سال
منابع تاریخی درباره سال تولد امام ششم (علیه السّلام) همسو نیستند؛ اگرچه انتظار این بود که میان آنها موازنه برقرار باشد؛ چرا که شرایط اجتماعی آن دوران این امکان را فراهم آورده بود که آن گرامی شاگردان فراوانی را بپروراند تا با تلاش آنان بخش عظیمی از فرهنگ اسلام و اهل بیت (علیهم السّلام) – که مشخص بودن تاریخ دقیق اهل بیت (علیهم السّلام) نیز در این شمار است – با شفافیت قاطعی در نوشتهها و کتابها ثبت گردد. آوازه علمی و موقعیت اجتماعی امام صادق (علیه السّلام) نیز میطلبد که تاریخ ولادت وی به درستی و شفاف گزارش گردد. با این همه عوامل گوناگونی همانند دسیسههای حاکمان ناروا،[۱] نحلههای مخالف اهل بیت (علیهم السّلام)، جنگ ها، آتشسوزیها و غارتهای میراث فرهنگی، سبب گردید میان منابع تاریخی، تعارض و ناهمگونی پدید آید.
به هر روی در این منابع سالهای هشتاد، ۸۳، ۸۶ و ۸۸ هجری به نام سال تولد امام صادق (علیه السّلام) ذکر شدهاند. در این میان گویه تولد آن حضرت در سال ۸۳ هجری افزون بر شهری که در دورههای تاریخی داشته و مجلسی به این شهرت اشاره کرده،[۲] از چند جهت در خور استدلال است:
بررسی منابع شیعیان
این بررسی در دو گزینه ارائه میگردد:
۱٫ تاریخنگاران کهن شیعی بر تولد آن گرامی در سال ۸۳ تصریح و تأکید کردهاند جز چند نفر که با تردید از آن گذشتهاند.[۳] هر چند یعقوبی از سال آن، سخن نگفته، لیکن با تأکید بر شهادت وی در سال ۱۴۸ هجری، مدت عمر وی را ۶۶ سال دانسته است[۴] که برآیند آن، تولد آن گرامی در سال ۸۲ هجری خواهد بود و با توجه به قانون کسر و انکسار در ماهها و سالهای قمری، میتوان گفت سال تولد آن عزیز بر مبنای محاسبه یعقوبی سال ۸۳ هجری است.
اربلی تنها به نقل دو نوع گزارش درباره تولد آن عزیز بسنده کرده و هیچ یک را گزینش نکرده است؛ او تولد آن حضرت در سال ۸۰ هجری را از محمد بن طلحه شافعی، حافظ جنابذی و محمد بن سعید نقل کرده و[۵] و سال ۸۳ را از شیخ مفید ثبت کرده[۶] و از ابن خشاب نیز هر دو گویه را نقل کرده است.[۷]
طبرسی نیز در تاج الموالید سال هشتاد هجری را سال ولادت آن حضرت دانسته،[۸] لیکن در إعلام الوری از تولد وی در سال ۸۳ پشتیبانی کرده است[۹] که به نظر میرسد ثبت سال هشتاد هجری در این خصوص، در تاج الموالید از اشتباه نسخهبرداران باشد؛ چرا که این سخن افزون بر ناهمگونی با نظر طبرسی در إعلام الوری، با باور وی درباره سن امام صادق (علیه السّلام) در وقت شهادت امام باقر (علیه السّلام) که در تاج الموالید ثبت شده نیز همگن نیست؛ طبرسی در تاج الموالید سن امام را در این دوران ۳۱ سال دانسته است که با توجه به شهادت امام باقر (علیه السّلام) در سال ۱۱۴ – که در بخش سال شهادت آن گرامی گفته شد – ۳۱ ساله بودن امام صادق (علیه السّلام) با تولد وی در سال ۸۳ منطبق است نه سال هشتاد هجری.
ابن خشاب نیز دو روایت متعارض مبنی بر تولد امام صادق (علیه السّلام) در سال ۸۳ و هشتاد را گزارش کرده،[۱۰] لیکن آهنگ گزارش او – که نقل خواهد شد – نشان میدهد که وی سال ۸۳ را به عنوان سال تولد آن گرامی برگزیده است.
