از جمله شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر، ایمن بودن از خطر و ضرر است، این شرط نه تنها موجود نبود بلکه با پیشینه و عملکرد یزید و حکومت بنی امیه – با آن وضعیت استبدادی و کشتار بیرحمانه انسانهای بیگناه- روشن بود که چنین موقعیّتی پیش نمیآید و اقدام امام حسین (علیه السّلام) یا هر کس دیگر، با مخاطرات جدی رو به رو است! پس چگونه آن حضرت با این وضعیّت اقدام به نهضت و امر به معروف و نهی از منکر نمود؟
ما شرایط احکام و خصوصیّات و فروع آن را باید از روش امامان (علیهم السّلام) فرا بگیریم و دلیل بر جواز شرعی هر عمل این است که به وسیلهی امام (علیهم السّلام) انجام گرفته باشد. به عبارت دیگر گفتار و رفتار آن بزرگواران از ادلّه احکام شرعی است.
پس فرضاً اگر دلیلی که دلالت بر مشروط بودن امر به معروف به احتمال تأثیر و امن از ضرر دارد، به عموم یا اطلاق شامل این مورد هم بشود؛ اقدام امام حسین (علیه السّلام) مخصَّص یا مقیَّد آن خواهد بود و میفهمیم که اگر مصلحت مهمتری در کار بود، این دو شرط در وجوب دخالت ندارد و باید امر به معروف و نهی از منکر نمود؛ هرچند احتمال ضرر و خطر داده شود.
از این رو باید اهمّیّت مصلحت امر به معروف و نهی از منکر را با ضرر و مفسده احتمالی آن، سنجید؛ اگر مصلحت آن اهمّ و شرعاً لازم الاستیفا باشد، (مثل بقای دین)، تحمّل ضرر لازم است و ترک امر به معروف جایز نیست.
به بیان دیگر: فرق است بین امر به معروف و نهی از منکرهای عادی و معمولی – که غرض بازداری اشخاص از معصیت و مخالفت و وادار کردن آنها به اطاعت و انجام وظیفه است- و بین امر به معروف و نهی از منکری که جنبهی عمومی و کلّی دارد و احیای دین و بقای احکام و شعائر، به آن وابسته باشد و ترک آن موجب خسارتها و مصایب جبران ناپذیری بر مسلمانان شود. درست مانند آنکه در عصر حکومت یزید، ملیّت جامعهی اسلام در خطر تغییر و تبدیل به ملیّت کفر واقع شده بود و اوضاع و احوال نشان میداد که به زودی دین از اثر و رسمیت افتاده و فاتحه اسلام خوانده میشود.
در صورت اوّل امر به معروف و نهی از منکر مشروط به امن از ضرر است و در صورت دوم وجوب آن، مشروط به امن از ضرر نیست و باید دین را یاری کرد و خطر را از اسلام دفع نمود؛ اگرچه به فدا کردن مال و جان باشد.
امام حسین (علیه السّلام) کاملاً از خطری که متوجّه دین شده بود، آگاه بود؛ از این رو در همان آغاز کار – که مروان در مدینه به آن حضرت توصیه کرد که با یزید بیعت کند- فرمود:
«إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّهُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ»؛ «… باید با اسلام وداع کرد؛ زیرا امّت به راعی و شبانی مانند یزید مبتلا شده است»؛ یعنی، وقتی یزید زمامدار مسلمین شود، معلوم است که اسلام به چه سرنوشتی گرفتار میشود! آنجا که یزید است اسلام نیست و آنجا که اسلام است، یزید نیست.
در مقابل چنین خطر و منکری، امام حسین (علیه السّلام) باید به پا خیزد و دفاع کند و سنگر اسلام را خالی نگذارد؛ هرچند خودش و عزیزانش را بکشند خواهران و دخترانش را اسیر کنند؛ زیرا آن حضرت بقای اسلام و بقای احکام اسلام را از بقای خودش مهمتر میدانست؛ پس جان خود را فدای اسلام کرد و با آنکه اطفال و خاندانش در سختی و گرفتاری شدید بودند از برنامه خود و انجام وظیفه منصرف نشد.
آری قیام سیّد الشّهداء (علیه السّلام) امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با ظلم، ستم، کفر و ارتجاع واقعی بود. امّا تاریخ چنین امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با ظلم و کفر، به خود ندیده است؛ که یک نفر مانند امام حسین (علیه السّلام) همراه با خاندان خود در احاطه لشکری ستمگر باشد، امّا در عین حال عزت و کرامت نفس خود را حفظ کرده و به وظیفهی خود وفادار مانده باشد.
این ابا عبد الله (علیه السّلام) بود که در راه امر به معروف و نهی از منکر، چنان قوت قلب و شجاعتی در روز عاشورا اظهار کرد که از عهدهی آن همه امتحانات بزرگ برآمد و در بین شهیدان راه حق، رتبهی اول را حائز شد.
در اینجا بسیار مناسب است به بیان لطیفی از استاد شهید علامه مطهری اشاره شود: «وجوب امر به معروف و نهی از منکر را تا زمانی که ضرری بر آن مترتّب نیست همه قبول دارند. امّا وقتی که پای ضرر پیش میآید، بعضی میگویند: مرز آن اصل تا همینجا هست؛ یعنی، وجوب آن، تا جایی است که خطری در کار نباشد و ضرری به آبرو و جان و حتّی به مال شخص آمر و ناهی، وارد نیاید. اینها ارزش این اصل را پایین آوردهاند؛ امّا بعضی میگویند: ارزش امر به معروف و نهی از منکر بالاتر از اینها است؛ اگر موضوع معروف و منکر مسألهی ساده و کوچکی باشد، با احتمال ضرر، وجوب آن منتفی خواهد بود؛ ولی اگر در مواردی، مثلاً قرآن به خطر بیفتد، عدالت به خطر بیفتد، وحدت اسلامی به خطر بیفتد، دیگر نمیتوان گفت: امر به معروف و نهی از منکر نمیکنم؛ زیرا اگر حرفی بزنم جانم در خطر است، آبرویم در خطر است و یا اجتماع نمیپسندد».
از این رو، اصل امر به معروف در مسائل بزرگ، مرز نمیشناسد و حتّی با وجود ضرر و خطرهای بزرگ، واجب خواهد بود. این است که میگوییم: نهضت حسینی، ارزش امر به معروف و نهی از منکر را- در مقام اثبات- بالا برد؛ زیرا او نه تنها جان و مال خود، که جان عزیزانش را هم در این راه فدا کرد و حتّی به اسارت اهل بیتش هم برای اقامهی این اصل، راضی شد.
با این کار امام (علیه السّلام)، دیگر جای شک نیست که در مسائل مهم، امر به معروف و نهی از منکر با وجود هرگونه خطری واجب خواهد بود و در راه آن هر ضرری را باید به جان خرید.
منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی ویژه محرم؛ دفتر نشر معارف – تدوین و تألیف: گروه مؤلفان
پاسخ دهید