آنکه (در حکومت سلجوقیان، فرماندار بغداد «زهیری و ابن بُدن» در سال ۴۴۹ ق، به شیعیان و شهر کاظمین هجوم بردند)[۶۴] قبرستان قریش (کاظمین) را به آتش کشیدند و پس از اهانت فراوان به دو امام بزرگوار تلاش کردند، ضریح امام جواد (علیه السّلام) را بگشایند و حفر کنند و استخوانهایش (پیکر پاکش) را به قبرستان احمد (احمد بن حنبل) انتقال دهند، لیکن تراکم خاکهای بنای تخریب شده و خاکستر آتشسوزی، سبب شد تا نتوانند این مرقد شریف را به دقت شناسایی کنند.[۶۵]
به رغم این همه کینهتوزی دشمنان و بدخواهان اهل بیت (علیه السّلام)، به لطف خدای بزرگ، این بارگاه پاک، همواره مورد توجه مشتاقان به آن خاندان بوده و با نوسانهایی که داشته از تعمیر و بازسازی دوستان اهل بیت (علیه السّلام) باز نمانده است و اکنون با بارگاه ملکوتی که دارد، یکی از زیارتگاههای مهم انبوه مشتاقان به شمار میآید.
در خصوص زیارت این مرقد پاک، کلینی، شیخ مفید و طوسی این روایت را ثبت کردهاند: ابراهیم بن عقبه یکی از یاران امام جواد و امام هادی (علیه السّلام) گوید: با امام هادی (علیه السّلام) درباره فضیلت زیارت قبر سیّد الشّهداء در کربلا و دو قبر امام کاظم و امام جواد (علیه السّلام) و برتری این زیارتها مکاتبه کردم. آن بزرگوار در پاسخ چنین نگاشت: «أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ الْمُقَدَّمُ وَ هَذَانِ أَجْمَعُ وَ أَعْظَمُ ثَوَاباً».[۶۶] علامه مجلسی برای این روایت یکی از دو معنای پیش رو را پیشنهاد کرده است:
۱٫ چون امام حسین (علیه السّلام) بلند مرتبه است، زیارت او به تنهایی از زیارت هر معصومی برتر خواهد بود؛ ولی زیارت این دو امام با هم (نه هر یک به تنهایی) جامع و برتر است.
سزاوارتر این است که زیارت امام حسین (علیه السّلام) مقدم داشته شود و اگر زیارت این دو امام بر زیارت سیّد الشّهداء (علیه السّلام) افزوده شود، پاداشش جامع و برتر است.[۶۷]
به هر روی این روایت بر فضیلت و بزرگی منزلت زیارت مرقد ملکوتی حضرت جواد (علیه السّلام) تأکید دارد.
جدول تطبیقی ولادت و شهادت امام نهم (علیه السّلام)
براساس تاریخ قمری، شمسی و میلادی
نام | محمد |
لقب | جواد/ ابن الرّضا |
کنیه | ابوجعفر ثانی/ ابوعلی |
نام پدر | علی |
نام مادر | سبیکه نوبیه |
| روز/ ماه/ سال | قمری | شمسی | میلادی |
ولادت | روز | جمعه/ ۱۵ | ۲۳ | ۱۳ |
ماه | رمضان | خرداد | ژوئن | |
سال | ۱۹۵ | ۱۹۰ | ۸۱۱ | |
شهادت | روز | چهارشنبه/ آخر | ۱۱ | ۲ |
ماه | ذی القعده | مرداد | اوت | |
سال | ۲۲۰ | ۲۱۴ | ۸۳۵ |
منبع: کتاب باز پژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان علیهم السلام/ یدالله مقدسی/ نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
[۱]. ر. ک به: عنوان سال تولد امام جواد (علیه السّلام)، ص ۴۵۵، پاورقی ۳ و ۴ و قمی، تاریخ قم، ص ۲۰۰ و ابن اثیر، الکامل، ج ۶، ص ۴۵۵ و یافعی شافعی، مرآت الجنان، ج ۲، ص ۶۱ و ابن الوردی، تاریخ، ص ۲۱۲٫
[۲]. همان.
