روز پنجشنبه مورخ ۲۳ آذرماه ۱۴۰۲، اوّلین شب مراسم عزاداری حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیها با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی و جمعی از مردم در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد. در این مراسم، ابتدا جناب آقای «محمدرضا پورزرگری» آیاتی از کلام الله مجید را تلاوت کردند و بعد جناب آقای «حاج مهدی سماواتی» دعای شریف توسل را قرائت کردند؛ سپس حضرت «آیت الله صدیقی» به ایراد سخنرانی پرداختند. همچنین در این مراسم همچنین آقای «حاج مهدی رسولی» به ذکر مصیبت و نوحهخوانی پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
- مُقدّمه
- قیام لله مِحور حرکتهای موفقیّتآمیز انسان در مصاف با باطل است
- حضرت فاطمه (سلام الله علیها) تربیتکنندهی انسانهایی هستند که برای خدا قیام میکنند
- حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها) آموزگار حَیا برای بندگان خدا هستند
- حضرت زهرا (سلام الله علیها) پَناه تمام بیچارگان و دَرماندگان عالَم هستند
- دفاع از ولایتفقیه لبیک گفتن به قیام لله حضرت زهرا (سلام الله علیها) است
- روضه و توسّل به حضرت صدیقهی کُبری (سلام الله علیها)
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مُقدّمه
«قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَهٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَ فُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّهٍ[۲]»؛ شهادت جانسوز و جهانسوز بزرگ بانوی عالَم خلقت، بزرگ مادر عالَم آفرینش، بزرگ مُزکّی و مُربّی نُفوس مُستعده، بزرگ پَرچمدار، بزرگ فرماندهی جبههی جهاد نَرم، بزرگ اِفشاگَر چهرهی نِفاق و بزرگ مُدافع حَریم ولایت و اوّلین قُربانی مَسلخ حکومت الهی و اوّلین مظلومهی در برابر جریان سکولار، بانوی بانوان عالَم حضرت فاطمهی شهیده (سلام الله علیها) را به مَحضر صاحبمان، صاحب عالَم، صاحب ماتم، صاحب این دلهای پاک و صاحب پَرچم غَدیری که امروز در دست نایبشان است، به مَحضر شریفشان و به مَحضر شریف مُقتدا و رهبرمان و یکایک مردممان و شما موفّقین برای ماتمگرفتگان در مَحضر سُکاندار کشتی انقلابِ فاطمیمان تسلیت عرض میکنم.
قیام لله مِحور حرکتهای موفقیّتآمیز انسان در مصاف با باطل است
در ایّام شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) زمینه برای استفادهی از ظرفیّت به وُسعت مَلائکهی آسمان و زمین است. چون سُفرهی حضرت زهرا (سلام الله علیها)، سُفرهی لایتناهی است. حضرت زهرا (سلام الله علیها) مادر زمان خودشان نیست؛ مادر همهی خوبیها برای همهی بَشریّت تا دامنهی قیامت است. «وَ هِیَ الصِّدِّیْقَهُ الْکُبْرَی وَ عَلَی مَعْرِفَتِهَا دَارَت الْقُرُونُ الأُولَی[۳]»؛ لکن چون این ایّام، ایّامی است که جبههی مقاومت در یک فَصل جدیدی از مُقابله با جریان استکبار جهانی قرار گرفته است و نشانههای زَوال قدرتهای شیطانیِ غارتگَر بیش از سابق برای ما مورد اُمید قرار گرفته است و این اقتدار مقاومت، این اِزدیاد جُرأت، این صبر بیسابقه بر زنان و کودکان و مردم بیدفاع غَزّه از آموزههای حضرت زهرا (سلام الله علیها) است و فَصل قیام مُستضعفین علیه مُستکبرین هم تَشدید شده است و هم تأکید شده است و مَلموس و مَحسوس گردیده است. لذا این آیهی ۵۸ سورهی مبارکهی نبأ که امام راحل عظیمالشأن (رضوان الله تعالی علیه) و بنیانگذار نظام آسمانی جمهوری اسلامی که سلام خداوند بر ایشان باد، بر این آیهی کریمه در مسائل اخلاقی، عرفانی و در عرصههای دیگر تأکید داشتند. خداوند بزرگ یک مسأله را برای ما خیلی مهمّ اِلقاء فرموده است: «قُلْ»؛ حبیب من! پیامرسانِ من! به بندگان من بگو: «إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَهٍ»؛ فقط و مُنحصراً شما را به یک چیز موعظه میکنم. مسأله، مسألهی بیداری دل است. موعظه برای قلب است، برای احساس است. موعظه موضع محبّت است، موضع دلسوزی است. در این دعای شریف «ابوحمزه ثمالی» از زبان حضرت امام سجّاد (علیه السلام) به خداوند متعال عرضه میداریم: «إِلهِى لَاتُؤَدِّبْنِى بِعُقُوبَتِکَ[۴]»؛ خدایا! ما را با چوب خود بیدار نکن؛ ما را با بَدبختیها و نکبتها بیدار نکن. خوب است که انسان با موعظه بیدار بشود، با نَوازش بیدار بشود. شب جمعه است. خداوند متعال منتظر گناهکاران است تا دست نَوازشی بر سر همهی ما بکِشد و چه جایی مناسبتر از این مَحفل نورانی که ما در زیر این آسمان مجموعهای دلپاکتر، سنگرنشینتر و آمادهتر برای قیام علیه نَفس اَمّاره، قیام علیه رَذائل، قیام در مقابل گناهان و قیام در برابر نفاق و نُفوذ و فساد و اِستکبار جهانی سُراغ نداریم. اینجا جای این است که این موعظهها بر دل بنشیند و به تَعبیر مولا حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) که به فرزند دلبندشان فرمودند: «أَحْیِ قَلْبَکَ بِالْمَوْعِظَهِ[۵]»؛ خداوند متعال با دلها سخن میگوید. «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَهٍ»؛ شما را فقط به یک چیز موعظه میکنم و آن این است که به پا خیزید؛ «أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ»؛ برای خداوند اهل قیام باشید، سنگرنشین باشید، رَزمنده باشید، در مسیر سِیرتان جهادگرانه حرکت کنید. «إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَهٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ»؛ این قیام لله مبدأ همهی بَرکات در عالَم توحید است و هرکسی به جایی رسیده است، از قیام رسیده است. انسانهای بیتفاوت، انسانهای به خواب عَمیق رفته، انسانهای شیطانزده، انسانهای بیغیرت، انسانهایی که حَساسیّتی در برابر گناه و ظُلم و زور و فساد ندارند، اینها یقیناً هم در دنیا واماندهاند و هم در آخرت به جایی نمیرسند. لذا قیام لله مِحور حرکتهای موفّق و عامل اصلی پیروزیها در مصاف با باطل است.
