اولین شب مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام و اصحاب باوفای ایشان با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی در حسینیه امام خمینی (ره) برگزار شد. در این مراسم که جمعی از مسئولان و هزاران نفر از مردم حضور داشتند، «آیت الله صدیقی» در سخنانی با بیان اینکه مومن باید دائماً مراقبه داشته باشد، گفت: انقلابی بودن به معنای آمادگی برای فداکاری در راه دین خداست و این روحیه موجب میشود تعلقات دنیوی، تعصبات غیرالهی و وسوسههای اهل باطل نتواند مؤمنان را سست و از مسیر انقلاب جدا کند.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
«قُلْ إِن کَانَ آبَاؤُکُمْ وَأَبْنَاؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَهٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُم مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّىٰ یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ ۗ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ»[۲]
به محضر شریف امام زمانمان ارواحنا فداه، نایبِ آن بزرگوار رهبرِ عزیزمان، به شما در ماتم نشستگان و سینهسوختگان حضرت ابی عبد الله الحسین علیه السلام تسلیت عرض میکنم.
نعمتهای خدای متعال برای هدایتِ بشر
خدای متعال به بشر عنایتهایی کرده است تا شاید در صراط مستقیم به سوی کمالِ مطلق سیر و سلوک کند تا رنگِ خدا بگیرد و از همهی تعلّقاتِ اسارتبار آزاد بشود و جان بشود و به جانان برسد، خدای متعال به انسان فطرت داده است، «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا»[۳]، خدای متعال در خمیرهی انسان، در جبلّتِ بشر گرایش به خدای متعال، گرایش به پاکیها را به بدیعت نهاده است که اگر کسی سرپوشی از گناهان، رذایل و تعلّقات را روی آن تحمیل نکند این فطرت محرّک است و انسان را بسوی خدای متعال حرکت میدهد.
خدای متعال به بشر الهام میکند، «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»[۴]، بشر قدرتِ تمیز دارد تا با عادت، با انس گرفتنِ بد مسخ نشود ظلم و عدل را تشخیص میدهد، امانت و خیانت را تشخیص میدهد، راست و دروغ را تشخیص میدهد، خدای متعال به او فجورِ خود و تقوا را الهام میکند.
پروردگار متعال در کنارِ فطرت و الهام و عقل انبیاء علیهم السلام را، قافله سالارِ کاروانِ مهاجرِ الی الله قرار داده است، «وَإِنْ مِنْ أُمَّهٍ إِلَّا خَلَا فِیهَا نَذِیرٌ»[۵]، هیچ امّتی نیست، در طولِ تاریخ سابقه ندارد که خدای متعال امّتی را، مردمی را، خلقی را بدون پرچمدار، بدونِ زمامدار، بدونِ رهبر، بدونِ الگو، بدونِ معلّم، بدونِ مذکّیِ نفوس به خودشان واگذار کند.
هم پیامبران علیهم السلام را فرستاد و هم «یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ»[۶]، هر ناسی، هر تودهای از تودههای خلق در نسلهای مختلف امام دارند، «کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ»[۷]، ما یک صادقی داریم که مظهرِ صدقِ حق است، تمامِ وجودِ او آینه است، انسانی که به اندازهی سرِ سوزن اَنانیّت داشته باشد صداقتِ وجودی ندارد، همهی موجودات فقر هستند و فقر هستند، جز خدای متعال در عالَم مستقل نیست، هر کسی استقلالی در خودش ببیند، هر کسی استغنائی در خودش ببیند از خطّ صداقت خارج است.
