حضرت استاد صدیقی: نامه دوم رهبر معظم انقلاب به جوانان غربی حکمتنامه، افشاگری تاریخی، نسخه جامع و روشنگری و البته هشداری به جوانان خودمان و دنیا بود.
- در محور خدا
- ربوبیّت پروردگار
- مالکیّت قراردادی
- حاکمیّت بر جوارح
- نوع دیگری از ربوبیّت
- ربوبیّت نفس به قوای خود
- صورت ذهنی انسان
- همه چیز ما در دست خدا
- درک حضور خدا در نماز
- خالق جهانیان
- عبودیّت پیامبر اکرم
- عبادتهای خاص پیامبر
- خدا ما را فراموش نمیکند
- معجزهی خدا در دریا
- انقلاب تحت ربوبیّت خدا است
- سنگر تقوا
- با خدا دوست باشیم
- نامهی حکیمانهی رهبری
- دلسوزی پیامبر
- عشق به عترت، مزد رسالت
- راه رسیدن به خدا
- مرحلهی سوم عشق به بشریّت
- کلید بهشت در دستان پیامبر است
- دعوت پیامبر به مهربانی
- نامهی ظریف رهبری به دنیای غرب
- نوید جهانی شدن انقلاب اسلامی
- روز دانشجو
- خاطرهی حماسی
- فرهنگ همه ساله در دانشگاه
- همراه همیشگی امام
- شکست دشمن
- دانشگاه مظهر همدلی
- هویّت جنبش دانشجویی
- نگرانی نسبت به بعضی امور
- مسئلهی حمله به شورای نگهبان
- پیروی از قانون
- نصّ قانون اساسی، متناسب با فرهنگ آن کشور
- نظام ولایت فقیه
- بغض دشمن نسبت به فرهنگ ما
- اعتماد به مجاری قانونی
- شور حسینی
- مانور عشق و ایثار
- وقف هدیهی الهی
- مسئلهی تجاوز ترکیه
- وقایع آذربایجان
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی سَیِّدِ الأنبِیَاءِ وَ المُرْسَلینَ طَبِیبِ نُفوسِنَا و شَفیع ذُنوبَنا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ مَولَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِین أَرْوَاحُنَا وَ أرْواحُ مَنْ سِوَاهُ فِدَاهُ وَ عجَّل اللهُ فَرَجَهُ وَ سَهَّلَ اللهُ ظُهُورَهُ وَ رَزَقنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ نُصرَتهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إلی یَومِ الدِّینِ». «اوصیکُم عبادَ الله بِتَقوی الله».[۲]
در محور خدا
شما بندگان صالح خدا و خود را به رعایت تقوای الهی و توجّه به حریم ذات ربوبی و پرهیز از آنچه که خدا را ناراضی میکند توصیه میکنم. همهی خیرات و خوبیها در خدا محوری است. همهی بدیها و نکبتها در دوری از پروردگار متّعال است. تقوا انسان را محبوب خدا میکند. «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقینَ»[۳] و مقامی، نعمتی بالاتر از این نداریم که محبوب خدا باشیم. خدا کسی را دوست نداشته باشد، هر چه داشته باشد بینتیجه است. کسی که محبوب خدا باشد، هیچ چیزی نداشته باشد، خدا همه چیز است و همه کس است. غفلت نکنید که یک اراده در عالم است و آن هم ارادهی خدا است. آنچه او بخواهد میشود و آنچه او نخواهد نمیشود. چرا با او نباشیم؟ از غیر او چه کاری ساخته است؟
مطالبی که در این خطبه به محضر شریف نمازگزاران عزیز و همهی امّت اسلامی در جلسات پیش عرضه شد، استفاده از جلوههای الهی در سورهی مبارکهی فاتحه الکتاب، سورهی حمد، سبع مثانی بود.
ربوبیّت پروردگار
در ربوبیّت حق تعالی که الحمدلله ربّ العالمین مطالبی به محضر شریف تقدیم شد. دو نکته هم در این جلسه تقدیم میداریم. یکی این است که ربوبیّت خداوند منّان با ربوبیّت ارباب دیگر فرق دارد. کسی ربّ مال خود است.
البتّه حضرت عبد المطلّب به ابرهه فرمود: «أَنَا رَبُ الْإِبِلِ»[۴] من ربّ شتران خود هستم و این خانه هم ربّی دارد و با همین جملهی حکیمانهی خود نشان داد که ربّ این خانه من نیستم. این دین صاحب دارد، رب دارد. این مقدّسات تحت ربوبیّت خدا است. هر کسی با مقدّسات الهی در بیفتد با خود خدا طرف است «مَنْ صَارَعَ الْحَقَ صَرَع»[۵] کسی نمیتواند با خدا دربیافتد، ور میافتد.