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) تربیتکنندهی انسانهایی هستند که برای خدا قیام میکنند
اوّلاً قیام باشد و این قیام برای خداوند متعال باشد و بعد هم تفکّر باشد؛ «ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا»؛ حال این تفکّر اگر مُتعلَّق نداشته باشد، اِطلاق دارد که انسان موجود اندیشمند است، مُتفکّر است و باید هرکاری میکند، خردمندانه انجام بدهد. اوّل باید فکر کند و بعد حرف بزند؛ اوّل باید فکر کند و بعد قَهر کند؛ اوّل باید فکر کند و بعد مُعامله کند. هرکاری که انسان بدون فکر انجام بدهد، بدون پُشتوانه است. هیچ مَعلوم نیست که چه نتیجهای بدهد. «ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا»؛ انسانهایی که برای خداوند متعال قیام کردند، بسیج هستند، جهادی هستند، رَزمنده هستند، سنگرنشین هستند. اینها اهل تعقُّل هستند، اهل تفکّر هستند. لذا هیچگاه جلوی پای خودشان را نمیبینند. اینها برای جهان فکر میکنند، برای آینده فکر میکنند. به صورت فَردی فکر نمیکنند، به صورت منطقهای فکر نمیکنند؛ بلکه برای جهان بَشریّت همیشه چشم به راه هستند تا بتوانند در تحوّل جهانی آنها هم در این زَنجیره حضور داشته باشند. همّتشان همّت بلند است. اگر هم مُتعلَّق آن جملهی بعدی باشد، «ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّهٍ»، تمام انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) وقتی قیام کردند، عِدّه و عُدّهای نداشتند و مقابلهکنندگان با انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) و طاغوتهای زمان همگی ارتشهای قوی و نیروهای جَرّاری در اختیار داشتند. پول داشتند، اسلحه داشتند، تروریست داشتند، آدمکُش داشتند، جَلّاد داشتند؛ ولی پیامبران (سلام الله علیهم اجمعین) در برابر این همه آتش، در برابر این همه فتنه و خطر برای خداوند متعال قیام کردند. «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ[۶]»؛ این امام راحل ما (رضوان الله تعالی علیه) مگر در آن زمانی که علیه سلطنت ۲۵۰۰ ساله و علیه آمریکا و اسرائیل قیام کرد، زمینه آماده بود؟ مگر امام (رضوان الله تعالی علیه) عِدّه و عُدّه داشتند؟ مگر گروههای مُسلّح و هستههای ترور تربیت کرده بودند؟ هیچکدام از اینها نبود. قیام حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) قیام لله بود، قیام حَکیمانه بود، قیام خردمندانه بود. لذا با جهاد تبیین و با نُفوذ مَعنوی چون وجود ایشان نور بود، اهل قیام شب بودند، «قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا * نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلًا[۷]»، حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) سَحَرها «قُومُوا لِلَّهِ قَانِتِینَ[۸]» بودند. هم قائم بودند و هم قانت بودند. لذا خداوند متعال نوری در وجود ایشان قرار داده بود، همهی کسانی که در روز در مشکلات دست و پا میزنند و شنا میکنند و با اَمواج سَهمگین مُواجه میشوند، خداوند متعال به اینها از طریق اَمر به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) راه را برای رهبران و برای همهی قائمین لله مُشخّص فرموده است. فرمود: «قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا * نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلًا … إِنَّ نَاشِئَهَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئًا وَ أَقْوَمُ قِیلًا * إِنَّ لَکَ فِی النَّهَارِ سَبْحًا طَوِیلًا[۹]»؛ نالهی سَحَر و آه سَحَر که مرحوم «آیت الله بهاءالدینی» (اعلی الله مقامه الشریف) به ما فرمودند: اگر حال نماز شب هم نداشتید، سَحَر بلند شوید و یک «یا کَریم» بگویید، یک سیمی وصل کنید. این سَحَر یک عالَمی دارد. قیام سَحَر عالَم خاصّ خودش را دارد. و در این میدان سُفرهگُستر و تربیتکننده مادر حضرت صدیقهی طاهره فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) است که شبها تا صُبح به قیامِ عبادت ایستاده بود، «حَتّى تَوَرَّمَت قَدَماها[۱۰]».
حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها) آموزگار حَیا برای بندگان خدا هستند
قیام در باب معرفت که هم به ذات رُبوبی و هم معرفت به اَبدیّت، تفکّر در قَبر، تفکّر در سؤال در برابر مَلَکهایی که بازجوهای دَقیق هستند و از جوانی سؤال میکنند، از همهی اَقوال و اَفکار و اَفعال ما را بازخواست میکنند که باید پاسخ بدهیم. این فاطمهی طاهره (سلام الله علیها) بود که گریه میکرد و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) طاقت شنیدن گریهی حضرت زهرا (سلام الله علیها) را نداشتند. پرسیدند: دخترم! چرا گریه میکنی؟ فرمودند: به یاد قیامت اُفتادم که شما خبر دادید مردم در قیامت عُریان مَحشور میشوند. این حَیای حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که امروز افتخار بانوان مملکت ما به این است که زندگیِ فاطمی دارند، زندگیِ الهی دارند، زندگیِ آخرتساز دارند. این حَیا چه نعمتی است، چه ارثی است که از مادرمان حضرت زهرا (سلام الله علیها) به ما رسیده است. عدّهی مَعدودی قَدر نمیدانند. گوهر حَیا و گَنج حَیا را با وَسوسههای شیاطین بیرونی زود و مُفت از دست میدهند، اعتبار و ارزش خودشان را از بین میبَرند. حجاب از مَظاهر حَیاست. حَیا هم برای مردان و هم برای زنان «الحَیاءُ حَسنٌ[۱۱]» است. جُزء زیباییهای ششگانهای که زندگی را زیبا میکند، یکی حَیاست. «الحَیاءُ حَسنٌ»؛ برای جوان، برای مرد کامل، برای استاد، برای شاگرد و برای همه حَیا خیلی قیمتی است. بزرگان ما به پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تأسی کرده بودند: «یُغْضِی حَیاءً، وَ یُغضَى من مَهابَتِه[۱۲]»؛ اگر کسی مرحوم «علّامهی طباطبایی» (اعلی الله مقامه الشریف) را دیده بود، ایشان نمیتوانست به طور مُستقیم به صورت کسی نگاه کند. به مَحض اینکه نگاه میکردند، چشمشان را پایین میانداختند. گویا یک دوشیزهای است که اینقَدر حَیا دارد. اما میفرماید: «و لکنْ فی النِّساءِ أحسَنُ[۱۳]»؛ اگر بانوان حَیا داشته باشند، این زیبایی جامعه است، مبدأ خیرات زیاد است. و حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها) با این نالهی جانسور و گریهی جانکاهشان به ما درس حَیا میدهند. لذا در وجود حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها) هم مُحاسبهی حفظ اَدب مَحضر پروردگار متعال و هم حفظ سلامت قَلب سَلیم در قیامت جُزء مهمترین مسائل زندگی بیبی عالَم است.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) پَناه تمام بیچارگان و دَرماندگان عالَم هستند
حضرت زهرا (سلام الله علیها) در سنگر خدمت، قائم بودند. هرجایی همه کم میآوردند، برای وجود نازنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پیش آمده بود که در مسجد کسی نمیتوانست به دادِ یک بیچارهای برسد. ایشان میفرمودند: تو را به جایی میفرستم که هیچکسی از آنجا دست خالی برنمیگردد. او را به دَرب خانهی فاطمهی طاهره (سلام الله علیها) میفرستاد. بیبی هم گاهی این «یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا[۱۴]» این چند آیهی سورهی مبارکهی «دَهر» خیلی لَطائف دارد. لَطائف معرفتی دارد، لَطائف عرفانی دارد، لَطائف اخلاقی دارد، لَطائف اجتماعی دارد و لَطائف حُبّی و عشقی دارد که در این «یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا» نفرمود: «اَطعَموا»؛ خبر نمیدهد، بلکه کلاس را دایر میکند. میگوید که کار اینها این بود. این جهت استمرار دارد. یک صِنف نبود که دَرب خانهی اینها را میزدند. هرکسی در هر وادی بیچاره میشد و دَرمانده میشد، میگفت: یا زهرا! میگفت: یا علی! میگفت: یا حسن و یا حسین! و این رَهنمود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. الآن هم به همین صورت است. هرجایی رَزمندگان ما کم میآوردند، گوشهی چادر حضرت زهرا (سلام الله علیها) را میگرفتند. امروز هم رَزمندگان اقتصادی ما، رَزمندگان سیاسی