بلای تکفیر، مصیبت اسلام و مسلمین

اندکی دانش دینی، آمیخته با بهره ای، ولو کم از تقوا و دیانت، باعث می شود که انسان در امر تکفیر شتاب زده عمل نکند؛ چه اینکه علاوه بر نواهی فراوانی که در شرع مقدس در مورد عدم تعجیل در تکفیر دیگران وارد شده است، پیامدها و عواقب خطرناکی که گریبان جامعه اسلامی را می گیرد و عرض و آبروی مسلمین را مخدوش می سازد، بر عقلای امت پوشیده نیست. هشدارها و انذارهای تکان دهنده ای که در روایات در خصوص تکفیر دیگر مسلمین وارد شده، دل هر مؤمن آگاه و بیداری را به لرزه در می آورد، خصوصاً که این مسئله با خون و مال و عرض مسلمین در می آمیزد و حساسیت آن را صدچندان می کند.

هرچند تعصب بی مغز دینی به همراه جهالت در معرفت دینی، عامل اصلی افزایش تفکّر تکفیر در عصر حاضر است، لکن ریشه های خارجی و عواملی که از نزاع اقوام مسلمان سود می برند، هرگز نباید از نظرها پنهان بماند و البته در کنار مبارزه با عوامل خارجی می بایست به واکسیناسیون داخلی امت اسلامی از این سم مهلک ـ که در حال فشل کردن پیکره اسلام و ارائه چهره ای زشت و کریه از اسلام به جهان است ـ پرداخته شود. به راستی آیا در عصر حاضر، ارائه چنین چهره ای از دین، باعث جذب عموم انسان ها به این دین آسمانی می شود یا فرار آنها از آن؟!

پیامبر گرامی اسلام(ص) می فرماید: «ناسزا گفتن به مسلمان، فسق است و کشتنش، کفر است»[۱] و «همانا ریختن خون هایتان و دستبرد به اموالتان و هتک حرمت آبرویتان بر یکدیگر حرام است».[۲] ابوحامد غزالی می گوید: «تا آنجا که ممکن است، نباید از گزینه تکفیر استفاده کرد؛ زیرا اباحه دماء و اموال کسانی که اهل قبله هستند و شهادتین گفته اند، اشتباه است و اشتباه در زنده نگه داشتن هزار کافر، آسان تر از خطا در ریختن قطره ای از خون مسلمانان است».[۳] ابن عابدین می گوید: «پس از اجماع اولی علمای مسلمین بر اینکه هر کس اهل قبله بود و شهادتین بر زبانش جاری ساخت، مسلمان است و جان و مال و ناموسش حرام است، این امر یقینی زایل نمی شود، مگر با اجماعی دیگر یا حدیث ثابتی که معارض نداشته باشد».[۴] قرطبی نیز می گوید: «موضوع تکفیر، موضوع حساسی است و بسیاری که در آن وارد شدند، هلاک گشتند و دانشوران و اهل علمی که توقّف کردند، سالم ماندند و ما سلامت را با هلاکت عوض نمی کنیم».[۵]

آنچه ذکر شد، خلاصه ای از اقوال علمای اهل سنّت است و علمای مذاهب دیگر، در این امر احتیاط بیشتری می کنند و اکثرشان معتقدند که خطا و اشتباه در عفو و گذشت، بهتر از اشتباه در عقوبت و مجازات است و چون کلام به درازا می کشد، از ذکر اقوال سایر علمای مذاهب خودداری می گردد.

البته تفکّر تکفیر ریشه در صدر اسلام دارد و اولین گروه تکفیری، خوارج بودند که امام علی علیه السلام را کافر دانستند و ایشان را در محراب نماز به شهادت رساندند و پس از آنها نیز در قرن چهارم هجری، با شروع فتنه جدیدی به رهبری ابومحمد بربهاری، دور جدید تکفیر و کشتار مسلمین آغاز گردید و امروزه نیز این تفکر که براساس تفسیری نادرست از مفاهیم اسلامی شکل گرفته و با استفاده از جهالت عده ای عوام، رشد و نمو یافته، با حمایت سرمایه های مالی و سیاسی استکبار و صهیونیسم تقویت گشته است.