امروز هم با کسانی که با انقلاب ما، با شعارهای انقلابی ما، با ولایت ما، با تدیّن ما، با اصول ارزشی ما در میافتند با ما در نمیافتند با خدا در میافتند، محکوم به شکست هستند. این جوسازیها را نکنند، خود آنها بدبخت میشوند.
مالکیّت قراردادی
حضرت عبد المطلّب فرمود: من ربّ ابل هستم. خوب ربوبیّتی که انسان به مال خود دارد، کسی مالک این خانه است، تدبیری برای خانهی خود دارد. این مالکیّت و ربوبیّت یک امر قراردادی است و انسان در زندگی اجتماعی به این قراردادها پایبند است و بر اساس همین قراردادها هم تدبیری، تأمّلی در سامان دادن مال خود دارد، این یک نوع ربوبیّت است.
حاکمیّت بر جوارح
یک نوع هم ربوبیّتی است که ما به اعضا و جوراح خود داریم. دست من در اختیار من است، چشم من در اختیار من است، زبان من در اختیار من است. ملاحظه میکنید تا انسان اراده میکند سخن بگوید زبان باز میشود و بعد وقتی تصمیم میگیرد سکوت کند مهر بر لب زده میشود.
این حاکمیّت اراده بر اعضا و جوارح که با قدرت الهی این نشئهای از نشئات ربوبیّت حق تعالی است که یک چنین حاکمیّت و ربوبیّتی خدا نسبت به ارادهی ما و اعضا و جوارح ما، یک حاکمیّت و محکومیّت خیلی بیدردسری است. انسان وقتی میخواهد بلند شود زود بلند میشود، بخواهد بنشیند زود مینشیند، بخواهد حرف بزند گیری ندارد، حرف میزند، بخواهد نگاه کند نگاه میکند، بخواهد چشم خود را ببندد این هم یک نوع ربوبیّت است.
نوع دیگری از ربوبیّت
ربوبیّت خدا «لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى»[۶]،«یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِم»[۷] ربوبیّت خدا فوق این حرفها است. عرفا یک نوع ربوبیّت قائل هستند، حکما یک نوع ربوبیّت قائل هستند ولی وحی الهی یک نوع دیگری از ربوبیّت را قائل است «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ».[۸]
ربوبیّت نفس به قوای خود
بزرگان میگویند که نوع ربوبیّت خدا نسبت به خلق، اگر بخواهیم برای تفهیم ذهن یک چیزی بگوییم این ربوبیّت نفس نسبت به قوای خود است یا مفاهیم و صور ذهنی چطور به وجود ما قائم هستند، همهی هستی او این است که من نگاه به صورت ذهنی خود بکنم.
صورت ذهنی انسان
تا صورت گنبد امام حسین (علیه السّلام) را در این روزها که کنار قبر مطهّر امام رئوف ما، امام ابالحسن رضا (علیه الصّلاه و السّلام) الآن چه محشری است. یک عدّهای آنجا هستند و میلیونها و میلیارد دل هم همراه زائرین امام رضا (علیه السّلام) دور ضریح امام (علیه السّلام) دارد طواف میکند.
الآن شما ضریح امام رضا را در ذهن خود میآورید، گنبد امام رضا را در ذهن خود میآورید.
همه چیز ما در دست خدا
این ذهن شما خارج از شما هیچ حقیقتی ندارد، همه چیز این صورت ذهنی شما خود شما است. هیچ چیزی نمیتواند در او دخل و تصرّفی داشته باشد، خود آن نقش هیچ نقشی ندارد. همه چیز آن به شما قائم است. خدا ربّ العالمین است، ربوبیّت حق تعالی یک قیّومیّت است، یک احاطه است، همه چیز ما خدا است و جز خدا هیچ کسی نمیتواند هیچ نقشی در عالم داشته باشد «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیم».[۹]
درک حضور خدا در نماز
این نمازی که ما میخوانیم باید خیلی ما را با خدا آشناتر کند. در هر نمازی ما خدا را ربّ العالمین میدانیم. هم توجّه به وسعت عالم میکنیم که من نیستم، یک نگاهی به این عالمین بکنیم خجالت میکشیم. «أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها»[۱۰] شما یا آسمان یک قطره هم در مجموعهی عالمین نیستیم. آن وقت ربوبیّت عالمین را خدا به عهده گرفته است و همهی عوالم در قبضهی قدرت خدا است.
خالق جهانیان
بنده و جناب عالی را هم همان که دارد خورشید را اداره میکند، همان که دارد دریاها را سامان میدهد، همان که باران میفرستد، همان که دانه را میرویاند، همان که ملائکه در اختیار او است همان خدا، خدای ما است، ربّ العالمین است. این ربوبیّت حق تعالی را اگر انسان ادارک کند، شأنی برای خود جز بندگی نمیشناسد.
