صفات واجب الوجود

از مفهوم «واجب الوجود»، ازلى و ابدى بودن و در یک کلام سرمدى بودن خداوند اثبات مىشود؛ زیرا واجب الوجود ـ که وجود برایش ضرورى است ـ نیازى به علت ندارد و او علت براى وجود ممکنات است. از اینجا دو صفت براى واجب الوجود اثبات مىشود:

یکم. «بىنیازى» او از هر موجود دیگرى؛ زیرا اگر کمترین نیازى به موجود دیگرى داشته باشد، آن موجود دیگر، علت او خواهد بود و در جاى خود تبیین شده که معناى علت همین است که موجود دیگرى، نیازمند به او باشد.

دوّم. موجودات ممکن الوجود، معلول و نیازمند به اویند و او نخستین علت، براى پیدایش آنها است.

با استفاده از این دو مطلب مىگوییم: اگر موجودى معلول و نیازمند به موجود دیگرى باشد، وجودش تابع آن خواهد بود و با مفقود بودن علتش، به وجود  نخواهد آمد. به دیگر سخن، معدوم بودن موجودى در برههاى از زمان، نشانه نیازمندى و ممکن الوجود بودن آن است و چون واجب الوجود، خود به خود وجود دارد و نیازمند هیچ موجودى نیست، همیشه موجود خواهد بود. بدین ترتیب دو صفت براى واجب الوجود اثبات مىشود: یکى ازلى بودن؛ یعنى، در گذشته، سابقه عدم نداشته است و دیگرى ابدى بودن؛ یعنى، در آینده نیز هیچگاه معدوم نخواهد شد. بنابراین هر موجودى که سابقه عدم یا امکان زوال داشته باشد، واجب الوجود نخواهد بود.[۱]

با دقت در این مطالب، روشن مىشود که ممکن نیست واجب الوجود، خود را معدوم سازد؛ چرا که وجودِ او ضرورى و حتمى است و اگر بخواهد این ضرورت را از خود بگیرد، انقلاب در ذات لازم مىآید و این با واجب الوجود بودن او ناسازگار است. به عبارت دیگر واجب الوجود؛ یعنى، چیزى که عدمش محال است. پس اگر بشود خود را معدوم سازد؛ یعنى، عدمش ممکن است و چیزى که عدمش ممکن باشد، «ممکن الوجود» است؛ نه «واجب الوجود».

 

پرسش و پاسخ های دانشجویی پیرامون خداشناسی/ مؤلف:محمدرضا کاشفی

دفتر نشر معارف


پی نوشت

[۱]– آموزش عقاید، ج ۱ و ۲، ص ۸۴ و ۸۵٫