نزول قرآن به زبان عربى، با توجه به مخاطبان نخستین و شخص پیامبر صلىاللهعلیهوآلهـ که عرب زبانند ـ یک جریان طبیعى است و هر سخنورى، مطالب خویش را با زبان مخاطبان خود بیان مىکند. خداوند متعال نیز در ارسال پیامبران و ابلاغ پیامهاى خویش، همین رویه را تأیید کرده و به کار گرفته است.[۱]

اما در این باره باید به چند نکته مهم توجه کرد:

یکم. قرآن کریم براى تنزل در این عالم، نیاز به زبان خاص دارد و آن عربى فصیح و مبین است. اما زبان و فرهنگ آن، همان «زبان فطرت» است؛ به شکلى که همگان آن را مىفهمند و تنها در این صورت مىتواند جهان شمول باشد. اگر فرهنگ قرآن، متعلق به یک نژاد و گروه خاصى بود، هیچ گاه نمىتوانست جهانى باشد.[۲] از این رو قرآن کریم، کتابى ساده و معمولى نیست تا انسان بتواند بر اثر آشنایى با قواعد عربى و مانند آن، به همه معارفش دست یابد؛ بلکه کتابى است که ریشه در اوج آسمان و مقام «لدن» دارد و از علم خداوند سرچشمه گرفته است و درک معارف بىکران آن، بدون نردبان پرهیزگارى و ارتباط با خدا امکانپذیر نیست.

دوم. همان طور که ایجاد حقیقت وحى، اختصاص به ذات خداوند متعال دارد، تنزل آن حقیقت به لباس عربى مبین و الفاظ اعتبارى نیز کار خداى متعال است؛ نه آنکه فقط معناى کلام و وحى الهى در قلب پیامبر صلىاللهعلیهوآله تنزل یافته باشد و آن حضرت با انتخاب خود، الفاظى را به عنوان لباس آن معارف قرار داده باشد. الفاظ قرآن کریم از سوى خداوند تعیین شده و لذا جنبه اعجازى دارد.[۳] آیاتى چند از قرآن دلالت دارد که علاوه بر محتوا، الفاظ و عبارتهاى عربى قرآن نیز از ناحیه خداوند به پیامبر صلىاللهعلیهوآله وحى شده است.[۴]

سوم. ارتباط الفاظ با معانى، ارتباطى تکوینى و حقیقى نیست؛ بلکه در اثر قرارداد است که لفظ معینى با قراردادى ویژه، نشانه معناى خاصى مىگردد و به همین دلیل است که براى یک معناى خاص در اقوام مختلف، الفاظ گوناگونى وجود دارد و نیز به همین دلیل است که یک حقیقت تکوینى ـ همچون وحى ـ گاهى به صورت عربى مبین ظهور مىکند، گاهى به صورت عبرى، زمانى به زبان سریانى و… با توجه به این نکته، شاید این سؤال پدیدار شود که چگونه وحى الهى، از مقام قدسى خداوند ـ که جز تکوین صرف چیزى نیست ـ به کسوت الفاظ و کلمات اعتبارى ـ که قرارداد محض است ـ درمى آید؟

در پاسخ به این سؤال به طور مختصر مىتوان گفت : تنزل تکوینى قرآن، باید مسیرى داشته باشد تا در آن مسیر، حقیقت قرآن فرود یابد و با «اعتبار» پیوند بخورد و این مسیر همان نفس مبارک رسول خدا است که مىتواند بهترین معبر، براى پیوند امر تکوینى و قراردادى باشد. مانند انسانهاى دیگر که همواره حقایق معقول را از بلنداى عقل، به مرحله تصور تنزل مىدهند و از آنجا به صورت فعل یا قول، در گستره طبیعت پیاده مىکنند.[۵] بنابراین آنچه قرآن را آیین جهان شمول ساخته، «زبان فطرى» آن است که در گویش «زبان عربى»، رسا و گویا جلوهگر شده است. زبانى که الفاظ آن، ظرفیت نمایش معانى گسترده و پردامنه را دارا است. از این رو آشنایى با زبان عربى و تلاوت قرآن به زبان عربى، همچون مدخل ورودى براى نیل به مراتب و مراحل بالاتر این کتاب بىنظیر است

 

نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها

نویسنده:گروه مؤلفان


[۱] – ابراهیم۱۴، آیه ۴ ؛ نگا: محمدتقى، مصباح‏یزدى، قرآن‏شناسى، تحقیق وتدوین: محمود رجبى، ص ۹۸٫

[۲] – عبدالله، جوادى آملى، تفسیر موضوعى قرآن کریم، ج ۱، صص ۳۵۳ـ۳۵۵٫

[۳] – نگا: سیدمحمدحسین، طباطبایى، تفسیر المیزان، ج ۱۷، ص ۳۵۹٫

[۴] – ابراهیم، آیه ۴؛ مریم، آیه ۹۷؛ دخان، آیه۵۸؛ اعلى، آیات ۱۸، ۱۷، ۲۲ و ۳۲؛ قمر، آیه ۴۰؛ احقاف، آیه ۱۲؛ فصلت، آیه ۲ و ۳؛ رعد، آیه ۳۷ و … .

[۵] – عبدالله، جوادى آملى، تفسیر موضوعى قرآن کریم، صص ۴۶ـ۴۵٫