صحابه رسول اکرم (ص)، تابعین و دانشمندان اسلامى، همه اتّفاق نظر دارند که آیه تطهیر در باره پنج تن آل عبا (اصحاب کساء) فرود آمدهاست؛ حتى امّ سلّمه و عایشه که خود شاهد بر نزول آیه بوده و امید داشتهاند که مشمول این آیه باشند بر دلالت آن فقط بر پنج تن تصریح کردهاند، با این حال، معدودى از افراد، با نظرات شخصى خود، کوشیدهاند تا این آیه را یا فقط به زنان پیامبر(ص) اختصاص دهند و یا علاوه بر پنج تن، همسران آن حضرت را نیز مشمول آن بدانند. گروهى نیز دامنه شمول آن را گستردهتر دانسته و عموم خاندان پیامبر (ص) را در زمره اهل بیت شمردهاند. بدیهى است که اجتهاد شخصى آنان در مقابل نصوص و روایات معتبر باطل و مردود است. سیاق آیه نیز حکایت از اراده تکوینى خداوند بر زدودن آلودگیها از اهل بیت دارد .
- چهار نظر در شمول آیه تطهیر
- سه نظریّه در باره اهل البیت
- بررسى نظرات در باره اهل بیت و شمول آیه تطهیر
- نکته اول: اعترافات صریح همسران
- نکته دوّم: اختصاص آیه بر زنان پیامبر، ادّعاى واهى است
- نکته سوّم: انگیزههاى مفسرین اهل سنّت
- نکته چهارم: آیات تعیین کننده وظایف زنان پیامبر
- نکته پنجم: آیه تطهیر کلامى بر جسته در میان آیات دیگر
- نظریّه چهارم: اجتهاد شخصى زیدبن ارقم
امّ سلمه گوید: پیامبر اکرم (ص) در خانه من بود، فاطمه (س)، غذایى در ظرفى که از سنگ بود پیش آورد.. پیامبر (ص) فرمود: شوهر و فرزندانت را هم بیاور تا با هم این غذا را تناول نماییم. پس از آمدن آنها، سفره گسترده شد، غذا را خوردند؛ نبىّ اکرم روى پارچه خیبرى نشسته و من در گوشهاى نماز مىخواندم، در همین احوال آیه تطهیر نازل شد. پیامبر (ص) پس از نزول آیه، همان پارچه خیبرى را بر روى عزیزان خود کشید و خود هم در زیر پارچه قرار گرفت و دستها را به سوى آسمان گرفته و عرضه داشت: بار خدایا! اهل بیت و ویژگان زبده من این چهار تناند، پروردگارا هر پلیدى را از اینان دور، و هر چه بهتر پاک نهادشان فرما !
امّ سلمه گوید: در حین دعاى پیامبر (ص)، سرم را نزدیک آوردم و گفتم: آیا من هم مشمول این دعا و موهبت هستم؟ رسول خدا فرمود: نه، لیکن تو پایان خوشى دارى (طبرى، ۲۲/۵ – ۷؛ ابن کثیر، ۵/۴۵۳ – ۴۵۸؛ فخر رازى، واحدى نیشابورى، حاکم حَسَکانى، بَغَوى، سیوطى و دیگران نیز این روایت را با اختلاف کمى آوردهاند)