[۳]. ر. ک به: قسمت سال شهادت امام رضا (علیه السّلام)، عنوان گویه برگزیده و دلیل آن، ص ۴۲۹٫
[۴]. الکافی، ج ۴، ص ۵۳۲، ح ۳٫
[۵]. تهذیب الأحکام، ج ۵، ص ۲۸۱، ح ۹۵۹٫
[۶]. پیشین، پاورقی.
[۷]. همان، ج ۱، ص ۴۹۲٫
[۸]. الإرشاد (مصنفات، ج ، ص ۲۸۹). گفتنی است در این چاپ، این اشتباه، تصحیح شده است.
[۹]. إعلام الوری، ج ۲، ص ۹۱٫
[۱۰]. پیشین، صص ۲۷۳ و ۲۹۵ و المقنعه، ص ۴۸۲ و مسار الشیعه (مصنفات ج ۷، ص ۲۴).
[۱۱]. مروج الذهب، ج ۴، ص ۶۰٫
[۱۲]. النجوم الزاهره، ج ۲، ص ۲۳۱ و الأئمه الإثنی عشر، ص ۱۰۴٫
[۱۳]. اثبات الوصیه، ص ۱۹۲٫
[۱۴]. وفیات الأعیان، ج ۴، ص ۱۷۵، شماره ۵۶۱ و تاریخ الإسلام، ج ۱۰، ص ۳۸۵ و العبر، ج ۱، ص ۳۰۰ (و قیل).
[۱۵]. احقاق الحق، ج ۱۲، ص ۴۱۶٫
[۱۶]. کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۴۵٫
[۱۷]. ابن طقطقی در الأصیلی، صفحه ۱۵۶ این روز را، دهم شعبان دانسته و به مستند خود نیز اشارهای نکرده است. در منابع تاریخی هم، موافقی برای او به دست نیامده است.
[۱۸]. کفعمی در المصباح صفحه ۵۲۳، شهادت امام جواد (علیه السّلام) را دهم رجب دانسته و این نیز، به جهت اشتباه ماه شهادت و ماه تولد این امام همام است که به گزارش ابن عیاش، تولد آن حضرت دهم رجب دانسته شد و کفعمی به اشتباه، همان تاریخ ماه و روز تولد را برای ماه و روز شهادت نیز، ثبت کرده و این خط، خطای قلم وی یا نسخهبردار است.
[۱۹]. نوبختی، فرق الشیعه، ص ۹۱ و اشعری، المقالات و الفرق، ص ۹۹ و کلینی، الکافی، ج ۱، بص ۴۹۲ و قمی، تاریخ قم، ص ۲۰۰، و مفید، الإرشاد (مصنفات، ج ، ص ۲۸۹) و المقنعه، ص ۴۸۲ و شیخ طوسی، التهذیب، ج ۶، ص ۹۰ و فتال، روضه الواعظین، ص ۲۴۳ و طبرسی، إعلام الوری، ج ۲، ص ۹۱ و تاج الموالید (مجموعه نفیسه، ص ۱۲۹) و ابن شهر آشوب، مناقب أل أبیطالب، ج ۴، ص ۴۱۱ و شهید، الدروس، ج ۲، ص ۱۵ و عاملی، وصول الأخیار الی أصول الأخیار، ص ۴۳ و قاضی نورالله، احقاق الحق، ج ۱۲، ص ۴۱۶ (به نقل از: نزهه الجلیس).
[۲۰]. گنجی شافعی، کفایه الطالب، ص ۴۵۸ و ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج ۲، ص ۱۰۵۷ و ابن هجر هیتمی، الصواعق المهرقه، ص ۳۱۲ و احقاق الحق، ج ۱۹، ص ۵۹۳ (به نقل از: الأتحاف بحبّ الأشراف) و شبلنجی، نور الابصار، ص ۱۶۳٫
[۲۱]. از باب نمونه کلینی با اینکه شهادت امام در ماه ذی الحجه را از محمد بن سنان نقل کرده، آن را برنتابیده است (الکافی، ج ۱، ص ۴۹۷).