ما، رَزمندگان اخلاقی و فرهنگی ما جُز ارتباط با کشتی نجات اهلبیت (سلام الله علیهم اجمعین) که از همه مهربانتر مادر است، حضرت زهرا (سلام الله علیها) زود پاسخ میدهد. عاطفهی حضرت زهرا (سلام الله علیها) عاطفهی خاصّ است. او اُمّابیها است، او اُمّالکتاب است، او اُمّالامامه است، او اُمّالشهاده است، او اُمّالبِرّ است و اُمّ همهی خوبیها حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) است. لذا گفتهاند ایشان لیلهالقَدر است. اگر شما در طول سال در فُرصتهای طلایی دَرب خانهی خداوند متعال را زدید، ولی بنظرتان رسید که به جایی نرسیدید، میگویید که شبقَدر در پیش است. شبقَدر شب آخرین فُرصتی است که باید استفاده کرد. اگر کسی شبقَدر مَحروم بشود، دیگر برای همیشه مَحروم است. لذا اگر انسان این مَجاری نور الهی را صدا زد، اَسماء حُسنای خدا را صدا زد که فرمودهاند: «نَحْنُ وَ اَللَّهِ اَلْأَسْمَاءُ اَلْحُسْنَى[۱۵]»، ولی حاجترَوا نشد، اگر از همهجا دَرماندید، بگویید: «یَا فاطِمَهُ الزَّهرا (سَلامُ اللهِ عَلَیهَا)! أنّا بِکِ نَشکُوُا». هیچ مادری فرزندش را نااُمید نمیکند؛ هیچ مادری نمیتواند تماشا کند و ببیند فرزندش اُفتاده است و کسی نیست او را بلند کند و او هم تماشاگر باشد. حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) حاضر نمیشود که شما رَزمندگان، شما سنگرنشینان و شما کَمر به خدمت بستگان زمین بخورید. اینکه از مُقتدای ما، اُلگوی اخلاقی و مَعنوی ما، رهبر بزرگوار نَقل شده است که توشهی سال را از این ایّام فاطمیّه برمیگیرند، این حرف گَزاف نیست و حقیقت است. «إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ[۱۶]»؛ همهی خیر در فاطمه (سلام الله علیها) است، همهی فضیلتها در فاطمهی طاهره (سلام الله علیها) است. لذا در مسألهی گِرهگُشایی، در مسألهی دلسوزی به گرفتاران، در مسألهی آموزش دادن به افرادی که بَلد نیستند، در مسألهی جهادِ علمی حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) در هر عرصهای از این عرصهها پَرچمدارِ بیبَدیل است که فُرصتی نیست تا نمونههای آن گفته شود.
دفاع از ولایتفقیه لبیک گفتن به قیام لله حضرت زهرا (سلام الله علیها) است
اما حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) صاحب مُحصف است، صاحب سورهی مبارکهی «هَلأتی» است که مهمترین پیام «یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا» این نکته است: «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَهٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ»؛ در اینجا نه حضرت زهرا (سلام الله علیها) بر زبان آورده است، نه حضرت علی مرتضی (علیه السلام) فرموده است، نه امام حسن مجتبی (علیه السلام) بیان کرده است، نه امام حسین (علیه السلام) میفرماید، نه یک رسانهای بوده است، نه یک خبرنگاری وجود داشته است؛ اینها که نگفتند: «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَ لَا شُکُورًا[۱۷]»؛ ولی مُعاملهی با خداوند اینگونه است. این جانش و سُویدای قلبش خدمت بیمنّت بود. نه خدمت بیمنّت بود، بلکه اصلاً خدمت خودشان را نمیدیدند. این را احسان خدا میدید، این را لُطف خدا میدید، این را عنایت و هدایت الهی میدید. خودش را صاحب چیزی نمیدید. میگفت: من عَمَهالله هستم و هرچه دارم برای خداست. لذا به ذهن ایشان نمیآمد تا بگوید که من اِطعام میکنم. ولی خداوند متعال «یَا مَنْ أَظْهَرَ اَلْجَمِیلَ وَ سَتَرَ اَلْقَبِیحَ[۱۸]»؛ چه کسی برای خداوند متعال کاری کرده است و خداوند متعال او را بزرگ نکرده است؟! «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ[۱۹]»؛ حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) در دفاع از اسلام ناب یعنی حکومت آسمانی، حکومت دینی، حکومت وِلایی، ضدّ سکولار که حاکم خودش را مُکلّف به اجرای قوانین خدا میداند و خودش در اجرای قانون در کنار رَعیّتش است، امتیاز مادّی ندارد، این حکومت که میفرماید: «إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا[۲۰]»؛ بدانید آرای مردم و جُمهوریّت بستری است حَکیمانه و حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) به حقّ مُلهم بودند، مُویّد بود که این جُمهوریّت را در کنار اسلامیّت بگذارد. هم پَرچمدار الهی و نایب امام زمان (ارواحنا فداه) مِحور باشد و هم خودِ مردم در تأسیس حکومت، در تشکیل حکومت، در تأکید ولایت و در حمایت از ولایت خودشان صاحبخانه هستند، خودشان نَقشآفرین هستند، خودشان جبههها را اداره میکنند، خودشان میآیند و مشکلات کشور را حل میکنند. اینکه دولت تنها بماند، این ولایت ساری در مردم نخواهد بود. مردم وِلایی پَر و بال ولایت هستند. لذا وجود مُقدّس حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در «خُطبهی شِقشِقیه» فرمودند: «وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِی بَیْنَ أَنْ أَصُولَ بِیَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْیَهٍ عَمْیَاءَ[۲۱]»؛ من فکر نشستم و فکر کردم که با دست بُریده دست به شمشیر ببَرم. یکی از مُعجزات حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) این است که با وجود اینکه در تمام میدانهای جهاد خطشکن بودند، ولی مَعلول جنگی نبود. دست حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) بُریده نبود. چرا میگویند: من فکر کردم که با دست بُریده دست به قَبضهی شمشیر ببَرم؟ مردم قَدر خودتان را بدانید. جوانهای جهادگر! بانوان فاطمیسیرت! شهید دادهها! خانوادههای شهدا! شما دست و بازوی خدا هستید، دست و بازوی امام زمان (ارواحنا فداه) هستید. شما پَر و بال ولایتفقیه هستید. لذا حضرت علی (علیه السلام) شما را نداشت که خانهی ایشان را به آتش کشیدند. حضرت علی (علیه السلام) شما را نداشت که دختر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را در جلوی چشم او کُشتند و حضرت محسن (علیه السلام) او را کُشتند. این قیام فاطمه (سلام الله علیها) رهبری آموزش جُمهوریّت است که اگر جُمهوریّت نباشد، مَهبط وَحی مورد هُجوم قرار میگیرد و این منبع جوشان چشمهی زُلالی که مردم باید از عدالت و مَعنویّت سیراب بشوند، این عَطش را به سَرابها وصل میکنند و با عَطش و حَسرت از دنیا میروند. این بود که حضرت زهرا (سلام الله علیها) از ابتدای زندگیشان مُدافع نبیّ مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند که داستانهایی دارد و بعد هم مُدافع حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) بودند. گاهی در جبهه حضور پیدا میکردند و زخمهای جسم شریف حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را میدیدند و گریه میکردند و میگفتند: میترسم که شُجاعت اباالحسن حسن و حسین (علیهما السلام) را یتیم بگذارد. حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) در جبهه حضور داشت. حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) در جبههی جنگ نَرم نه تنها حضور داشت، بلکه فرمانده بود، پَرچمدار بود، ولی در آن روز قُشون نداشت. در آن روز فریاد زد و امروز شما در این حسینیه آمدهاید و به حضرت زهرا (سلام الله علیها) لبیک میگویید و با همهی وجودتان از پسر فاطمه (سلام الله علیها) حفاظت میکنید، دفاع میکنید، دعا میکنید و در هر جریان سختی شما میآیید و گِره را باز میکنید و این لبیک گفتن به قیام لله حضرت زهرا (سلام الله علیها) است و نتیجه هم میدهد. «ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّهٍ»؛ آن روزی که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تنها بود، میگفت که من دارم قَصرهای شامات را میبینم که به تَسخیر ما درآمد، در آن روز میگفتند این حرفها چه چیزی است؟ جُنونآمیز است. ولی قیام لله مُعجزه میکند. ایران یک نمونهی صادقی است که ما امروز از هیچچیز صاحب قدرت منطقهای هستیم، یکی از قدرتهای بازدارندهی جهانی هستیم. امروز ما صولت داریم، ما هیبت داریم، ما نُفوذ داریم.
