با تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان در خرداد ۱۳۶۱، نیروهای اشغالگر بر همهی مناطق تسلط و اشراف داشتند. در این رویارویی، آنها دارای هواپیما، تانک، توپ و لشکرهای بزرگ نظامی بودند و ما در سطح امکانات مادّی چیزی نداشتیم. برخی امکانات ناچیز و سلاحی چون کلاشینکوف، بمبهای دستی و برخی مواد منفجره در اختیارمان بود که این تمام سلاحی بود که در دست داشتیم. اما از آن سوی، دارای ایمان و اعتقاد به خداوند عزّ وجل بودیم. گروهی از برادران که کار جهادی را اداره میکردند، به این فکر افتادند که چگونه میتوان ایست و بازرسیها و موانع را رد کرد و بیشترین تعداد ممکن خسارت و تلفات را بر صفوف دشمن وارد آورد.
به دلیل شرایطی که ما را احاطه کرده بود و چگونگی میدان نبرد، به این فکر رسیدند که ما میتوانیم ماشینی را پر از مواد منفجره کنیم و وارد نیروهای دشمن شویم و به آنان ضربه بزنیم. روبهرو شدن با این شیوه، حتی در مخیلهی دشمن نیز نمیگنجید و در این زمینه میتوانستیم او را غافلگیر کنیم.
نخست باید اطمینان حاصل میکردیم که این کار از نظر شرع مقدس اشکالی نداشته باشد. پس از کسب اجازهی شرعی، «احمد قصیر» نخستین کسی بود که اقدام به عملیات شهادتطلبانه کرد. [۱]
هدف، محل و مجری عملیات انتخاب شد و ماشین و مواد منفجره برای این کار فراهم شد. هدف، ساختمان بسیار بزرگی در شهر صور بود که در چنگال فرمانداری نظامی رژیم صهیونیستی اشغال شده و فرماندهان منطقه و تعدادی از افسران موساد در آنجا حضور داشتند. احمد قصیر، این عملیات را بسیار موفقیتآمیز به انجام رساند و به شهادت رسید؛ و دولت اشغالگر حاکم در فلسطین اشغالی را وادار ساخت، تا سه روز عزای عمومی اعلام کند. این نخستین باری بود که این تعداد از نظامیان اشغالگر در یک عملیات کشته میشدند. صهیونیستها در این عملیات شهادتطلبانه، به کشته شدن هشتاد و پنج افسر و سرباز خود اعتراف کردند.
در نتیجه این عملیات، ترس بسیار شدیدی در دشمن ایجاد شده بود. در هر جایی که حضور داشتند، از این میترسیدند که شهادتطلبی به آنان حمله کند. به خصوص در جادهها، از هر ماشینی که از نزدیکشان حرکت میکرد میترسیدند، خصوصاً اگر راننده تنها بود.
شماری از برادران، برخی از وصیتنامهخوانی شهادتطلبان را در یک نوار ویدئویی ضبط کرده و آن را پیش امام برده بودند. دقایق اندکی بعد از این که امام این فیلم را که چیزی جز برخی تصاویر و وصیتهای شهادتطلبان و تصاویر دیگر نبود دیدند، فرموده بودند: «اینها اهل عرفان حقیقی هستند!»
منبع: کتاب «سید عزیز»- نشر یازهرا سلام الله علیها
[۱]. این عملیات شهادتطلبانه، در مورخه ۲۰/۸/۶۱ در حالی انجام شد، که «عاموس ریمون»، رئیس اکیپ اطلاعاتی سازمان امنیت کل اسرائیل(شاباک)، و بسیاری از مسئولین ارشد صهیون، در ساختمانی نزدیک مرز لبنان مستقر بودند. شهید «احمد قصیر»، سوار بر ماشین وانت پژوی سفیدرنگی، مستقیما به داخل این ساختمان(ساختمان فرمانداری نظامی در شهر صور) رفت و انفجار مهیبی را رقم زد. بنابر گزارش روزنامه ی السفیر، حاصل این انفجار، ۱۴۱ تن کشته و ۱۰ مفقود از سران رژیم صهیونیستی بود که عاموس ریمون نیز جزء آنان بود.
پاسخ دهید