براى انس و آشتى با خدا، چه باید کرد؟ چگونه مىتوانیم در ماه مبارک رمضان، حس دعا و راز و نیاز با خدا بیابیم؟
راه انس با چیزى، برقرارى ارتباط زیاد با آن است و این مطلب از نقطه نظر روان شناختى، امرى مسلّم و غیر قابل انکار است. در این رابطه پرسشهایى چند قابل طرح است:
چگونه انسان، این «بى نهایت کوچک»، مىتواند با آفریدگار هستى ـ آن «بىنهایت بزرگ» ـ رابطه برقرار کند و این پیوند، او را از خاک تا افلاک بالا برد؟ چگونه این «هیچ»، به آن «همه» متصل مىشود؟ آیا جز «دعا و نیایش»، راهى براى این پیوند هست؟ دعا چیست؟ شرایط آن کدام است؟ استجابت دعا یعنى چه؟ پیدا کردن «حال» در دعا چگونه به دست مىآید؟ به چه زبانى باید دعا کرد؟ نیایش چه تأثیر روحى و معنوى بر زندگى ما دارد و…؟
مىدانیم که دعا، تنها خواندن جملات و الفاظى چند ـ بىحضور دل و بىکشش روح ـ نیست؛ بلکه خواستن از ژرفاى جان است. اگر دعا از جان سوخته و عطشناک برآید، «اجابت» الهى، آب گوارایى بر عطش سوزان دل سوختگان خواهد بود.
باید اجازه داد تا پاى اشک، از جاده دل عبور کند. باید گذاشت وقتى آسمان دل مىگیرد، باران اشک جارى شود. باید گذاشت در حالت اضطرار و طلب و درماندگى، عنان سخن به دست دل داده شود تا صمیمانه با خدا حرف بزند و مثل یک کودک، زار بزند، اشک بریزد، با اصرار بخواهد و یقین داشته باشد که این پاى بر زمین کوبیدن و اشک ریختن و التماس کردن، موجب بر آمدن حاجت مىشود. «گریه»، سلاح نیایشگر و «امید»، سرمایه او است: «ارحم من رأس ماله الرّجاء و سلاحُه البکاء.»[۱] «… باید کارى کرد تا چشمه «ربّنا»، از دل بجوشد و بر کویر سینههاى سوزان جارى شود و دشت عطشناک جان را سیراب کند.
حس دعا
اگر «احساس نیاز» و «ابراز حاجت»، از طرف بنده و «قدرت رفع آن» و «اجابت دعا» از سوى خدا باشد؛ آنچه این دو سو را به هم وصل مىکند، «نیایش» است. هر چه انسان فقر و نیاز خویش را بیشتر بشناسد و به قدرت و رحمت الهى آگاهتر باشد، حسّ دعا بهتر به دست مىآید.
احساس بىنیازى، طغیان و روى گردانى مىآورد. قرآن کریم مىفرماید: انسان همین که خود را غنى و بىنیاز حس کند، سر به طغیان و گردنکشى مىگذارد: «کَلاّ إِنَّ الاْءِنْسانَ لَیَطْغى، أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»[۲] هر چه فقر و نیاز خود را بیشتر حس کند و سررشته کارها را به دست معبود ببیند، کشش به سوى خدا بیشتر خواهد بود. قرآن مىفرماید: اى مردم! شما همه نیازمند خداوند هستید و او بىنیاز و ستوده است: «یا أَیُّهَا النّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللّهِ وَ اللّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ.»[۳]
نیازمندى و وابستگى انسان به خدا کافى نیست؛ بلکه درک این دو، برانگیزاننده آن «حس دعا» است. باید حجاب بین بنده و خالق کنار برود. غرور، خودخواهى، تکبّر، بىاعتنایى، طلب کارى، قساوت دل، یأس و نومیدى و… همه به نوعى «حجاب» به شمار مىرود. بر عکس، حالاتى همچون شکسته دلى، تضرّع، گریه، خشوع، امید، اضطرار، التجا، پناه آوردن، یقین به اجابت، خسته نشدن از طلب، رقّت قلب و… پردهها و حجابها را کنار مىزند. سفارش حضرت پیامبر صلىاللهعلیهوآله چنین است: آن گاه که رقّت دل حاصل شد، دعا را غنیمت شمارید، که رحمت خداوند است: «اغتنموا الدعاء عند الرقه، فانها رحمه».[۴]
خدا به کدام دل نزدیک تر است؟ نجواى کدام نیایش گر از بام خانه تا ملکوت خدا بالا مىرود؟
در کوى ما شکسته دلى مىخرند و بس
بازار خود فروشى از آن سوى دیگر است
حدیث قدسىِ «انا عند المنکسره قلوبهم»؛[۵] «من نزد شکسته دلانم»، اشاره به این حقیقت دارد که:
افتادگى آموز اگر طالب فیضى
هرگز نخورد آب، زمینى که بلند است
حضرت رسول صلىاللهعلیهوآله هرگاه دعا و نیایش مىکرد، مانند شخص محتاجى ـ که دست نیاز و طلب گشوده و غذا مىخواهد ـ دست خود را به آستان خداوند بلند مىکرد.[۶] این حالت نیاز و درماندگى است که رحمت را نازل مىکند و نگاه عنایت خدا را به سوى نیایشگر بر مىگرداند و «بزرگى»، در همین «فروتنى» و «عزّت» در سایه همین «تواضع» است.