مضمون این روایت با عباراتى دیگر و از طرق معتبر و موثّق دیگر به نقل از ام سلمه و عایشه در کتب روائى اهل سنّت آمده است که به جهت پرهیز از اطناب از ذکر آنها خوددارى مىشود؛ تنها یاد آور مىشویم که حاکم حسکانى (متوفى ۴۷۰ ه) در شواهد التنزیل بیشترین روایات را در ذیل آیه شریفه «انّما یرید تطهیراً»، با اسناد و طرق مختلف و با تعبیرات متعدّد و بسیار دقیق آوردهاست. در اینجا فقط به ذکر نام راویان اصلى آیه تطهیر و تعداد آنها و برخى دیگر از خصوصیات روایات اکتفا مىکنیم. این روایات در مجلد دوّم از صفحه ۱۸ تا ۱۴۰ در طى تعداد ۱۳۸ روایت از حدیث ۶۳۷ تا ۷۷۴ به طور مستند به شرح زیر آمدهاست :
۱ –روایت انس بن مالک انصارى، به هشت طریق؛
۲ – روایت براءبن عازب انصارى، به دو طریق؛
۳ – روایت جابربن عبدالله انصارى، به دو طریق؛
۴ – روایت حسن بن الزهّراء البتول (علیهما السلام)، به پنج طریق؛
۵ – روایت سعدبن ابى وقّاص زهرى، به سه طریق؛
۶ – روایت ابوسعید سعد بن مالک خدرى، به دوازده طریق؛
۷ – روایت عبداللّه بن عباس بن عبدالمطّلب هاشمى، به سه طریق؛
۸ – روایت امیر المؤمنین على بن ابى طالب (ع)، به یک طریق
۹ – روایت عبداللّه بن جعفر طیّار (رض) از پدرش به سه طریق؛
۱۰ – روایت امّ المؤمنین عایشه، به ده طریق؛
۱۱ – روایت واثلهبن اسقع لیثى، به هشت طریق؛
۱۲ – روایت ابى الحمراء هلال بن الحارث خادم النبّى (ص) به ده طریق
۱۳ – روایت فاطمه الزهّراء بنت المصطفى (ص) به دو طریق؛
۱۴- روایت امّ المؤمنین امّ سلمه (هند دختر سهیل) به شصت و نه طریق، یعنى حدود شصت نه نفر جداگانه، این حدیث را از ام سلمه نقل کردهاند شواهد التّنزیل، ۲/۱۸ – ۱۴۰
مرحوم بحرانى نیز در غایه المرام حدود ۴۱ حدیث به نقل از کتب عامه آوردهاست؛ روایات بسیارى هم بر پایه منابع اهل سنت در کتاب سبیل النجاه فى تتمه المراجعات (ص ۳۶۴۳-) آمدهاست .
چهار نظر در شمول آیه تطهیر
۱- روایات و نصوص معتبر و متواتر از اکثر صحابه و تابعین از جمله امّ سلمه، عایشه، ابوسعید خدرى، مالک بن انس، امیرالمؤمنین على(ع) امام حسن، فاطمه زهرا (ع)، مجاهد، قتاده و غیر آنها از صحابه و علماى اسلام، به طور مستند وارد شده که آیه تطهیر را مخصوص به پنج تن آل عبا مىشمرند و زنان و خویشان پیامبر را از عنایات خاصّه این آیه محروم مىدانند .
دلایل این مطلب علاوه بر کثرت روایات معتبر و صحیح، وجود محتوا و سیاق متفاوت آیه تطهیر با آیات قبل و بعد آن و تغییر لحن خطاب از ضمیر جمع مؤنث به جمع مذکر «عنکُمْ ، لِیُطَهِّرَ کُم» و اعتراف همسران پیامبر (ص) نسبت به عدم شمول آیه بر زنان پیامبر (ص) و غیر اینها مىباشد .