عبودیّت پیامبر اکرم
لذا خاتم انبیاء، وجههی غالب محمّد مصطفی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) که همهی شئون زندگی تحت اشراف آن وجهه بود عبودیّت او بود. نبی مکرّم اسلام آنچنان ذوب در حق تعالی بود که شبها به خواب نمیرفت. قرآن دارد پیغمبر را دلداری میدهد «طه * ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى».[۱۱]
عبادتهای خاص پیامبر
شبها بیدار بود. گریههای جانسوز داشت. پیغمبر ما عبادتهای طاقت فرسا داشت. وقتی از روی اعجاب و رقّت و مهربانی به ایشان گفته شد: چرا شما در عبادت پروردگار متّعال این طور دستپاچه هستید تا آنجا که پاهای مبارک شما ورم کرده است، استراحت نمیکنید، خواب ندارید، خوراک ندارید؟ مگر خدای متّعال شما را بیمه شده معرّفی نکرده است؟ «إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبیناً * لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ»[۱۲] دیگر چیزی از این بالاتر؟ این باید شما را آرام کند؟ چرا در پیشگاه پروردگار متّعال اینطور بیقرار هستید؟ جوابی داد، «أفلا أکون عبدا شکورا»[۱۳] چه میبینم که نعمت خدا نیست؟ چه میشنوم که هدیهی خدا نیست؟ چه در عالم است که برای خدا نیست؟ غرق در محبّتها و نعمتهای خدا است، خدا چه زمانی محبّت خود را از من قطع کرده است که من شکر خود را قطع کنم؟
خدا ما را فراموش نمیکند
این حالت سپاس انسان خود را مستغرق در ربوبیّت خدا میبیند. میبیند هر چه وجود دارد خدا دور او چیده است. خدا کجا ما را فراموش کرده است؟ «وَ ما کانَ رَبُّکَ نَسِیًّا»[۱۴] همانطور که مادر نمیتواند بچّهی خود را فراموش کند. این صورت ذهنی در ذهن مُندَک است، مندمج است، محو است. همهی موجودات هم نسبت به خدا همین حالت را دارند.
معجزهی خدا در دریا
خدا ربّ العالمین است با داشتن چنین ربّی؛ وقتی حضرت موسی را لشکریان فرعون تعقیب میکردند و همراهان موسی، یاران موسی، یک نگاهی به جلو کردند دیدند که دریا در جلو است، یک نگاهی به پشت سر کردند دیدند که ارتش جرّار و خطرناک فرعون با فرماندهی خود این خون آشام دارند او را تعقیب میکنند، بر خود لزریدند. موسی دارید چه کار میکنید؟ ما را دارید کجا میبرید؟ ما را بین دو خطر قرار دادید! راهی برای فرار نداریم! پشت ما آتش است و جلوی ما آب است! ما را کجا میبرید؟ اینجا بود که موسی کلیم این ربوبیّت حق را به رخ اینها کشید «کَلاَّ إِنَّ مَعی رَبِّی سَیَهْدینَ»[۱۵]
نه، نگران نباشید. ربّ من با من است. او راه را برای ما باز میکند.
انقلاب تحت ربوبیّت خدا است
این را باور کنیم که این انقلاب اگر تحت ربوبیّت خدا است، نگران این مانورها و این سیاست زدگیها و این چیزهای بدی که در این روزها دیدیم نباشید. این انقلاب، انقلاب قرآنی و الهی است و این پرچم، پرچمی است که معتقدین به ربوبیّت از خدا در دست گرفتند، پرچم ولایت. و امید آن داریم که إنشاءالله تعالی تا ظهور حضرت مهدی با اقتدار و عزّت رو به جلو باشیم. این سر و صداها هم کف روی آب است. با یک طوفانی میآید و با یک طوفانی میرود.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ * مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ * وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ * وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی الْعُقَدِ * وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ».[۱۶]
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ اللّهُمَ صَلِّی وَ سَلِّمَ عَلَى سَیِّدِ رُسُلِکَ وَ خاتَمِ اَنبیائِکَ عَبدِکَ وَ رسولِکَ أبِی القاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی عَلیٍّ أمیرِ المُؤمِنینِ وَ عَلَی فَاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسَاءِ وَ عَلَی سِبْطَیِ الرَّحْمَهِ، سیِّدِی الشَّبابِ اَهْلِ الْجَنّهِ الْحَسَنِ وَ الْحُسِیْنِ وَ عَلَی أَئِمَّهِ الْمُسْلِمینَ عَلِیِّ بنِ الْحُسَیْنِ وَ مَحَمَّدِ بْنِ علیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدِ بْنِ علیٍّ و علیِّ بنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ الزّکیِّ العَسکَرَی وَ الْحُجَّهِ الْقَائِمِ أُمَنَائِکَ فِی بِلَادِکَ وَ حُجَجِکَ عَلَی عِبادِکَ بِهِم نَتوَلَّی وَ مِنْ أَعْدَائِهِمْ نَتَبَرَّءُ إِلَی الله تَعَالی».