[۲۲]. در تاریخ بغداد ( ج ۳، ص ۵۵) از شخصی به نام محمد بن سعد و در کشف الغمه ( ج ۲، ص ۳۴۵) از محمد بن سعید یاد شده است. در مورد اینکه این شخص چه کسی است، کتاب او چیست و تاریخ وفات او چه سالی است، مطلبی به دست نیامده است. هر چند ممکن است منظور از محمد بن سعد، نگارنده کتاب الطبقات الکبری (۲۳۰ ق) باشد، لیکن مقصود از محمد بن سعید روشن نیست. در کتابهای رجالی از روایان گوناگونی به این نام یاد شده که مناسب با این موضوع، باید محمد بن سعید ازدی – دوست موسی مبرقع پسر امام جواد (علیه السّلام) – باشد. مسعودی در اثبات الوصیه (ص ۱۹۴) به نقل از کتاب الدلایل حمیری (زنده در ۲۹۷ ق) وی را مولای (دوست) فرزندان امام جواد (علیه السّلام) دانسته، لیکن کتابهای رجالی درباره شخصیت، مذهب، و زمان درگذشت وی هیچگونه مطلبی را ثبت نکردهاند (نمازی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج ۷، ص ۱۰۹). اربلی که به نقل از کتاب معالم العتره جنابذی نام او را در این گزارش ثبت کرده مشخص نکرده او کیست. شاید وی همان محمد بن سعد –صاحب الطبقات الکبری- سنی مذهب باشد و جنابذی نیز از او گزارش میکرد و به احتمال دیگر، وی همان کسی است که در گزارش حمیری از دوستان فرزندان امام جواد (علیه السّلام) به شمار میرود. به هر روی هویت وی، مشخص نیست و اعتماد به گزارش چنین راوی پشتیبان میطلبد که در دست نیست.
[۲۳]. در منابع شیعیان ابتدا حمیری در کتاب الدلائل (کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۶۵) با استناد به محمد بن سنان، فقط این خبر را نقل کرده است. سپس کلینی از وی و اشعری نقل کرده و برنتابیده است. آنگاه ابن خشاب (مجموعه نفیسه، ص ۱۹۵) در یک روایتش از وی نقل کرده ولی طبری امامی (دلائل الإمامه، ص ۳۹۵) این خبر را بیاستناد به کسی ثبت کرده است، چنان که ابن شهر آشوب، فتال، شهید در الدروس، و برخی دیگر با تعبیر «قیل»، ثبت کردهاند و آن را برنتابیدهاند. در منابع سنیان نیز، نخست خطیب بغدادی – که بیش از یک قرن پس از کلینی میزیست – این گزارش را از محمد بن سنان ثبت کرده و در پی او مورخانی چون ابن جوزی در المنتظم ( ج ۱۱، ص ۶۲) و ابن خلکان در وفیات الأعیان (ج ۴، ص ۱۷۵) همین گزارش خطیب بغدادی را نقل کردهاند، ولی سندش را حذف کردهاند. همچنین ابن صباغ مالکی (الفصول المهمه، ج ۲، ص ۱۰۵۷) به صورت قیل، آن را گزارش کرده است.
[۲۴]. نجاشی، رجال، شماره ۸۸۸٫
[۲۵]. الکافی، ج ۱، ص ۳۲۵، ح ۳٫
[۲۶]. حسین بن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ص ۱۳۳ (انّ ابا جعفر (علیه السّلام) لما اراد الخروج من المدینه الی العراق و معاودتها أجلس ابا الحسن (علیه السّلام) فی حِجرِه بعد النصّ علیه و قال: ما الّذی تحبّ أن أهدیَ الیک من طرائف العراق؟ فقال: سیفاً کأنّه شُعلهٌ نار…؛ وقتی امام جواد (علیه السّلام) تصمیم گرفت که از مدینه به عراق سفر کند و برگردد، پس از تصریح بر امامت ابوالحسن، وی را بردامنش نشانید و از او پرسید چه چیزی را دوست میدارید که از عراق برای تو سوغات بیاورم؟ امام هادی (علیه السّلام) – که کودک بود- پاسخ داد: شمشیری که گویی پاره آتش است). مسعودی، اثبات الوصیه، ص ۱۹۵٫
[۲۷]. بحار، ج ۵۰، ص ۱۶٫
[۲۸]. حسین بن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ص ۱۳۳ و مسعودی، اثبات الوصیه، ص ۱۹۴ و مجلسی، بحار، ج ۵۰، ص ۱۵٫
[۲۹]. کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۹۷ و خطیب، تاریخ بغداد، ج ۳، ص ۵۵ و اربلی، کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۴۵٫
[۳۰]. طبرسی، تاج الموالید (مجموعه نفیسه، ص ۱۲۹) و گنجی شافعی، کفایه الطالب، ص ۴۵۸ و علامه حلّی، المستجاد من کتاب الإرشاد (مجموعه نفیسه، ص ۵۰۰).
