- مقدّمه: ملاک هایی برای انتخاب همسر
- الف. دینداری
- ب. اخلاق
- ج. دانایی
- دانایی انسان ها در چیست؟
- کار امروز فرزند، نتیجه ی گناه آن روز مادر!
- هم سطح بودن ضریب هوشی زن و مرد
- تناسب فرهنگی
- شناخت، مهمترین ملاک است!
- تناسب سن
- اختلاف سنّی مناسب
- ویژگی زیبایی در طرف مقابل
- روزی به مجنون گفتند…
- ملاکی بالاتر از زیبایی
- زیبایی شرط استحقاقی است
- تحصیلات متناسب
- اهمیّت آگاهی والدین
- رفتار ناشی از ناآگاهی
- والدین آگاه چه کسانی هستند؟
- آخرین ملاک برای انتخاب همسر
- جایگاه سالاری
- کسب مهارت ها توسط زن و شوهر
- کفویّت
مقدّمه: ملاک هایی برای انتخاب همسر
اوّلین گام در تربیت این است که وقتی زن و مرد میخواهند همسری انتخاب کنند، باید به تربیت فرزندشان هم توجّه داشته باشند؛ لذا یکی از معیارهای انتخاب همسر این است که طرفین بتوانند پدر و مادر خوبی برای فرزندان باشند.
ملاک های انتخاب همسری که مادر یا پدر خوبی نیز باشد وجود دارد:
الف. دینداری
دینداری در اعمال، گفتار، اخلاق و رفتار انسان تاثیر میگذارد. زن و مردی که دیندار باشند می توانند محیط تربیتی مناسبی را برای فرزندانشان فراهم کنند.
ب. اخلاق
پیامبر گرامی اسلام تاکید بر اخلاق انسان ها دارند؛ چراکه اخلاق فرایندی است که در زندگی میتواند محیط سالمی را فراهم کند. آدم هایی که بد اخلاق هستند؛ البته نه به معنای تند خو بلکه بد اخلاقی به معنای عام؛ یعنی کسی که لجبازی میکند، تندی میکند یا دروغ می گوید؛ شایستگی همسری را ندارد.
اگر افراد در انتخاب دختر و پسر، به سلامت اخلاقیِ طرف مقابل توجّه نداشته باشند، بستری آلوده برای تربیت فرزندانشان فراهم میکنند که در آن بستر نمی توانند فرزندان را خوب تربیت کنند.
ج. دانایی
در روایت آمده است که همسر نادان انتخاب نکنید؛ چراکه انسان های نادان، انسان های کم اندیش هستند و خوب تفکّر نمیکنند. ملاک دانایی انسان ها، به این است که بتوانند از فکرشان در مسیر زندگی به خوبی استفاده کنند. اگر دختر و پسر در مسیر انتخاب خود به این ملاک توجّه نداشته باشند، منجر می شود که آن بستر تربیتی ایجاد نشود.
دانایی انسان ها در چیست؟
دانایی و عاقل بودن انسان در توانایی حل مسائل است؛که به آن هوش می گویند. اگر این هوشمندی با پیشینه ی دینداری و اخلاق باشد؛ قدرت حلّ مسئله در زندگی زیاد خواهد شد. به عنوان مثال اگر کودکی در محیط خانه پرخاشگری کند، پدر و مادر نادان، با تنبیه بدنی این پرخاشگری فرزند را حل میکنند؛ ولی انسان هوشمند و متفکّر می اندیشد که علّت این پرخاشگری فرزندش چیست و به حل کردن دلایل پرخاشگری میپردازد.
کار امروز فرزند، نتیجه ی گناه آن روز مادر!
هوشمندی پدر و مادر در زندگی، که از آن تعبیر به قدرت حل مسئله میشود، میتواند خیلی از مسائل مربوط به تربیت فرزندان را در مسیر ایده آلی قرار دهد؛ مثلاً پدر به جای این که به فرزند خود تندی کند، تفکّر میکند که عامل این رفتار فرزند چه بوده است.
در تاریخ آمده است که روزی مردم شهر به در خانه ی یک پدر آگاه و دانشمند، شکایتی بردند و گفتند: پسر تو با سوزن های بزرگ لحاف دوزی مشک های ما را سوراخ کرده است. در اینجا اگر این پدر، نادان باشد، شروع به تنبیه کردن کودک میکند و او را به خاطر خدشه دار کردن حیثیت پدر مؤاخذه میکند؛ ولی وقتی این پدر فکر کرد متوجّه شد که مادر این فرزند در دوران بارداری با سوزنی به انار مردم زده است؛ و کار امروز کودک، نتیجهی گناه آن روز مادر بوده است.