۲٫ درباره مدت زیستن امام صادق (علیه السّلام) چند گویه وجود دارد که نقل درست، ۶۵ ساله بودن امام در هنگام شهادت است. کلینی با سند معتبر[۱۱] به نقل این گزارش پرداخته و برخی دیگر نیز همانند وی آن را نقل کرده و برگزیدهاند.[۱۲] طبری امامی هم در این خصوص، سه نقل ۶۵، ۶۷ و ۶۸ سال را گزارش کرده و سرانجام ۶۵ سال را برگزیده است. وی انتخاب خود را به کتاب محمد بن علی بن همام (۲۵۸ – ۳۳۶ ق) مستند کرده که درباره تاریخ امامان شیعه نوشته شده است. طبری از این کتاب – که آن را «اصل أبی علی محمد بن همام» نامیده – و همچنین از نگارنده آن، به بزرگی یاد کرده است.[۱۳] نجاشی نیز درباره مؤلف کتاب میگوید: پدر وی با امام عسکری (علیه السّلام) در ارتباط بود و امام عسکری (علیه السّلام) درباره ابوعلی دعا کرده است. ابوعلی در شرایط فرهنگی خوبی رشد یافت و از عالمان برجسته شیعه و صاحب منزلت علمی گشت و کتابهای فراوانی نیز نگاشت. کتاب الأنوار او که در مورد تاریخ امامان شیعه است[۱۴] یکی از آنها به شمار میآید و این کتاب همان «اصل محمد بن همام» است. بنابراین روایت ۶۵ ساله بودن حضرت صادق (علیه السّلام) در وقت شهادت، روایت معتبری است.
همچنین ابن فندق بیهقی سن امام صادق (علیه السّلام) را ۶۵ سال دانسته و گزارش ۶۸ ساله بودن او در وقت شهادت را نقل کرده و برنتابیده است.[۱۵] ابن خشاب نیز درباره سن امام صادق (علیه السّلام) دو روایت مبنی بر ۶۵ یا ۶۸ ساله بودن وی نقل کرده و افزوده که ذارع – یکی از راویان حدیث و زنده در سال ۳۶۵ ق – [۱۶]روایت اول را صحیح دانسته است.[۱۷] نتیجه آنکه جعفر بن محمد (علیه السّلام) در هنگام شهادت ۶۵ سال داشت و با توجه به اتفاق شیعیان و سنیان بر شهادت آن گرامی در سال ۱۴۸ هجری – که بیان خواهد شد-[۱۸] تولد آن حضرت سال ۸۳ هجری خواهد بود.
از طرفی، مسعودی، ابن شهر آشوب و ابن صباغ مالکی افزودهاند که آن بزرگوار در هنگام شهادت جدش امام سجّاد (علیه السّلام) دوازده سال داشت[۱۹] و امام سجّاد (علیه السّلام) هم – چنان که گفته شد – [۲۰] در سال ۹۵ هجری درگذشت که برآیند این دو سخن، تولد امام صادق (علیه السّلام) در سال ۸۳ هجری خواهد بود. با توجه به مطالب گزینهی شماره یک و دو، به جد میتوان گفت رویکرد تمامی منابع شیعی بر تولد امام صادق (علیه السّلام) در سال ۸۳ هجری است.
