سوال: پسری ده ساله دارم که وقتی به او میگویم نماز خواندن را از الآن باید یاد بگیری، میگوید: خدا به من گفته ۱۵ سالگی نماز بخوان، شما میخواهید از الآن من را مجبور کنید! با اینکه من و مادرش به نماز اهمیت میدهیم ولی ایشان زیاد به این موضوع توجه نمیکند. میخواستم ببینم چطور با او برخورد کنم؟
جواب:
ما نباید انتظار داشته باشیم که وقتی بچّهای نزدیک به سن تکلیف است، در سه وقت همراه والدین نماز بخواند؛ بلکه باید او را در طی زمان برای نماز خواند آماده کنیم.
ارتباط گیری عاطفی با فرزند
یکی از ویژگیهایی که تقریباً در هفت سال دوم، در ارتباطگیری والدین با بچّهها خیلی مهم است، بحث ارتباط عاطفی است. بیشتر رفتار بچّهها در هفت سال اوّل تقلیدی است و هفت سال سوّم نیز این رفتار انتزاعی میشود؛ یعنی آنها به دنبال دلیلی برای انجام فرایض دینی یا کارهای خود هستند؛ مثلاً اگر به او بگوییم نماز خود را اوّل وقت بخوان، شاید بگوید: چه فرقی میکند من اوّل وقت بخوانم یا وسط وقت یا آخر وقت؟
امّا در هفت سال دوّم رفتار بچّهها جنبهی عاطفی پیدا میکند؛ لذا پدر و مادرها باید در آن دوره محبّت زیادی به فرزندانشان داشته باشند؛ یعنی به جای اجبار و تهدید از طریق ارتباط عاطفی برای ترغیب کردن فرزندانشان استفاده کنند.
ایجاد شوق اشتیاق برای انجام امور عبادی
تمام کارشناسان تربیتی معتقد هستند که بچّهها در این دوره از طریق عواطف نسبت به انجام کاری ترغیب میشوند؛ لذا توصیهی ما این است که والدین برای انجام امور عبادی در فرزندانشان شوق و اشتیاق ایجاد کنند؛ به عنوان مثال پدر و مادر با جملاتی محبّت آمیز به فرزندانشان بگویند: “پسرم! وقتی به نماز میایستی، من شما را بیشتر دوست دارم”
البته این ارتباط گیری عاطفی نباید فقط در مورد نماز و روزه باشد؛ بلکه باید در تمام رفتارهای وجود داشته باشد؛ به عنوان مثال اگر مادر میخواهد به پسر خود بگوید که اتاقت را منظّم کن، نباید در ابتدا او را به بینظّمی متهم کند؛ بلکه باید با مهربانی و به کار بردن کلمات مناسب، او را به منظّم کردن اتاقش ترغیب کند.
منفعل بودن والدین
گاهی نیاز است که ما یک مقدار در برابر بچّهها منفعل باشیم؛ به این معنی که اگر به فرزندمان گفتیم که اتاقت را مرتب کن و او گفت که نیم ساعت دیگر این کار را انجام میدهم، سریع عصبانی نشویم؛ بلکه با کمال آرامش بگویم: خیلی خب پسر گلم! من یک ربع دیگر منتظر شما هستم.
برنامه ریزی برای فرزندان
نکتهی دوّم در مورد زمان بندی مناسب است. پدر و مادر باید زمان خوبی را برای انجام امور عبادی فرزندشان در نظر بگیرند.
چند درصد مردم دنیا بی برنامه هستند؟
امروزه یکی از مشکلاتی که در جامعهی ما وجود دارد این است که مردم برنامهی منظّمی برای زندگی خود ندارند. پژوهشها نشان میدهد که بیش از ۹۷ درصد مردم دنیا هدفگذاری مستمر و بلند مدّت برای زندگی خود ندارند. بچّههای ما نیز جزء همان ۹۷ درصد هستند؛ یعنی براساس این آمار ۹۷ نفر از هر صد کودک یا نوجوانی که میبینیم، در زندگی خود هدف ندارند؛ لذا پدر و مادرها باید برای فرزندان خود برنامهریزی کنند؛ به این صورت که هر خانوادهای برای منزل خود یک تابلو بخرند و روی این تابلو یک برنامه منظّمی را رسم کنند و از فرزندان خود بخواهند که کنار هر برنامهای که انجام میدهند یک تیک بزنند.
برنامه ریزی بچّهها
برخی از بچّهها هستند که کنترل تلویزیون را در تمام طول روز در دست دارند و برنامهها را یکی یکی دنبال میکنند؛ این عمل نشان میدهد که کودکان بیبرنامه هستند و خودشان در حال پر کردن وقتشان هستند. اگر والدین برای فرزندان خود برنامه نداشته باشند، آنها برای خود برنامه هایی در نظر میگیرند که در این برنامهها هدف گذاری وجود ندارد و ممکن است آسیب هایی به خود وارد کنند.
برنامه ریزی خداوند برای بشر
خداوند حکیم نیز در نظام آفرینش و خلقت بشر برنامه دقیقی را ترسیم کرده است؛ مثلاً همهی انسانها در ماه مبارک رمضان که باید در اوّلین روز ماه مبارک رمضان سال آینده روزهدار باشند؛ همچنین میدانند که در طول روز باید نمازهای خود را در چه زمانی بخوانند. این هدفگذاری و برنامهریزی است که خدای حکیم برای بشر دارد، ما هم باید این مدل کوچک را بیاییم در خانه برای فرزندان خود اجرا کنیم.
پاسخ دهید