مستند اهل سنت، پاره اى روایات است که در آن، بر ممنوعیت گریه و عزادارى بر مرده تأکید شده است؛ امّا این روایت بر اساس دیدگاه برخى از صاحب نظران اهل سنت، از جهت سند و محتوا مخدوش است. نووى از اندیشمندان اهل سنت مى گوید: «روایات فوق از نظر عایشه پذیرفته نشده، او به راویان آن نسبت فراموشى و اشتباه مى دهد؛ زیرا خلیفه دوم و پسرش عبدالله، این روایات را به صورت صحیح از پیامبر نگرفته اند» و ابن عباس مى گوید: «این روایات سخن خلیفه است، نه سخن پیامبر صلى الله علیه و آله».[۱]

 از طرف دیگر در تاریخ نمونه هایى از برپایى عزادارى مردم، براى درگذشت شخصیت هاى اهل سنت ثبت شده است مثلاً؛ براى جوینى (م ۴۷۸ ق) عزادارى کردند. ذهبى از درگذشت جوینى و مراسم سوگوارى او چنین یاد مى کند:

  «نخست او را در منزلش به خاک سپردند و آن گاه پیکرش را به «مقبره الحسین» انتقال دادند. در ماتم او منبرش را شکستند، بازارها را تعطیل کردند و مرثیه هاى فراوانى در مصیبتش خواندند. او چهارصد شاگرد و طلبه داشت، آنان در سوگ استاد خویش، قلم و قلمدان هاى خود را شکستند و یک سال عزادارى نمودند و عمامه هاى خود را به مدت یک سال از سر برداشتند، بدان حد که کسى جرأت به سر گذاشتن عمامه را نمى داشت. آنان در این مدت در سطح شهر به نوحه خوانى و مرثیه سرایى پرداختند و در فریاد و جزع زیاده روى کردند».[۲] ذهبى نیز در مورد بازتاب مرگ ابن جوزى (م ۵۹۷ ق) مى نویسد: «با درگذشت او، بازارها تعطیل گردید و جمعیت زیادى در مراسم او حضور یافتند … مردم تا پایان ماه رمضان در کنار قبر او شب را به صبح رساندند … مراسم عزادارى را روز شنبه برپا کردیم …».[۳]

 عجب است که مورخان به نام اهل سنت، به آسانى و با مسامحه، صحنه هاى سوگوارى و عزادارى مردم براى عالمان سنى مذهب را گزارش و آن را بدون هیچ تحلیل و یا نقدى نقل مى کنند و گاه به بزرگى از آن یاد مى نمایند، اما در برابر عزادارى بر اهل بیت (علیهم السلام)  و امام حسین (علیه السلام)  موضع گیرى غیرمنطقى مطرح مى کنند؟ به راستى راز این دوگانگى چیست![۴]

 


[۱] – شرح النووى، ج ۵، ص ۳۰۸٫

[۲] – سیر اعلام النبلاء، ج ۱۸، ص ۴۶۸٫

[۳] – همان، ص ۳۷۹٫

[۴] – نگا: چرایى گریه و سوگوارى؟، صص ۱۹ـ۳۴٫