امامانِ ما مجذوبِ حق هستند، مظهرِ حقیقتِ مطلق هستند، مجرای صفاتِ جلال و جمال هستند، غباری از اَنانیّت و استقلال در وجودِ آنها نیست، مناجاتهای جانسوزِ امیرالمؤمنین علیه السلام، این دعای کمیل، این دعای ماه شعبان، این مناجاتِ شعبانیّهی حضرت امیرالمؤمنین سلام الله علیه، این دعای عرفهی سالارِ شهیدان حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام، آنچنان جانسوز است، آنچنان شعلهور است که مشخّص است آن کسی که این جملات را بر زبان آورده است خود نبوده است، این قرآنِ صاعد است و آن کسی که قرآن را نازل کرده است از وجودِ اینها قرآنهایی را به آسمان صاعد کرده است، غنای حق را، قدرتِ حق را، علمِ حق را، کمالِ حق را، جمالِ حق را، جلالِ حق را با این قرآنِ صاعد مطرح کردند و در لابلایِ ظهورِ صفاتِ حق تعالی فقرِ خود را، فنای خود را، نیازِ محضِ وجودِ خود را نشان دادند.
اینها در همهی زمانها وجود دارند و قرآن ما را مأمور کرده است «کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ» که راهِ خودتان را پیدا کنید، با منحرفین همراه نباشید، شما یک صادقی دارید، شما یک صاحبی دارید، شما یک امامِ زمانی دارید، چرا پیدا نمیکنید تا با ایشان بروید؟ «کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ».
رهبر در زمانِ غیبت
در زمانِ غیبتِ حضرت حجّت ارواحنا فداه خودِ امام زمان ارواحنا فداه به ما حجّت معرّفی کردهاند، آقای ما فرمودهاند: «أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَهُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاهِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ»[۸]، ولی فقیهِ ما حجّتِ حجّت الله است، بودنِ با او بودنِ با امام زمان ارواحنا فداه است، بودنِ با امام زمان ارواحنا فداه بودنِ با خدای متعال است، زاویه گرفتنِ از او زاویه گرفتنِ با امام زمان ارواحنا فداه است و زاویه گرفتنِ با امام زمان ارواحنا فداه مقابلهی با محضِ حق است، شرکِ به خدای متعال است، و این تعبیراتی است که از دو لبِ مبارکِ وجود نازنین کشّافِ حقایق امام جعفر صادق علیه الصلاه و السلام بروز کرده است، «الرَّادُّ عَلَینَا کَالرَّادُّ عَلَى اللّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ الشِّرکِ بِاللَّهِ»[۹]، با وجودِ حجّتِ ظاهری که پیامبر خدا و امام علیهم السلام است، حجّتِ باطنی که عقل است، فطرت است، الهاماتِ الهی است، چرا بشر گرفتارِ ددمنشی میشود؟ چرا بشر درّندهخو میشود؟ چرا بشر گرگصفت میشود؟ چرا بشر گرفتارِ غرایزِ حیوانی میشود و از حیوان هم پستتر میشود؟ «أُولَٰئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»[۱۰].
بعضیها هم تصوّر میکنند در نظامِ جمهوریِ اسلامی چهل سال حکومتی با آرمِ اسلام، با پرچمداریِ حجّتِ حجّتِ خدا یک تحوّلی، یک انقلابی در حرکتِ عالَم ایجاد کرده است، نقطهضعفهایی در مجریانِ امر پیدا شده است که در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم هم بوده است، در زمانِ امیرالمؤمنین علیه السلام هم بوده است، در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم این خالد بن ولید بعنوانِ جمع کردنِ زکات میرود و آنجا کشتار میکند، در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام کارگزارانِ امیرالمؤمنین علیه السلام، منصوبینِ امیرالمؤمنین علیه السلام گاهی خیانتهایی کردهاند و این خون جگرهایی که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبههایِ خودشان از مسئولینِ حکومتشان ابراز فرمودهاند جانسوز است.
وضعیّت امیرالمؤمنین علیه السلام، وضعیّتِ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم همین وضعیّتی است که همهی رهبرانِ آسمانی با همهی امتیازاتی که دارند، با همهی شفّافیّتی که دارند، با همهی نورانیّتی که دارند، با همهی تأییداتِ غیبی که همراهِ آنان هست، امّا در کنارِ آنها افرادی سوء استفادهها کردهاند و مشکلاتی برای جامعه ایجاد کردهاند.