روضه و توسّل به حضرت صدیقهی کُبری (سلام الله علیها)
اما بمیرم که این مُدافع تنها یک نفر بود. این همه بسیجی و این همه فرهیختگان نیامدند تا از ولایت حضرت علی (علیه السلام) دفاع کنند. لذا حضرت زهرا (سلام الله علیها) تا توانست از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم با «خُطبهی فَدکیه» و هم با خُطبهی در جمع بانوان مدینهشان و هم با آمدنشان پُشت دَرب که دَرب را آتش زدند، ولی دَرب نبود و خاکریز ولایت بود. آتش پُرحجم در آنجا کار را سخت کرده بود. اما حضرت زهرا (سلام الله علیها) عَقبنشینی نکرد و پُشت دَرب مقابل آتش استقامت کرد. مرحوم «علّامه امینی» (رضوان الله تعالی علیه) میگویند که در خانوادههای مذهبی رسم است که وقتی دَرب منزل به صدا درمیآید، اگر بانویی پُشت دَرب برود میپُرسد که چه کسی است؟ اگر ببیند که نامَحرم است، میگوید: اجازه بدهید تا بروم چادر سر کنم. بیبی پُشت دَرب بود. پُشت دَرب آمدند، ولی مَجال ندادند که برود و چادر سرش کند. این بود که خودشان را پُشت دَرب کشیدند تا حجابشان باشد. این مقاومت و قیام لله پُر هزینه بود. با این آسیبها از پای ننشست. روزهای شنبه به کنار قبر حضرت حمزه سیدالشهدا (علیه السلام) میآمد و در آنجا ناله میکرد. به قَبرستان بَقیع میآمد و ناله میکرد. جریان تبلیغات بود، اِفشا علیه نِفاق بود، بانوان را جمع کرده بود؛ ولی این روزها دیگر از پای اُفتاد، از نَفَس اُفتاد. کار به جایی رسید که وقتی آنها برای عیادت سیاسی آمدند و حضرت زهرا (سلام الله علیها) با آنها حرف نزد، خواست تا سرش را برگرداند، اما توان برگرداندن سرشان را نداشتند. «فضّه» به ایشان کمک کرد که سر را برگرداندند. این روزها خیلی حال ایشان وَخیم بود، خاندان نبوّت همه عزا گرفته بودند. زنهایی که برای عیادت آمده بودند همگی به یکدیگر نگاه میکردند و چه بَسا گریه میکردند و میگفتند: کار فاطمه (سلام الله علیها) تمام است و دیگر خوب نمیشود. اما این روزها آب خواست. «سَلمی» یا «أسماء» یا فضّه برای ایشان آب آورد. خیلی برایشان روزنهی اُمید بود که لابُد حال بیبی خوب شده است و خودش میخواهد کار خودش را انجام بدهد. «فَغَسَلَت أحسَنَ غَسلِها»؛ نه، وصیّت حضرت زهرا (سلام الله علیها) قیام لله بود؛ گفت: علی جان! من را شب غُسل بده، شب کَفنم کن، شبانه من را به خاک بسپار؛ «وَ لا تُعْلِمْ اَحَداً[۲۲]»؛ اما این کار که فرمودند آب بیاور و «فَغَسَلَت أحسَنَ غَسلِها»، این بخاطر مسائل سیاسی نبود و به فکر علی (علیه السلام) بود. میدانست که اگر دست علی (علیه السلام) به زخمهای بدن فاطمه (سلام الله علیها) برسد، علی (علیه السلام) هم کنار بدن حَبیبهاش جان میدهد. این بود که جراحتهای سینه را خودشان شُستند، بدنشان را تمیز کردند، لباسشان را عوض کردند، جای بسترشان را هم رو به قبله قرار دادند. فرمودند: فضّه! من میخوابم، یک قَطیفه بر روی من بکِش. برو بیرون و بعد بیا صدایم بزن. اگر دیدی جواب نمیدهم، بدان که دیگر فاطمه نداری. فضّه دلش شور میزد و خیلی زود برگشت. قَطیفه را از روی بیبی کنار زد. دید که دست راستش را بر روی صورتش گذاشته است. گویا کَبودی صورت را با دستش پوشانده است. یکمرتبه دید که حَسَنین (علیهما السلام) دَواندَوان و نالان در حال آمدن هستند. امام حسین (علیه السلام) به امام حسن مجتبی (علیه السلام) تسلیت میگفت. میفرمود: «یَا أَخَاهْ آجَرَکَ اللَّهُ فِی الْوَالِدَهِ[۲۳]»؛ آمدند و امام حسن مجتبی (علیه السلام) بالای سر مادر نشست. این قَطیفه را کنار زد و مُدام صدا میزد: مادر! مادر! میدید که پاسخی نمیدهد. گویا به امام حسین (علیه السلام) متوسّل شد. حسین جان! مادرم با تو به گونهی دیگری بود، تو مادر را صدا بزن. امام حسین (علیه السلام) پایین پای مادر آمد. قَطیفه را از پا کنار زدند، صورت کوچکشان را زیر پای مادر گذاشتند. صدا میزد: «یَا أُمَّاهْ! أَنَا ابْنُکِ الْحُسَیْنُ[۲۴]»؛ مادر! من حسین تو هستم. «کَلِّمِینِی[۲۵]»؛ با من حرف بزن، بند دلم پاره میشود. اما علی (علیه السلام) رسید، عَمامه را کنار گذاشت. گویا حضرت زهرا (سلام الله علیها) که از عالَم برزخ ناظر بودند، دیدند که وضع علی (علیه السلام) بدتر از حَسَنین (علیهما السلام) است. لذا حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) صدا زدند: فاطمه جان! اما دیدند پاسخ نمیدهد؛ ای دختر پیامبر! دیدند پاسخ نمیدهد؛ گویا سر بیبی را به زانو گرفت و اَشکهای ایشان بر روی صورت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) ریخت. صدا زد: یا فاطمه! من علیام، من پسر عمویت هستم. «لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِاللهِ[۲۶]»؛ دَم دروازهی کوفه، امان از دل زینب! با سر بُریده حرف زد. اما یکمرتبه دید که فاطمهی کوچک خیره شده است و به سر پدرش نگاه میکند. عرضه داشت: حسین جان! با فاطمهات حرف بزن، بند دلش پاره میشود…
لا حول و لا قوّه الّا بالله العلیّ العظیم
اَلا لَعنَتُ الله عَلی القُومِ الظّالِمین
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸.
[۲] سوره مبارکه سبأ، آیه ۴۶٫
«قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَهٍ ۖ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَ فُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا ۚ مَا بِصَاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّهٍ ۚ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ».
[۳] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، (بیروت، داراحیاء التراث العربی)، ج ۴۳، ص ۱۰۵٫
[۴] مفاتیح الجنان، فرازی از دعای شریف ابوحمزه ثمالی.