موج جدید تکفیر در عصر حاضر از یک سو، در سرزمین حجاز با اتحاد محمد بن سعود و محمد بن عبدالوهاب به اوج خود می رسد و از سوی دیگر، با ظهور سلفیه جهادی و تفکرات پایه گذاران آن همچون سید قطب که تحت تأثیر تفکرات ابوالاعلی مودودی بود، راه برای گسترش تفکرات تکفیری در مصر، سوریه، عراق و سایر کشورهای اسلامی باز شد و امروزه ظهور گروه های متعدد تکفیری، بزرگ ترین عامل تهدیدکننده کیان امت اسلامی است. در واقع تکفیر، مناسبات امت اسلامی را بر هم می زند و امت بی مناسبات، رو به زوال است. اما آنچه پدیده تکفیر در عصر حاضر را از اعصار پیشین متمایز می کند، اولاً، ابعاد جهانی آن است که از مرزهای اسلام گذشته و لباس کریه نسل کشی را بر تن دین رحمت پوشانده و چهره اسلام رحمانی را در نزد جهانیان تخریب کرده است. ثانیاً، کشتارهای وحشیانه و نامتعارفی را که انسان عصر حاضر ندیده است، متعارف می نمایاند. ثالثاً، شبکه ای شدن عناصر تکفیری و استفاده وسیع آنها از سایت های اجتماعی، مبارزه با آنها و جلوگیری از تکفیر و یا حتی هدایت آنها را مشکل ساخته است.

یکی از شاخصه های تفکر تکفیری، تصاعدی بودن آن است، بدین نحو که آنها ابتدا از گروه اندکی شروع می کنند و بعد دایره گمراهان و کافران را گسترش می دهند و چون دیگر از چیزی اباء ندارند، افزایش دادن کافران در ذهنشان نهادینه می شود و دایره متدینان تنگ تر می گردد. در همین خصوص امیرمؤمنان علی علیه السلام خطاب به خوارج و تکفیری های زمان خود می فرماید: «اگر مخالفت با من از آن رو است که می پندارید من خطا کرده ام و گمراه شده ام، پس چرا همه را از دم شمشیرهایی که بر شانه حمایل کرده اید، می گذرانید و کسی را که (به گمان شما) گناه کرده با کسی که گناه نکرده، در هم می آمیزید؟»[۶]

در پایان باید یک نکته مهم را از نظر دور نداشت که تکفیری ها از دو بخش مهم تشکیل می شوند: یک بخش سران آنها هستند که حکم به تکفیر و قتل سایر مسلمین صادر می کنند و بخش دیگر پیروان عوام آنها هستند که به عللی اجتماعی، تحت تأثیر تبلیغات آنها قرار گرفته اند. به یقین افراد بخش اول، اهل گفتگو نیستند؛ چرا که فهم درستی از اسلام ندارند، در عین اینکه خود را عالم و دیگران را جاهل می دانند و لذا همه مسلمین و علما و سران دولت های اسلامی باید اینها را در معرض زوال قرار دهند؛ اما ممکن است بتوان برخی از پیروان تکفیری ها را که عده ای عوام متأثِر هستند، با گفتگو و تبلیغ به راه آورد.

بارالها، پروردگارا، از این مصیبت بزرگ و درد جانکاهی که جامعه اسلامی را فراگرفته، به ذات احدیّتت روی می آوریم؛ مصیبتی که جامعه اسلامی هرگز مانند آن را تجربه ننموده و از درون در حال نابودی و تباه ساختن جامعه اسلامی و در بلند مدت باعث هدم اعتقادات عموم مسلمین در عصر حاضر خواهد شد.

والسلام علیکم و رحمه الله

 

منبع: نشریه سراج منیر


   پاورقی‌ها

 [۱]. «سِبابُ المُسلم فسوقٌ و قتاله کفرٌ» (بخاری، محمد بن اسماعیل: صحیح البخاری، بیروت: دارالفکر، ۱۴۰۱ق، ج۷، ص۸۴؛ نیشابوری، مسلم: صحیح مسلم، بیروت: دارالفکر، بی تا، ج۱، ص۵۸).

[۲]. «إنّ دِماءَکُم و اَموالَکُم و اَعراضَکُم علیکم حرامٌ» (بخاری، محمد بن اسماعیل، پیشین، ج۲، ص۱۹۱؛ نیشابوری، مسلم، پیشین، ج۵، ص۱۰۸).

[۳]. ابوحامد، غزالی: الاقتصاد فی الاعتقاد، بیروت: مؤسسه دارالکتب، ص۲۲۳ـ ۲۲۴٫

[۴]. ابن عابدین: حاشیه رد المختار على الدر المختار، بیروت: دارالفکر، ۱۴۲۱ق، ج۴، ص۲۲۴٫

[۵]. انصاری قرطبی، عمر بن حافظ: المفهم لما أشکل من تلخیص کتاب مسلم، بی تا، بی جا، ج۹، ص۸۱؛ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی: فتح الباری شرح صحیح البخاری، بیروت: دارالمعرفه، ۱۳۷۹ق، ج۱۲، ص۱۳۰٫

[۶]. «فَإن أبَیتمُ إلّا أن تزعموا إنّی أخطأتُ و ظَللتُ فلم تظلمون عامه أمه محمد(ص) بظلالی و تأخذونهم بِخطئی و تکفرونهم بذنوبی» (نهج البلاغه، شرح: شیخ محمد عبده، قم: دار الذخائر، ج۲، ص۷، خطبه۱۲۷).