آیا انقلاب اسلامی دستاوردی داشته است؟
امروز با همهی پیشرفتهایی که برای بشریّت به برکتِ انقلاب پیش آمده است، یک تحوّل فرهنگی در عالَم پیدا شده است، مردم در تمامِ دنیا جرأت پیدا کردهاند که به حکومتهای ظالم انتقاد کنند و بر سرِ آنها فریاد بزنند، راهپیمایی کنند، پرچم بسوزانند و انواعِ نفرتها و انزجارها را به رؤسای جمهورشان، به دیکتاتورهای مملکتشان ابراز بکنند؛ قبل از انقلاب این اساس نداشت، فرهنگ نبود، جرأت نبود، نه در کشورِ ما و نه در کشورهای دیگر.
عزیزی از جانبازهای بزرگوارِ ما پیشِ ما گریه کرد و گفت: فلانی! از انقلابِ امام به ما نمونهای نشان بدهید، در کجای مملکت شما اثری از انقلاب میبینید؟ دلِ من هم شکست! ما خودمان را بدهکارِ این جانبازانِ عزیز، این خانوادههای مکرّمِ شهدا و خودِ شهدا میدانیم، که این شهدا به حق شاهد هستند، به حق حیّ هستند، به حق حاضر هستند، به حق به ما افتخار میدهند که ما به اینها متوسّل بشویم و در محضرِ اینها دامانِ اینها را بگیریم، با ابرازِ ارادتِ به شهیدانمان خودمان را به امام حسین علیه السلام نزدیک کنیم و تقرّب به خدای متعال پیدا کنیم؛ من به ایشان عَرضه داشتم: روزگاری که شما در میدانِ نبرد بودید، در آن روزگار اعتکافهایی در دانشگاهها وجود نداشت، دعای عرفههای سنگین در میانِ جوانهای شما نبود، در آن روزگار در افریقا کم پیش میآمد که پیروان اهل بیت علیهم السلام دستههایی داشته باشند و انسان هویّتِ شیعی را در آنجا ببیند اما الآن اهل بیت علیهم السلام در آنجا سنگر دارند، اهل بیت علیهم السلام الآن در آنجا قشون دارند، آیا این نیجریّه را میبینید؟ روزگاری که خودِ ما به نیجریّه رفته بودیم در شبِ شهادتِ امام صادق علیه السلام در سفارتِ ایران من عَرضه داشتم: بارالهی! پروردگارا! شاهد باشد زیرِ این آسمان در این کشور جز سفارتِ ایران یک نفر نامِ امام جعفر صادق علیه السلام را نمیبرد، ولی امروز میلیونها شیعه روز قدس به میدان میآیند و آماجِ گلولهها قرار میگیرند و سه فرزندِ این شیخِ مظلوم در یک حملهی ددمنشانهی ارتشِ آن کشور و سه فرزندِ دیگرِ ایشان در میدانِ دیگری به شهادت رسیدند و خودِ این شیخ که از فرزندانِ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم است در زندان بسر میبرد، یک چشمِ خود را در راه اهل بیت علیهم السلام داده است، ولی مع ذلک دنیایی از اقتدارِ روحی است، پیامِ حیات میدهد، پیامِ رشد و زندگی میدهد، عرض کردم: ان روز که شما نبرد میکردید دشمن کشورِ شما را اشغال کرده بود و شما دفاعِ خانگی میکردید، ولی امروز به برکتِ انقلاب شما در مرزِ اسرائیل در حالِ جنگ هستید، آن روز انقلابِ شما محصور به کشورِ شما بود اما امروز مقاومتِ سوریّه دارید، مقاومتِ عراق دارید، مقاومتِ یمن دارید، امروز در جایجایِ دنیا، در اروپا و آمریکا حزب الله دارید، شما طرفدار دارید، شما مراسمِ امام حسین علیه السلام دارید و اگر ما اسمی از موشک ببریم، اسمی از ماهواره ببریم، اسمی از تانک و ابزارِ دفاعی ببریم، اسمی از سلولهای بنیادی و نانو و انواعِ صنعتهایی که در دورانِ دفاع مقدّس نداشتیم و امروز به برکتِ جوانهایِ ولایتمدارِ ما و جوانهای متدیّنِ ما و فرهیختگانِ انقلابی و حزب اللهیِ ما در تمامیِ این جبههها پرچمی برافراشتهایم و سری در میانِ سرهای کسانی که دَم از دانش و پیشرفت میزنند داریم که جای خود دارد، ولی فتح الفتوحِ ما این است که در چهل سالگیِ انقلاب، انقلاب همان روحیهی انقلابیِ سال ۵۷ و دورانِ دفاعِ مقدّس را دارد، ما در دفاع از حریمِ حرم حججیها داریم، ما سردار همدانیها داریم، ما شیرانِ بیشه داریم و اینها روحیّهای و شهادت طلبی دارند که دنیا بیش از موشک از این روحیّهی رزمی و شهادتطلبی میترسند و حساب میبرند.