بررسی منابع سنیان
در مراجعه به منابع سنیان مشاهده میگردد که بخشی از آنها در این موضوع سکوت کردهاند؛ اما آن دسته از منابعی که بدان پرداختهاند، برخی تولد آن بزرگوار را سال ۸۳ هجری ذکر کردهاند[۲۱] و بخش عمده آنها ولادت وی را سال هشتاد هجری – سال آمدن سیل جُحاف –[۲۲] دانستهاند[۲۳] که نخستین گزارشگر این قول، بخاری (۲۶۵ ق) است و دیگران از او مایه میگیرند. بخاری نیز از عیاش بن مغیره نقل کرده و از این شخص در برخی از نسخهها و منابع، به عباس بن مغیره بن عبدالرحمن تعبیر شده[۲۴] که وی در منابع رجالی ناشناخته است و در برخی از موارد نام او عیاش بن مغیره ثبت گردیده که وی عیاش بن مغیره بن عبدالرحمن بن حارث بن عبدالله از نوادگان عیاش بن أبی ربیعه مخزومی[۲۵] (۱۵ ق) است. اما عیاش بن مغیره نیز این گزارش را از جدش ابوالحارث عبدالرحمن بن حارث مخزومی (۸۰ – ۱۴۳ ق) نقل کرده است؛ عبدالرحمن گوید: من و جعفر بن محمد در سال هشتاد قمری، سال جُحاف تولد یافتهایم.[۲۶]
نکته قابل دقت این است که اعتبار عبدالرحمن بن حارث مخزومی از نگاه رجالیان اهل سنت مورد تردید است؛ چرا که احمد بن حنبل او را متروک الحدیث دانسته و نسایی گفته است: او قوی نیست. علی بن مدینی هم با صراحت وی را ضعیف دانسته است.[۲۷] در نتیجه این گزارش بخاری به بنیانی معتبر نمیانجامد. وانگهی خود بخاری گرچه از نویسندگان برجسته سنیان بود و کتابهای وی مورد اعتماد آنان به شمار میآید، لیکن در مواردی جانبدارانه به گزارشها پرداخته که این کار او موجب کاهش اعتبار این گزارشها است؛ برای مثال بخاری در خصوص امام صادق (علیه السّلام) به گونهای جانبدارانه عمل کرده که حتی اعتراض ذهبی را در پی داشته است؛ ذهبی میگوید: همه امت اسلام به [گفتار و رفتار] جعفر بن محمد استناد کردهاند. ابوحنیفه و شافعی – دو نفر از رئیسان چهار مذهب اهل سنت – از آن گرامی به بزرگی نام بردهاند که ابوحنیفه وی را فقیهترین امت اسلام دانسته و شافعی او را موثق خوانده است. ابو حاتم – یکی از راویان بزرگ سنیان – نیز در توثیق و اعتبار او میگوید: او ثقهای است که پرسش و تردید درباره شخصیتی همانند او، معنا ندارد. با این همه بخاری به امام صادق (علیه السّلام) اعتماد و استناد نکرده است.[۲۸]
اگر گفته شود که علت عدم نقل بخاری از آن گرامی، شیوه بخاری در نقل حدیث است؛ چون وی امام صادق (علیه السّلام) را معصوم نمیدانسته تا به سخنان او اعتماد کند؛ لذا مستندات امام (علیه السّلام) برای بخاری روشن و معتبر نبود و بدین جهت از او روایت نکرده است، پاسخش این است که اولاً بسیاری از احادیث امام صادق (علیه السّلام) با ذکر سلسله سند، به پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) استناد دارد که در منابع فریقین آمده است و ثانیاً خود بخاری در ردیف راویان از امام صادق (علیه السّلام) نام مالک، ثوری و شعبه را آورده و در شمار کسانی که آن گرامی از آنان روایت کرده، قاسم بن محمد بن ابوبکر و عطا را ثبت کرده است و اینان به اعتقاد بخاری افراد معتبری بودهاند.[۲۹] با این حال بخاری از طریق این راویان هم، از آن حضرت روایت نقل نکرده است که اگر چنین میکرد مورد اعتراض ذهبی قرار نمیگرفت.
در اینجا مناسب است به سخن محدث نوری در خصوص برخورد بخاری با امام صادق (علیه السّلام) اشاره شود. وی میگوید: به گفته ابن حجر عسقلانی در مقدمه فتح الباری، بخاری در صحیح خود به راویانی چون عمران بن حطّان، سدوسی شاعر، حریز بن عثمان حمصی و سمره بن جندب اعتماد کرده و آنان را موثق دانسته، در حالی که این افراد از دشنام دهندگان بر امیر مؤمنان علی بن أبی طالب (علیه السّلام) بودند و از اعجب اعاجیب این است که وی بر این خوارج و نواصب اعتماد کرده، لیکن به احادیث امام صادق (علیه السّلام) اعتماد نکرده است و دلیلش هم به گفته ابن تیمیه در منهاج السنیه، سوء ادبی بود که یحیی بن سعید بن قطان نسبت به امام صادق (علیه السّلام) اظهار داشته بود.[۳۰]
شگفتا! بخاری که برخوارج و ناصبانِ بر امیر مؤمنان (علیه السّلام) اعتماد میکند و از آنان روایت میکند، چگونه از امام صادقی که به گفته ذهبی: همه امت اسلام به او استناد کردهاند، روایت نمیکند؟ واقعاً جای شگفتی دارد!