«إِلٰهِى لَاتُؤَدِّبْنِى بِعُقُوبَتِکَ، وَ لَا تَمْکُرْ بِى فِى حِیلَتِکَ، مِنْ أَیْنَ لِىَ الْخَیْرُ یَا رَبِّ وَ لَا یُوجَدُ إِلّا مِنْ عِنْدِکَ ؟ وَ مِنْ أَیْنَ لِىَ النَّجاهُ وَ لا تُسْتَطاعُ إِلّا بِکَ ؟ لَا الَّذِى أَحْسَنَ اسْتَغْنىٰ عَنْ عَوْنِکَ وَ رَحْمَتِکَ، وَ لَا الَّذِى أَساءَ وَ اجْتَرَأَ عَلَیْکَ وَ لَمْ یُرْضِکَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِکَ، یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ بِکَ عَرَفْتُکَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِى عَلَیْکَ وَ دَعَوْتَنِى إِلَیْکَ، وَ لَوْلا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ . الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى أَدْعُوهُ فَیُجِیبُنِى وَ إِنْ کُنْتُ بَطِیئاً حِینَ یَدْعُونِى، وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى أَسْأَلُهُ فَیُعْطِینِى وَ إِنْ کُنْتُ بَخِیلاً حِینَ یَسْتَقْرِضُنِى، وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى أُنادِیهِ کُلَّما شِئْتُ لِحاجَتِى وَ أَخْلُو بِهِ حَیْثُ شِئْتُ لِسِرِّى بِغَیْرِ شَفِیعٍ فَیَقْضِى لِى حاجَتِى…».
[۵] نهج البلاغه، نامه ۳۱، نامه امام علی علیه السلام به امام حسن علیه السلام، بخش دوّم، پندهای کوتاه.
«فَإِنِّی أُوصِیکَ بِتَقْوَى اللَّهِ أَیْ بُنَیَّ وَ لُزُومِ أَمْرِهِ وَ عِمَارَهِ قَلْبِکَ بِذِکْرِهِ وَ الِاعْتِصَامِ بِحَبْلِهِ، وَ أَیُّ سَبَبٍ أَوْثَقُ مِنْ سَبَبٍ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللَّهِ إِنْ أَنْتَ أَخَذْتَ بِهِ. أَحْیِ قَلْبَکَ بِالْمَوْعِظَهِ وَ أَمِتْهُ بِالزَّهَادَهِ وَ قَوِّهِ بِالْیَقِینِ وَ نَوِّرْهُ بِالْحِکْمَهِ وَ ذَلِّلْهُ بِذِکْرِ الْمَوْتِ وَ قَرِّرْهُ بِالْفَنَاءِ وَ بَصِّرْهُ فَجَائِعَ الدُّنْیَا وَ حَذِّرْهُ صَوْلَهَ الدَّهْرِ وَ فُحْشَ تَقَلُّبِ اللَّیَالِی وَ الْأَیَّامِ وَ اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِینَ وَ ذَکِّرْهُ بِمَا أَصَابَ مَنْ کَانَ قَبْلَکَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ سِرْ فِی دِیَارِهِمْ وَ آثَارِهِمْ، فَانْظُرْ فِیمَا فَعَلُوا وَ عَمَّا انْتَقَلُوا وَ أَیْنَ حَلُّوا وَ نَزَلُوا، فَإِنَّکَ تَجِدُهُمْ قَدِ انْتَقَلُوا عَنِ الْأَحِبَّهِ وَ حَلُّوا دیارَ الْغُرْبَهِ وَ کَأَنَّکَ عَنْ قَلِیلٍ قَدْ صِرْتَ کَأَحَدِهِمْ، فَأَصْلِحْ مَثْوَاکَ وَ لَا تَبِعْ آخِرَتَکَ بِدُنْیَاکَ».
[۶] سوره مبارکه انعام، آیه ۹۱٫
«وَ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَىٰ بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ ۗ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتَابَ الَّذِی جَاءَ بِهِ مُوسَىٰ نُورًا وَ هُدًى لِلنَّاسِ ۖ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِیسَ تُبْدُونَهَا وَ تُخْفُونَ کَثِیرًا ۖ وَ عُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لَا آبَاؤُکُمْ ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ».
[۷] سوره مبارکه مزمل، آیات ۲ و ۳٫
[۸] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۳۸٫
«حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَ الصَّلَاهِ الْوُسْطَىٰ وَ قُومُوا لِلَّهِ قَانِتِینَ».
[۹] سوره مبارکه مزمل، آیات ۶ و ۷٫
[۱۰] المناقب لابن شهرآشوب : ۳ / ۳۴۱ ، ربیع الأبرار : ۲ / ۱۰۴٫
«الحَسَنُ البَصرِیُّ: ما کانَ فی هذِهِ الاُمَّهِ أعبَدُ مِن فاطِمَهَ ، کانَت تَقومُ حَتّى تَوَرَّمَت قَدَماها».
[۱۱] کنز العمّال : ۴۳۵۴۲٫
«رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : العَدلُ حَسَنٌ و لکنْ فی الاُمَراءِ أحسَنُ ، السَّخاءُ حَسَنٌ و لکنْ فی الأغْنِیاءِ أحسَنُ ، الوَرَعُ حَسنٌ و لکنْ فی العُلَماءِ أحسَنُ ، الصَّبرُ حَسنٌ و لکنْ فی الفُقَراءِ أحسَنُ ، التَّوبَهُ حَسنٌ و لکنْ فی الشَّبابِ أحسَنُ ، الحَیاءُ حَسنٌ و لکنْ فی النِّساءِ أحسَنُ».
[۱۲] از اشعار فرزدق از ادبیات انقلاب در شیعه.
«هَذا الّذی تَعرِفُ البَطْحاءُ وَ طْأتَهُ *** وَ البَیْتُ یعْرِفُهُ وَ الحِلُّ وَ الحَرَمُ
هذا ابنُ خَیرِ عِبادِ الله کُلّهِمُ *** هذا التّقیّ النّقیّ الطّاهِرُ العَلَمُ
هذا ابنُ فاطمَهٍ، إنْ کُنْتَ جاهِلَهُ *** بِجَدّهِ أنْبِیَاءُ الله قَدْ خُتِمُوا
وَ لَیْسَ قَوْلُکَ: مَن هذا؟ بضَائرِه *** العُرْبُ تَعرِفُ من أنکَرْتَ وَ العَجمُ
کِلْتا یَدَیْهِ غِیَاثٌ عَمَّ نَفعُهُمَا *** یُسْتَوْکَفانِ، وَ لا یَعرُوهُما عَدَمُ
سَهْلُ الخَلِیقَهِ، لا تُخشى بَوَادِرُهُ *** یَزِینُهُ اثنانِ: حُسنُ الخَلقِ وَ الشّیمُ
حَمّالُ أثقالِ أقوَامٍ، إذا افتُدِحُوا *** حُلوُ الشّمائلِ، تَحلُو عندَهُ نَعَمُ
ما قال: لا قطُّ، إلاّ فی تَشَهُّدِهِ *** لَوْلا التّشَهّدُ کانَتْ لاءَهُ نَعَمُ
عَمَّ البَرِیّهَ بالإحسانِ، فانْقَشَعَتْ *** عَنْها الغَیاهِبُ و الإمْلاقُ و العَدَمُ
إذ رَأتْهُ قُرَیْشٌ قال قائِلُها *** إلى مَکَارِمِ هذا یَنْتَهِی الکَرَمُ
یُغْضِی حَیاءً، وَ یُغضَى من مَهابَتِه *** فَمَا یُکَلَّمُ إلاّ حِینَ یَبْتَسِمُ
بِکَفّهِ خَیْزُرَانٌ رِیحُهُ عَبِقٌ *** من کَفّ أرْوَعَ، فی عِرْنِینِهِ شمَمُ
یَکادُ یُمْسِکُهُ عِرْفانَ رَاحَتِهِ *** رُکْنُ الحَطِیمِ إذا ما جَاءَ یَستَلِمُ
الله شَرّفَهُ قِدْماً، وَ عَظّمَهُ *** جَرَى بِذاکَ لَهُ فی لَوْحِهِ القَلَمُ
أیُّ الخَلائِقِ لَیْسَتْ فی رِقَابِهِمُ *** لأوّلِیّهِ هَذا، أوْ لَهُ نِعمُ
مَن یَشکُرِ الله یَشکُرْ أوّلِیّهَ ذا *** فالدِّینُ مِن بَیتِ هذا نَالَهُ الأُمَمُ
یُنمى إلى ذُرْوَهِ الدّینِ التی قَصُرَتْ *** عَنها الأکفُّ، و عن إدراکِها القَدَمُ
مَنْ جَدُّهُ دان فَضْلُ الأنْبِیاءِ لَهُ *** وَ فَضْلُ أُمّتِهِ دانَتْ لَهُ الأُمَمُ
مُشْتَقّهٌ مِنْ رَسُولِ الله نَبْعَتُهُ *** طَابَتْ مَغارِسُهُ و الخِیمُ وَ الشّیَمُ
یَنْشَقّ ثَوْبُ الدّجَى عن نورِ غرّتِهِ *** کالشمس تَنجابُ عن إشرَاقِها الظُّلَمُ
من مَعشَرٍ حُبُّهُمْ دِینٌ، وَ بُغْضُهُمُ *** کُفْرٌ، وَ قُرْبُهُمُ مَنجىً وَ مُعتَصَمُ
مُقَدَّمٌ بعد ذِکْرِ الله ذِکْرُهُمُ *** فی کلّ بَدْءٍ، وَ مَختومٌ به الکَلِمُ
إنْ عُدّ أهْلُ التّقَى کانوا أئِمّتَهمْ *** أوْ قیل: «من خیرُ أهل الأرْض؟» قیل: هم
لا یَستَطیعُ جَوَادٌ بَعدَ جُودِهِمُ *** وَ لا یُدانِیهِمُ قَوْمٌ، وَ إنْ کَرُمُوا
هُمُ الغُیُوثُ، إذا ما أزْمَهٌ أزَمَتْ *** وَ الأُسدُ أُسدُ الشّرَى، وَ البأسُ محتدمُ
لا یُنقِصُ العُسرُ بَسطاً من أکُفّهِمُ *** سِیّانِ ذلک: إن أثَرَوْا وَ إنْ عَدِمُوا
یُستدْفَعُ الشرُّ وَ البَلْوَى بحُبّهِمُ *** وَ یُسْتَرَبّ بِهِ الإحْسَانُ وَ النِّعَمُ».