این آن چیزی است که مرحوم امام آن را فتح الفتوح مینامیدند، این جمعیّتی که اینجا هست، این جمعیّت همانطور که این مدّاحِ عزیزمان میخواندند قشون هستند، اینها نشانهی حیات و استمرارِ بالندهی انقلاب اسلامیِ ما هستند.
در این شرایط با این همه برکات، با این همه پیشرفتها عدّهای نق میزنند و عدّهای به مقدّسات بد میگویند و شما تصوّر میکنید که در اثرِ نگرانیهایی که مردم پیدا کردهاند و بعضیها تصوّر کردهاند که انقلاب به آخر رسیده است این جسارتها را میکنند، هرگز اینطور نیست!
تغییر فرهنگ در زمان طاغوت
از مرحوم امام سلام الله علیه نقل شده است که ایشان بهمراهِ مرحوم محدّث قمی حاج شیخ عباس رضوان الله تعالی علیه، آن مردِ محقّق، آن مردِ زاهد، آن معلّمِ اخلاق، آن شخصیّتی که خدای متعال به او کرامت داده بود و با قلمی که برای اهل بیت علیهم السلام انگشتانِ خود را با آن قلم روی کاغذها روان کرده بود برای بچّهی خودش شفاء قرار داده بود و دست به مایهای زده بود و گفته بود: میخواستم ببینم که آیا اهل بیت علیهم السلام نوکریِ مرا قبول کردهاند یا نه؟ بچّهاش درجا خوب میشود و شفاء پیدا میکند؛ یک همچنین شخصیّتی با آن زهد، با آن تقوا، با آن نورانیّت، با آن کرامت، ایشان را از ماشین پیاده کردند و این کسانی که در اتوبوس بودند حتّی اعتراض نکردند، چون امام خمینی رحمه الله علیه سیّد بودند ایشان را پیاده نکردند ولی عموماً شرایطی بوجود آورده بودند که باید آخوند را سوار ماشین نکرد و اگر جایی مورد اهانت گرفت نباید از او دفاع کرد، حالا آخوند که قربانِ قنبر امیرالمؤمنین علیه السلام، آخوند که قربان غلام سیاه سیّدالشّهداء علیه الصلاه و السلام، آیا شما از ترفندِ تبلیغاتیِ شیطان غافل هستید؟ که در چند روز وضعیّت کوفهای که با حضرت مسلم علیه السلام بیعت کرده است و برای امام حسین علیه السلام نامه نوشته است و هجده هزار نفر با حضرت مسلم علیه السلام آمدهاند و دستِ بیعت بعنوانِ نمایندهی امام زمان دادهاند، حضرت مسلم علیه السلام نماز مغرب را با جماعتی سنگین میخوانند و برای نماز عشاء امام تغییر میکند و ابن زیاد امام جماعت میشود و در شهر کوفه یک در برای حضرت مسلم علیه السلام باز نمیشود! اینها هشدار است! چرا کارِ بشر به اینجا میرسد؟
اهمیّتِ مراقبت از خود
این آیهی کریمهای که من به محضر شما تلاوت کردم یکی از آن آیاتی است که هشدارِ جدّی میدهد تعلّقاتی که بشر به فرزندانِ خودش، به اقوامِ خودش، به همسرِ خودش، این روابطِ نژادی، این روابطِ منفعتی که انسان با اشخاص دارد و یا به مالی که دل سپرده است، اینها هویّتِ ایمانیِ انسان را تغییر میدهد و انسان انقلابی را ضدّانقلاب میکند، انسان جبههای را مخالفِ جبهه میکند، انسانِ عزّتخواه را ذلّتپذیر میکند، عوضِ هیهات منّا الذّلّه به بیگانه چشم میدوزد و از «ما میتوانیم» میترسد و نمیتواند هیچ عُرضهای از خود نشان دهد.