«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ».[۱۷]
سنگر تقوا
بار دیگر و همیشه خود و همهی مؤمنین را به تقوا وصیّت میکنم. تقوا سنگر است، تقوا پوشش و زره است، تقوا حفاظ است، تقوا حصن است. تقوا اسلحه است، تقوا سایهی خدا است، تقوا چشمهی جوشان رحمت حق است و تقوا اکسیر است.
با خدا دوست باشیم
خوشا به حال کسی که از خدا میترسد. بدا به حال کسی که برای خدا حسابی باز نکرده است. با همه حساب دارد جز خدا. بیایید با خدا حساب باز کنیم. بیایید با خدا آشتی کنیم. بیایید توبه کنیم. بیایید عذر خواهی کنیم، بیایید دامن خدا را بگیریم بگوییم خدایا ما را رها نکن. خدایا هوای ما را داشته باش، دشمن داریم. نفس امّارهی ما خطرناک شده است از پس آن برنمیآییم.
دشمنان ما هم قدّار هستند، پیچیده عمل میکنند. هم دشمنان شناخته شده داریم و هم نفوذیها داریم، دستهای پنهان داریم، ستون پنجم داریم، خدایا همیشه همه کس ما تو بودی. باز هم اگر ما را در سنگر تقوای خود بنشانی ما را کمک میکنی.
در این خطبه مسائلی را که در جهان امروز و در کشور خود مطرح است، چند مورد را به محضر شما بزرگواران تقدیم میداریم.
نامهی حکیمانهی رهبری
نکتهی اوّل نامهی دوم مقام معظّم رهبری که این حکیم فرزانهی نوارنی مؤیّد از جانب پروردگار متّعال، این نامه خطاب به جوانان اروپایی و غربی است ولی الحقّ و الانصاف یک حکمت نامه است.
یک افشاگری است، یک نصح جامع است، یک روشنگری است و یک دعوت فطرتها به حقایق موجود در اسلام به واقعیّت دین و واقعیّـت استعمار، یک تصویر زیبایی بین حقّ و باطل، بین تزویر و حقیقت است و هشداری هم به جوانان خود ما و هم به جوانان دنیا است که ما در چه شرایطی هستیم و چه جوّ مصنوعی جلوی شناخت حقایق را گرفته است و تکلیف ما این است که ما این دست تزویر را، دست فریب را، دست غارت را، دستهای ناامنکنندهی جامعه بشری را بشناسیم، به فطرت برگردیم و دین فطری که دین مبین اسلام است.
سوابق اسلام را ببینیم، سوابق مسلمین را ببینیم. ببینیم این ترور از چه زمانی شروع شده است؟ از چه پایگاههایی این ناامنی جهانی دامن زده میشود؟ لذا سراسر این نامه نور است، انسان احساس میکند این نمایندهی پیغمبر است، این نمایندهی امام زمان است و همهی بندگان خدا را عائلهی خدا میبیند و سرپرستی همه را بر عهدهی خود میبیند و به جهانیان دلسوزی دارد.
دلسوزی پیامبر
همان دلسوزی را که شما در وجود نازنین حضرت خاتم قرآن کریم ترسیم فرموده است «فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدیثِ أَسَفاً»[۱۸] نبیّ من، حبیب من، چه خبر است؟ دارید جان خود را میبازید؟ دارید روح خود را از بدن خارج میشود در اثر کثرت ناراحتی و غصّهای که برای اینها میخورید. «فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلى آثارِهِمْ».
عشق به عترت، مزد رسالت
نبیّ مکرّم اسلام مهربان به عترت خود بود. به حکم خدا بود «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى»[۱۹] دوست داشتن علی، فاطمه، حسن، حسین، ائمّهی اطهار، امام زمان (ارواحنا فداه)، صلحا، مؤمنین این منصوص قرآن کریم است. این مزد رسالت است.
راه رسیدن به خدا
اگر کسی محبّـت نداشته باشد، از رسالت نبیّ مکرّم اسلام، از تربیّـت اسلامی نمیتواند بهره بگیرد و به کمال برسد. راه خدا ائمّه اطهار هستند. این راه باید جاذبه داشته باشد، طی شود و بشریّت به اندازهی کمال خود که قرب الهی است به آن برسد.
