امام صادق علیه السّلام به عنوان بصری فرمود: علم به تعلّم نیست. علم در زبانها نیست. علم در کتابها نیست. «الْعِلْمُ نُورٌ»[۱] «بل هو نور» علم نور است. «یقعوا فی قلب من یشاء» «یَقْذِفُهُ اللَّهُ فِی قَلْبِ مَنْ یَشَاءُ» خدا هر کسی را بخواهد هدایت بکند. این در دل او واقع میشود. نور علم مربوط به قلب است. دل انسان نور میگیرد، دل انسان طلوع میکند. دل انسان شکوفا میشود، شرح صدر پیدا میکند. قلب وسیع میشود، وسعت پیدا میکند. علم مربوط به قلب است. فقه مربوط به قلب است. «لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها»[۲] فقه مربوط به دل است، مربوط به مغز نیست. آنها که مغز آنها با اصطلاحات فقهی حلال و حرام پر است، امّا در عمل آنها نیست، مرتکب محرّمات میشوند. اینها فقه ندارند اگر علّامهی دهر باشد، بیجهت به او فقیه آل بیت میگویند. اصلاً فقیه نیست. اصلاً کلامی از خداوند متعال و اولیای الهی بر جان او نفوذ نکرده است تا فقیه بشود. هم فقه مربوط به قلب است، هم ایمان مربوط به قلب است و امام صادق علیه السّلام تصریح فرمودند: «الْعِلْمُ نُورٌ»[۳] «بل هو نور» علم نور است. «یقعوا» واقع میشود در قلب کسی که خدا بنای هدایت او را دارد. ایمان منشأ هدایت است. اگر در دل ایمان آمد، انسان در مسیر هدایت قرار میگیرد. «هُدىً لِلْمُتَّقینَ»[۴] منشأ تقوا قلب است. فرمود: «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِِ»[۵] پس تقوا برای قلب است، ایمان برای قلب است. علم و فقه هم مربوط به قلب است. اگر کسی میخواهد از این سرمایهها محروم نباشد، فقیر از دنیا نرود، خانهای آنجا داشته باشد، سرمایهای در عالم ابد داشته باشد، باید دل خود را پالایش بکند، باید دل خود را صیقل بدهد، باید دل خود را با توبه تغییر بدهد، منقلب بکند؛ اصلاً قلب را قلب میگویند برای اینکه میشود آن را متحوّل کرد. میشود آن را عوض کرد.
[۱]– مصباح الشریعه، ص ۱۶٫
[۲]– سورهی اعراف، آیه ۱۷۹٫
[۳]– مصباح الشریعه، ص ۱۶٫
[۴]– سورهی بقره، آیه ۲٫
[۵]– سورهی حج، آیه ۳۲٫
پاسخ دهید