هم سطح بودن ضریب هوشی زن و مرد
لازم به ذکر است که اختلافِ هوش و توانایی های حلّ مسئله در زن و مرد نباید خیلی زیاد باشد؛ یعنی مردان یا زنانی که از لحاظ توانایی ذهنی خیلی بالا هستند و قدرت حلّ مسئله ی بالایی دارند، با پایین تر از حدّ خود ازدواج نکنند و تناسب بین زن و مرد حفظ شود. عدم یکسان بودن هوش در زندگی به زن و مرد آسیب می رساند، به خصوص در تربیت فرزندان.
تناسب فرهنگی
نکته ی بعدی در انتخاب هسمر، تناسب فرهنگی والدین است. ما در سرزمینی زندگی می کنیم که اقوام مختلف در آن وجود دارد. فرهنگ های مختلف و آداب و رسوم خاصّی نیز در آن حاکم است و در هر منطقه خرده فرهنگ هایی وجود دارد که نمی توانیم نسبت به آن ها بیتوجّه باشیم.
گاهی اوقات اگر این فرهنگ ها یا خرده فرهنگ های متضاد در محیط یک خانواده جمع شود، ممکن است منجر به این شود که بستر لازم و مناسب برای فرزندان فراهم نشود؛ زیرا این اختلاف فرهنگ ها باعث درگیری ذهنی بین والدین میشود.
امروزه ما در مراکز مشاوره می بینیم که گاهی اوقات این اختلاف فرهنگ ها سالیان سال ذهن پدر و مادرها را در زندگی به خود درگیر کرده است؛ مثلاً پدر می خواهد آداب و رسوم مادر را تغییر بدهد و او هم می خواهد در رفتار همسرش تغییر ایجاد کند.
شناخت، مهمترین ملاک است!
البته منظور ما این نیست که حتماً باید با غیر هم فرهنگ مان ازدواج کنیم؛ بلکه آن چیزی که مدّ نظر است این است که باید با شناخت کامل این اتّفاق بیفتد؛ چراکه اصل در ازدواج، شناخت زوجین نسبت به یکدیگر است.
اگر جوانان به این نکته توجّه نکنند، به فرزندان خود در آینده آسیب وارد کرده اند. بنابراین، این امربه عنوان یکی از ملاک های مهمّی است که باید در هنگام ازدواج به آن توجّه کرد.
تناسب سن
یکی دیگر از این ملاک ها، تناسب سنّ دختر و پسری است که میخواهند با هم ازدواج کنند. منظور ما از تناسب سنّ طرفین، اختلاف سنّی آنها نیست؛ بلکه منظور ما تناسب از لحاظ درک و فهم آنها میباشد.
میدانید که تجربیات انسان ها اندوخته های بزرگی است که به واسطه ی سن ایجاد می شود. سن گاهی اوقات عامل رشد شخصیت افراد و عامل رشد عقلانیت انسان است. لذا وقتی در انتخاب همسر، این تناسب بین سن دو طرف رعایت نمی شود، یک سری مشکلات را در زندگی به وجود می آورد.
اختلاف سنّی مناسب
آن چیزی که کارشناسان در قالب پیشنهاد مطرح میکنند، که لزوماً هم وحی منزل نیست، این است که حدوداً بین ۳ تا ۵ سال مرد باید بزرگتر از زن باشد. دلیل آن هم این است که معمولاً در دختر خانم ها، بلوغ فکری، اجتماعی وعاطفی زودتر اتّفاق می افتد و در واقع این مسئله با تفاوت سن جبران میشود.
بعضی از کارشناسان معتقدند که در بالای ۲۷ سال، لزوماً نیازی به رعایت این نکته نیست. یعنی اگر این اختلاف سن کم شد یا زن و مرد هم سن بودند، خیلی مهم نیست. چون در آن سن، زن و مرد تقریباً به رشد لازم رسیده اند و تناسب عقلی برقرار میشود. البته در اینجا نیز آسیب ها و مشکلات دیگری ممکن است بوجود آید.
ویژگی زیبایی در طرف مقابل
ویژگی بعدی که اهمیّتی در تربیت فرزند ندارد، امّا امروزه به عنوان محورِ انتخاب همسر در جوانان، قرار گرفته است؛ زیبایی ظاهری میباشد. خدا همهی انسان ها را زیبا آفریده است و این دریچهی چشم ماست که ممکن است بعضی از افراد را نازیبا ببیند.