لذا این «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى»، پیغمبر خدا هر دستوری از خدا به دیگران اعلان کرده است خود او هم باور داشته است «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّه»[۲۰]، «وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ»[۲۱] و هم اینکه عامل بوده است و جلوتر از دیگران خود او عمل میکرده است. عشق به امیر المؤمنین، عشق به حضرت زهرا، عشق به حسنین در زندگی حضرت رسول اکرم موج میزند.
مرحلهی سوم عشق به بشریّت
عشق به مؤمنین «بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ»[۲۲] این مرحلهی بعدی آن است. مرحلهی سوم عشق به بشریّت است که هم در نامهی امیر المؤمنین میبینیم که در خطبههای قبل در محضر شما عرض شد که امیر (علیه السّلام) به مالک فرمودند: قلب خود را مالامال محبّت رعیت کن، چه مسلمان باشد و چه غیر مسلمان باشد. همه را دوست بدار.
کلید بهشت در دستان پیامبر است
آن وقت اوج آن را خود خدا در وجود پیغمبر ترسیم کرده است که آخر تا چه اندازه بشر را دوست دارد! اینکه کلید بهشت را پیامبر در دست گرفته است و آمده است جلوی جهنّم را بگیرد و شما را به سوی بهشت، هم بهشت ایمان، بهشت معرفت، بهشت محبّـت، بهشت امنیّت، بهشت اخلاق در دنیا و بهشت دارای همهی امتیازات آرمانی در آخرت میخواهد شما را به آن جا ببرد.
دعوت پیامبر به مهربانی
شما این جا را هم دارید جهنّم میکنید. ناامن میکنید، اخلاق را دارید زیر پا میبرید. خود شما دارید برای خود گرگ میشوید، دارید همدیگر را از بین میبرید، این جهنّم است این بهشت نیست. پیامبر آمده است هم اینجا را، هم آنجا را جلوهی خدا کند، مظهر رحمت و رأفت قرار دهد، ولی لج میکنند، با پیغمبر لج می کنند. نمیخواهند اینجا و آنجا برای آنها محلّ امن باشد، محلّ آرامش باشد و پیغمبر اینقدر غصّه میخورد که نزدیک است که جان بدهد! آن وقت خدا به او دلداری میدهد. «فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدیثِ أَسَفاً».[۲۳]
نامهی ظریف رهبری به دنیای غرب
ریشههای خشنونت در این نامه برّرسی شده است، این برخوردهای دوگانهی دنیای غرب، تزویر دنیای غرب، تحمیل فرهنگ، خشونت نرم، بسیار ظریف، حکیمانه و از آنجاهایی است که «اتَّقُوا فِرَاسَهَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ».[۲۴]
نوید جهانی شدن انقلاب اسلامی
امید است إنشاءالله همانطور که بعضی از کلیساها پذیرا شدند، این نامه در آنجا قرائت شد، در محافل مختلف دنیای غرب مطرح شده است و إنشاءالله مانند نامههای نبیّ مکرّم اسلام نوید جهانی شدن انقلاب انسانی، اسلامی، فطری، آرام بخش اسلام که آغاز ظهور امام عصر (ارواحنا فداه) است، یکی از جوانههای آن هم همین نامهها و پیامهای جهانی رهبر عزیز ما است که انقلاب را در داخل کشور محصور نمیداند، بشریّت را محتاج این انقلاب میداند و به همهی بشریّـت عشق میورزد و نامهی حکیمانه و دلپذیر که هیچ کسی نمیتواند خدشهای در این مطالب عالی و روح بخش وارد کند.
روز دانشجو
نکتهی دوم روز ۱۶ آذر موسوم به روز دانشجو، روزی است که در آن روز به مناسبت جنبش دانشجویی در دانشگاه تهران و دانشگاههای ایران بعد از کودتای ننگین ۲۸ مرداد که بنا بود نکسون به ایران بیاید و دانشجویانی که هویّت حقیقی دانشجویی را آنجا ابزار کردند و با این حرکت مقابله کردند و موجب شد که تعدادی از دانشجویان در صحنهی دانشگاه به قتل رسیدند.
خاطرهی حماسی
این یک خاطرهی تاریخی و آموزنده است که هم چهرهی کریه شیطان بزرگ را که از ابتدای تأسیس آن تا به امروز چهرهی خشونت و فریب بوده است و غیر قابل اعتماد بوده است و عهد شکن بوده است و همیشه حالت آن، حالت گرگ بوده است، حتّی آنجایی هم که طعمه ندارد نمیتواند گوسفند را زنده ببیند. همهی عالم را گوسفند خود میبیند. یک عدّهای را باید بخورد و یک عدّهای را باید از بین ببرد.
