آیت الله صدیقی خطیب موقت نماز جمعه تهران با اشاره به اینکه برخی انقلاب کردند اما همتشان آنقدر نبود که پیروز شوند، اظهار داشتند: ما گرسنگی را تحمل میکنیم اما فساد را خیر! باید کمی درباره برخی اتفاقات تامل کرد.
حضرت استاد اضافه فرمودند: در روز قیامت هیچکس نمیتواند اسرائیل بسازد و به حقوق دیگران تجاوز کند و از تروریست ها حمایت کند و آن روز، «روز امن» است.
خطیب موقت نماز جمعه تهران تاکید کردند: توصیه من این است که گناهان را در ابعاد مختلف اعم از سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی و فردی و … ترک شوند.
- معنای تقوا در اعمال و رفتار
- آیاتی در مورد نشانههای مؤمن
- رحمت گستردهی خداوند
- بزرگی و سنگینی حادثهی قیامت
- تفسیر آیهی مالک یوم الدّین
- درخواست برادران حضرت یوسف از عزیز مصر
- حضور بیواسطه در محضر خداوند
- پاک کردن زندگی از گناهان
- سالگرد واقعهی هفتم تیر و مقام شهید بهشتی
- برخورد آیت الله بهشتی با مخالفان خود
- هفتهی قوّهی قضائیّه
- توجّه قضات به جایگاه حسّاس قضاوت
- وضع حقوق بشر در خاورمیانه
- مناسبتهای روز
- ذکر مصیبت
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنَا حَبِیبِنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّه مَولَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحْبَتَهُ وَ نُصْرَتَهُ وَ رِضَاهُ وَ رَأفَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِم أَجْمَعِینَ».
معنای تقوا در اعمال و رفتار
«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ وَ نَفسِی بِتَقْوَى اللَّه».
تقوا زمینهی هوشیاری است، فرمود: «إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا».[۲] کسانی که در زندگی اهل تقوا هستند، اهل تقوا هستند یعنی در چهارچوب حرکت میکنند، یعنی خود را در حریم خدا عبد میبینند، یعنی به خود اجازهی هر کاری را نمیدهند. همه جا پروا میکنند از اینکه خدا از آنها ناراضی شود. اگر سخن میگوید سخن حرام نمیگوید، اگر نگاه میکند نگاه حرام نمیکند، اگر کار میکند از درآمد حرام هراس دارد، آن را آتش میبیند. اگر با کسی دشمن است برای خدا دشمن است، با مؤمن دشمن نمیشود، اگر دوست است دوستی حرام ندارد. کسی که خود را تحت نظر میبیند، خود را آزاد نمیبیند بنده میبیند.
اگر خدا به کسی این حالت را داد، فهمید مملوک است مالک دارد، مخلوق است خالق دارد، خالق و مالک و ربّ او همراه او است، لذا هیچ وقت به خود اجازه نمیدهد کار خلاف انجام دهد.
کسی که در زندگی درست زندگی میکند، پاک زندگی میکند، وقتی طائفی از شیاطین، وسوسهگرها، زمینهی وسوسه برای او درست میکنند فوری متوجّه میشود، میگوید من کجا هستم؟ دارم چه کاری انجام میدهم؟ از این جهت اگر کسی خیر دنیا و آخرت مورد آرزوی او است هم باید خود او در مسیر تقوا حرکت کند، هم از خدا تقوا را طلب کند.
آیاتی در مورد نشانههای مؤمن
در این آیات مبارکهی سورهی حمد، «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ»، دریایی است، چشمهی جوشانی است و گنجینهی عظیمی است. از ابتدای نماز شروع میکنیم: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»، با کلید بسم الله درِ ارتباط با خدا را باز میکنیم و به سوی حضور نور حرکت میکنیم. الله دل ما را میلرزاند، «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»،[۳] مؤمن کسی است که یاد خدا دل او را به تپش میآورد، قدرتی است، عظمتی است، مرعوب میشود، مقهور میشود.