درست است که یکی از ویژگی های انتخاب همسر، زیبایی است؛ ولی انسان باید در نگاه خود، یک دیدگاه الهی نیز داشته باشد. همه ی انسان ها زیبا هستند؛ لذا افراد باید در انتخاب خود مقداری، دریچهی چشمشان را به طرف مقابل، الهی کند.
روزی به مجنون گفتند…
روزی به مجنون گفتند که لیلی خیلی زشت است، چطور عاشق چنین کسی شدی؟! مجنون گفت: “اگر از دریچه ی چشم من نگاه کنید می فهمید که او چقدر زیباست“. زیبایی یک ملاک ترجیهی است. کارشناسان معتقدند که نهایت بُرد زیبایی در زندگیِ مشترک، حداکثر ۱۷ ماه وحداقل کمتر از ۶ الی ۷ ماه است.
ملاکی بالاتر از زیبایی
انسان ها با اخلاق، رفتار و اندیشهی همدیگر زندگی میکنند؛ لذا نکتهی مهم تر از زیبایی ، خصوصیّات رفتاریِ طرف مقابل میباشد. اکثر درخواست های طلاق در دادگاه خانواده، به خاطر تفاوت های اخلاقی، فرهنگی و اعتقادی زوجین میباشد و کمتر طلاقی به دلیل زشت بودن افراد شکل می گیرد.
زیبایی شرط استحقاقی است
امروزه جوانان با دیدن قیافهی طرف مقابل و بدون شناخت باطنی، به اصطلاح عاشق میشوند و زیبایی ظاهر را به زیبایی عقل و درک ترجیح میدهند. چهره میتواند برای انتخاب همسر یک ملاک ترجیهی باشد؛ لذا نباید به عنوان یک ملاک اصلی روی آن خیلی حساب باز کرد.
البته زیبایی در روح و روان طرف مقابل و همچنین فرزندان بی ثأثیر نیست و جوانان در شرایط اخلاقی و دینیِ برابر، باید فرد زیباتر را به عنوان همسر برگزینند. زیبایی شرط استحقاقی است و اگر دختر یا پسری در کنار کمالات دیگر زیبایی هم داشته باشد، باید برای انتخاب در اولویّت قرار گیرد.
تحصیلات متناسب
یکی دیگر از ملاک های انتخاب همسر تحصیلات متناسب بین زن و مرد است؛ البته منظور ما تحصیلات دانشگاهی نیست؛ هرچند اگر اختلاف تحصیلات والدین خیلی زیاد باشد، مثلاً یکی دیپلم داشته باشد و دیگری دکترا گرفته باشد، در مسئله ای مثل تربیتی بی تاثیر نیست؛ ولی آن نکته ای که برای ما خیلی حائز اهمیّت است، این است که لزوماً تحصیلات نمی تواند اثر خوب تربیتی را فراهم کند. یعنی اگر پدر و مادری هر دو تحصیلاتشان مثلاً فوق لیسانس باشد، نمی توانیم بگوییم دیگر خیالمان باید راحت باشد و این ها قطعاً می توانند بستر مناسب تربیتی را در محیط خانه فراهم کنند.
اهمیّت آگاهی والدین
آن چیزی که برای فراهم کردن بستر مناسب تربیتی لازم و مهم است، آگاهی های والدین نسبت به زندگی، مهارت های زندگی، مهارت های همسرداری و مهارت های فرزند پروری است. گاهی اوقات میبینیم که پدر و مادری با این که سواد زیادی ندارند، ولی آگاهی شان نسبت به تربیت، بالاست. لذا این ها می توانند بستر خیلی خوبی برای تربیت فرزندان فراهم کنند. در نقطه ی مقابل این مورد گاهی اوقات پدر و مادرهای تحصیل کرده، آگاهی لازم را ندارند. البته منظور ما این نیست که عموماً آدم های تحصیل کرده این گونه اند؛ ولی گاهی اوقات ممکن است تحصیلات منجر به این نشود که والدین بتوانند بستر خوب تربیتی را در خانه فراهم کنند.
رفتار ناشی از ناآگاهی
در یکی از مراجعات، موردی داشتیم که مادری با وجود اینکه تحصیلاتش بالا و در حدّ کارشناسی ارشد بود، امّا وقتی من رفتار او را نسبت به فرزندش دیدم، تعجب کردم. به عنوان مثال این مادر میگفت: فرزند من در خانه خیلی جنب و جوش و شیطنت دارد؛ به همین دلیل من طنابی ۲ متری تهیّه کرده ام و یک سر آن را به پای فرزندم بسته ام و سر دیگر را هم به ستون خانه، تا او بیشتر از این شعاع نتواند حرکت کند!
