یکی از گمانه‌ها در معنای سخن پیامبر که فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ» ولایت محبّت است چرا که واژه‌ی ولایت در محبّت نیز به کار رفته است. لیکن در این‌جا چند نکته را باید در نظر داشت:

یک: اگر نظر کسانی که مسأله‌ی ولایت محبّت را مطرح می‌کنند این است که چنین مبنایی هم در کنار دیگر مراتب ولایت مانند امانت و پیشوایی در کلام پیامبر نهفته است سخن قابل قبولی است و هیج تضادی با دیدگاه شیعه ندارد.

چنین انگاره‌ای مؤیّد قول کسانی از بزرگان اهل سنّت مانند ابن طلحه شافعی (متوّفی ۶۵۴) و… می‌باشد.[۱] او پس از توضیحاتی درباره‌ی این‌که خداوند علی (علیه السّلام) و پیامبر (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) رادر آیه‌ی مباهله نفس یگانه معرّفی کرده است در همین باره می‌گوید: «پیامبر در این حدیث (حدیث غدیر) همان ولایتی را برای علی (علیه السّلام) نسبت به جمیع مؤمنان اثبات کرد که خداوند برای خویش ثابت کرده بود، یعنی او اولی به مؤمنان، یاور مؤمنان، سرور مؤمنان است و هر معنایی که از لفظ «مولی» به دست می‌آید و بر پیامبر خدا اثبات‌پذیر است، برای علی نیز اثبات می‌شود».[۲]

دوم: اگر مرادشان این باشد که پیامبر منحصراً دوستی را در نظر داشته‌اند و سخن ایشان مراتب بالاتر و ولایت را شامل نمی‌شود از جهاتی مورد نقد است از جمله:

۱ – چنین معنایی در صورتی راست می‌آید که قرائن موجود به نفع آن گواهی دهند و قرینه‌ای در استعمال کلمه‌ی مولی در ولایت به معنای اولویت و امامت و پیشوایی در کنار نباشد، در حالی که همه‌ی قرائن یاد شده بر معنای دوم دلالت دارند و هیچ قرینه‌ای بر خصوص محبّت وجود ندارد.

۲ –  غالب آنچه در نقد توجیهات پیشین بیان شد مانند:

نقدهای شماره‌ی ۱، ۲، ۳، و ۶ بر گمانه یک، و نقدهای شماره‌ی ۲ و ۳ بر گمانه دو بر این پنداره نیز وارد است.

۳ – چنان که گذشت بسیاری از منابع معتبر لغت عرب که مؤلّفان آن نیز سنی مذهب هستند واژه‌ی ولایت در کلام پیامبر (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) را ولایت زعامت و رهبری معنا کرده‌اند.

۴ – خطاب تهدیدگونه‌ی الهی: اگر حادثه‌ی غدیر صرفاً برای اعلان دوستی حضرت علی (علیه السّلام) با مؤمنان یا دوستی مؤمنان با ایشان بود آیا با این آیه سازگاری دارد که: «اگر آن را ابلاغ نکنی، رسالت الهی را انجام داده‌ای»؟

آیه‌ی تبلیغ و سپس آیه‌ی اکمال نشان می‌دهد که ولایت مورد ابلاغ در روز غدیر مسأله‌ی مهم و جدیدی است که بدون آن دین ناقص است و مورد پسند الهی نیست، در حالی مؤدّت و محبّت اهل بیت (علیهم السّلام) قبلاً نازل و ابلاغ شده بود:

«قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى‏»[۳]؛ «بگو: به ازای آن (رسالت) پاداشی از شما خواستار نیستم، مگر دوستی درباره‌ی خویشاوندان». بنابراین فروکاستن معنای ولایت به محبّت و مؤدّت و انحصار به آن، مغایر قرائن قرآنی است.

۵ – دلداری خدایی: خداوند پیامبر (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) را دلداری داده، می‌فرماید: در راستای اجرای این مأموریت، خداوند تو را در مقابل توطئه‌های مردم محافظت می‌کند: «وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»[۴]. از این فراز برمی‌آید که پیامبر (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) بیم آن داشته که در صورت ابلاغ رسمی ولایت برخی بر اثر هوای نفسانی به مقابله برخاسته و دست به توطئه بزنند.

اکنون سؤال می‌شود با اعلام دوستی حضرت علی (علیه السّلام) چه جای خوف از توطئه بود؟ چنین تعابیری با هیچ معنایی از ولایت جز ولاء زعامت و امامت سازگاری ندارد.

آیا خردپذیر است که پیشوای بزرگ مسلمانان، در آخرین و بزرگترین سخنرانی تاریخی خود، برای شرکت کنندگان در کنگره‌ی عظیم حج، در آن بیابان خشکزار و گرمای سوزان، مسافران خسته و کوفته را گردآورد و با این همه تأکیدات و مقدّمه‌چینی‌ها با آنان سخن بگوید و تنها مقصودش این باشد که بگوید: «علی را دوست داشته باشید» و سپس آن‌ها را موظّف کند که این منشور بزرگ تاریخی را به گوش همگان برسانند!