رحمت گستردهی خداوند
رحمان رحمت واسعهی خدا است، با بردن این اسم انسان میبیند به وسعت کائنات سفرهی رحمت گسترده است، کجا هستید که سر سفرهی نعمت خدا نیستید؟ چه دارید که برای خدا نیست؟ چه میخواستید که خدا به شما نداده است؟ رحمت واسعهی خدا… کفّار، منافقین، فسّاق، فجّار، مارها، عقربها، گرگها، همه سر سفرهی رحمت رحمانیّهی خدا هستند. انسان او را یاد میکند، اسم رحیم میگوید، میبیند خدا دوستیهایی با بعضی دارد. غیر از آن روزی که به کافر میدهد به ما پیغمبر داده، به ما قرآن داده، به ما علی، امیر المؤمنین (علیه السّلام) داده، به ما یازده الگوی کامل داده، نمایندهی تمام نمای خود را به ما ارزانی داشته است. آنها در دل ما خانه کردهاند، آنها به هر جا نمیروند. امّا دلهای ما را با مودّت آل بیت عصمت و طهارت هم نور داده و هم گرمی بخشیده است. ما خود را تنها نمیبینیم، هم خدا با ما دوستی ویژه دارد، هم ما را با اولیای خود مرتبط کرده است. زیر این آسمان به ما نعمت تأسیس نظام اسلامی را داده که دغدغهی آن ابدیّت مردم است، نجات انسانها از حیوانیّت و سَبُعِیَّت و تحوّل آنها در مسیر الهی شدن است، این رحمت رحیمیّه است.
خیلی افراد انقلاب کردند پیروز نشدند، خیلی افراد انقلاب کردند حداقل را داشتند، همّت آنها اینقدر نبود، برد آنها اینقدر نبود، نفوذ آنها اینقدر نبود. چه کسی بود که با ما اینطور رفاقت کرد؟ اینکه ما به نماز جمعه میآییم، ما به مسجد میرویم، ما نماز را به جماعت میخوانیم، ما سهم امام میدهیم، ما از ربا و رباخوار متنفّر هستیم، ما رشوهخوار نیستیم، ما گرسنگی را تحمّل میکنیم ولی فساد نمیکنیم. یک مقدار تأمّل کنید ببینید خدا چقدر شما را دوست دارد؟ این رحیمیّت خدا است، ما خدا را به رحیمیّت نام بردیم.
بزرگی و سنگینی حادثهی قیامت
بعد از اینکه صفات جمالیّهی خدا که کلمهی جلالهی الله، رحمان، رحیم است را به زبان آوردیم، با بردن هر یک از این نامها یک سیری بود، یک سلوکی بود، یک عروجی بود، یک پروازی بود. داریم به آن نزدیک میشویم، امّا در اوج مجذوبیّت به اسماء جلال الهی به کلمهی «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» برخوردیم. قیامت خیلی برای انسان تکان دهنده است، روز فَزَع اکبر است، اخوف آیات قرآن بر حسب روایت «یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِیُرَوْا أَعْمالَهُم * فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ * وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ»[۴] است. تمام کارهای ما در معرض دید همه قرار میگیرد، همهی کسانی که از آنها حیا میکردیم، ملاحظه داشتیم، تمام بدیهای ما را میبینند. آن روز یوم الدّین است، قهّاریّت خدا، جلال خدا، تجلّی میکند.
تفسیر آیهی مالک یوم الدّین
مرحوم علّامه حاج آقا مصطفی، آقا زادهی امام راحل -سلام خدا بر این مرد بزرگوار حکیم عارف فقیه باد- نکتهای دارد که «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» هم میتواند از اسماء جمالیّه باشد، چون به مؤمنین، به بشریّت اطمینان میدهد که بندهها در آنجا دیگر مالکیّتی ندارند. نمیتوانند برای شما اسرائیل بسازند، برای شما تروریست بسازند، هیچ کس توان برای تعرّض به حقوق شما را در آنجا ندارد. آنجا با اینکه یوم فزع اکبر است روز امن است، روز عدل است، اگر از این حیث ما «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» را در نظر بگیریم از اسماء جمالیّهی پروردگار متعال است.
اجمالاً تا اینجا «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ»، ربوبیّت عامّهی خدا، رحمانیّت، رحیمیّت، مالکیّت را گفتیم، یک مرتبه این سیر برای ما یک درِ جدیدی را باز میکند. میبینیم پیش کسی هستیم که او را وصف میکردیم، ما سخن از او میگفتیم…
درخواست برادران حضرت یوسف از عزیز مصر
بچّههای یعقوب یوسف را از گردونهی برکت برای خانواده و مردم خود دور کردند و در حجران یوسف انواع نکبتها و بدبختیها را تجربه کردند، به خشکسالی و قحطی برخوردند. با دست خالی و امید درِ خانهی عزیز مصر آمدند، آنجا گفتند: «یا أَیُّهَا الْعَزیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ».[۵] مرحوم ابن طاووس میگوید: هر وقت امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) را به یاد آوردید، خواستید سیم دل خود را به آقا وصل کنید، بگویید «یا أَیُّهَا الْعَزیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ». باختم، دارایی خود را از دست دادم، ولی درِ خانهی کریم آمدهام، «مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ». وصف شنیده بودند، او را به عنوان عزیز یاد میکردند، امّا وقتی در حضور قرار گرفتند دیدند همان یوسف آنها است، گفتند: «لَأَنْتَ یُوسُفُ»،[۶] تو یوسف ما هستی. گفت: «أَنَا یُوسُفُ».