«دعا» اقبال بنده به درگاه الهى و «اجابت»، اقبال خداوند به بنده است. اگر مفهوم آن دو در دل جاى گیرد، حالت دعا و نیایش پدید مىآید. چه سعادتى بالاتر از اینکه یک «بنده»، مورد عنایت «مولا» قرار گیرد و صدایش را بشنود و خوشش آید و جواب بدهد و گاهى جواب دادن را طولانى کند تا بیشتر صداى نجوا و نیایش بنده را بشنود.
پس از تأخیر استجابت، نباید چندان نگران و نا امید شد. گاهى مولا صلاح بنده را بهتر مىداند. گاهى هم تأخیر از جهت دیگر است؛ چنان که آمده است: «گاهى خداوند، اجابت دعاى مؤمن را به تأخیر مىاندازد؛ چون مشتاق دعاى او است و مىفرماید: صدایى است که دوست دارم آن را بشنوم».[۷]
شاید هم، دعا از صمیم دل و از روى خلوص نیّت نبوده و شرایط استجابت در آن فراهم نیست. مگر دعا از دل غافل و زبان یاوهگو و نیّت آلوده و نیایشگر ریاکار، این اندازه اثر دارد که به آسمان رود و به آستان خدا رسد؟!
به هر حال، حال را هم باید از خدا خواست که «محوّل الاحوال» است.
امامعلى علیهالسلام مىفرماید: خشکیدن اشک از چشمها، نتیجه قساوت دل و آن، نتیجه زیاد شدن گناهان است: «ما جفّت الدموع الا لقسوه القلوب، و ما قست القلوب الا لکثره الذنوب».[۸]
عصیان و گناه، پرتگاه دل ماست
مسدود به روى عقل، راه دل ماست
خشکیدن اشک گریه از چشمه چشم
گویاى سقوط پایگاه دل ماست[۹]
آداب دعا
برخى از «آداب دعا» از این قرار است:
۱ – مداومت و پیوستگى در دعا؛ یعنى همیشه، همه جا، در هر حال، غم و شادى، راحتى و رنج، فقر و دارایى، پیرى و جوانى، بیمارى و تندرستى، شدّت و رخا و… باید دعا کرد و به راز و نیاز با معبود پرداخت.
۲ – پرهیز از گناه؛ چرا که گاهى گناهان مانع اجابت دعا مىشود: «اللهم اغفرلى الذّنوب التى تحبس الدعا».[۱۰]
۳ – دعاى دسته جمعى و آمین گفتن گروهى از مؤمنان؛ روایت است که: «هرگاه براى امام باقر علیهالسلاممشکلى پیش مىآمد، زنان و کودکان خانواده را جمع مىکرد و دعا مىکرد و آنان آمین مىگفتند».[۱۱]
۴ – دعا به نامهاى نیک خدا و ستایش و حمد و ثنا پیش از دعا؛ چرا که هر نامى کلید درى از رحمتهاى الهى است و هر اسمى خاصیّتى دارد. ستایش الهى، شرط ادب پیش از عرض حاجت است.
۵ – بازگو کردن حاجتها و بر شمردن نیازها؛ هر چند که خداوند داناى همه چیز است و هم نامه نانوشته مىخواند و هم اسرار نهفته مىداند؛ امّا خود این مطرح کردن، گامى نزدیک به اجابت است. امام صادق علیهالسلام مىفرماید: «خداوند مىداند آنچه را که بندهاش هنگام دعا مىخواهد؛ ولى دوست دارد که نیازها را به درگاه الهى عرضه کند. پس هرگاه دعا مىکنى، حاجتهایت را یک به یک نام ببر».[۱۲]
۶ – اصرار و الحاح و خسته نشدن و پیوسته خواستن؛ چرا که وقتى درى بسیار کوفته شود، کسى پیدا مىشود که در را باز کند. اصرار در دعا، مایه گشوده شدن در رحمت و اجابت الهى است.
