مرحوم آیت الله آقای انصاری همدانی گفته بود که وارد مسجدی شدم، دیدم پیرمردی دارد نماز میخواند، امّا ملائکه پشت سر او نماز میخوانند. فهمیدم این اذان و اقامه گفته است. در روایت دارد کسی اذان و اقامه را بگوید و نماز بخواند، اذان و اقامه بسیار اهمّیّت دارد. اذان نفخهی اولی است، آدم موت اختیاری پیدا میکند و خود را در اختیار دست حق قرار میدهد. اقامه احیای روز قیامتی است. آدم زنده است ولی برای حساب در محکمهی عدل الهی حضور پیدا کرده است. نفخهی اولی انسان را از همه چیز عزل میکند، همه چیز را از آدم میگیرد، آدم عین میّت میشود. خود میّت میشود ولی با یک نفخهای خدا همهی مردهها را زنده میکند ولی مردهای زنده شده است که هیچ کاره است. «لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ»[۱] آدم با اذان باید خود را تسلیم بکند، بگوید: من مُردم، در اختیار تو هستم. با اقامه برای حساب پس دادن قیام میکند. خالق دارد با او گفتگو میکند، او دارد حساب خود را به خدای خود پس میدهد. اذان و اقامه اگر با معرفت انجام بشود، کسی که نماز میخواند ولی اذان و اقامه گفته است، روایت دارد که ملائکه پشت سر او اقتدا میکنند، صف ملائکه هم مغرب و مشرق را پر میکند.
[۱]– سورهی غافر، آیه ۱۶٫
پاسخ دهید