حضور بیواسطه در محضر خداوند
انسان غایبانه شروع میکند، خدای رحمان، خدای رحیم، «اللَّهَ رَبَّ الْعالَمینَ»،[۷] یک مرتبه «أَ أَنتَ رَبّی»؟ «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ». چه میشد در نماز جمعه یک دری باز میشد ما هم خدا را مییافتیم؟ از خدا غایب نبودیم، غایبانه با او صحبت نمیکردیم. نماز که میخوانیم، «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» میگفتیم، ذوب میشدیم میدیدیم که مایی نیستیم، فقط او است.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ * وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ».
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ اللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّم عَلَی سَیِّدِ الأَنبِیَاء مَولَانَا أَبِی القَاسِم مُحَمَّد وَ عَلَی سَیِّدِ الأَوصِیَاء أَمیرِ المُؤمِنِین عَلِیِّ بنِ أَبِی طَالِب وَ عَلَی سَیِّدهِ النِّسَاء فَاطِمَهَ الزَّهرَاء وَ عَلَی الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ وَ سِیِّدی شِبَابِ أَهلِ الجَنَّهِ وَ عَلَی أَئِمَّهِ الْمُؤمِنِینَ عَلِیِّ بنِ الْحُسَیْنِ وَ مَحَمَّدِ بْنِ علیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدِ بْنِ علیٍّ و علیِّ بنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بنِ عَلِی وَ الْخَلَفِ الصَّالِحِ الحُجَّهِ القَائِمِ حُجَجِکَ عَلَی عِبادِکَ وَ أُمَنَائِکَ فِی بِلَادِکَ».
«أُوصِیکُمْ وَ نَفسِی بِتَقْوَى اللَّه».
بار دیگر شما دوستان خدا، شما مهمانان خدا، شما عزیزان و نفس بیچارهی خود را به تقوای الهی دعوت میکنم.
پاک کردن زندگی از گناهان
در سورهی مبارکهی حدید فرمود: «أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ».[۸] نقل به مضمون میکنم، خدا منتظر ما است، میگوید کافی نیست؟ عصیان خدا، گناه در مقابل خدا کافی نیست؟ همیشه میخواهید محجوب باشید؟ نمیخواهید دل شما نرم باشد، با خدا باشید؟ توصیهی من به ترک گناهان مطلقاً… گناهان سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اداری، قضائی، خانوادگی، همسایگی، داد و ستدی و فردی. سالم زندگی کنیم، پاک زندگی کنیم، خوب زندگی کنیم. تمام شد، فرصتها از دست رفت، آنجا از ما توشه میخواهند. ابدیّت یعنی ابدیّت، داریم میرویم و برنمیگردیم. اینطور نیست که بگوییم میلیاردها سال آنجا هستیم، نه، میرویم که رفته باشیم، برای آنجا چه کردهایم؟ «تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوى».[۹]
سالگرد واقعهی هفتم تیر و مقام شهید بهشتی
ایّام هفتم تیر بود، ایّام قوّهی قضائیّه بود. یاد شهدای هفتم تیر، خصوصاً استاد بزرگوار ما، مربی ما، به تمام معنا انسان، آیت الله شهید بهشتی، سیّد الشّهدای انقلاب… به امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف)، به نایب امام زمان، به امّت حیات یافتهی با خون شهدای هفتم تیر، هم تبریک و هم تسلیت عرض میکنم.