شوکانى ضمن تقسیم و ذکر نظرات، در مورد نظریّه اوّل مىگوید: روایات معتبرِ بسیارى از راویان، از جمله روایات ترمذى، ابن جریر، ابن مندز، حاکم (که حدیث را صحیح دانستهاند)، ابن مردویه، بیهقى، ابن ابى حاتم، طبرانى، احمد بن حنبل، ابن کثیر را با طرق زیادى از احمد بن حنبل و بسیارى از علماى دیگر نقل کرده و آیه تطهیر را منحصراً شامل پنج تن آل عبا مىشمرد و زنان پیامبر (ص) را از شمول آیه خارج مىسازد (فتح القدیر، ۴/۲۷۰ )
۲- گروهى مانند عکرمه، مقاتل و سعید بن جبیر، اهل بیت را مخصوص زنان پیامبر(ص) مىدانند و مىگویند: منظور از بیت، بیت پیامبر است که مسکنهاى زنان آن حضرت است (نک: دنباله مقاله)
۳- گروهى از علما برآنند که پنج تن و نیز همسران پیامبر (ص) مشمول این آیه هستند، زیرا زنان به خاطر آنکه در منزل پیامبر(ص) ساکن بودهاند از اهل بیت به شمار مىآیند، ضمناً سیاق آیات هم آنها را در بر مىگیرد؛ روایت ابن عباس و غیر او نیز این نظر را تأیید مىکند. اما فاطمه، حسن و حسین به خاطر قرابت و بنّوت و على به حکم معاشرتش با دختر پیامبر (ص) و ملازمتش با خود پیامبر (ص)، مشمول آیه مىباشند (فخر رازى، مفاتیح الغیب، ۹/۱۶۸؛ فتح القدیر، ۴/۲۷۰)
۴- نظریّه دیگرى نیز هست که از روایت زیدبن ارقم استفاده مىشود. در این نظریه عموم خاندان پیامبر اعمّ از عموها و زنان و اولاد و کلیه خویشاوندان پیامبر(ص) را مشمول این آیه مىدانند. در واقع، صاحبان این نظر کلمه بیت را در این آیه بیتِ نسب تلقّى مىکنند که شامل آل على، آل عقیل، آل جعفر و آل عباس مىشود .
نظرات فوق را عدهاى از مفسرین اهل سنّت با تعبیرات مختلفى در تفاسیر خود بیان نمودهاند از جمله فخر رازى (متوفى۶۰۶ه) در مفاتیح الغیب، قرطبى(۱۴/۱۸۳)، بیضاوى (۳/۳۸۲)، ابن کثیر (متوفى۷۷۴ ه.)، نیشابورى (متوفى۸۵۰ ه.) در حاشیه جامع البیان(۲۲/۱۰)، ثعالبى (متوفى۸۷۵ ه ، ۳/۲۲۸)، کاشفى سبزوارى (ذیل آیه تطهیر)، سیوطى(۵/۱۹۸، ۱۹۹)، ابوالسّعود (متوفى ۹۵۱، ذیل آیه تطهیر)، حقى بروسوى (متوفى ۱۱۳۷ه ، ۷۰/۱۷۱)، شوکانى (متوفى ۱۲۵۰ه ، ۴/۲۷۱)، آلوسى (متوفى۱۲۷۰ ه ، ۳/۱۸۷۱۹۰-)، طنطاوى (۱۳۵۸ه ،۱۶/۲۸) و دیگران نیز آوردهاند .
اهل البیت چه کسانى هستند؟ دکتر محمد بیومى مهران، استاد دانشگاه اسکندریّه، جهت معّرفى اهل البیت، ابتداء سؤال فوق را مطرح کرده و سپس به تقسیم و توضیح نظرات مختلف پرداختهاست .
وى سؤال کردهاست:«مَنْ هُم هؤُلاء اهْلُ البیت الکرامُ البرره» (اهل البیت، چه کسانى هستند)، آنگاه پاسخ مىدهد: تمام دانشمندان تاریخ و حدیث، اتفّاق یا قریب به اتفاق نظر دارند که اهل بیت همان پنج شخصّیت بزرگوار مىباشند و آنان عبارتند از: ۱٫ سیدّنا و مولانا و جدّنا محمد رسول الله (ص)، ۲٫ سیّدنا و مولانا و جدّنا الامام على بن ابى طالب علیه السلام، ۳٫ سیّده نساء العالمین جدّتناالسیده فاطمه الزهراء(ع)،۴٫ سیدنا الامام الحسن بن على بن ابى طالب (ع)، ۵٫ سیدّنا و جدّنا و مولانا الامام الحسین علیه السلام، و پس از ذکر نظریّه متّفق علیه دانشمندان مىگوید: آراء دیگرى نیز وجود دارد که اجمالاً به آنها مىپردازیم :
سه نظریّه در باره اهل البیت
نظریّه اوّل: عبارت است از این که اهل بیت، همان همسران پیامبر(ص) اند. این نظر را سیوطى از عکرمه نقل کردهاست. عکرمه براى اثبات حرف خود، اعلام مباهله نیز مىکرد .