[۱۳] کنز العمّال : ۴۳۵۴۲٫
[۱۴] سوره مبارکه انسان، آیه ۸٫
[۱۵] الکافی، جلد ۱، صفحه ۱۴۳.
«اَلْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْأَشْعَرِیُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى جَمِیعاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ : «وَ لِلّٰهِ اَلْأَسْمٰاءُ اَلْحُسْنىٰ فَادْعُوهُ بِهٰا» قَالَ نَحْنُ وَ اَللَّهِ اَلْأَسْمَاءُ اَلْحُسْنَى اَلَّتِی لاَ یَقْبَلُ اَللَّهُ مِنَ اَلْعِبَادِ عَمَلاً إِلاَّ بِمَعْرِفَتِنَا».
[۱۶] سوره مبارکه کوثر، آیه ۱٫
[۱۷] سوره مبارکه انسان، آیه ۹٫
[۱۸] جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، جلد ۱، صفحه ۲۷۵.
«یَا مَنْ أَظْهَرَ اَلْجَمِیلَ وَ سَتَرَ اَلْقَبِیحَ یَا مَنْ لَمْ یُؤَاخِذْ بِالْجَرِیرَهِ وَ لَمْ یَهْتِکِ اَلسِّتْرَ یَا عَظِیمَ اَلْعَفْوِ یَا حَسَنَ اَلتَّجَاوُزِ یَا وَاسِعَ اَلْمَغْفِرَهِ یَا بَاسِطَ اَلْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَهِ یَا صَاحِبَ کُلِّ نَجْوَى یَا مُنْتَهَى کُلِّ شَکْوَى یَا کَرِیمَ اَلصَّفْحِ یَا عَظِیمَ اَلرَّجَاءِ یَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اِسْتِحْقَاقِهَا یَا رَبَّنَا وَ سَیِّدَنَا وَ مَوْلاَنَا یَا غَایَهَ رَغْبَتِنَا أَسْأَلُکَ اَللَّهُمَّ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ».
[۱۹] سوره مبارکه انعام، آیه ۱۲۴٫
«وَ إِذَا جَاءَتْهُمْ آیَهٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّىٰ نُؤْتَىٰ مِثْلَ مَا أُوتِیَ رُسُلُ اللَّهِ ۘ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ ۗ سَیُصِیبُ الَّذِینَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا کَانُوا یَمْکُرُونَ».
[۲۰] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۲۴٫
«وَ إِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی ۖ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ».
[۲۱] نهج البلاغه، بخشی از خطبه ۳ (خطبه شقشقیه).
«اَما وَاللهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا ابْنُ اَبی قُحافَهَ (فی بعضُ النّسخ: فُلانٌ) وَ اِنَّهُ لَیعْلَمُ اَنَّ مَحَلّی مِنْها مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحی، ینْحَدِرُ عَنِّی السَّیلُ، وَ لایرْقی اِلَی الطَّیرُ. فَسَدَلْتُ دُونَها ثَوْباً، وَطَوَیتُ عَنْها کَشْحاً، وَ طَفِقْتُ اَرْتَأی بَینَ اَنْ اَصُولَ بِید جَذّاءَ، اَوْ اَصْبِرَ عَلی طِخْیه عَمْیاءَ، یهْرَمُ فیهَا الْکَبیرُ، وَ یشیبُ فیهَا الصَّغیرُ، وَ یکْدَحُ فیها مُؤْمِنٌ حَتّی یلْقی رَبَّهُ! فَرَاَیتُ اَنَّ الصَّبْرَ عَلی هاتا اَحْجی، فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَینِ قَذًی، وَ فِی الْحَلْقِ شَجاً! اَری تُراثی نَهْباً. حَتّی مَضَی الاَوَّلُ لِسَبیلِهِ، فَاَدْلی بِها اِلَی ابْنِ الْخَطّابِ بَعْدَهُ. [ثُمِّ تَمَثَّلَ بِقَوْلِ الاَعْشی:] شَتّانَ ما یوْمی عَلی کُورِها *** وَ یوْمُ حَیانَ اَخی جابِرِ. فَیا عَجَباً بَینا هُوَ یسْتَقیلُها فی حَیاتِهِ، اِذْ عَقَدَها لاِخَرَ بَعْدَ وَفاتِهِ. لَشَدَّ ما تَشَطَّرا ضَرْعَیها! فَصَیرَها فی حَوْزَه خَشْناءَ، یغْلُظُ کَلْمُها، وَ یخْشُنُ مَسُّها، وَ یکْثُرُ الْعِثارُ فیها، وَ الْاِعْتِذارُ مِنْها. فَصاحِبُها کَراکِبِ الصَّعْبَهِ، اِنْ اَشْنَقَ لَها خَرَمَ، وَ اِنْ اَسْلَسَ لَها تَقَحَّمَ! فَمُنِی النَّاسُ لَعَمْرُ اللهِ بِخَبْطٍ وَ شِماس، وَ تَلَوُّنٍ وَ اعْتِراض. فَصَبَرْتُ عَلی طُولِ الْمُدَّهِ، وَ شِدَّهِ الْمِحْنَهِ. حَتّی اِذا مَضی لِسَبیلِهِ، جَعَلَها فی جَماعَه زَعَمَ اَنِّی اَحَدُهُمْ. فَیالَلّهِ وَ لِلشُّوری! مَتَی اعْتَرَضَ الرَّیبُ فِی مَعَ الْاَوَّلِ مِنْهُمْ حَتّی صِرْتُ اُقْرَنُ اِلی هذِهِ النَّظائِرِ؟! لکِنّی اَسْفَفْتُ اِذْ اَسَفُّوا، وَ طِرْتُ اِذْ طارُوا. فَصَغی رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ، وَ مالَ الاْخَرُ لِصِهْرِهِ، مَعَ هَن وَ هَن. اِلی اَنْ قامَ ثالِثُ الْقَوْمِ نافِجاً حِضْنَیهِ بَینَ نَثیلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ، وَ قامَ مَعَهُ بَنُو اَبیهِ یخْضِمُونَ مالَ اللهِ خِضْمَ الاِبِلِ نِبْتَهَ الرَّبیعِ، اِلی اَنِ انْتَکَثَ فَتْلُهُ، وَ اَجْهَزَ عَلَیهِ عَمَلُهُ، وَ کَبَتْ بِهِ بِطْنَتُهُ. فَما راعَنی اِلاّ وَالنَّاسُ کَعُرْفِ الضَّبُعِ اِلَی، ینْثالُونَ عَلَی مِنْ کُلِّ جانِب، حَتّی لَقَدْ وُطِئَ الْحَسَنانِ، وَ شُقَّ عِطْفای، مُجْتَمِعینَ حَوْلی کَرَبیضَهِ الْغَنَمِ. فَلَمّا نَهَضْتُ بِالْاَمْرِنَکَثَتْ طائِفَهٌ، وَ مَرَقَتْ اُخْری، وَ قَسَطَ آخَرُونَ، کَاَنَّهُمْ لَمْ یسْمَعُوا کَلامَ اللهِ حَیثُ یقُولُ: «تِلْکَ الدّارُ الاْخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لایریدُونَ عُلُوًّا فِی الْاَرْضِ وَ لافَساداً وَالْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقینَ. بَلی وَ اللهِ لَقَدْ سَمِعُوها وَ وَعَوْها، وَلکِنَّهُمْ حَلِیتِ الدُّنْیا فی اَعْینِهِمْ، وَ راقَهُمْ زِبْرِجُها…».