فرهنگ همه ساله در دانشگاه
این به صورت یک سنّت و فرهنگ همه ساله در دانشگاههای ایران تجدید آن خاطرهی حماسی دانشجویان به قتل رسیده و به پا خواسته مطرح میشده است و هویّـت دانشگاهی ایران و دانشجویی ایران غیر از هویّتی است که مؤسّسین دانشگاه در ایران در نظر داشتند.
همراه همیشگی امام
این دانشجویان در اصل انقلاب همراه امام بودند. در تشکیل نظام مؤثّر بودند، در تشکیل سپاه مؤثّر بودند، در تشکیل جهاد سازندگی مؤثّر بودند. دانشجویان ما هویّـت دینی دارند. مادران آنها با مهر و محبّت امیر المؤمنین به اینها شیرداده و اینها را در مجالس امام حسین بزرگ کردهاند.
شکست دشمن
لذا سیاستزدهها و غربزدهها علی رغم همهی تلاشهایی که تاکنون کردهاند، نتوانستهاند دانشگاهها را به صورت پایگاه دشمن دربیاورند و این اتاق جنگی که در اوایل انقلاب بعضی گروهگها در آنجا تشکیل داده بودند، دیدید که خیلی زود ریشهکن شدند و رخت بربستند.
دانشگاه مظهر همدلی
امروز که ۳۰ سال از انقلاب گذشته است، امروز که دانشگاههای ما پایگاه اعتکاف است، دارای نماز جماعتهای باشکوه است، مراسم عزاداری امام حسین (علیه السّلام) در تمام این دانشگاهها به خوبی برگزار میشود. امروز آدم تماشا کند که صحنهی دانشگاهها صحنهی مانور سیاستزدهها و سیاست بازها شده است و کسانی که قائلهی ۸۸ را به پا کردند، به راحتی در آنجا بروند و احیاء فتنه کنند.
این جای بسی تأسّف و تأمّل است و اینکه مجاری اجرایی ما اینطور زمینه سازی کنند که آنها بار دیگر مردم را نگران کنند! مگر نقشهای در کار است؟ مگر باز میخواهند چه کارهایی کنند؟ ما هم روز دانشجو را و هم روحیهی دانشجویی گرامی میداریم و این روز که روز احیای هویّـت دانشجویی است.
هویّت جنبش دانشجویی
جنبش دانشجویی هویّت استقلال خواهی است، مقابله با استبداد است، مقابله با استعمار است. افشاگری علیه استکبار جهانی و فریب و تزویر است. مقابله با بیدینی است، مقابله با ابتذال و هرزگی است. از نسل جوان دانشجو این توقّعات است. امید میرود که اینها یاران امام عصر باشند، اینها منشأ تحوّل در این کشور باشند، اینها محیط را به صورت مدینهی فاضله دربیاورند، اینها همان بچّههایی هستند که سپاه را تشکیل دادند. جهاد سازندگی را تشکیل دادند، سنگر سازان این سنگر بودند. توقّع ما این است که دانشگاه در این خط پیش برود نه اینکه دوباره به حالتهایی برگردد که خدایی نخواسته مردم را نگران کند، متدیّنین را نگران کند، علاقه مندان به شهدا را نگران کند.
نگرانی نسبت به بعضی امور
ما هم گرامی میداریم و هم اظهار تأسّف داریم از بعضی سخنرانیها و حضور بعضی سخنرانها و فضای مصنوعی که درست میکنند و انسان را نسبت به بعضی امور نگران میکنند و حیف است. مسئولین مردم را نسبت به خود بدبین نکنند. این مردم مسلمان هستند، این مردم ولایت مدار هستند. این مردم به قداستها و مقدّسات خود عشق میورزند و حیف است که افرادی کارهایی بکنند که مردم نسبت به آنها بدبین شوند.
مسئلهی حمله به شورای نگهبان
نکتهی دیگر باز مسئلهای که در همین رابطه است حملهی به شورای نگهبان است. این از روز اوّلی که قانون شورای نگهبان را قانونی کرده است، این نظام نامهی مردم، این میثاق ملّی ما، شورای نگهبان را در سرنوشت کشور دخیل قرار داده است. نظارت شورای نگهبان را نظارت استصوابی قرار داده است با تفسیری که قانون به عهدهی اینها گذاشته است و تفسیری که شده است این نظارت، نظارت استصوابی است.
پیروی از قانون
از همان روزها هم غربگراها بر خلاف تمدّن غربی با این اساس مخالف هستند. با اینکه هیچ کشوری نیست که رئیس جمهور آن، نمایندگان آن بدون حساب و کتاب، هر کسی خواست بتواند خود را کاندید کند و در این پستها راه داشته باشد. امروز شما میبینید که نانوا، یک کاسب بخواهد در یک محلّی مغازه باز کند باید برود پروانه بگیرد و پروانه تا شرایط نداشته باشد به کسی پروانه نمیدهند. یک رانندهی تاکسی بخواهد راننده شود، بخواهد تاکسی بگیرد یا حتّی راننده شود تا یک امتحانی از او نگیرند، یک دستگاهی مأمور است که ببیند صلاحیّت این احراز شده است که راننده شود! تاکسی داشته باشد! مغازه داشته باشد؟!