مرحوم آقای بهشتی نه تنها در زمان خود مظلوم بود، امام فرمود: چیزی که مهمتر از شهادت او بود مظلومیّت او بود، بعد از شهادت خود هم گوهر ناشناختهای است. من گاهی خاطرات را مرور میکنم، به دقائق و ظرایف بندگی این بزرگمرد دقّت میکنم، میبینم خود ما هم کم و بیش در دامن او تربیت یافتهایم او را نشناختهایم. نماز اوّل وقت ایشان، نماز با حضور قلب، با داشتن مراتب اجتهاد در مسئلهی حکمت و فلسفه و فقاهت، بیادّعایی ایشان… شما هیچ جا ادّعای دانشمندی و اندیشمندی از آیت الله بهشتی سراغ ندارید. ایشان فرمود: من فلسفه را خوانده بودم، ولی وقتی به علّامهی طباطبایی رسیدم فهمیدم اصلاً فلسفه خواندنی نیست. تازه به چشمه رسید، خود او چشمه شد و جوشید. با فلسفهی غرب، با فلسفهی هِگِل آشنایی داشت، برای ما تدریس میکرد.
به قدری دغدغهی فرهنگی داشت، ایشان از حضرت آیت الله قرائتی خواسته بود که من شما را از نظر مالی تأمین میکنم، شما وارد هیچ ادارهای نشوید، همین تخته سیاه برای جوانها را رها نکنید. خیلی مهم است، انسان باید چقدر دلسوز باشد، به فکر جوانها باشد؟ ایشان در هر جایی بود، با هر گروهی تماس داشت، نخبهگزینی میکرد برای آنها کلاس میگذاشت. بدون استثناء اینطور بود، هم در دستگاه قضائی، هم در دستگاههای دیگر. حتّی در بعضی جاها میفرمود: شما دروس حوزوی بخوانید ولی معمّم نشوید، ممکن است دنیا علیه این لباس طوفان کند و این لباس را در چشم بعضی بد کند، شما عالِم باشید، کار طلبگی انجام بدهید، اثرگذار فرهنگی باشید.
برخورد آیت الله بهشتی با مخالفان خود
مرحوم آیت الله بهشتی (اعلی الله مقامه) با سعهی صدر… امروز من متأسّف هستم بعضی از مسئولین ما منتظر هستند کسی چیزی بگوید، تحمّل ندارند، زود باید پاسخ بگویند، اقدام کنند، بیرون کنند، حذف کنند. این نیست، این «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَک * وَ وَضَعْنا عَنْکَ وِزْرَک»[۱۰] نیست. آیت الله بهشتی (اعلی الله مقامه) همهی مخالفین خود را تحمّل میکرد و در برابر آن همه تهمت، جوسازی، جوّ سنگینی که علیه ایشان به وجود آورده بودند، برای دفاع از خود لب باز نمیکرد. رمز و رازی که عظمت آقای بهشتی را میرساند تعبّد آقای بهشتی به خدا و آخرت و ولایت فقیه بود. به خود اجازه نداد… میگفت: امام کشمکش بین مسئولین را نهی کرده است. ولو بنی صدر و ملّیگراها و گروههای مخالف دین علیه ایشان که خار چشم دشمنان بود فضا را خراب میکردند، جملهای از خود دفاع نکرد، یک کلمه از خود دفاع نکرد.
من بعد از وفات ایشان چیزهایی شنیدم و بسیار ناراحت شدم. مرحوم آیت الله بهشتی گوهرشناس بود، بعضی از چهرههای فقهی و کلامی و علمی ما جزء ذخائر حوزهی علمیّهی قم و جزء ذخائر شیعه هستند -به تعبیر مقام معظّم رهبری مطهّری زمان هستند- با آقای بهشتی اختلاف سلیقه داشتند. آقای بهشتی برای اینکه از او فاصله نگیرند یک هفته به شهر خوانسار رفتند، چون آن عالم بزرگوار در خوانسار برای طلبهها بحث داشتند. آقای بهشتی رفت و یک هفته در آنجا ماند که این ارتباط را تحکیم کند، این گنجینههای معنوی و علمی را به عنوان ذخائر کشور حفظ کند.
یکی از حقوقدانهای مشهور که آثار برجستهای هم دارد، در میان حقوقدانان هم جایگاهی دارد، میخواست به انگلیس برود. آقای بهشتی فرمودند: همینجا بمان و به مملکت خود خدمت کن. گفت: من فرزندانی دارم، باید تحصیل کنند، با حقوق اینجا من نمیتوانم بمانم. آقای بهشتی فرمودند: ما حقوق بچّههای تو را هم تأمین میکنیم اینجا بمان. آیا الآن شما چنین کسی را سراغ دارید؟ نمیدانید چه از ما گرفتند.