نظریّه دوّم: مراد از اهل البیت، بیت نسب است که صدقه بر آنان حرام است و مراد از آنان همان بنى هاشم یعنى اولاد على، اولاد عقیل، اولاد جعفربن ابى طالب، اولاد عباس بن عبدالمطّلب و کلیّه افرادىاندکه به بنى هاشم منتسب هستند و به آن بیت نسب و خاندان بنى هاشم گویند .
نظریّه سوم: مراد از اهل البیت فقط پیامبر، على، فاطمه، حسن و حسین(علیهم السّلام) مىباشد؛ نظر صحیح و مُتَقن بلکه متّفق، همین نظر است (الامامه و اهل البیت،۱/۱۱۲۶-). آنگاه نظریّه اول را با هشت دلیل ردّ مىکند و نظریّه دوّم را به این دلیل که مشمول آیه تطهیر نمىداند، مسکوت نهادهاست. [البته باید افزود: مراد از بیت، نمىتواند بیت نسب باشد؛ زیرا با توجّه به وجود«ال» در «البیت» که خانه معیّن و مشخّصى را نشان مىدهد و آن همان خانه امّ سلمه است و با عنایت به اعمال گوناگون و مکرّر رسول اکرم (ص)از قبیل زیر جامه قرار دادن خود با چهار تن دیگر و خواندن آیه بر آنها و یا دعا کردن بر آنها و اینکه اینان فقط اهل بیت من هستند و یا مکرّر جلوى در خانه فاطمه (ع) آیه تطهیر را خواندن و غیر آنها، ثابت مىکند که مراد از اهل بیت افراد خاص و ویژهاى است که پیامبر آنها را معرّفى کردهاست]؛ امّا نظریّه سوم را که در باره پنج تن است با روایات و نظرات علماء، در حدود ده صفحه تأیید و تثبیت مىنماید (براى تفصیل بیشتر نک: بیومى مهران (
شایان ذکر است که ایشان متعرض نظریّه چهارم (که آیه را شامل پنج تن همراه با زنان پیامبر مىداند) نشدهاست، زیرا که این نظریّه در واقع اجتهاد و نظر شخصى برخى از مفسّرین و از مقوله اجتهاد در مقابل نصّ است
بررسى نظرات در باره اهل بیت و شمول آیه تطهیر
نظرات چهارگانهاى را که در باره شمول آیه تطهیر قبلاً گفته شد، یک بار دیگر به اختصار مرور مىکنیم: ۱٫ مخصوص پنج تن آل عبا است، ۲٫ مخصوص زنان پیامبر است، ۳٫ عام و شامل هر دو طایفه یعنى پنج تن و زنان پیامبر(ص) است، ۴٫ شامل بیت و خاندان بنى هاشم است. اکنون لازم است که آنها را به محک اعتبار زده تا صحّت و ارزش هر کدام روشن گردد.
نظر اول که آیه تطهیر را مخصوص پنج تن آل عبا مىداند، مورد اتّفاق یا قریب به اتّفاق همه اصحاب و تابعین و مفسّرین بودهاست و نیازى به بحث در باره اثبات آن نمىبینیم .
امّا نظر دوّم و سوّم هر دو، یک آبشخور و وجه اشتراک دارند، یعنى این که دوّمى همسران پیامبر (ص) را مشمول خاصّ آیه و سوّمى مشمول عامّ (و مشترک با پنج تن) مىداند، در واقع هر دو نظر، زنان پیامبر را در بر مىگیرند و در ادّعاى خود داراى یک وجه مشترک هستند .