لذا باید همیشه چند نکته در ذهنِ ما باشد؛ یکی مراقبت از خود است، «عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ»[۱۱]، این آیهی کریمه در سورهی مبارکهی مائده از غررِ آیات است که مرحوم علامه طباطبایی در ارتباط با این آیه مطالبِ با ارزشی را طیّ صفحاتی در تفسیرِ خود آوردهاند.
خدای متعال به ما هشدار میدهد که حواسِ شما به خودتان باشد، میفرماید: شما دشمن دارید، دشمنِ درونی دارید، توپخانهی نفسِ امّاره هیچ زمانی خاموش نمیشود، او دائماً منتظرِ غفلتِ شماست، تا غفلت کنید نفسِ امّاره شما را مغلوب میکند، «عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ».
اگر مراقبتِ از خود داشتید، اگر خودپایی داشتید، اگر به خدای متعال پناهنده شدید، «لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ»، اگر شما انسانهای درستی باشید بیگانه نتوانسته است هیچ غلتی کند و باز هم نمیتواند هیچ غلطی کند، این شکستهایِ شما شکستهایِ نفسانی است، شکست در برابرِ شیطان است، اگر خودتان در برابرِ امیالِ خودتان حاکمیّت داشته باشید میتوانید همهی قدرتها را محکومِ خودتان کنید و حاکمِ جهان شوید، «عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ».
اما چگونه ما میتوانیم حواسِ خودمان را به خودمان جمع کنیم؟ اینجاست که فرمودند: «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ»[۱۲].
این حضرت آدم با یک بیارادگی و با یک غفلت بهشت را از دست داد اما تجربه کرده بود و با همهی وجودِ خود میسوخت، یکی از بکّائینِ عالَم است، روزگارِ او گریه بود، عَرضه داشت: «رَبَّنَا ظَلَمْنَا»[۱۳]، خدایا! خودکرده را تدبیر نیست، از دست دادم، باختم، ورشکسته شدم، مظلومی هستم که ظالم هم خودم هستم، خودم ظالم هستم و خودم مظلومِ خودم هستم، اما دو نکته را… ادب دارد و از خدای متعال درخواستی ندارد، ولی شکایت از خود دارد، حکایتِ دلِ خود را دارد، «وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا»، خدایا! یکی اینکه من شرمنده شدم، من سقوط کردم، من سرمایه از دست دادم، تو باید با مغفرتِ خودت این کمبودهای ما را پُر کنی! من برای خود گودال کندهام و در گودال افتادهام و تو باید مرا از این گودال بیرون بیاوری، مغفرتِ تو، گذشتِ تو، عفوِ تو میتواند منِ زمینخورده را بلند کند، امّا اگر بلند شدم و راه افتادم، خدایا! من خود را شناختهام، من ضعیف هستم، من نمیتوانم از عهدهی نفسِ خود بر بیایم، باید تو به من رحم کنی…
همان جملهای که حضرت یوسف علی نبیّنا و آله و علیه السلام به خدای متعال عَرضه میدارد: بارالهی! من خودم را تبرئه نمیکنم، «وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی»[۱۴]، خدایا! نَفس خطرناک است، دشمنی است که ریشهی انسان را میکَنَد، انسان را خاکستر میکند، انسان را خاک به سر میکند، اما خدای من! اگر من در مواقفِ مختلف، در میدانِ سیاست، در میدانِ غریزهی جنسی، و در جبهههای مختلف پیروز شدم من نبودم، این تو بودهای که به منِ ضعیف رحم کردهای!
اگر انسان خود را ضعیف بداند، ناتوان بداند، رو به خدای متعال میبرد و دامانِ خدای متعال را میگیرد میگوید: خدایا! اگر به من رحم نکنی من هم زمین میخورم! این نکته است.
