- شیخ یاسین بن ابراهیم سَنُهوتی شافعی (حدوداً ۱۳۴۴ هـ. ق)
- یوسف بن اسماعیل نَبْهانی شافعی (۱۳۵۰ هـ. ق)
- قاضی بهجت اَفندی شافعی (۱۳۵۰ هـ. ق)
- علی بن محمّد عبدالله فکری حسینی قاهری شافعی (۱۳۷۲ هـ. ق)
- محمّد فرید وجدی (۱۳۷۳ هـ. ق)
- عبد المتعال صعیدی مصری شافعی (۱۳۷۷ هـ. ق) استاد زبان عربی دانشگاه الازهر
- خیر الدین زرکلی دمشقی (۱۳۹۶ هـ. ق)
شیخ یاسین بن ابراهیم سَنُهوتی شافعی (حدوداً ۱۳۴۴ هـ. ق)
الإمام علی الرضا (ع) عَقْدٌ جَیِّدٌ، جلالهٌ الرساله و وَشاحٌ عطف سلاله الشَرَف و شرف السلاله، جعل الله تعالی وجوده العزیز علی قدرته أعْظم دلاله، فلا یُسْمَع ساعیاً فی إطْرائه براعه عباره و لا یُدْرِکه عرفانه إلّا بلسانِ الإشاره، و کان عظیم الشأن و القدر، مشهورُ الفَضْل، حَمیدُ الذِکْر، أحَلَّه المأمون محلَّ مَهْجته و أشْرکه فی مَمْلَکته و عَقَد له علی ابنته و عَهَد إلیه بالخلافه مِنْ بعده بعد ما أراد أن یَخْلَع نفسه و یُفَوِّضها فی حیاته إلیه فمنعه بنو العباس فمات قبله، فأسف کلّ الأسف و له کرامات کثیره[۱]؛
امام رصا (ع) گوهر گرانبهایی از سلالهی با جلالت نبوّت است، وجودش را شرافت نبوی فرا گرفته است. خدای، عزّ و جلّ، وجود کم نظیر وی را از بالاترین و روشنترین ادله بر توانایی و قدرت خود قرار داده است (آفرینش شخصیتی چون علی بن موسی الرضا، مظهر توانایی و قدرت خداوند است). وصف آن حضرت در قالب عبارات و الفاظ نمیگنجد و زبان عاجز از آن است. وی شخصیتی عظیم الشأن و جلیل القدر و فضایل او مشهور است و به نیکی از وی یاد میشود. مأمون، او را در جایگاه والایی قرار داد و در ملک و مملکت خویش شریک گرداند و تصمیم داشت خلافت را به امام واگذارد و خود از قدرت، کنارهگیری کند، ولی بنی عبّاس او را از این کار باز داشتند [و با دسیسه] و قبل از واگذاری خلافت به وی، رحلت کرد و مأمون بر این ضایعه [به ظاهر] ابراز تأسف میکرد [البته این ترفند سیاسی مأمون بوده در صورتی که خود، قاتل امام بود]. آن حضرت صاحب کرامات بسیاری هستند…
یوسف بن اسماعیل نَبْهانی شافعی (۱۳۵۰ هـ. ق)
علیّ الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق أحد أکابر الأئمّه و مصابیح الأمّه مِنْ أهل بیت النبوّه و معادن العِلْم و العرفان و الکرم و الفتوّه، کان عظیم القدر، مشهور الذِکْر و له کرامات کثیره…[۲]؛
علی بن موسی از امامان بزرگ و مشعلهای فروزان امّت، از اهل بیت نبوّت و معدن علم و عرفان و بخشش و جوانمردی است. وی بلند جایگاه و نامش شهره است و کرامات بسیاری دارد.
قاضی بهجت اَفندی شافعی (۱۳۵۰ هـ. ق)
پس از امام موسی کاظم فرزند ارشد آن حضرت امام رضا (ع) بنا به وصیت وی، امام بوده است. مقام و منزلت این امام هُمام به اندازهای است که تفصیل آن در این کتاب نمیگنجد. امام رضا (ع) وارث علوم نبوت و امامت بود، به همین ترتیب امواج اندوه و بلا نیز بر آن حضرت بسیار وارد شد.
وی در ادامه، امام رضا (ع) را دارای علم غیب میداند و میگوید:
آن حضرت، عالم به اسرار مکنونات و عواقب امور است و در نهایت، از ظلم و اذیّت و آزار و عوام فریبی مأمون به آن بزرگوار پرده برمیدارد[۳].
آنگاه به نقل جریان ورود امام رضا (ع) به نیشابور و حدیث سلسله الذهب میپردازد.
علی بن محمّد عبدالله فکری حسینی قاهری شافعی (۱۳۷۲ هـ. ق)
وی شخصیت امام (ع) را از نظر علمی و اجتماعی و عبادی بررسی میکند و چنین میگوید:
عِلْمُه و فَضْلُه: قال إبراهیم بن العباس: ما رأیتُ الرضا سُئِل عن شیء إلّا عَلِمَه و لا رَأیْتُ أعْلَمُ منه بما کان فی الزمان إلى وقت عصره، و کان المأمون یَمْتَحِنه بالسؤال عن کل شیء فَیُجیبُه الجواب الشافی الکافی.