[۲۲] بحار الانوار، ج ۷۸، ص۳۱۰؛ دلائل الامامه، ص۴۴؛ صحیح بخاری، ج ۵، ص ۱۳۹٫
«بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. هذا ما اَوْصَتْ بِهِ فاطِمَهُ بِنْتُ رَسولِ اللهِ، اَوْصَتْ وَ هِی تَشْهَدُ اَنْ لا الهَ اِلاّ اللهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسولُهُ وَ اَنَّ الْجَنَّهَ حَقُّ وَ النّارَ حَقُّ وَ اَنَّ السّاعَهَ آتِیهٌ لارَیبَ فیها وَ اَنَّ اللهَ یبْعَثُ مَنْ فُی الْقبورِ، یا عَلِی اَنَا فاطِمَهُ بَنتُ مُحَمَّدٍ (صَلَّی الله عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) زَوَّجْنَی اللهُ مَنْکَ لأکونَ لَکَ فِی الدُّنیا وَ الاخِرهِ، اَنْتَ اَوْلی بِی مِنْ غَیرِی، حَنِّطْنی و غَسِّلْنِی و کَفِّنِّی بِاللَّیلِ وَ صَلِّ عَلَی وَ ادْفِنِّی بِاللَّیلِ وَ لا تُعْلِمْ اَحَداً وَ اَسْتَوْدِعُکَ اللهَ و اقْرَءُ عَلی وُلْدِی السَّلامَ اِلی یومِ الْقِیامَهِ».
[۲۳] منتخب، طریحی، ص ۱۱۴؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۲۱۴؛ / منبع اهل تسنن: مقتل الحسین، خوارزمی، ج ۱، ص ۱۳۱.
«عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّهَا بَقِیَتْ أَرْبَعِینَ یَوْماً بَعْدَهُ وَ فِی رِوَایَهٍ سِتَّهَ أَشْهُرٍ وَ سَاقَ ابْنُ عَبَّاسٍ الْحَدِیثَ إِلَى أَنْ قَالَ: لَمَّا تُوُفِّیَتْ شَقَّتْ أَسْمَاءُ جَیْبَهَا وَ خَرَجَتْ فَتَلَقَّاهَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ فَقَالا: أَیْنَ أُمُّنَا؟ فَسَکَتَتْ فَدَخَلَا الْبَیْتَ فَإِذَا هِیَ مُمْتَدَّهٌ فَحَرَّکَهَا الْحُسَیْنُ فَإِذَا هِیَ مَیِّتَهٌ فَقَالَ: یَا أَخَاهْ آجَرَکَ اللَّهُ فِی الْوَالِدَهِ وَ خَرَجَا یُنَادِیَانِ: یَا مُحَمَّدَاهْ یَا أَحْمَدَاهْ الْیَوْمَ جُدِّدَ لَنَا مَوْتُکَ إِذْ مَاتَتْ أُمُّنَا ثُمَّ أَخْبَرَا عَلِیّاً وَ هُوَ فِی الْمَسْجِدِ فَغُشِیَ عَلَیْهِ حَتَّى رُشَّ عَلَیْهِ الْمَاءُ ثُمَّ أَفَاقَ فَحَمَلَهُمَا حَتَّى أَدْخَلَهُمَا بَیْتَ فَاطِمَهَ وَ عِنْدَ رَأْسِهَا أَسْمَاءُ تَبْکِی وَ تَقُولُ: وَا یَتَامَى مُحَمَّدٍ کُنَّا نَتَعَزَّى بِفَاطِمَهَ بَعْدَ مَوْتِ جَدِّکُمَا فَبِمَنْ نَتَعَزَّى بَعْدَهَا؟ فَکَشَفَ عَلِیٌّ عَنْ وَجْهِهَا فَإِذَا بِرُقْعَهٍ عِنْدَ رَأْسِهَا فَنَظَرَ فِیهَا فَإِذَا فِیهَا: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ هَذَا مَا أَوْصَتْ بِهِ فَاطِمَهُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ أَوْصَتْ وَ هِیَ تَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّ الْجَنَّهَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَقٌ وَ أَنَّ السَّاعَهَ آتِیَهٌ لا رَیْبَ فِیها وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ یَا عَلِیُّ أَنَا فَاطِمَهُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ زَوَّجَنِیَ اللَّهُ مِنْکَ لِأَکُونَ لَکَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ أَنْتَ أَوْلَى بِی مِنْ غَیْرِی حَنِّطْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ کَفِّنِّی بِاللَّیْلِ وَ صَلِّ عَلَیَّ وَ ادْفِنِّی بِاللَّیْلِ وَ لَا تُعْلِمْ أَحَداً وَ أَسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَى وُلْدِیَ السَّلَامَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ. فَلَمَّا جَنَّ اللَّیْلُ غَسَّلَهَا عَلِیٌّ وَ وَضَعَهَا عَلَى السَّرِیرِ وَ قَالَ لِلْحَسَنِ: ادْعُ لِی أَبَاذَرٍّ فَدَعَاهُ فَحَمَلَاهُ إِلَى الْمُصَلَّى فَصَلَّى عَلَیْهَا ثُمَّ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ وَ رَفَعَ یَدَیْهِ إِلَى السَّمَاءِ فَنَادَى: هَذِهِ بِنْتُ نَبِیِّکَ فَاطِمَهُ أَخْرَجْتَهَا مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ فَأَضَاءَتِ الْأَرْضُ مِیلًا فِی مِیلٍ فَلَمَّا أَرَادُوا أَنْ یَدْفِنُوهَا نُودُوا مِنْ بُقْعَهٍ مِنَ الْبَقِیعِ: إِلَیَّ إِلَیَّ فَقَدْ رُفِعَ تُرْبَتُهَا مِنِّی فَنَظَرُوا فَإِذَا هِیَ بِقَبْرٍ مَحْفُورٍ فَحَمَلُوا السَّرِیرَ إِلَیْهَا فَدَفَنُوهَا فَجَلَسَ عَلِیٌّ عَلَى شَفِیرِ الْقَبْرِ فَقَالَ: یَا أَرْضُ اسْتَوْدَعْتُکِ وَدِیعَتِی هَذِهِ بِنْت رَسُولِ اللَّهِ فَنُودِیَ مِنْهَا: یَا عَلِیُّ أَنَا أَرْفَقُ بِهَا مِنْکَ فَارْجِعْ وَ لَا تَهْتَمَّ فَرَجَعَ وَ انْسَدَّ الْقَبْرُ وَ اسْتَوَى بِالْأَرْضِ فَلَمْ یُعْلَمْ أَیْنَ کَانَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ».