۷ – داشتن همت بلند و خواستن حاجتهاى مهم؛ خواستهها هر چه متعالىتر، با ارزشتر و فراگیرتر باشد، بهتر و به استجابت نزدیکتر است. خواستهها، تنها مادى و براى رفع مشکلات معیشتى نباشد؛ خواستههاى معنوى و اخروى نیز مد نظر باشد.
قرآن کریم مىفرماید: آنان که از خدا فقط دنیا مىخواهند، در آخرت نصیبى ندارند؛ امّا بعضى هم نیکى دنیا و هم نیکى آخرت و نجات از دوزخ مىخواهند:«رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَهً وَ فِی الاْخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنا عَذابَ النّارِ».[۱۳]
در دعا پسندیده است از پیشوایان مکتب، بهره جوییم و ادب دعا کردن و داشتن خواستههاى متعالى را از آنان بیاموزیم. دنیاى غنى و فراگیر «خواستههاى متعالى» در دعاهاى معصومین، عالمى زیبا و بىپایان است. تنها کافى است به دعاى امام سجاد علیهالسلام (دعاى مکارم الاخلاق)[۱۴] نظر بیفکنیم، تا با گوشه اى از نیازهاى والا و خواستههاى متعالى از زبان آن زینت عابدان آشنا شویم.
توجه به این نکته بایسته است که مکان و زمان دعا، در رسیدن به آثار و نتایج مادى و معنوى آن، تأثیرى به سزا دارد و اولیاى الهى، مکانها و اوقاتى را بیان کردهاند که دعا در آنها زودتر به اجابت مىرسد. در میان اوقاتى که مناسبت بیشترى براى دعا و مناجات با قاضى الحاجات دارد، ماه مبارک رمضان داراى جایگاهى ممتاز است و دعا و نیایش در این ماه، حال و هوایى دیگر و اثرى شگرف دارد.
ماه رمضان، تنها بهار قرآن کریم و هنگامه تلاوت کلام روحبخش خداوند نیست؛ بلکه فصل شکفتن گل واژههاى دعا و غنچههاى نیایش بر لبهاى مشتاقان مؤمن نیز مىباشد. روزهداران خداجو، در زلال رمضان، دل و جان را مىشویند و بر گرد حریم دوست پرواز مىکنند و بر شاخسار ذکر و یادِ محبوب و دعا و نجواى با او، آشیان مىگیرند. با اشک روان، دشت تفتیده قلبشان را نمناک مىسازند و بر درد و زخم دلشان مرهمى مىنهند.
در این میان، دعاها و مناجاتهاى امامان معصوم علیهمالسلام ، سوز و نوایى دیگر دارد. حقایق و معارفى که در این ماه عزیز، در قالب دعا از ناى پاک برگزیدگان حق برآمده، از محتوا و ژرفاى خاصى برخوردار است. انس با دعاهاى اهل بیت علیهمالسلام در ماه رمضان، در بهرهمندى بیشتر از مهمان خانه الهى و سفره گسترده این ماه، بسى سودمند و پرفایده است. دعاهاى رسیده از برگزیدگان حق در این ماه نورانى، بسیار است… .
«الهى! در هندسه وجود، توحید را نقطه پرگارمان ساز، دایره تلاشمان را بر محور نقطه ایمان قرار بده و خطّ زندگى را امتدادى از نقطههاى نیاز بساز. زاویه دیدمان را باز کن تا چشم بگشاییم، به چهره حقیقت و گوش سپاریم، ولى به آهنگ معنویت».[۱۵]
نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها
نویسنده:گروه مؤلفان
[۱] – دعاى کمیل.
[۲] – علق ۹۶ آیه ۶٫
[۳] – فاطر ۳۵ آیه ۱۵٫
[۴] – بحار الانوار، ج ۹۳ ص ۳۱۳٫
[۵] – منیهالمرید، ص ۱۲۳ از تفسیر کشف الاسرار، ج ۱، ص ۱۳۵٫
[۶] – ابن فهد حلّى، عده الداعى، ص ۱۳۹٫
[۷] – بحارالانوار، ج ۹۷ ص ۲۹۶٫
[۸] – همان، ج ۷۰ ص ۳۵۴٫
[۹] – برگ و بار، ص ۲۸۶٫
[۱۰] – دعاى کمیل.
[۱۱] – کلینى، کافى، ج ۲، ص ۵۲۵٫
[۱۲] – وسائل الشیعه، ج ۴ ص ۱۹۱٫
[۱۳] – بقره ۲، آیات ۲۰۰ و ۲۰۱٫
[۱۴] – صحیفه سجادیه، دعاى ۲۰ ؛ مفاتیح الجنان، دعاى مکارم الاخلاق.
[۱۵] – حسن حسن زاده آملى، الهى نامه، ص ۷۰٫
پاسخ دهید