قبل از بررسى این که آیه تطهیر تنها شامل زنان پیامبر یا زنان و پنج تن با هم است؟ لازم است پنج نکته را بیان کنیم :
نکته اول: اعترافات صریح همسران
الف – ام سلمه و عایشه صریحاً در روایات متعدّد از جمله روایاتِ ابوسعید خدرى از امّ سلمه، ابن وهب از ام سلمه، حکیم بن سعد از ام سلمه، احمد بن حنبل با اسناد از ام سلمه، عموزاده ابن حوشب از عایشه و دیگر روایات، اعتراف و اذعان دارند که از پیامبر (ص) در خواست کردند که در این موهبت الهى در زمره اهل البیت قرار گیرند، ولى پیامبر اکرم (ص) با کمال صراحت و بدون ابهام در خواست آنها را ردّ نموده مىفرماید: که شما عاقبت به خیر هستید ولى از اهل البیت نیستید. بدیهى است جایى که خود همسران اعتراف و اقرار صریح دارند که ما (همسران) از این موهبت الهى و از محتواى آیه شریفه خارج هستیم، چگونه و با چه دلیلى، دیگران، امثال عکرمه و برخى از مفسرین زنان پیامبر(ص) را داخل در زمره اهل بیت دانستهاند؟
ب – طبقه اول از مفسرین صحابه و صدر اول اسلام که سیوطى (اتقان، ۲/۱۸۷) مشهورترین آنها را ده نفر یاد کرده (۱۴-. خلفاى اربعه، ۵٫ ابن مسعود، ۶٫ ابن عباس، ۷٫ ابىّ بن کعب، ۸٫ زیدبن ثابت، ۹٫ ابو موسى اشعرى، ۱۰٫ عبدالله زبیر) و به گفته دکتر ذهبى (۱/۶۲) که شش نفر دیگر بدانان افزوده (۱۱٫ انس بن مالک، ۱۲٫ ابو هریره، ۱۳٫ عبدالله بن عمر ۱۴٫ جابر بن عبدالله، ۱۵٫ عبدالله بن عمروبن العاص، ۱۶٫ عایشه) و نیز همه مفسّرین صحابه بدون استثنا و مفسّرین طبقات بعدى از تابعینِ تابعین و دانشمندان اسلامى در کتب تفسیرى و حدیثى خود، اتفاق نظر دارند که آیه تطهیر در باره پنج تن (محمد (ص)، على، فاطمه، حسن، و حسین، یعنى اصحاب کساء) نازل شدهاست. قدر جامع روایات این است که پیامبر(ص) پس از نزول آیه تطهیر، على، فاطمه، حسن و حسین را زیر عبا جمع کرد و آیه تطهیر را بر آنها تلاوت کرد، سپس دست راست از زیر عبا بیرون آورد و به سوى آسمان بلند کرد و عرض نمود: اللهمّ هؤلاء اهل بیتى فَطَهِّرهُم تطْهیراً (یعنى، بارالهااینان اهل بیت من هستند: پس آنها را پاک و پاکیزه گردان). بعد از این جریان ام سلمه در خواست مىکند که با اهل بیت باشد، پیامبر اجازه نمىدهد؛ همچنین عایشه (در روایت دیگر) در خواست مىکند که با آنها باشد، پیامبر (ص) مىفرماید: تَنَحّى فَِانَّکِ عَلى خَیْرٍ (دور شو که تو بر خیر هستى)
نکته دوّم: اختصاص آیه بر زنان پیامبر، ادّعاى واهى است
عکرمه غلام ابن عباس از میان تابعین و بعدها پیروان او، مقاتل بن سلیمان و دیگران، تمام اقدامات عملى پیامبر(ص) در مورد تعیین مصداق آیه تطهیر را که به طور مکرّر انجام داده و پنج تن را به عنوان اهل بیت تعیین و معرّفى نموده، و نیز قول صحابه و مفسّرین صدر اوّل را همه نادیده گرفته و خلاف آن اظهار نمودهاند که آیه تطهیر فقط در باره زنان پیامبر (ص) نازل شدهاست. عکرمه در این ادّعاى واهى تا مرز مباهله با مخالفین خود، پا فشارى مىکرد. اعلام آمادگى وى براى مباهله موجب گردیده که عدّهاى از پیروان او، ادعّایش را باور کنند و ادّعاى او رفته رفته به صورت روایت به کتب اهل