[۲۴] بحار الأنوار،علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۱۸۶-۱۸۷٫
«لَمَّا حَضَرَتْهَا الْوَفَاهُ قَالَتْ لِأَسْمَاءَ إِنَّ جَبْرَئِیلَ أَتَى النَّبِیَّ لَمَّا حَضَرَتْهُ الْوَفَاهُ بِکَافُورٍ مِنَ الْجَنَّهِ فَقَسَمَهُ أَثْلَاثاً ثُلُثاً لِنَفْسِهِ وَ ثُلُثاً لِعَلِیٍّ وَ ثُلُثاً لِی وَ کَانَ أَرْبَعِینَ دِرْهَماً فَقَالَتْ یَا أَسْمَاءُ ائْتِینِی بِبَقِیَّهِ حَنُوطِ وَالِدِی مِنْ مَوْضِعِ کَذَا وَ کَذَا فَضَعِیهِ عِنْدَ رَأْسِی فَوَضَعَتْهُ ثُمَّ تَسَجَّتْ بِثَوْبِهَا وَ قَالَتِ انْتَظِرِینِی هُنَیْهَهً وَ ادْعِینِی فَإِنْ أَجَبْتُکِ وَ إِلَّا فَاعْلَمِی أَنِّی قَدْ قَدِمْتُ عَلَى أَبِی فَانْتَظَرَتْهَا هُنَیْهَهً ثُمَّ نَادَتْهَا فَلَمْ تُجِبْهَا فَنَادَتْ یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى یَا بِنْتَ أَکْرَمِ مَنْ حَمَلَتْهُ النِّسَاءُ یَا بِنْتَ خَیْرِ مَنْ وَطِئَ الْحَصَا یَا بِنْتَ مَنْ کَانَ مِنْ رَبِّهِ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى قَالَ فَلَمْ تُجِبْهَا فَکَشَفَتِ الثَّوْبَ عَنْ وَجْهِهَا فَإِذَا بِهَا قَدْ فَارَقَتِ الدُّنْیَا فَوَقَعَتْ عَلَیْهَا تُقَبِّلُهَا وَ هِیَ تَقُولُ فَاطِمَهُ إِذَا قَدِمْتِ عَلَى أَبِیکِ رَسُولِ اللَّهِ فَأَقْرِئِیهِ عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَیْسٍ السَّلَامَ فَبَیْنَا هِیَ کَذَلِکَ إِذْ دَخَلَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ فَقَالا یَا أَسْمَاءُ مَا یُنِیمُ أُمَّنَا فِی هَذِهِ السَّاعَهِ قَالَتْ یَا ابْنَیْ رَسُولِ اللَّهِ لَیْسَتْ أُمُّکُمَا نَائِمَهً قَدْ فَارَقَتِ الدُّنْیَا فَوَقَعَ عَلَیْهَا الْحَسَنُ یُقَبِّلُهَا مَرَّهً وَ یَقُولُ یَا أُمَّاهْ کَلِّمِینِی قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی قَالَتْ وَ أَقْبَلَ الْحُسَیْنُ یُقَبِّلُ رِجْلَهَا وَ یَقُولُ یَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُکِ الْحُسَیْنُ کَلِّمِینِی قَبْلَ أَنْ یَتَصَدَّعَ قَلْبِی فَأَمُوتَ قَالَتْ لَهُمَا أَسْمَاءُ یَا ابْنَیْ رَسُولِ اللَّهِ انْطَلِقَا إِلَى أَبِیکُمَا عَلِیٍّ فَأَخْبِرَاهُ بِمَوْتِ أُمِّکُمَا فَخَرَجَا حَتَّى إِذَا کَانَا قُرْبَ الْمَسْجِدِ رَفَعَا أَصْوَاتَهُمَا بِالْبُکَاءِ فَابْتَدَرَهُمَا جَمِیعُ الصَّحَابَهِ فَقَالُوا مَا یُبْکِیکُمَا یَا ابْنَیْ رَسُولِ اللَّهِ لَا أَبْکَى اللَّهُ أَعْیُنَکُمَا لَعَلَّکُمَا نَظَرْتُمَا إِلَى مَوْقِفِ جَدِّکُمَا فَبَکَیْتُمَا شَوْقاً إِلَیْهِ فَقَالا لَا أَ وَ لَیْسَ قَدْ مَاتَتْ أُمُّنَا فَاطِمَهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا قَالَ فَوَقَعَ عَلِیٌّ عَلَى وَجْهِهِ یَقُولُ بِمَنِ الْعَزَاءُ یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ کُنْتُ بِکِ أَتَعَزَّى فَفِیمَ الْعَزَاءُ مِنْ بَعْدِک».
[۲۵] همان.
[۲۶] شیخ صدوق، الامالی، ۱۳۶٢ش، ص ۱۱۵.
لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِاللهِ به معنای روزی چون روز تو نیست ای اباعبدالله از سخنان امام حسن مجتبی (علیه السلام) درباره امام حسین (علیه السلام) است. این سخن، واقعه کربلا، چگونگی حادثه، شمار و وضعیت اعتقادی دشمنان اهل بیت را پیشگویی و بزرگی مصیبت و عظمت آن را بیان کرده است. راوی اصلی حدیث امام صادق (علیه السلام) است و شیخ صدوق آن را در کتاب امالی به نقل از مفضل بن عمر از وکلای امام صادق (علیه السلام)، آورده است.
متن حدیث به این صورت است: «انَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ (عَلَیهِ السَّلام) دَخَلَ یَوْماً إِلَى الْحَسَنِ (عَلَیهِ السَّلام) فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ بَکَى، فَقَالَ لَهُ مَا یُبْکِیکَ یَا أَبَاعَبْدِ اللهِ؟ قَالَ: أَبْکِی لِمَا یُصْنَعُ بِکَ. فَقَالَ لَهُ الْحَسَنُ (عَلَیهِ السَّلام): إِنَّ الَّذِی یُؤْتَى إِلَیَّ سَمٌّ یُدَسُّ إِلَیَّ فَأُقْتَلُ بِهِ وَ لَکِنْ لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللهِ یَزْدَلِفُ إِلَیْکَ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ یَدَّعُونَ أَنَّهُمْ مِنْ أُمَّهِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ (صَلَّیَ الله عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) وَ یَنْتَحِلُونَ دِینَ الْإِسْلَامِ فَیَجْتَمِعُونَ عَلَى قَتْلِکَ وَ سَفْکِ دَمِکَ وَ انْتِهَاکِ حُرْمَتِکَ وَ سَبْیِ ذَرَارِیکَ وَ نِسَائِکَ وَ انْتِهَابِ ثِقْلِکَ فَعِنْدَهَا تَحِلُّ بِبَنِی أُمَیَّهَ اللَّعْنَهُ وَ تُمْطِرُ السَّمَاءُ رَمَاداً وَ دَماً وَ یَبْکِی عَلَیْکَ کُلُّ شَیْءٍ حَتَّى الْوُحُوشِ فِی الْفَلَوَاتِ وَ الْحِیتَانِ فِی الْبِحَارِ».
پاسخ دهید