بنابراین آن چیزی که در انتخاب همسراهمّیت دارد این است که زن و مرد نسبت به زندگی ومهارت های زندگی، آگاهی خوبی داشته باشند و بدانند که اصلاً نحوه ی برخوردشان با یکدیگر چه طور باید باشد تا این بستر برای تربیت بهتر فرزندان فراهم شود و وقتی که خداوند به آن ها فرزندی هدیه کرد، با فرزندشان چگونه باید رفتار کنند.
پس در ملاک های انتخاب همسر یکی از نکات مهم این است که زن مرد تحصیلات هماهنگی داشته باشند که مرتبط با تربیت فرزندان وبه معنای آگاهی های لازم برای تربیت باشد، نه صرفاً عنوان مدرک تحصیلی.
والدین آگاه چه کسانی هستند؟
والدین آگاه می توانند فرزندان خوبی تربیت کنند و منظور از والدین آگاه، والدین دارای مدرک تحصیلی و یا والدینی بی سواد نیست؛ بلکه مراد والدینی است که نسبت به آموزه های تربیتی آگاه هستند و می توانند تربیت خوبی را برای فرزندانشان به ارمغان بیاورند.
آخرین ملاک برای انتخاب همسر
برای فراهم کردن یک محیط خوب تربیتی برای فرزندان، باید به ملاک هایی در انتخاب همسر توجّه داشت؛ ازجمله دینداری، اخلاق، فرهنگ، تناسب هوشی و زیبایی ظاهری. آخرین ملاک در انتخاب همسر، تناسب اقتصادی بین دو خانواده است؛ اگر دختر از لحاظ اقتصادی وضعیت بهتری نسبت به پسر داشته باشد، بعد ها ممکن است که این مسئله، آسیب تربیتی برای فرزندان ایجاد کند.
جایگاه سالاری
اگر والدین بخواهند با یک نگاه دینی، محیط تربیتی خوبی را فراهم کنند؛ باید بدانند که نه مرد سالاری در محیط خانه خوب است و نه زن سالاری؛ چراکه این دو مورد، فضای خانه را مستبد میکند. حتّی شایسته سالاری نیز در محیط صحیح نیست؛ زیرا ممکن است به واسطه ی شایسته سالاری جایگاه زن و مرد در محیط خانه تغییر کند؛ به این معنی که زن به دلیل مهارت در کسب درآمد، بیرون از خانه کار کند یا مرد به دلیل مهارت در بچّه داری در محیط خانه بماند.
کسب مهارت ها توسط زن و شوهر
در آیات و روایات آمده است که اگر زن و مرد توانایی انجام کاری را ندارند، باید آن را کسب کنند؛ زیرا اگر به دلیل عدم توانایی طرفین، مسئولیت ها جا به جا شود، به تربیت فرزندان آسیب وارد خواهد شد؛ مثلاً مادری که بخواهد وارد عرصه های مدیریت مالی زندگی شود، به طبع بخش عمده ای از فکر و وقتش باید صرف مدیریّت شود و از تربیت فرزندان جا میماند؛ لذا در این جا مرد باید خود را تقویّت کند. برای تقویت این جایگاه هم روش هایی وجود دارد که از نمونه های آن، گاهی اوقات میتواند مطالعه، مشاوره یا حتی الگوگیری از افراد موفّق باشد.
اگر مرد از لحاظ بُنیهی اقتصادی، نسبت به خانواده ی همسرش خیلی ضعیف تر باشد، جایگاه و مقبولیّت خود را در پیشگاه همسرش از دست خواهد داد؛ زیرا یکی از ابزارهای جایگاه مرد، اقتدار مالی اوست.
کفویّت
بحث کفویّت که در اسلام مطرح میشود، به همین موضوع اشاره دارد. کفویّت زمینه و بستری است که در زندگی مشترک، جایگاه ها را حفظ میکند. اگر در خانه ای نقش مردانه و جایگاه مرد تضعیف شود، فقط این مرد نیست که خسارت میبیند؛ بلکه قطعاً در تربیت بچّه ها هم خسارت وارد میشود. حتّی جایگاه زن نیز در اینجا تضعیف میشود؛ زیرا او نیز نمیتواند به خوبی نقش زنانه اش را ایفا کند.
در عرصهی تربیت کودکان، آن تربیت هایی موفّق هستند که مرد و زن در جایگاه خود بر اساس همان نگرش دینی و اسلامی قرار گرفته اند و در نتیجه بچّه ها هم در جایگاه خود قرار دارند. در این خانواده جایگاه سالاری در نگاه دینی رعایت میشود.
پاسخ دهید