سنّت وارد شود؛ و همین نظر خلاف، مبناى نظرات مخالف عدّهاى از مفسّرین بعدى اهل سنّت گردد؛ به همین خاطر است که مىبینیم اکثر مفسّرین بعدى، احادیث مربوط به اختصاص آیه تطهیر به پنج تن آل عبا را بدون ایراد و اشکالى، به طور مستند نقل کرده و در پایان قول عکرمه را به عنوان یک حدیثِ مغایر با همه آن احادیث، نقل مىنمایند؛ مثلاً ابن جریر ۱۸ روایت در باره اختصاص آیه به پنج تن به طور مستند آورده و در پایان قول عکرمه را بدون اظهار نقل کرده و مىگذرد (ابن جریر، ۲۲ (
امّا ابن کثیر ابتدا قول عکرمه را آورده و مىگوید: اگر منظور عکرمه این است که آیه تطهیر در میان آیاتى است که در باره زنان پیامبر نازل شدهاست و بنابراین زنان پیامبر سبب نزول این آیهاند، این مطلب صحیح است؛ ولى اگر منظور عکرمه این باشد که «مقصود و مراد از آیه تطهیر، فقط زنان پیامبر است» این مطلب نادرست است، زیرا احادیث فراوانى داریم که دلالت بر کسانى غیر از زنان پیامبر هم دارد؛ آنگاه وى ۱۵ حدیث مستند مبنى بر اختصاص آیه تطهیر به پنج تن را نقل مىکند. شایان توّجه است که در میان این همه روایات در پیرامون آیه تطهیر به عنوان نمونه حتى یک روایت هم وجود ندارد که زنان را اختصاصاً یا اشتراکاً مشمول آیه تطهیر بداند، جز قول شخصى عکرمه و اجتهاد شخصى مفسران بعدى که مبناى همه آنها قول بى اساس و بدون دلیل عکرمه است .
براى پى بردن به بى اعتبارى سخن عکرمه، شایسته است که او را بهتر بشناسیم. بنابر نوشته اکثر علماى تراجم و رجال و حدیث، عکرمه از دشمنان سر سخت على (ع) بودهاست، بنابراین مىتوان نظر او را در باب این آیه ناشى از عداوت و خرده حساب شخصى با امام (ع) دانست .
فرید وجدى گوید: عکرمه غلام عبدالله بن عبّاس از اهل مغرب بود؛ هنگامى که ابن عبّاس از طرف علّى بن ابى طالب (ع) والى بصره شد، این غلام را حصین بن خیر عنبرى، به وى بخشید. ابن عبّاس در تعلیم قرآن و سنّت و نامهاى عرب براى او خیلى تلاش کرد. امّا وى به این سبب که بر رأى خوارج بوده دانشمندان نظر مثبتى نسبت به او ندارند و احادیث او را نمىپذیرند. عبداللّه بن ابى الحارث گوید: بعد از فوت عبداللّه بن عبّاس، بر على پسر ابن عباس وارد شدم، دیدم که عکرمه را به عنوان تنبیه در اطاقى زندانى کردهاست؛ گفتم: با غلام خود این طور رفتار مىکنى؟ گفت : چون به پدرم دروغ مىبندد (دایرهالمعارف وجدى، ۶/۵۳۳)
علّامه سیّد عبدالحسین شرف الدّین مىگوید: عکرمه کوشش مىکرد مردم را در صف دشمنان على (ع) بکشاند، و در راه انصراف مردم از آن حضرت و دور کردن آنها از مقام ولایت، سعى و تلاش پیگیرى داشت. او سر دسته طایفه مهمّى از خوارج و معتقد بود که تمام مسلمین کافرند، و مسلمان واقعى که از اسلام حقیقى بر خوردار است، تنها از خوارجند. خالد بن عمران گوید: در موسم حجّ از عکرمه شنیدم که مىگفت: اگر کلیّه حاجیان را که در مناسک حج حضور دارند، از دم تیغ بگذرانم، به منتهاى آرزوى خود رسیدهام؛ و در باره آیات متشابه قرآنى مىگفت: «هدف بارى تعالى از فرو فرستادن این گونه آیات، چیزى جز گمراه کردن مردم نیست». به گفته فرزند ابن