هفتهی قوّهی قضائیّه
در هفتهی قوّهی قضائیّه مقام معظّم رهبری (اطال الله عمره الشّریف و ادام الله ظلّه الوافر) مطالبی را که باید مطرح شود مطرح فرمودند، در رسانهها هم مطرح شد. ولی من مطالبات مقام معظّم رهبری را… دستگاه قضائی یک دستگاه پشتیبانی کنندهی قانون و امنیّت و احیا کنندهی حقوق عامّه و آزادیهای مشروع و برای کم کردن تجاوز متجاوزین و کاهش دادن مشکلات اجتماعی است. دست قوّهی قضائیّه در همه جا براساس اختیاراتی که قانون اساسی داده است باز است، نظارت بر اجرای قانون با داشتن دو بازوی مهم، بازرسی کلّ کشور، باید جریان و سیلان در تمام وزارتخانهها و ادارات داشته باشد. باید چتر نظارتی آنها همه جا پیشگیری کند، نه اینکه بگذارند بعد بیایند و پروندههای چند میلیونی را مطرح کنند.
باید با حضور بازرسی کلّ کشور خلافی در هیچ وزارتخانهای واقع نشود. تخلّفاتی که در ارگانهای دولتی واقع میشود، دیوان عدالت میتواند مصوّبات آنها را باطل کند. اجحافی که از طریق دولت به کارمندان دولت میشود دیوان عدالت برای مقابله با آن جایگاه خاصّ خود را دارد. لذا با اینکه در رأس قوّهی قضائیّه یک مجتهد عادل، منصوب شخص اوّل مملکت، تحصیل کردهی حوزه، تربیت شده وجود دارد، توقّع این است که این قوّه تقویت شود و جایگاه واقعی خود را پیدا کند. نسبت به اموری که حضرت آقا تذکّر دادهاند، مسئلهی بورسیهها، سالها گذشت، تعدادی از این افراد مظلوم بودند، مکرّر پیش ما آمدند، همه جا هم اعتراض خود را اعلام کردند، ولی تاکنون اقدام مؤثّری در این رابطه واقع نشده است.
توجّه قضات به جایگاه حسّاس قضاوت
إنشاءالله قضات ما بدانند در لبهی آتش هستند، «القاضی عَلَى شَفِیرِ جَهَنَّم».[۱۱] آنجا جای جهتگیری و پارتیبازی و ملاحظهی این و آن نیست، هم از نظر اشراف به قانون، هم اجرای قانون و هم رعایت اخلاق. هم قضات و هم ادارات ما باید بدانند خدا بشر را تکریم کرده: «لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ»،[۱۲] خدا به بشر احترام گذاشته است. انسانها ارزش دارند، پشت در اتاقهای شما تحقیر نشوند، جلوی میزهای شما تحقیر نشوند، ابهّت و جلال برای خود قائل نشوید که نتوانند حرف خود را آنگونه که باید بگویند. این نیست مگر اینکه بدانید:
هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بدی کنی
وضع حقوق بشر در خاورمیانه
چند مناسبت وجود دارد. من از حقوق بشر آمریکایی به دلیل ضیق وقت عبور کردم. لعن و نفرین میکنیم به آل سعود و آل خلیفه و آمریکایی که با آمدن ترامپ به این کشورها تیغ ظلم آنها را تیزتر کرد. مردم یمن تحت سختترین فشارهای اقتصادی، نظامی و وضعیّت وخیم زندگی هستند. قتل نفس میکنند، دارند کشوری را ویران میکنند. انسانیّت مدفون شده است، حقوق بشر قلّابی است، حقوق بشر اینها حقوق بشر حامی ظالم است، مظلومکش است. ما به اینها نفرین میکنیم و برای نجات مظلومین یمن و مظلومین بحرین…
از همهی اینها مهمتر ما از داخل کشور عربستان خبر نداریم، با پشتیبانی آمریکا در عوامیّه و شهرهای شیعهنشین عربستان چه میگذرد؟ چه جنایاتی در آنجا واقع میشود؟
ما هیچ کشوری مثل آذربایجان سراغ نداریم که مردم در مراسم مذهبی خود آزاد نباشند، تعلیم قرآن در خانهها قدغن باشد، در کشورهای کفر هم این کار را انجام نمیدهند. این مجامع حقوق بشری خفه شدهاند، صدای هیچ کسی بلند نمیشود.