خطرِ تعلّقات
و در این آیهی کریمه خدای متعال به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میفرماید تو بگو، گاهی یک عنایت است، حبیبِ من! تو پیامِ مرا به اینها برسان؛ گاهی هم حذفِ واسطه میکند و خود با مؤمن صحبت میکند، «قُلْ إِن کَانَ آبَاؤُکُمْ وَأَبْنَاؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ»، پدر، فرزندان، برادران، همسران و بعد هم عشیره، اینها نزدیکان هستند، این تعصّباتِ غیرالهی، چه پدر باشد، چه برادر باشد، چه فرزند باشد…
وجود مقدّس امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه دارند که ما با پدران و اقوامِ خود در میافتادیم، گاهی آنها مغلوب میشدند و گاهی آنها ما را شکست میدادند، آنقدر استقامت کردیم و این وابستگیهای سیاسی و جریانی و نژادی و همهی اینها را زیرِ پا لِه کردیم، وقتی که ما صداقتِ خودمان را در عمل نشان دادیم… ما بخاطرِ انقلاب ملاحظهی کسی را نمیکنیم، اگر پدرمان باشد، اگر هم حزبیِ ما باشد، اگر اقوامِ با باشد، اگر دوستِ ما باشد…
وجود نازنین حضرت آقا به این سربازان گمنام امام زمان ارواحنا فداه فرمودند که شما یک چیز دارید و آن هم انقلابی بودنِ شماست، این انقلابی بودن یعنی موحّد بودن، یعنی عاشورایی بودن، یعنی امام حسینی بودن، یعنی برای دین از همه کَس گذشتن و از همه چیز عبور کردن، اگر این را متوجّه نباشیم ما با علم و تاریخ به جایی نمیرسیم، اینها خودشان امام حسین علیه السلام را دعوت کردند، سیّدالشّهداء علیه السلام یک مناشدهای دارند، کمااینکه امیرالمؤمنین علیه السلام مناشده دارند، حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام فرمودند: آیا من پسرِ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم نیستم؟ گفتند: بله! فرمودند: آیا این شمشیری که در دستِ من است شمشیرِ خودِ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم نیست؟ گفتند: بله! فرمودند: آیا این عمامهای که بر سرِ من است عمامهی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم نیست؟ گفتند: بله!… مدام احتجاج کردند و آنها هم قبول کردند، بعد فرمودند: شما که مرا قبول دارید، اصل و نسبِ مرا، خانوادهام را، سوابقِ پدرم را، مجاهداتِ او را، پس چرا خونِ مرا حلال میشمارید؟ آیا حرامی را حلال کردهام؟ آیا حلالی را حرام کردهام؟
اما زمانی که شیطان آمد و پرچم بلند کرد و زیرِ پرچمِ خود طرفدار پیدا کرد جَوّ درست میکند و اشخاص را زنجیری میکند، فکرها را منفعل میکند، وقتی پسرِ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم در روزِ روشن گذشتهها را میفرمایند و همهی امتیازاتی که این دودمان دارند را تصدیق میکنند و در نهایت هم میگویند: حسین! یا باید بیعت کنی و یا خونِ تو را میریزیم!
خونِ امام حسین علیه السلام را ریختند و بعد از آن هم کَف زدند، «وَهذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِ»[۱۵]!
این که حضرت آقا مسئلهی بصیرت را مطرح میکنند، مسئلهی خواص را مطرح میکنند، یک جامعهی توحیدی، یک جامعهی اسلامی، یک جامعهی قرآنی با امام حسین علیه السلام چه کردند؟ ما که دیگر خاکِ پای غلامِ امام حسین علیه السلام هم نمیشویم.
روضه
امشب شبی است که… شبِ مخصوصی است، اوّلاً امشب سفرهی امام حسین علیه السلام در این محلّی که خانهی امام زمان ارواحنا فداه است، نایبِ امام زمان ارواحنا فداه در اینجا هستند، اوّلین شبی است که روضهی بیت را نوبر میکنید، خودِ این نوبَر یک خاصیّتِ خاصّی دارد، ثانیاً شبِ حضرت علی اصغر علیه السلام است.