نصّ قانون اساسی، متناسب با فرهنگ آن کشور
آن وقت شما پستهای کلیدی کشور را بخواهید دست افرادی بدهید و اگر یک عدّه فقیه حقوقدان، باسواد، دارای بینش و وابستگیهای الهی آنجا نشسته باشند و صلاحیّـت بررّسی را داشته باشند و تا احراز صلاحیّت نشود اینها حقوق مردم را پایمال نمیکنند. این حقّ مردم است که مسئول خوب داشته باشد، وکیل خوب داشته باشد، در خبرگان محلّ فتنه و فتنهگر نباشد. این مطالبات مردم است. نصّ قانون اساسی است و یک کار عقلایی پذیرفته شدن در تمام عالم است. منتها هر جا به مناسبت فرهنگ خود، آرمان خود، آن صافی را میگذارد.
نظام ولایت فقیه
در ایران هم نظام ما نظام اسلامی است. نظام ما نظام ولایت فقیه است ، نظام ما نظام قرآنی است، نظام اخلاقی است. اینجا هم به تناسب این نظام، فقهای شورای نگهبان و حقوقدانها مسئولیّت نظارت و بررسی را دارند. لذا این نوع حرکتها همیشه از سوی عدّهای که نگران هستند که انتخاب نشوند، نتوانند شلوغ کنند، دامن زده میشود و میبینیم که قبل از آنها یا بعد از آنها رسانههای بیگانه آتش افروز هستند، آتش بیار معرکه هستند، تأیید میکنند و متأسّفانه با اینها هم صدا هستند.
بغض دشمن نسبت به فرهنگ ما
این شورای نگهبان، این سپاه پاسداران، این بسیج، این حرکتهای فرهنگی عاشورایی، اربعینی، مورد بغض اعدا ما هستند و اینها روی حساب است ولی شما که در داخل هستید چرا؟ امنیّت شما به همینها است! آرامش شما به همینها است.! موقعیّت شما به همینها است! شما نباید با این اساس در بیفتید.
اعتماد به مجاری قانونی
لذا ما مطمئن هستیم شورای نگهبان با فقاهتی که دارند، با دیانتی که دارند، با اعتمادی که مقام معظّم رهبری به آنها کرده است و مجاری قانونی به آنها اعتماد کرده است، آنها با این طوفانها نمیلغزند و بلکه مصمّمتر میشوند و متوجّه میشوند که خبرهایی است. معلوم میشود که اشخاص ناسالمی مطرح هستند و با نداشتن صلاحیّت میخواهند خود را تحمیل کنند. لذا شورای نگهبان بدون هیچ واهمهای کار الهی خود را، امانت داری خود را، حفظ حقوق مردم را در سر لوحهی خود قرار دهد تا احراز صلاحیّت درست نکرده است کسی را تأیید نکند.
شور حسینی
مسئلهی بعدی این احساس مباهات و افتخاری است که این ۱ یا ۲ سال این شور حسینی، عشق حسینی، اربعین حسینی در جامعهی ولایی ما پیش آورده است. از کشورهای مختلف کسانی که دلی با حسین دارند. این عظمت هم عظمت عشق است، عظمت محبّـت است، عظمت اعتقادات ریشهدار مردم نسبت به حضرت اباعبدالله الحسین است. هم نوید یک بیداری جدید، احساس آن حال حماسی است.
مانور عشق و ایثار
یک وقتی اشخاص گمنامی میرفتند، کشته هم میشدند، دست میدادند، پا میدادند ولی زیارت امام حسین تعطیل نشد. ولی امروز آهنگ، آهنگ تهاجمی است.
در شرایطی که داعش و گروههای ترور تهدید میکنند و بخشهایی از یک کشوری را اشغال کردهاند و هر روز فاجعه میآفرینند، سیل مشتاقان حضرت اباعبدلله الحسین جان به کف میگیرند و مقابلهی فرهنگی با این فرهنگ منحط غربی، با این فرهنگ انفعالی بعضی از داخلیها، بعضی از روزنامهها، یک حرکت تهاجمی عارفانهی عاشقانه به سوی محور عشق و حماسه و قیام و ظلم ستیزی و احیاگری دین به سوی امام حسین (علیه السّلام)، این از آن نقاط عطف بسیار مبارکی است و نوید آمدن حضرت را میدهد و یک مانور است. مانور عاشقانه است، مانور ایثار است، مانور پیدا کردن روحیهی قربانی شدن زیر پرچم ولایت است، ما این را به فال نیک میگیریم.