یکی از مطالباتی که مقام معظّم رهبری از قوّهی قضائیّه داشتند، البتّه حقوق بشر قوّهی قضائیّه، معاونت فرهنگی قوّهی قضائیّه، معاونت پیشگیری قوّهی قضائیّه… در این مراحل اخیر نباید از انصاف گذشت، قدمهای خوبی برداشته شده، پروندههای مهمّی هم در این مقاطع اخیر رسیدگی شده است، ولی تا حدّ مطلوب فاصلهی زیادی داریم. لکن یکی از چیزهایی که باید این قوّه عهدهدار شود پیگیری حقوقی و قضائی مسائل بین المللی از جمله حمایت از مظلومین است. علّامه شیخ ابراهیم زکزاکی، این پیرمرد، پدر شش شهید، به چه جرمی در زندان است؟ این علمای آذربایجان به چه جرمی در زندان هستند؟ ایران باید بلندگو باشد و قوّهی قضائیّه در چهارچوب مسائل حقوقی اینها را مطرح کند.
مناسبتهای روز
شهادت آیت الله صدوقی، درگذشت والد معظّم مقام معظّم رهبری، تسلیت عرض میکنم، ایّام تخریب بقیع است. وجدان انسان داغدار است، قبر شریف سبط اکبر پیامبر، کسی که قرآن او را تابلو کرده است، آیهی تطهیر، آیهی مباهله، آیهی مودّت، سورهی هل اتی در شأن او نازل شده، قبر او تحقیر شده است، آفتاب میتابد، چراغی روشن نیست، احترامی به قبور شریف این بزرگان گذاشته نمیشود.
ذکر مصیبت
در آستانهی ۱۵ شوال که شهادت حضرت حمزهی سیّد الشّهداء است، من نگران وضعیّت خود هستم، به جز حسین مرا در جهان پناهی نیست، دوست دارم به بهانههایی ما را به اینها وصل کنند و بخشیده شویم.
مرحوم صدوق نقل میکند که حضرت امّ البنین با پسر حضرت اباالفضل پیش امام زین العابدین (علیه السّلام) آمدند. نام پسر حضرت اباالفضل عبید الله بن عبّاس بود. پیش حضرت سجّاد (علیه السّلام) آمدند، همین که چشم امام سجّاد (علیه السّلام) به پسرِ عمو جان خود، حضرت اباالفضل، عبید الله افتاد اشک او جاری شد. فرمود: هیچ روزی بر پیغمبر مثل روز احد مصیبت سنگینی نکرد که عموی خود حمزه را با آن وضع فجیع… هم او را شهید کردند، هم اعضای او را بریدند. جرأت نمیکردند به پیغمبر (صلّی الله علیه و آله) بگویند چه شده است.
وجود نازنین پیغمبر خدا (صلّی الله علیه و آله) تشریف فرما شدند. عرضه داشتند: یا رسول الله، خواهر حمزه صفیّه و فاطمیّات میآیند. بر حسب نقل حضرت فرمودند: فاطمیّان بیایند ولی عمّهی من صفیّه نیاید، نمیتواند برادر خود را اینطور ببیند. ردای مبارک خود را روی جنازهی این شهید کشیدند که خواهر او را اینطور نبیند.
در جنگ موته وقتی دستهای جعفر قطع شد و با آن وضع به شهادت رسید بر پیغمبر (صلّی الله علیه و آله) سخت گذشت. امام سجّاد (علیه السّلام) اینها را میگفتند و گریه میکردند. فرمودند: «لَا یَوم کَیَومَکَ یَا أَبَا عَبدِ الله». آنگاه عموی خود را یاد کردند: «رَحِمَ الله عَمِّی العَبَّاس».
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ * بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِکِ النَّاسِ * إِلهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ * الَّذی یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّهِ وَ النَّاسِ».
[۱]– سورهی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– سورهی اعراف، آیه ۲۰۱٫
[۳]– سورهی انفال، آیه ۲٫
[۴]– سورهی زلزله، آیات ۶ تا ۸٫
[۵]– سورهی یوسف، آیه ۸۸٫
[۶]– همان، آیه ۹۰٫
[۷]– سورهی مائده، آیه ۲۸٫
[۸]– سورهی حدید، آیه ۱۶٫
[۹]– سورهی بقره، آیه ۱۹۷٫
[۱۰]– سورهی شرح، آیات ۱ و ۲٫
[۱۱]– أصل الشیعه و أصولها، ص ۱۳۶٫
[۱۲]– سورهی اسراء، آیه ۷۰٫
پاسخ دهید