شما حضرت علی اصغر علیه السلام را یک کودک شش ماهه نبینید، حضرت عیسی علیه السلام شش ماه هم نداشتند، حضرت یحیی علیه السلام در کودکی بودند، ولی «سَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا»[۱۶]، حضرت علی اصغر علیه السلام… تا آنجا که بضاعت مزجاتِ طلبگیِ ما و اعتقاداتِ عوامیِ ما اقتضاء میکند تمامِ اینهایی که با حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام به کربلا آمده بودند… مانندِ جریانِ مباهله است، حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام همهی اینها را بعنوانِ حجّت آورده بودند، دخترِ کوچکِ ایشان حجّتِ خدای متعال بود که پرچمدارِ شام شده است و آنجا حقّانیّتِ امام حسین علیه السلام و بطلانِ بنیامیّه را با آن مزارِ کوچکِ خود نشان میدهند، حضرت علی اصغر علیه السلام را حجّت آورده است، لذا در زیارت ناحیّه وجود نازنین امام زمانمان که سلام خدا بر ایشان و تسلیتِ ما بر حضرت باد این عبارت را دارند، سلام را به کسی میدهند که مخاطب باشد و جزوِ افرادی باشد که قابلِ اکرام و احترام است، سلام دادن به بچّهی تازه به دنیا آمدهی شش ماهه، اگر ایشان حجّتِ خدای متعال نبودند چرا امام زمان ارواحنا فداه به ایشان سلام میکند؟
«السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ، المَرمِیِّ الصَّریعِ…»، این «صریع» برای من تازگی دارد، آیا برای شما ترجمه کنم؟ سلام بر عبدالله پسرِ حسین، کدام عبدالله؟ آن کسی که طفل بود… رضیع بود، شیرخوار بود… «المرمی» به او تیر زدند… «الصّریع» من نمیدانم، چون «صَرَعَ» یعنی کسی را زمین زدن، نمیدانم وقتی که حرمله تیر زده است آیا سر افتاده است… یا بدنِ نازنین از دستِ امام حسین علیه السلام روی زمین افتاد که این تعبیرِ امام زمان ارواحنا فداه است…
جانسوزترین مصیبت، مصیبتِ حضرت علی اصغر علیه السلام است، لذا میبینید که حضرت سکینه خاتون برای زیارتِ پدرِ خود آمده است، اهلِ مکاشفه است و صدای برزخی را میشنود، میگوید: پدرم امام حسین علیه السلام پیامی به شیعیانِ خود دادهاند که یکی از پیامهای ایشان مربوط به حضرت علی اصغر علیه السلام است، «لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی»… شیعیانِ من! ای کاش همهی شما بودید، این صحنه دیدنی و تماشایی بود، میدیدید چطور فرزندِ خود را آوردم و در حالِ گفتنِ «اسقوه شربه من الماء» هستم… یک جرعه آب به این بچّه بدهید… «اَمَا تَرَونَهُ کَیفَ یَتَلَظَی عَطَشَا»… آیا نمیبینید؟ فرزندم حرف نمیزند، اما حالِ او را ببینید، ببینید که جگرِ او از تشنگی میسوزد، یا نه! مانندِ ماهی در حالِ بال بال زدن بود… حالِ جان دادنِ او بود… حرمله زانو زد، گلو را نشان گرفت، معمولاً تیر سوراخ میکند، اما امام حسین علیه السلام قربانی آورده است و باید این سر بریده شود، همهی سرها را با خنجر بریدند، تنها یک سر با تیر بریده شد و آن هم سرِ حضرت علی اصغر علیه السلام است…
مرحوم آقا شیخ محمد حسین محقّق اصفهانی میفرمایند: زمانی که میخواهند بچّهی شیرخواری را از شیر بگیرند، غذای ملایم درست میکنند، عمّهها جمع میشوند، محرمها جمع میشوند، دست به دست میکنند، اما شیرخوارِ رباب را با تیر از شیر گرفتند…
میدانید کجا کار خیلی مشکل شد؟ اولاً حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام دیدند سرِ بچّه افتاد، خون فوران دارد، دستِ مبارکِ خود را زیرِ گلو میگرفتند… این خون را به آسمان میپاشید… بعد دستِ خونینِ خود را به محاسنِ سپیدِ خود میکشید و محاسنِ خود را با خونِ حضرت علی اصغر علیه السلام خضاب کرد…
اما از این مشکلتر این بود که به طرفِ خیمه آمد، بعضیها نوشتهاند امام حسین علیه السلام دیدند حضرت رباب سلام الله علیها بیرون آمده است، اما «ابی مخنف» مینویسد: وقتی حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام نزدیک خیمه شدند حضرت سکینه سلام الله علیها به استقبال آمدند… عَرضه داشتند: پدر… آیا برادرم سیراب شد؟… آیا به او آب دادهای؟…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