اینگونه واکنش بخاری نسبت به امام صادق (علیه السّلام) چنین مینماید که وی هر چند – به جهت منزل اجتماعی و بلند آوازده بودن آن امام (علیه السّلام) – نتوانست در کتاب تاریخش از او نام نبرد، لیکن در نقلهای مربوط به تولد او، به هر گزارش سره و ناسره اعتماد کرده و نگارندگان سنی مذهبی که پس از او نگاشتهاند نیز، به جهت خوشبینی به بخاری، به گزارشهای وی در این خصوص، اعتماد کرده و بدان پرداختهاند.
تنها ذهبی روایت تولد آن نازنین در سال هشتاد هجری را با تعبیر «گفته شده» نقل کرده که نشان از برنتابیدن او است. وی افزوده است: شاید این گزارش از سهل بن سعد ساعدی، آخرین صحابی پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) باشد[۳۱] که در سال ۸۸ یا ۹۱ هجری در مدینه بدرود حیات گفت؛ ولی این سخن نیز، گمانهزنی است و او خود بر آن استدلال نکرده و با تردید از آن گذشته است. با این رویکرد، گویه تولد امام صادق (علیه السّلام) در سال هشتاد هجری – که در منابع سنیان ثبت است – در خور اعتماد نیست، بلکه گزارش تولد وی در سال ۸۳ در این منابع، که در این خصوص با منابع شیعه همگون هستند، گویهای درست به شمار میآید.
روایات اهل بیت (علیهم السّلام)
افزون بر تمامی اینها دو روایت، منسوب به دو امام کاظم و عسکری (علیه السّلام) در دست است که بر ولادت آن گرامی در سال ۸۳ تصریح دارند[۳۲] و به این گویه اعتبار میبخشند.
دیگر گویهها در خصوص سال ولادت ابوعبدالله جعفر بن محمد چنیناند:
-سال هشتاد هجرت[۳۳]
-سال ۸۶ هجرت،[۳۴]
- سال ۸۸ هجرت.[۳۵]
ماه
درباره ماه تولد امام ششم (علیه السّلام) نیز میان منابع کهن موازنه برقرار نیست. بسیاری از آن منابع – حتی منابع شیعی – درباره آن سخن نگفتهاند و بخشی که از آن یاد کردهاند، پراکنده نظرند و از ماههای ربیع الأول و رمضان نام بردهاند. فتال نیشابوری،[۳۶] طبرسی،[۳۷] ابن شهر آشوب،[۳۸] مستوفی،[۳۹] شهید اول،[۴۰] کفعمی[۴۱]، عاملی[۴۲] و شیخ بهایی[۴۳] ماه ربیع الأول را ماه ولادت آن گرامی دانستهاند. مجلسی نیز این سخن را از تاریخ غفاری نقل کرده[۴۴] و خودش نیز آن را اختیار کرده است.[۴۵] تنها ابن خلکان و در پی او ابن طولون از ماه رمضان یاد کردهاند و آن را با تعبیر «گفته شده» – که نشان از برنتابیدن آن است – گزارش کردهاند.[۴۶] مجلسی گوید: کفعمی ماه ربیع الأول را ماه ولادت امام صادق (علیه السّلام) دانسته است. سپس افزوده است: وی در جای دیگر از ماه رجب نیز در این خصوص نام برده است.[۴۷] لیکن این گزارش دوم مجلسی در کتاب مصباح کفعمی به دست نیامد و شاید با گزارش کفعمی درباره تولد امام باقر (علیه السّلام) در ماه رجب اشتباه شده باشد.
