در جواب باید گفت:
اولاً: این حدیث در کتابهای حدیثی شیعه وجود ندارد.
ثانیاً: راوی حدیث ابوهریره است که مورد وثوق نبوده و اصحاب پیامبر (ص) او را به جعل حدیث متهم می کردند، حتی خلیفه دوم عمر او را بدین جهت تازیانه زده است.

 


جواب تفصیلی:
این حدیث مجعول، که (معاذ الله) پیامبر اکرم (ص) با حال جنابت وارد مسجد شده اند، آنچنان که ابوهریره گفته است (اقامه برای نماز گفته شد، صفهای نماز مرتب گشت، ولی زمانی که رسول خدا (ص) در محراب برخاست، بیاد آورد که جنب است) [۱] این گفته از سه جهت قابل خدشه است، اول آنکه از علمای شیعه هیچکس، این حدیث را نقل نکرده است.
دوم آنکه: راوی این حدیث شخصی است که در حدیث جانب زیاده روی را گرفته بود و سخنش همگان را به تردید می افکند و همه او را سرزنش می کردند و سخنش را زشت می پنداشتند و از همه مهم تر آنکه، در زمان حیات خویش، به او می گفتند: تو دروغ می گویی. و ابوزین نقل می کند؛ «ابوهریره به نزد ما آمد، و به پیشانیش می کوبید، و می گفت، آیا من کسی هستم که دروغ بر رسول خدا (ص) می بندم و خود را گمراه می کنم تا شما هدایت شوید؟»[۲] برای اثبات دروغگویی او، چند نمونه از احادیث وی را متذکر می شویم که حتّی با مبانی اهل سنّت هم در تضاد است:

 

(جز رمه داران احدی را خداوند به پیامبری برنگزیده است.)[۳] (حضرت ابراهیم (ع) در سن هشتاد سالگی با تیشه نجاری ختنه شده است). [۴] (کسی که بگوید، رسول خدا (ص) از یونس بن متی برتر است دروغ گفته است). [۵] و (عمل آدمی احدی را به بهشت روانه نمی کند) [۶] وقتی سخن از ابوهریره به میان آمد، حضرت علی (ع) فرمود: «همان! دروغگوترین مردمان» و در سخن دیگری فرمود: «کسی که بیش از همه انسانها بر رسول خدا (ص) دروغ بست ابوهریره می باشد. [۷] و در جای دیگر می فرماید: «سخن ابوهریره را نمی پذیرم، و با او مخالفت می کنم.»[۸]

از خود ابوهریره نقل است که: «وقتی حدیثم به گوش عمر رسید، مرا طلبید و برایم این حدیث را خواند: «من کذب علیّ متعمداً فلیتبوأ مقعده من النار» یعنی، کمتر دروغگو باش».[۹]
و در جای دیگر عمر ابوهریره را سرزنش کرده و می گوید: «نقل حدیث از رسول خدا را رها می کنی، یا اینکه تو را به سرزمین دوس و یا قرده بفرستم».[۱۰] و در جای دیگر آمده است: عمر به خاطر دروغ بستن ابوهریره به رسول خدا و افراط در نقل حدیث از او، وی را تازیانه می زد و می گفت: «چقدر زیاده گویی، تو را از دروغ بستن به رسول خدا باز می دارم» و پس از آنکه او را شلاق زد و مجروح ساخت و هزار دینار از بیت المال را که نزد او بود باز گرفت و رسوایش کرد. با سخنان بسیار تندی او را نکوهش کرد. [۱۱]

 


نظر عایشه در مورد ابوهریره: وقتی عایشه احادیث ابوهریره را شنید، او را طلبید و گفت: «این احادیث که از رسول خدا می گویی چیست؟ مگر تو چیزی جز آنکه ما شنیده ایم، شنیده ای؟»[۱۲]
و در جای دیگری نقل شده است که، ابو هریره حدیثی را روایت می کند به این مضمون که، هر کسی در حال جنابت به صبح برسد آن روز را روزه نگیرد. وقتی این صحبت به عایشه و حفصه رسید، ابوهریره را تکذیب کردند و او نیز به خطای خویش اعتراف نمود. [۱۳]

