با سلام؛ چرا مسلمانان از آیه ۲۵ سوره الحدید به معجزه یاد می کنند، در حالی که مصریان و یونان باستان آهن را فلز آسمانی می دانست و از این که شهاب سنگ ها، آهن حمل می کنند اطلاع داشتند؟

پاسخ اجمالی

خدای متعال پیامبران خود را با حجت ها و معجزات بسیارى براى هدایت بشر فرستاد؛ با آنها کتاب آسمانى بود که از طریق وحى بر آنها فرود آمده و مردم را به سوى حق و حقیقت دعوت می نمودند؛ میزانى به همراه داشتند تا در معاملات و تعاملات به حقوق یکدیگر تجاوز ننمایند، و روى میزان عدل و مساوات عمل نمایند. علاوه بر اینها آهن را در اختیار آنان قرار داد تا هم ابزار دفاعی آنان باشد و هم منفعت های فراوانی را با استفاده از آن به دست آورند:
قرآن کریم در این ارتباط می فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاس»
[۱] ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم، تا مردم قیام به عدالت کنند. و آهن را نازل کردیم که در آن نیروى شدید و منافعى براى مردم است.
این آیه هدف خداوند از فرستادن پیامبران، و نازل کردن کتاب و میزان را همراه ایشان بیان کرده، و مى‏فرماید: غرض از فرستادن پیامبران همراه با کتاب، این بود که آنان مردم را به سوی عدالت سوق دهند: «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ». تا مردم در اجتماعی عادل زندگى کنند، و آهن را نازل کرد تا بندگان خود را در دفاع از اجتماع صالح خود و گسترش کلمه حق در زمین بیازماید. علاوه بر این آهن منافع دیگرى دارد که مردم از آن بهره‏ مند می شوند.
آنچه در این آیه مورد پرسش است، این است که منظور از انزال آهن چیست؟ آیا خداوند آن را از آسمان نازل کرد، یا معنای دیگری در آن نهفته است؟!
مفسران در این زمینه احتمالاتی را مطرح کرده  اند. برخی گفته اند؛ نزول در آیه به معناى خلقت است. در حدیثى از امام على(ع) در تفسیر این جمله آمده است: «انزاله ذلک خلقه ایاه»؛ منظور از نازل کردن آهن، خلقت آن است.
[۲]لازمه نزول، خلقت است، و این تفسیر ملازم شیء است؛ زیرا هر مخلوقی به اعتبار این که در لوح محفوظ ثبت است، وقتی بخواهد ایجاد شود، به اعتبار لوح محفوظ تعبیر به نزول پیدا می کند.[۳] بعضی می گویند؛ نزول در این جا به معناى فرستادن از مکان بالا نیست، بلکه در این گونه موارد به معناى «نزول مقامى» و نعمتى است که از مقام برتر به مقام پایین ‏تر داده شود.[۴] بعضی هم می گویند؛ انزال آهن نظیر تعبیر انزال چارپایان است: «وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَهَ أَزْواجٍ»؛[۵] و براى شما هشت زوج از چهارپایان ایجاد کرد.
اگر از خلقت چارپایان در زمین، تعبیر کرده که ما آنها را نازل کردیم، با این که آن حیوانات از آسمان نازل نشده ‏اند، به این اعتبار است که خداى تعالى ظهور موجودات در زمین را بعد از آن که نبودند، انزال آن خوانده؛ به دلیل آن که در آیه شریفه «وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»،
[۶] به طور کلى موجودات را نازل شده، و اندازه‏ گیرى شده از خزینه ‏هایى می داند که از هر چیز بی اندازه ‏اش در آن جا است.[۷]، [۸]
البته، برخی از رسول خدا(ص) نقل می کنند که آن حضرت فرمود: «چهار برکت از آسمان به زمین فرود آمده، آهن، آب، آتش و نمک».
[۹]
قرآن کریم در ادامه آیه می فرماید؛ در آهن بأس شدید است: «فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاس».
کلمه «بأس» به معناى تأثیر و قدرت شدید است، اما غالباً در شدت در دفاع و جنگ استعمال می شود، و بدین جهت فرمود در آهن بأسى شدید است که به طور مدام جنگ ‏ها و دفاع ها نیاز به آهن داشت؛ چون اقسام سلاح ها از آهن بود، و بشر از دیر باز به این فلز دست یافته، و متوجه منافعش شده، و آن را استخراج کرده است. اما منافع دیگرى که این فلز براى مردم دارد نیاز به بیان ندارد؛ زیرا می بینیم که آهن در تمامى شعب زندگى و صنایع مربوط به آنها دخالت دارد.
[۱۰]
برخی معتقدند این نوع مثال ها با توجه به زمان و زندگی مردم آن روز بیان شده است. اگر در عصر ما بود به منافع امروزی آهن مثال می زد که در جوامع بشری مورد استفاده قرار می گیرد. 
[۱۱]
بنابر این آیه در مقام بیان یکی از نعمت های الهی است که در اختیار بشر قرار گرفته است، اما این  یک استنباط شخصی است که انزال حدید در قرآن را به عنوان یک معجزه اعلام کنیم که مرادش آن باشد که آهن ابتدا در زمین نبوده و بعدها از آسمان نازل شده است و در همین راستا، نفی چنین استنباطی، ضرر به اعجاز این کتاب مقدس وارد نساخته و تردید در چنین استنباطی به عنوان یک گفت وگوی علمی نیز ایرادی نداشته و افرادی که چنین ادعاهایی را مطرح می کنند باید با ارائه دلایل متقن به اثبات آن اقدام کنند.

 

 

 منبع:اسلام کوئست


[۱]. حدید، ۲۵٫

[۲]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج ‏۱، ص ۲۵۰، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.

[۳]. آلوسى، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، على، عبدالبارى عطیه ج ‏۱۴، ص ۱۸۸، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.

[۴]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏۱۹، ص ۳۸۱- ۳۸۲، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.

[۵]. زمر، ۶٫

[۶]. حجر، ۲۱٫

[۷]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏۱۹، ص ۱۷۲، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق

[۸]. ر. ک: خزینه های نعمت های الهی و چگونگی نزول و فرستادن این نعمت ها، ۵۳۶۶۱.

[۹]. طبرسی، فضل بن حسن، تحقیق، بلاغی، محمد جواد، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏۹، ص ۳۶۳، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.

[۱۰]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏۱۹، ص ۱۷٫

[۱۱]. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج ‏۷، ص ۲۵۶، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۲۴ق.