به هر روی در فرایند این نقلها، این نتیجه به دست میآید که آن امام (علیه السّلام) در ماه ربیع الأول، تولد یافت؛ چرا که این گویه در بسیاری از منابع شیعیان – چنانکه گفته شد – ثبت شده و اهتمام شیعیان به حفظ آثار و نمادهای امامان معصوم (علیهم السّلام)، بسی درخور دقت است ، از این گذشته بزرگداشت روز تولد آن عزیز در ماه ربیع الأول در فرهنگ شیعیان نشانهی دیگری بر این قول است.
اما گزارش ابن خلکان و ابن طولون درباره تولد آن حضرت در ماه رمضان، هم مورد اعتماد خود آنان نیست و هم سخنی متفرد است و گویه ولادت آن عزیز در ماه رجب نیز، بیسند شمرده میشود، چنانکه گفته شد.
زادروز
درباره روز تولد امام صادق (علیه السّلام) با توجه به مطالب نگاشته شده در بخش ماه ولادت آن نازنین، باید گفت نور وجود ایشان در روز هفدهم ربیع الأول درخشید و امام باقر (علیه السّلام) و بنیهاشم در چنین روزی خرسند گشتند. آن دست از منابع و مصادری که ماه ربیع الأول را ولادت ایشان گزارش کردهاند، تنها روز هفدهم را روز میلاد دانستهاند و از روز دیگرِ این ماه نام نبردهاند؛ مگر مستوفی که روز نهم ربیع الأول را ثبت کرده و در این گزارش متفرد است. روز هفدهم ربیع الأول سال ۸۳ به محاسبه نجومی، ۲۹۱۳۴ روز پس از مبدأ هجرت بوده و به امر وسط، با دوم اردیبهشت سال ۸۱ شمسی (۲/۲/۸۱) و ۲۲ آوریل ۷۰۲ میلادی برابر است.[۴۸] دیگر گویهها در این خصوص – که برتابیدنی نیستند – چنیناند:
- هشتم رمضان،[۴۹]
- اول رجب.[۵۰]
در اینکه امام صادق (علیه السّلام) در چه روزی از هفته تولد یافت، بخشی از این منابع و مصادر از آن، سخن نگفتهاند و آنها که بدان پرداختهاند، همگن نیستند؛ فتال نیشابوری، طبرسی و ابن شهر آشوب روز جمعه، وقت طلوع صبح را زمان تولد آن حضرت دانستهاند و از روز دوشنبه نیز با تعبیر «گفته شده» نام بردهاند.[۵۱] شهید اول و در پی او کفعمی، تنها از روز دوشنبه یاد کرده و آن را برگزیدهاند.[۵۲] ابن خلکان و ابن طولون با تعبیر «قیل» از روز سهشنبه نام بردهاند.[۵۳] به هر روی سخن ابن خلکان به جهت متفرد بودن پذیرفتنی نیست و ابن طولون هم به ابن خلّکان استناد دارد و با توجه به مستندات تاریخی موجود، تعیین یکی از دو روز جمعه و یا دوشنبه به نام روز تولد آن عزیز نیز کاری دشوار مینماید؛ ولی بر مبنای محاسبه نجومی، آن روز، پنجشنبه بوده است و شاید علت اینکه فتال، طبرسی و ابن شهر آشوب آن را جمعه دانستهاند، انتشار خبر تولد در شب یا روز جمعه بوده است.
زادگاه
همه منابعی که درباره مکان تولد امام صادق (علیه السّلام) مطلبی آوردهاند، آن را مدینه دانستهاند؛ اما اینکه در چه جایی از مدینه بوده، مدرکی در دست نیست؛ البته بدان جهت که تا هنگام تولد امام صادق (علیه السّلام) همچنان، خانه فاطمه و علی (علیه السّلام) در کنار مسجد پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) برپا بود، میتوان همان مطالب نگاشته شده درباره مکان تولد امام باقر (علیه السّلام) را درباره امام صادق (علیه السّلام) نیز بیان داشت. در این باره به آن بخش رجوع شود.[۵۴]
منبع: کتاب باز پژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان علیهم السلام/ یدالله مقدسی/ نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
[۱]. به گفته ابن سعد رویکرد نگارندگان اموی در دوران امویان، تکذیب احادیث و سخنان راویان و عالمان (طرفدار اهل بیت (علیهم السّلام) به ویژه) عراقی بود (الطبقات، ج ۶، ص ۳۴۲) و سبب آن نیز انتشار احادیثی درباره فضیلت اهل بیت (علیهم السّلام) و گرایش عراقیان به حضرت امیر (علیه السّلام) به شمار میآید.