[۳۱]. نوبختی، فرق الشیعه، ص ۹۱ و اشعری، المقالات، ص ۹۹ و کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۹۲ و قمی، تاریخ قم، ص ۲۰۰ مفید، الإرشاد (مصنفات، ج ، ص ۲۸۹) و المقنعه، ص ۴۸۲ و شیخ طوسی، التهذیب، ج ۶، ص ۹۰ و فتال روضه الواعظین، ص ۲۴۳؛ طبرسی، إعلام الوری، ج ۲، ص ۹۱ (به روایت ابن عیاش) و ابن شهر آشوب، مناقب آل أبیطالب، ج ۴، ص ۴۱۱ (و قبض ببغداد مسموماً فی آخر ذی القعده) و ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج ۲، ص ۱۰۵۷ و عاملی، وصول الأخیار الی اصول الأخبار، ص ۴۳ و قاضی نورالله، احقاق الحق، ج ۱۹، ص ۵۹۳ (به نقل از: الإتحاف بحبّ الأشراف).
[۳۲]. احقاق الحق، ج ۱۲، ص ۴۱۶ (به نقل از: نزهه الجلیس).
[۳۳]. الدروس، ج ۲، ص ۱۴ (و قبض ببغداد فی آخر ذی القعده، و قیل: یوم الثلاثاء حادی عشر ذی القعده سنه عشرین و مأتین).
[۳۴]. طبری امامی، دلائل الإمامه، ص ۳۹۵ (… علی ساعتین من النهار).
[۳۵]. زمانی قمشهای، کتاب هیئت و نجوم اسلامی، ص ۳۴۱٫
[۳۶]. تعبیر روز سهشنبه نخست در روایت محمد بن سنان ثبت شده است و منابعی که این گزارش را با استناد به وی یا به صورت «قیل» ثبت کردهاند، پیش از این ذکر شد (ر. ک به: عنوان ماه شهادت و بررسی آن، استدلال شماره ۲، ص ۴۶۹، پاورقی ۱).
[۳۷]. تنها در روضه الواعظین (ص ۲۴۳) و مناقب أل أبیطالب (ج ۴، ص ۴۱۱) با تعبیر «قیل« گزارش شده است.
[۳۸]. کفعمی، المصباح، ص ۵۲۳ (جدول).
[۳۹]. ابن طقطقی، الأصیلی فی أنساب الطالبیین، ص ۱۵۶٫
[۴۰]. احقاق الحق، ج ۱۲، ص ۴۱۶ (به نقل از: مکی در نزهه الجلیس، ج ۲، ص ۱۱۱).
[۴۱]. شهید اول، الدروس، ج ۲، ص ۱۴ ( با تعبیر قیل).
[۴۲]. طبری امامی، دلائل الإمامه، ص ۳۹۵ (با تعبیر و یقال).
[۴۳]. مسعودی، مروج الذهب، ج ۴، ص ۶۰ و حسین بن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ص ۱۳۲ و خطیب، تاریخ بغداد، ج ۳، ص ۵۵ (به نقل از: محمد بن سعد) و طبری امامی، دلائل الإمامه، ص ۳۹۵ و ابن خشاب، موالید الأئمه (مجموعه نفیسه، ص ۱۹۶) (با تعبیر و فی روایه اخری) و ابن جوزی، المنتظم، ج ۱۱، ص ۶۲ و سبط بن جوزی، تذکره الخواص، ص ۳۵۹ و ابن خلکان، وفیات الأعیان، ج ۴، ص ۱۷۵ و اربلی، کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۴۵ (به نقل از: محمد بن سعید).