علی لعنت الله علی القوم الظّالمین
پی نوشت:
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه توبه، آیه ۲۴
[۳] سوره مبارکه روم، آیه ۳۰ (فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ)
[۴] سوره مبارکه شمس، آیه ۸
[۵] سوره مبارکه فاطر، آیه ۲۴ (إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا ۚ وَإِنْ مِنْ أُمَّهٍ إِلَّا خَلَا فِیهَا نَذِیرٌ)
[۶] سوره مبارکه اسراء، آیه ۷۱ (یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ ۖ فَمَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولَٰئِکَ یَقْرَءُونَ کِتَابَهُمْ وَلَا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا)
[۷] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۱۹ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ)
[۸] وسائل الشیعه، جلد ۲۷، صفحه ۱۴۰ (ابن بابویه ( شیخ صدوق)، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِصَامٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ یَعْقُوبَ قَالَ سَأَلْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عُثْمَانَ الْعَمْرِیَّ أَنْ یُوصِلَ لِی کِتَاباً قَدْ سَأَلْتُ فِیهِ عَنْ مَسَائِلَ أَشْکَلَتْ عَلَیَّ فَوَرَدَ التَّوْقِیعُ بِخَطِّ مَوْلَانَا صَاحِبِ الزَّمَانِ ـ عجلاللهتعالیفرجهالشریف ـ أَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنْهُ أَرْشَدَکَ اللَّهُ وَ ثَبَّتَکَ إِلَی أَنْ قَالَ وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَهُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاهِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّهُ اللَّهِ وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ الْعَمْرِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ عَنْ أَبِیهِ مِنْ قَبْلُ فَإِنَّهُ ثِقَتِی وَ کِتَابُهُ کِتَابِی.)
[۹] اصول کافی، جلد ۱، صفحه ۶۷ (… مَنْ کَانَ مِنْکُم مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدیثَنَا وَ نَظَرَ فِى حَلَالنَا وَ حَرَامنَا وَ عَرَفَ اَحکَامَنَا فَلیَرضُوْا بِهِ حَکَماً فَاِنِّى قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِماً فَاِذَا حَکَمَ بِحُکمِنَا فَلَمْ یُقبَلْ مِنهُ فَاِنَّمَا استخَفّ بِحُکْمِنَا وَ عَلَینَا رَدٌّ وَ الرَّادُّ عَلَینَا کَالرَّادُّ عَلَى اللّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ الشِّرکِ بِاللَّه)
[۱۰] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۷۹ (وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ ۖ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا یَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُولَٰئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ)
[۱۱] سوره مبارکه مائده، آیه ۱۰۵ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ ۖ لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)
[۱۲] سوره مبارکه ذاریات، آیه ۵۰ (فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ ۖ إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ مُبِینٌ)
[۱۳] سوره مبارکه اعراف، آیه ۲۳ (قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ)
[۱۴] سوره مبارکه یوسف، آیه ۵۳ (وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی ۚ إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ)
[۱۵] زیارت عاشورا
[۱۶] سوره مبارکه مریم، آیه ۱۵ (وَسَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا)
پاسخ دهید