[۲]. مجلسی، جلاءالعیون، ص ۵۱۴٫
[۳]. اشعری، المقالات و الفرق، ص ۷۹ و نوبختی، فرق الشیعه، ص ۶۶ و ابن أبی الثلج، تاریخ الأئمه (مجموعه نفیسه، المقنعه، ص ۱۰) و کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۷۲ و قمی، تاریخ قم، ص ۱۹۸ و مفید، الإرشاد (مصنفات، ج ، ص ۱۷۹) و المقعنه، ص ۴۷۳ و طوسی، تهذیب الأحکام، ج ۶، ص ۸۹ و طبری امامی، دلائل الإمامه، ص ۲۴۵ و فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص ۲۱۲ و طبرسی، إعلام الوری، ج ۱، ص ۵۱۴ و ابن فندق بیهقی، لباب الأنساب، ج ۱، ص ۳۹۳ و ابن خشاب، موالید الأئمه (مجموعه نفیسه، ص ۱۸۵) و ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۴، ص ۳۰۱ و ابن طقطقی، الأصیلی، ص ۱۴۹ و علامه حلی، المستجاد من کتاب الإرشاد (مجموعه نفیسه، ص ۱۷۶) و مستوفی، تاریخ گزیده، ص ۲۰۳ و شیعی سبزواری، راحه الأرواح، ص ۱۸۵ و شهید اول، الدروس، ج ۲، ص ۱۲ و کفعمی، المصباح، ص ۵۲۳ و شیخ بهایی، توضیح المقاصد (مجموعه نفیسه، ص ۵۲۱).
[۴]. تاریخ، ج۲ ، ص ۳۸۱٫
[۵]. کشف الغمه، ج ۲، صص ۱۵۵، ۱۶۱ – ۱۶۲٫
[۶]. همان، ص ۱۶۶٫
[۷]. همان، ص ۱۸۷٫
[۸]. تاج الموالید (مجموعه نفیسه، ص ۱۱۹).
[۹]. إعلام الوری، ج ۱، ص ۵۱۴٫
[۱۰]. موالید الأئمه (علیه السّلام) (مجموعه نفیسه، ص ۱۸۵).
[۱۱]. راویان این روایت – جز محمد بن سنان- در کتابهای رجالی توثیق شدهاند (ر.ک به: رجال النجاشی و رجال الشیخ و…) و درباره محمد بن سنان هم، مشهور دغدغه دارند، لیکن مرحوم آیتالله خویی در تحقیقش در معجم رجال الحدیث (ج ۱۶، صص ۱۵۱ – ۱۶۳) وی را معتبر دانسته است.
[۱۲]. الکافی، ج ۱، صص ۴۷۲ و ۴۷۵، ح ۷ و اشعری، المقالات و الفرق، ص ۷۹ و نوبختی، فرق الشیعه، ص ۶۶؛ مفید، الإرشاد (مصنفات، ج ، ص ۱۷۹) و…
[۱۳]. طبری امامی، دلائل الإمامه، ص ۲۴۶٫
[۱۴]. نجاشی، رجال، شماره ۱۰۳۲٫
[۱۵]. لباب الأنساب، ج ۱، ص ۳۹۳٫
[۱۶]. مجموعه نفیسه، ص ۱۶۰٫
[۱۷]. اربلی، کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۸۷ (به نقل از: ابن خشاب).