 


و مسلم نقل می کند: «روزی عایشه در حجره اش در حال نماز نافله بود و در کنار حجره عایشه ابوهریره مشغول نقل از رسول اکرم (ص) بود. هنگامی نماز عایشه تمام شد که ابوهریره رفته بود. و عایشه گفت: (اگر می ماند سخنش را رد می کردم و او را سرزنش می کردم». [۱۴]
و ابن قتیبه در مورد ابوهریره می گوید: عمر وعثمان و علی و عایشه او را جملگی دروغگو می دانستند. [۱۵] احمد امین نویسنده مصری در جایی درباره ابوهریره می گوید: (شماری از اصحاب بر زیاده گویی و پر گویی ابوهریره در نقل سخنان رسول خدا (ص) خرده می گرفتند). [۱۶] و مصطفی صادق رافعی در مورد ابوهریره می گوید: (در میان اصحاب ابوهریره با اینکه تنها سه سال با رسول خدا مصاحبت داشت، بیش از همه آنها حدیث نقل می کرد. و از این روست که علی (ع) عمر، عثمان و عایشه او را سرزنش می نمودند. و بیش از همه نسبت به عایشه در تردید بود و او را ملامت می کرد). [۱۷]
حتی کار بجایی می رسد که وقتی حدیثی را ابوهریره درست نقل می کند، اطرافیان باور نمی کنند که نقل است، ابوهریره حدیثی را برای عامر بن شریح بن هانی روایت می کند ولی عامر آن را نمی پذیرد، تا وقتی که عایشه آن روایت را برای او نقل می کند آنگاه آن روایت را می پذیرد. [۱۸]


حال آیا پذیرفتن سخن و روایت از چنین فردی دروغگو و کذاب، صحیح می باشد؟! تعجب از وهابیون داریم که چگونه با استناد به چنین احادیث کاذبی ساحت مقدس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را زیر سوال می برند تا به مقاصد شوم خود برسند.
(
به نقل از سایت اندیشه قم)

 

 

منبع:پرسمان


پاورقی:
[۱]-
صحیح بخاری، ج ۱ ، ص ۴۱.
[۲]-
صحیح مسلم، ج ۲ ، ص ۲۱۷.
[۳]-
صحیح بخاری، ج ۲ ، ص ۲۲.
[۴]-
همان، ج ۴ ، ص ۶۵.
[۵]-
همان، ج ۲ ، ص ۹۲.
[۶]-
همان، ج ۴ ، ص ۶.
[۷]-
ابوهریره، معد ابوریه، ص ۱۲۵.
[۸]-
تأویل مختلف الحدیث، ابن قتیبه، ص ۲۷.
[۹]-
ابن جعر، الاصابه، شرح حال ابوهریره.
[۱۰]-
کنز العمال، ج ۵، ص ۲۳۹، حدیث شماره ۴۸۸۵.
[۱۱]-
ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۳، ص ۱۰۴.
[۱۲]-
مستدرک، ج ۳، ص ۵۰۹.
[۱۳]-
صحیح بخاری، حدیث شماره ۲۷.
[۱۴]-
صحیح مسلم، ج۲ ، ص ۳۵۸.
[۱۵]-
تأویل مختلف الحدیث، ابن قتیبه، ص ۲۷.
[۱۶]-
احمد امین، فجر الاسلام، باب ۶، فصل ۲، ص ۲۶۲.
[۱۷]-
صادق رافعی، النظام، آداب العرب، ج ۱، ص ۲۸۲.
[۱۸]-
صحیح مسلم، ج ۲، ص ۴۳۲.