«فَسُبْحانَ الَّذی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ»،[۱] ملکوت همه چیز به دست پروردگار متعال است و خدا امام را که خلیفهی خود قرار داده است، باطن اشیاء را به اصطلاح زمام اشیاء را که در باطن قرار دارد به دست امام سپرده است. امام این کار را انجام میدهد. امّا چون اهل یقین است از این قدرت خدادادی خود استفاده نمیکند، چرا؟ برای اینکه خود او اختیاری ندارد و در ذات احدیت ذوب است، او بلندگوی خدا است، او دست خدا است، «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى»،[۲] ای پیامبر من، اینکه یک مشت ریگ برداشتی و به طرف مشرکین ریختی و آنها مرعوب شدند و فرار کردند تو نبودی، ما این کار را انجام دادیم، دست خدا است. امام ید الله است، امام که همه چیز را میبیند ما هم میبینیم ولی رازدار نیستم و آبروی اشخاص را میبریم. او میبیند ولی هیچ چیزی نمیگوید. امام همهی ما را میشناسد ولی ما را شرمنده نمیکند، در بین مردم هم نمیگوید فلان شخص چه شخصیتی دارد. همانگونه که خدا ستّار العیوب است امام ستّاریت خدا را دارد، امام غفّاریت خدا را دارد، امام رزّاقیت خدا را دارد، امام ظرفیتی دارد که این همه گناه و ظلم در مورد شیعه میشود، تماشا میکند. بالاتر از اینکه جلوی چشم انسان همسرش را، ناموسش را بزنند و او قدرت داشته باشد امّا دست به شمشیر نبرد؟! امیر المؤمنین علیه السّلام این صبر را به خرج داد، چرا؟ برای اینکه علی علیه السّلام اختیاری از خود ندارد و کاملاً در اختیار خدا است، اگر خدا بگوید بمیر، او میمیرد، اگر خدا بگوید بزن، میزند، اگر خدا بگوید: صبر کن، صبر میکند. او تسلیم محض است. اوج عبودیت این است که انسان به کلّی خود را کنار بگذارد و خدا حاکم مطلق در وجود او باشد؛ یعنی جز خدا در وجود او چیزی نیست. این حقیقت امامت است، «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّهً»،[۳] ما آنها را امام قرار دادیم. امام –در جلسهی گذشته هم بیان کردیم- را مردم امام نمیکنند، امّا واجب است که مردم، امامت امام را قبول کنند. اگر قبول نکردند امام از امامت معزول نمیشود، از امامت برکنار نمیشود، او امام است، خدا او را امام قرار داده است.
[۱]– سورهی یس، آیه ۸۳٫
[۲]– سورهی انفال، آیه ۱۷٫
[۳]– سورهی انبیاء، آیه ۷۳٫
پاسخ دهید