[۱۸]. ر.ک به: بخش سال شهادت، ص ۳۸۵٫
[۱۹]. مسعودی، اثبات الوصیه، ص ۱۵۵ (در صفحه ۱۶۰ این کتاب سن آن گرامی در این دوران، سیزده سال ثبت شده است) و ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۴، ص ۳۰۱ و الفصول المهمه، ج ۲، ص ۹۲۷٫
[۲۰]. ر. ک به: بخش سال شهادت امام سجّاد (علیه السّلام)، ص ۳۳۷ – ۳۴۰٫
[۲۱]. گنجی شافعی، کفایه الطالب، ص ۴۵۵ و ابن خلکان، وفیات الأعیان، ج ۱، ص ۴۲۷ (با تعبیر قیل).
[۲۲]. در یکی از سالهای دهه هشتاد هجری، در ایام حج، سیلی خروشان در مکه جاری گشت و خانههای شهر و کعبه را فرا گرفت. این سیل کاروانیان حج را درنوردید و جمعی از آنان و شترانشان را با خود به کام مرگ برد. در پی این سیل فحطی شدید در آن سرزمین فراگیر شد و بدین جهت آن سیل را سیل حجاف نامیدهاند؛ چرا که موجب قطحی شدیدی در آن محیط گشت. منابع تاریخی آن سال را، سال هشتاد هجرت دانستهاند و در آن سال – یا سال نود هجری (بلاذری، انساب الأشراف، ج ۲، ص ۳۱۸) – عبدالله بن جعفر بن أبی طالب (آخرین فرد از بنیهاشم که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را دیده بود و تا آن سال زنده بود «ذهبی، العبر، ج ۱، ص ۶۷») درگذشت. یعقوبی، ج ۲، ص ۲۷۷ و طبری، تاریخ، ج ۳، ص ۶۱۶ و ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص ۴۵۳٫
[۲۳]. بخاری، تاریخ الکبیر، ج ۲، ص ۱۹۸ – ۱۹۹ و ابن حبان (۳۵۴ ق)، کتاب الثقات، ج ۶، ص ۱۳۱ و ابن طلحه، مطالب السؤول، ص ۲۸۳ و ابن خلکان (۶۸۱ ق)، وفیات الأعیان، ج ۱، ص ۳۲۷ و ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج ۶، ص ۲۵۵ و تذکره الحفاظ ج ۱، ص ۱۶۶ (با تعبیر قیل) و صفدی، الوافی بالوفیات، ج ۱۱، ص ۱۲۶ و یافعی، مرآه الجنان، ج ۲، ص ۲۳۸ و ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج ۲، ص ۱۰۴ (به نقل از: جعابی) و ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج ۲، ص ۹۱۰٫
[۲۴]. بخاری، تاریخ الکبیر، ج ۵، ص ۲۷۲ و ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج ۳، ص ۳۵۰٫
[۲۵]. عیاش بن أبی ربیعه مخزومی معروف به ذوالرمحین مکنی به ابوعبدالله، برادر مادری ابوجهل است. وی از مهاجران دوم به حبشه به شمار میآمد و در هجرت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به مدینه، او هم کوچ کرد و سرانجام در دوران ابوبکر (۱۱ – ۱۳ ق) و یا در عصر عمر (۱۳ – ۲۳ ق) در سال پانزده هجرت درگذشت (ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۵۰، ص ۱۶۰ – ۱۷۰).
[۲۶]. بخاری، تاریخ الصغیر، ج ۲، ص ۷۳ – ۷۴٫
[۲۷]. همان (پاورقی) و ذهبی، میزان الإعتدال، ج ۲، ص ۵۱۴ و ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج ۳، ص ۳۵۰٫
[۲۸]. ذهبی، تذکره الحفاظ، ج ۱، ص ۱۶۶ – ۱۶۷ (.. و ثّقه الشافعی و یحیی بن معین و عن أبی حنیفه قال: ما رأیت أفقه من جعفر بن محمد، و قال ابوحاتم: ثقه لا یُسئل عن مثله… لم یحتج به البخاری و احتج به سائر الأمه).
[۲۹]. تاریخ الکبیر، ج ۲، ص ۱۹۸ – ۱۹۹٫
[۳۰]. ر.ک به: میزان السماء، چاپ سنگی، برگه ۱۰ تا ۱۶ (ص ۲۰ – ۳۲).