۶ – این‌که پیامبر (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) در دعای خویش مسئله‌ی یاری کردن امام علی (علیه السّلام) را مطرح می‌کنند و بر تنها گذاشتن و یاری نکردن او نفرین می‌فرستد، قرینه‌ی روشنی است بر این‌که ولایت مورد نظر، از نوع ولایت زعامت و رهبری است، نه صرف محبّت و علاقه‌ی قلبی؛ زیرا آنچه با اطاعت، نصرت و یاری همگان تلازم دارد، پیشوایی و رهبری امّت است، نه صرف محبّت و علاقه‌ی قلبی.

۷ – در دعای پیامبر آمده است: «حق را همپای او بپادار» برپایی حقیقت همراه با امام علی (علیه السّلام) و همپایی آن دو با امامت و رهبری دینی تناسب دارد. به عبارت دیگر پیشوایی و مرجعیّت دینی و سیاسی امام علی (علیه السّلام) است که می‌تواند به برپایی حقیقت همگام با آن حضرت بینجامد؛ امّا صرف این‌که مردم آن حضرت را دوست داشته باشند، بدون این‌که امامت و مرجعیّت دینی در کار باشد چه نسبتی با این سخن دارد؟

۸ – چنانکه گذشت پیامبر (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) بعد از این حادثه فرمود: «الله اکبر! بر اکمال دین و اتمام نعمت و خوشنودی خدا به رسالت من و ولایت علی (علیه السّلام) بعد از من» نکته‌ی مهم این است که اگر مقصود از «ولایت» محبّت باشد، دیگر قید «بعد از من»، زاید است؛ زیرا محبّت حضرت علی (علیه السّلام) مقیّد به زمان پس از رحلت پیامبر (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) نیست. معنا ندارد منظور پیامبر (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) را این بگیریم که بعد از رحلت من، علی را دوست بدارید! زیرا محبّت علی (علیه السّلام) با حیات پیامبر (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) قابل جمع است؛ بلکه رهبری دینی امام علی (علیه السّلام) است که پس از آن حضرت مورد نظر است؛ زیرا در یک زمان وجود دو پیشوا در عرض هم ممکن نیست.

۹ – در گذشته آمد که پس از سخنان پیامبر و به دستور آن حضرت مردم با حضرت علی (علیه السّلام) بیعت کردند. مگر دوستی بیعت دارد؟ بیعت به معنای تعهّد و التزام به فرمان برداری و تبعیّت است و حتّی ابوبکر و عمر نیز با آن حضرت بیعت کردند. با وجود این‌ چگونه می‌توان کلمه‌ی مولی در سخن پیامبر (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) را به معنای دوستی و محبّتی محض انگاشت؟

۱۰ – این‌که پیامبر (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ولایت حضرت علی (علیه السّلام) را در کنار ولایت خود و همسنگ و همسان با آن معرّفی کردند دلیل روشنی است بر این‌که نمی‌توان آن را به صرف محبّت و دوستی تعریف کرد؛ بلکه مشتمل بر کامل‌ترین درجات ولایت یعنی رهبری دینی و دنیایی است.

۱۱ – در مواردی صحابه به صراحت اعلام کرده‌اند که پیامبر (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) حضرت علی (علیه السّلام) را «نصب» فرمود.

شهاب الدّین همدانی از عمر بن الخطاب چنین نقل کرده است: «پیامبر (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) علی (علیه السّلام) را به عنوان پیشوا نصب نموده و سپس فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ …»؛ «خدایا تو گواه من بر آنان هستی». عمر گفت: «ای رسول خدا! جوانی خوش سیما و نیک بوی در کنار من گفت: ای عمر! همانا پیامبر پیمانی بست که آن را نقض نمی‌کند جز کسی که مناق باشد». آن‌گاه پیامبر (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) دست مرا گرفت و فرمود: «ای عمر! او جبرییل بود، نه انسان. او می‌خواست آنچه را که درباره‌ی علی (علیه السّلام) به شما گفتم تأکید کند»[۵].

تعبیر نصب در سخن عمر کاملاً مطابق با دیدگاه شیعه است و با صرف محبّت و دوستی بدون امامت و خلافت سازگاری ندارد. در این زمینه قرائن و دلایل بسیار دیگری وجود دارد که به جهت اختصار به این مقدار بسنده می‌شود.

 

منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی امام شناسی؛ دفتر نشر معارف – تدوین و تألیف: حمیدرضا شاکرین، محمدرضا کاشفی


[۱]. جهت آگاهی بیشتر بنگرید: الغدیر، ج ۱، صص ۳۹ ۳۹۱٫

[۲]. کمال الدّین طلحه الشّافعی، مطالب السّؤول، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۱۶٫

[۳]. شوری (۴۲) آیه ۲۳٫

[۴]. مائده (۵)، آیه ۶۷٫

[۵]. شهاب الدّین همدانی، موده القربی؛ نیز: قندوزی الحنفی، ینابیع الموده، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۲۴۹ ق: الغدیر، ج ۱، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۵۷٫