[۴۴]. الکافی، ج ۱، ص ۴۹۷ (به نقل از: محمد بن سنان) و الخصیبی (۳۳۴ ق)، الهدایه الکبری، ص ۲۹۵ و خطیب، تاریخ بغداد، ج ۳، ص ۵۵ (به نقل از: محمد بن سنان) و ابن أبی الثلج، تاریخ الأئمه (مجموعه نفیسه، ص ۱۳) و فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص ۲۴۳ (با تعبیر قیل) و ابن فندق، لباب الأنساب، ج ۱، ص ۳۹۵ و ابن شهر آشوب، مناقب آل أبیطالب، ج ۴، ص ۴۱۱ (با تعبیر قیل) و ابن صباغ، الفصول المهمه، ج ۲، ص ۱۰۵۷ (با تعبیر قیل) و اربلی کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۴۵ (به نقل از: الدلائل حمیری از محمد بن سنان).
[۴۵]. ابن تغری، النجوم الزاهره، ج ۲، ص ۲۳۱٫
[۴۶]. اربلی، کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۴۵ (به نقل از: جنابذی).
[۴۷]. ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۱۰، ص ۳۸۵ و العبر، ج ۱، ص ۳۰۰٫
[۴۸]. ابن اثیر، الکامل، ج ۶، ص ۴۵۵ و اربلی، کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۴۴ (به نقل از: ابن طلحه).
[۴۹]. نوبختی، فرق الشیعه، ص ۸۸٫
[۵۰]. الإرشاد (مصنفات، ج ، ص ۲۸۷).
[۵۱]. کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۹۶، ح ۷٫
[۵۲]. پیشین.
[۵۳]. رازقی نوعی انگور است که دانههای ریز دارد. برخی نیز گفتهاند دانههای آن، دراز و سفید است (دهخدا، لغتنامه، ماده رازقی)
[۵۴]. مسعودی، اثبات الوصیه، ص ۱۹۲ و حسین بن عبد الوهاب، عیون المعجزات، ص ۱۱۷ و طبری امامی، دلائل الإمامه، ص ۳۹۵ و سید هاشم بحرانی، مدینه المعاجز، ج ۷، ص ۴۰۶٫
[۵۵]. عیاشی، التفسیر، ج ۱، ص ۳۱۹٫
[۵۶]. مناقب آل أبیطالب، ج ۴، صص ۴۱۶ و ۴۲۳٫
[۵۷]. مفید، الإرشاد (مصنفات، ج ، ص ۲۸۹).
[۵۸]. همان ماهی که جد بزرگش سیّد الشّهداء در دوم آن در سال ۶۱ هجری به سرزمین کربلا وارد شد از کرب و بلا به خدا پناه برد و با فدا کردن خود در آن سرزمین، به اسلام حیاتی دوباره بخشید و ۱۶۱ سال پس از آن، در دو روز باقی مانده از این ماه، در سال ۲۲۰ هجری، امام جواد (علیه السّلام) نیز وارد بغداد –مکانی دگر از سرزمین عراق – شد و به فرمان معتصم عباسی مورد کینه بدخواهان اهل بیت (علیهم السّلام) قرار گرفت.
[۵۹]. نوبختی، فرق الشیعه، ص ۹۱، مفید، الإرشاد (مصنفات، ج ، ص ۲۹۵).
[۶۰]. یعقوبی، تاریخ، ج ۲، ص ۴۷۲ – ۴۷۳٫
[۶۱]. ابن اثیر، الکامل، ج ۶، ص ۴۵۵ و مجلسی، بحار الأنوار، ج ۵۰، ص ۱۳٫
[۶۲]. عطاردی، مسند الإمام الجواد، ص ۱۲۵ – ۱۲۶٫
[۶۳]. تمامی منابع در این خصوص اتفاق دارند.
[۶۴]. سبط ابن جوزی، مرآه الزمان، ص ۵۶٫
[۶۵]. مناقب آل أبیطالب، ج ۴، ص ۴۲۹٫
[۶۶]. الکافی، ج ۴، ص ۵۸۳ – ۵۸۴٫ ح ۳ و المقنعه، ص ۴۸۲ – ۴۸۳ و تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۱۰۲ – ۱۰۳٫
[۶۷]. بحار الأنوار، ج ۱۰۲، ص ۳٫
پاسخ دهید