برخی می پندارند: اگر اولیای الهی قدرت حل مشکلات مردم را دارند! چگونه است که خودشان در بسیاری از امور زندگی روزمره در سختی و مشکلات بودهاند؟! و مشکلات خودشان را حل نکرده اند؟!
در این باره گفتنی است؛ رسالت مهم پیامبران و وظیفه مهم اولیای الهی، هدایت مردم و تلاش برای رشد علمی و معنوی مردمان است. به همین جهت برای آگاهی و هدایت مردم بیشترین تلاش را انجام می دادند و برای حل مشکلات آنها کمتر از ولایت تکوینی خود استفاده می کردند. برای حل مشکلات خود به ویژه در مواردی که منافع شخصی خودشان نیز مطرح بود از قدرت خارقالعاده و ولایت تکوینی خود استفاده نمی کردند؛ بلکه بیشتر صبر و تحمل را در برابر مشکلات از خود نشان می دادند. به همین جهت بهترین اسوه و الگوی مردمان و انسان های وارسته و پرتلاش می باشند. و حتی برای جلوگیری از سوء استفاده ها در برابر خواسته های نابجای مردم از خود مقاومت نشان می دادند. چنانکه وقتی اهل مکه به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) گفتند: اگر تو با خدا ارتباط داری آیا پروردگار تو، از گرانی و ارزانی اجناس در آینده به تو خبر نمی دهد؟! تا بتوانی آنچه به سود و منفعت است تهیه کنی و آنچه به زبان است کنار بگذاری؟! در این هنگام این آیه شریفه نازل شد:
«قل لَّا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ کُنتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لَاسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِیَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ»؛[۱] «بگو: جز آنچه خدا بخواهد، برای خودم اختیار سود و زیانی ندارم، و اگر غیب میدانستم قطعاً خیر بیشتری میاندوختم و هرگز به من آسیبی نمیرسید. من جز بیمدهنده و بشارتگر برای گروهی که ایمان میآورند، نیستم»
با دقت در آیه شریفه به خوبی آشکار می شود که نفی اختیار درباره نفع و ضرر و یا نفی علم غیب، در مواردی است که به طور استقلالی و بدون اذن خداوند باشد. زیرا پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به طور یقین در مواردی که اذن و رضایت خداوند باشد؛ از علم غیب بهره مند بود. چنانکه در قرآن مجید می خوانیم:
«عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ أَحَدًا. إِلَّا مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدً»؛[۲] «دانای نهان است، و کسی را بر غیب خود آگاه نمیکند، جز پیامبری را که از او خشنود باشد، که [در این صورت] برای او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانانی بر خواهد گماشت»
بنابراین اگر چه ما در هنگام دعا و زیارت، خوب است هم برآورده شدن حاجت های مادی و هم حاجت های معنوی را از خدا و اولیای الهی بخواهیم اما باید بدانیم که حاجت های معنوی و توفیق هدایت و استغفار، بیشتر به طور مستقیم و با لطف خاص خداوند و اولیای الهی انجام می گیرد و حاجت های مادی بیشتر از طریق وسیلههای مادی و نظام هستی برآورده می شود و دعاها، بیشتر موجب می شود که زمینه های حاجات مادی بهتر و زودتر فراهم گردد. بههمین جهت خود پیامبران و اولیای الهی کمتر برای حاجت های مادی خود از تصرف تکوینی استفاده می کردند. بلکه به استقبال بلاها و تحمل سختی ها نیز می رفتند و از هیچ گونه ایثار و نثار مال و جان دریغ نمی کردند.
پی نوشت ها
[۱] – اعراف (۷)، آیه ۱۸۸٫
[۲] – جن (۷۲)، آیات ۲۶و۲۷٫
پاسخ دهید