تعبدُه: و کان قلیل النوم، کثیر الصوم، لا یفوته صوم ثلاثه أیام من کل شهر و یقول: ذلک صیام الدهر.
معروفه و تَصدُّقه: و کان کثیر المعروف و الصدقه و أکثر ما یکون ذلک منه فی اللیالی المُظْلِمه.
کَرَمُه وجودُه: مِنْ کَرَمه أنّ أبا نواس مَدَحه بأبیات فأمر غلامه بأنْ یُعْطِیه ثلاثمائه دینار کانت معه، و مدحه دِعْبل الخُزاعی بقصیده طویله فأنْفَذَ إلیه صُرّه فیها مائه دینار و اعتذر إلیه.
زُهْدُه و وَرَعُه: کان زاهداً ورعاً و کان جلوسه فی الصیف على حصیر و فی الشتاء على مسح[۴]؛
ابراهیم بن عباس دربارهی علم و فضل آن حضرت میگوید: هر پرسشی از امام رضا (ع) شد، حضرت پاسخ آن را میدانست و آگاهتر از آن حضرت کسی را ندیدم، مأمون وی را با پرسشهای خویش میآزمود و آن حضرت نیز با پاسخ کافی و وافی مأمون را مجاب میساخت.
عبادت آن حضرت: آن حضرت کم میخوابید و بسیار روزه میگرفت و روزه سه روز از هر ماه را انجام میداد و میفرمود: معادل روزهی یک سال است.
کارهای نیک آن حضرت: بسیار نیکی میکرد و بسیار صدقه میداد و بیشتر این کارها را در شبهای تاریک انجام میداد [تا شناخته نشود].
کرم و بخشش ایشان: از جمله بخششهای وی این بود که روزی ابو نُواس قصیدهای در مدح اهل بیت سرود و امام نیز دستور داد سیصد دینار به وی پاداش دهند.
همچنین دِعبل خُزاعی نیز قصیدهی طولانی در مدح امام رضا (ع) سرود که امام نیز صد دینار به وی هدیه داد و از وی به علّت کم بودن آن پوزش طلبید.
زهد و پرهیزکاری امام: آن حضرت بسیار زاهد و پرهیزکار بود به گونهای که در تابستان روی حصیر و در زمستان روی پوستینی مینشست.
محمّد فرید وجدی (۱۳۷۳ هـ. ق)
الرضا هو أبو الحسن علیّ الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمّد الباقر بن علی زین العابدین، هو فی اعتقاد الشیعه أحد الأئمّه الاثنا عشر، زَوَّجه المأمون ابْنته و جَعَله ولیّ عَهْده و ضَرَب إسمه علی الدینار و الدرهم…[۵]؛
… به اعتقاد شیعه، او یکی از پیشوایان دوازدهگانهی آنان میباشد که مأمون دخترش را به عقد وی در آورد و او را ولیعهد خویش قرار داد و نام آن حضرت را بر درهم و دینار ضرب کرد.
و در پایان شعر ابونراس در مدح امام رضا (ع) را نقل میکند.
عبد المتعال صعیدی مصری شافعی (۱۳۷۷ هـ. ق) استاد زبان عربی دانشگاه الازهر
وقد وُلِدَ علیّ الرضا سنه ۱۵۰ هجری / ۷۶۷ میلادی و کان علی جانب عظیمٍ من العِلْم و الوَرَع[۶]؛
علی بن موسی در سال ۱۵۰ هجری مصادف با ۷۶۷ میلادی به دنیا آمد و در دانش و تقوا، جایگاه والایی داشته است.
جای دیگر میگوید:
و کان إماماً فی الزهد[۷]؛
در پارسایی، پیشوای همگان بود.
خیر الدین زرکلی دمشقی (۱۳۹۶ هـ. ق)
أبو الحسن الملقّب بالرضا ثامن الأئمّه الاثنا عشر عند الإمامیّه و هو من أجلّاء الساده أهل البیت و فُضَلائهم…[۸]؛
علی بن موسی (ع) ملقب به رضا و بنا به اعتقاد شیعه هشتمین امام از پیشوایان دوازدهگانهی آنان و از بزرگواران و دانشوران اهل بیت شمرده میشود.
منبع: کتاب امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت – محمدمحسن طبسی
[۱]– الأنوار القدسیه، ص ۲۹٫
[۲]– جامع کرامات الأولیاء، ج ۲، ص ۳۱۱٫
[۳]– تشریح و محاکمه در تاریخ آل محمّد، ص ۱۵۷ – ۱۵۹٫
[۴]– أحسن القصص، ج ۴، ص ۲۸۹ – ۲۹۰٫
[۵]– دائره المعارف القرن العشرین، ج ۴، ص ۲۵۱٫
[۶]– المُجَدَّ دون فی الاسلام، ص ۶۹٫
[۷]– همان، ص ۷۷٫
[۸]– الأعلام، ج ۵، ص ۲۶٫
پاسخ دهید