برخى از جامعه شناسان ریشه مد، مدسازى و مدگرایى را در نابرابرىهاى اجتماعى مىدانند. اسپنسر معتقد است: مد برعکس تشریفات موجب رقابت بین اشخاص طبقات بالاتر مىشود و در واقع نوعى تقلید ناشى از رقابت است، نه تقلید ناشى از پسند و ستایش.

در جامعهاى که جایگاه افراد بر اساس میزان ثروت آنها ارزیابى مىشود، هر فرد تا زمانى که در مقایسه با دیگران احساس کمبود کند، پیوسته از وضعیت موجود در ناخشنودى شدید به سر خواهد برد. در چنین شرایطى هر طبقهاى تا آنجا که مىتواند، سبک زندگى طبقه بالاتر را الگو قرار مىدهد. و با همه توان مىکوشد تا مطابق این سرمشق زندگى کند و بدین وسیله به ترقى اجتماعى خود تظاهر نماید.

 

همچنین فشارهاى اجتماعى مىتواند یکى از عوامل مؤثر در گرایش به مد تلقى گردد. به عنوان نمونه در جوامع سرمایهدارى که در آن بازار رقابت جنسى شدید است، زنان ناگزیرند با همجنس خود رقابت کنند. بر مبناى این رویکرد زنان از روى هوى و هوس به لوازم آرایش روى نمىآورند، بلکه به علت فشار اجتماعى است که از لوازم آرایشى استفاده مىکنند.[۱]

از این نکته نیز نباید غافل شد که گاه رفتارهاى اجتماعى یک فرد یا گروه مدگرا مىتواند مقابله ستیزه جویانه با فضاى سیاسى و اجتماعى حاکم بر جامعه باشد. از همین روست که مىبینیم اولین مدهایى که در جهان شکل گرفت (بیتلها Beetele، هیپىها  Hippieو پانکها Punk) با همین انگیزه به وجود آمد.

براى راهنمایى آن دسته از افرادى که با انگیزههاى اجتماعى به سوى مد گرایش پیدا کردهاند، به نکات ذیل مىتوان تکیه کرد تا به تغییر رویه آنان  کمک نمود:

۱ – ارزشهاى واقعى زندگى به آنها معرفى گردد. این دسته از افراد باید بدانند که پول و ثروت به عنوان یکى از امتیازات اجتماعى مطرح مىشود؛ اما ارزش واقعى انسان با پول و ثروت ارزیابى نمىشود؛ بلکه تقوا، سخاوت، فروتنى، قناعت، دستگیرى از نیازمندان و… معیارهاى حقیقى ارزش انسانى است. خداوند متعال نیز افراد را بر همین اساس ارزیابى کرده و فرموده است: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ»؛[۲] «گرامىترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست».

 

۲ – باید دیدگاه این افراد را نسبت به فلسفه درست زندگى تغییر داد، زیرا کسانى که نسبت به فلسفه زندگى بینش درستى ندارند به راحتى تحت تأثیر فشارهاى اجتماعى قرار گرفته، به آسانى به هر سویى سوق داده مىشوند.

 

۳ – باید به کسانى که تلاش مىنمایند ظاهر زندگى خود را شبیه طبقات مرفه اجتماعى جلوه دهند، یادآورى شود که با این ظاهرسازىها نمىتوانند واقعیت زندگى خود را تغییر دهند. امام رضا (علیهالسلام) به یکى از یاران خود فرمود: «اگر در دست راست تو یک مروارید باشد و مردم بگویند یک بعره[۳] در دست گرفتهاى، و اگر یک بعره در دست داشته باشى و مردم بگویند یک دُرّ در دست توست، آیا از این سخنان چیزى به تو سود مىرساند».[۴]

بنابراین اگر کسى به جاى کوشش در ارتقاى وضعیت زندگى تنها به فکر این باشد که خود را از نظر ظاهر شبیه طبقات مرفه جامعه نماید، در حقیقت واقعیت زندگى خود را تغییر نداده و هیچ سودى عاید او نگردیده است.

 

۴ – از دیگر اقداماتى که مىتوان براى راهنمایى و ارشاد کسانى که تلاش مىنمایند تا به هر نحو ممکن خود را از لحاظ ظاهرى شبیه طبقات مرفه جامعه نمایند، تذکر این موضوع است که، هر انسانى باید توقع از خویش را متناسب با واقعیات و توانایىهاى خود تنظیم نموده و بىجهت مشغول آرمانهاى دست نیافتنى نباشد و در غیر این صورت، پیامدها و تبعات منفى از جمله بالا رفتن هزینههاى زندگى، تحمل بیش از توان فشار اقتصادى، از دستدادن فرصتها، از دست دادن روحیه قناعت، اسرافگرایى و… دامنگیر وى مىشود.

 

۵ – در مواجهه با افرادى که مدل مو و لباس را به عنوان شیوهاى براى اظهار نارضایتى سیاسى خود انتخاب مىنمایند، تبیین تاریخى بىنتیجه بودن اینگونه روشها، در به ثمر نشاندن اعتراضات اجتماعى و گاه سیاسى مفید و نتیجهبخش خواهد بود؛ زیرا تجربه تاریخى گروههاى مختلفى همچون بیتلها و پانکها و… نشان داده که این روشها در به ثمر رسیدن اهداف آنان بلافایده بوده و بهترین راه براى تحقق مطالبات همان پیگیرىهاى قانونى مىباشد.

 

 

پی نوشت ها


[۱] – هویت انسانى زن در چالش آرایش و مد، مریم رفعت جاه، فصلنامه «کتاب زنان»، شماره ۳۸، زمستان ۱۳۸۶، ص ۱۳۵٫

[۲] – حجرات ۴۹، آیه ۱۳٫

[۳] – در لغت نامه فرهنگ ابجدى «بعره» اینگونه معنا شده: پشکل جانوران سَپَلدار و سمدار.

[۴] – بحارالأنوار، ج۲، ص ۶۶٫