[۳۱]. ذهبی، تذکره الحفاظ، ج ۱، ص ۱۶۶ و تاریخ الإسلام، ج ۹، ص ۸۸٫
[۳۲]. مسعودی، اثبات الوصیه، ص ۱۵۴ و طبری امامی، دلائل الإمامه، ص ۲۴۵٫
[۳۳]. ر.ک به: عنوان بررسی منابع سنیان، ص ۳۷۸، پاورقی ۶٫
[۳۴]. ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۴، ص ۳۰۱ (با تعبیر «و قالوا: سنه ست و ثمانین» که این گونه تعبیر، نشانه بیاعتباری آن گویه است).
[۳۵]. قاضی نوراله تستری، احقاق الحق، ج ۱۲، ص ۲۱۴ (به نقل از: کتاب نزهه الجلیس، اثر سید عباس مکی، زنده در ۱۱۴۸ ق). در جلد دوازدهم احقال الحق که از ملحقات آن کتاب به شمار میآید، تولد امام صادق (علیه السّلام) در سال ۸۸ از نزهه الجلیس نقل شده و در نزهه الجلیس نیز از ابن خلکان در وفیات الأعیان گزارش شده است، لیکن در وفیات الأعیان (ج ۱، ص ۳۲۷) تنها دو گزارش در خصوص تولد امام صادق (علیه السّلام) در سال هشتاد و ۸۳ ثبت شده است.
[۳۶]. روضه الواعظین، ص ۲۱۲٫
[۳۷]. إعلام الوری، ج ۱، ص ۵۱۴ و تاج الموالید (مجموعه نفیسه، ص ۱۱۹).
[۳۸]. مناقب آل أبی طالب، ج ۴، ص ۳۰۱ – ۳۰۲٫
[۳۹]. تاریخ گزیده، ص ۲۰۳٫
[۴۰]. الدروس، ج ۲، ص ۱۲٫
[۴۱]. المصباح، صص ۵۱۱ و ۵۲۳٫
[۴۲]. وصول الأخیار الی اصول الأخبار، ص ۴۲٫
[۴۳]. توضیح المقاصد (مجموعه نفیسه، ص ۵۶۷).
[۴۴]. بحار الأنوار، ج ۴۷، ص ۲٫
[۴۵]. اختیارات، ص ۳۵٫
[۴۶]. وفیات الأعیان، ج ۱، ص ۳۲۷ و الأئمه الإثنی عشر، ص ۸۵٫
[۴۷]. مجلسی، بحار الأنوار، ج ۴۷، ص ۲ (کف: ولد (علیه السّلام) بالمدینه یوم الاثنین سابع عشر شهر ربیع الأول … و قال فی موضع آخر ولد (علیه السّلام) فی یوم الجمعه غرّه شهر رجب).
[۴۸]. زمانی قمشهای، هیئت و نجوم اسلامی، ج ۲، ص ۲۴۵٫
[۴۹]. ابن خلکان، وفیات الأعیان، ج ۱، ص ۳۲۷ و ابن طولون، الأئمه الإثنی عشر، ص ۸۵٫
[۵۰]. مجلسی، بحار، ج ۴۷، ص ۲٫ او این گزارش را از کفعمی در المصباح، نقل کرده است؛ ولی این کتاب تولد امام باقر (علیه السّلام) در روز نخست ماه رجب را ثبت کرده است. به نظر میرسد نسخهبردار این گزارش که در بحار به ثبت رسیده، به اشتباه به جای نام امام باقر (علیه السّلام)، نام امام صادق (علیه السّلام) را ثبت کرده است.
[۵۱]. روضه الواعظین، ص ۲۱۲ و إعلام الوری، ج ۱، ص ۵۱۴ و تاج الموالید، (مجموعه نفیسه، ص ۱۱۹) و مناقب آل أبی طالب، ج ۱، ص ۳۰۱٫
[۵۲]. الدّروس، ج ۲، ص ۱۲ و المصباح، ص ۵۲۳٫
[۵۳]. وفیات الأعیان، ج ۱، ص ۳۲۷ و الأئمه الإثنی عشر، ص ۸۵٫
[۵۴]. ر. ک به: ص ۳۵۹ – ۳۶۱٫
پاسخ دهید