هم از مردم عزیز و عاشق خود که ما همیشه بدهکار هستیم و به دنبال اینها در این دریای خروشان، قطره هستیم و در برابر این همه محبّت و ایمان و عشق و عاطفه احساس حقارت میکنیم و هم از مسئولین عزیزی که سامان دادند.
وقف هدیهی الهی
هفته وقف را گرامی میداریم. وقف راهی است برای ابدی کردن امکانات خود ما است. ما رفتنی هستیم. هیچ کدام از ما ۵۰ سال دیگر معلوم نیست در این فضا خبری از ما باشد. میرویم و زود هم میرویم. عمر خیلی سریع میگذرد بیایید یک چیزی را برای خود باقی بگذاریم. «ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ».[۲۵]
وقفهای حساب شده، رعایت اولویتها، نمایندهی محترم ولیّ فقیه در سازمان اوقاف در سخنرانی مبسوط خود توضیحاتی دادند و اهمیّـت قضیه را هم ما به نوبهی خود عرض میکنیم. یکی از راههای ابدی کردن سعادت خود ما است. از این مسئله غفلت نشود.
مسئلهی تجاوز ترکیه
نکتهی دیگر این است که این تجاوز ترکیه الحقّ و الانصاف خیلی برای خود و منطقه مضرّ است. هیچ منطقی در این قضیه دیده نمیشود. چرا؟ به چه جهت؟ ملّت ترکیه مسلمان هستند. با این کار ازحکومت خود ناراضی خواهند بود. آنها نمیخواهند به چالش کشیده شوند، چرا با همسایهها بد کنند؟ چرا با مسلمانان بد کنند؟ چرا چهرهی خود را در میان مسلمانان طوری وانمود کنند که مسلمانها نخواهند گذشت. این در تاریخ میماند، بدعتهای بدی است. امنیّت کشور خود و اقتصاد کشور خود و اسلامیّـت کشور خود را رعایت کنید و ما این تجاوز را محکوم میکنیم و هم به مسئولین ترکیه نصیحت میکنیم. حیف شما است، دست از این کارهایی که دشمن شاد میکند و خود شما سودی نمیبرید؟ خود شما را ضعیف میکند! خود شما را تنها میکند! خود شما را منفور میکند، این کار را نکنید. این کار به صلاح شما نیست.
وقایع آذربایجان
همینطور به حکومت آذربایجان نصیحت میکنیم. مردم شما علاقهمند به امام حسین هستند. در طول تاریخ از بنی امیّه تا امروز هیچ نیروی قهری نتوانسته است آتش عشق حسینی را خاموش کند. چرا در روز اربعین عزادارن امام حسین مورد یورش مأمورین شما و شهادت قرار گرفتند. اینها به نفع هیچ حکومتی نیست. حرکت قهری دوام ندارد، برمیگردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ * وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللَّهِ أَفْواجاً * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً».[۲۶]
[۱]– سورهی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– الکافی، ج ۳، ص ۴۲۲٫
[۳]– سورهی توبه، آیات ۴ و ۷٫
[۴]– بحار الأنوار، ج ۱۵، ص ۱۵۹٫
[۵]– غرر الحکم و درر الکلم، ص ۵۸۱٫
[۶]– سورهی روم، آیهی ۲۷٫
[۷]– سورهی فتح، آیهی ۱۰٫
[۸]– سورهی حدید، آیهی ۳٫
[۹]– الکافی، ج ۱، ص ۲۳۰٫
[۱۰]– سورهی نازعات، آیهی ۲۷٫
[۱۱]– سورهی طه، آیات ۱ و ۲٫
[۱۲]– سورهفتح، آیات ۱ و ۲٫
[۱۳]– سفینه البحار، ج ۴، ص ۴۷۹٫
[۱۴]– سورهی مریم، آیه ۶۴٫
[۱۵]– سورهی شعراء، آیه ۶۲٫
[۱۶]– سورهی فلق، آیات ۱ تا ۵٫
[۱۷]– الکافی، ج ۳، ص ۴۲۲٫
[۱۸]– سورهی کهف، آیهی ۶٫
[۱۹]– سورهی شوری، آیهی ۲۳٫
[۲۰]– سورهی بقره، آیهی ۲۸۵٫
[۲۱]– همان، آیهی۴٫
[۲۲]– سورهی توبه، آیهی ۱۲۸٫
[۲۳]– سورهی کهف، آیهی ۶٫
[۲۴]– وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۳۸٫
[۲۵]– سورهی نحل، آیهی ۹۶٫
[۲۶]– سورهی نصر، آیات ۱ تا ۳٫
پاسخ دهید