عباس، این مرد بر ابن عباس دروغ مىبسته، و روایات جعلى به او نسبت دادهاست. عبدالله بن حارث در حضور فرزند ابن عباس سخت به او تاخت و گفت: چرا خدا را رعایت نمىکنى و از تقوى گریزانى. از ابن مُسیّب، حکایت شده که به غلام آزاده شده خود گفت: مبادا همچون عکرمه که بر مولایش ابن عباس دروغ مىبست، نسبت خلاف واقع به من دهى. علاّمه شرف الدّین مطالب زیادى در دروغگویى و فساد عقیده عکرمه آوردهاست، (الکلمه الغّراء، ۲۰۹ – ۲۱۱، به نقل از میزان الاعتدال ذهبى، فتح البارى ابن حجر عسقلانى، و فیات الاعیان ابن خلکان، ارشاد الادیب، یاقوت (
وضع مقاتل بن سلیمان هم بهتر از عکرمه نیست و همچنین عروه بن زبیر، هر دو فاسد العقیده و نسبت به على (ع) دشمنى داشتند (ذهبى، تذکره الحفّاظ، ۱/۱۷۴؛ میزان الاعتدال، ۴/۱۷۳؛ حلبى، الکشف الحثیث عمّن رُمِىَ بوضع الحدیث، ۲۶، شوشترى، قاموس الرّجال، ۶/۲۹۹)
شایان ذکر است که در کتب تفسیر و حدیث عامّه از ابن عباس روایات متعددى نقل شده که حکایت از عدم شمول آیه تطهیر نسبت به زنان پیامبر اکرم(ص) مىنماید، به عنوان نمونه: روایت هفتم از کتاب غایه المرام که احمد بن حنبل با سند خود از ابن عباس نقل کردهاست و همچنین حاکم حسکانى در شواهد التنزیل در روایات شماره ۶۷۳ الى ۶۷۵ از ابن عباس آورده که وى آیه را مخصوص به پنج تن آل عبا مىداند؛ پس روایت عکرمه از ابن عباس عقلاً و نقلاً باطل خواهد بود .
نکته سوّم: انگیزههاى مفسرین اهل سنّت
چنانکه یادآور شدیم، مبناى اجتهاد و نظرات مفسّرین بعدى، قول عکرمه و همکاران یا پیروان او است، اما چه عامل و انگیزهاى سبب شده که با این حدّت و شِدّت قول عکرمه و پیروان او اخذ گردد و مبناى نظراتِ مخالفِ قرار گیرد؟ به چند عامل و انگیز اشاره مىنماییم :
۱- اعتماد به قول و ادعاى عکرمه و پیروان او که منشأ همه نظرات خلاف و انحرافات گشته است .
۲- استقرار آیه تطهیر در وسط آیاتى که مربوط به زنان پیامبر است که موجب تصّور سیاق واحد شدهاست .
۳- تغییر ضمائر مؤنث به جمع مذکّر را به خاطر مشارکت پیامبر، على، حسن و حسین با زنان پیامبر و از باب تغلیب مذکر دانستهاند .
۴- تعصب نا رواى مذهبى خود مفسران که اگر این همه امتیاز و بخصوص عصمت را براى پنج تن قایل شوند، با برخى از معتقدات آنها سازگارى نخواهد داشت؛ لذا دست به توجیه و تأویل آیه تطهیر زدهاند تا آن را از اهل بیت سلب کنند .
۵- بى توجهى به کثرت روایات صحیح و معتبر و مستند در حد تواتر در باره اختصاص آیه به پنج تن آل عبا .
۶- عدم توجّه به بطلان اجتهاد شخصى در مقابل آن همه نصوص معتبر، و عامّ و شامل دانستن آیه، در صورتى که آیه دلالت به اختصاص دارد .
۷- عدم توجه به خبر واحد بودن قول عکرمه (به فرض صحّت آن) که در مقابل اخبار کثیره صحیح، تاب مقاومت ندارد .
برخى از دلایل و انگیزههایى که به آنها اشاره شد، به دلیل وضوح البطلان نیاز به پاسخ ندارد و به برخى دیگر در موارد مختلف پاسخ گفته شدهاست .
نکته چهارم: آیات تعیین کننده وظایف زنان پیامبر
در بررسى آیات سوره احزاب که در قبل و بعد آیه تطهیر (احزاب/۳۳) راجع به زنان پیامبر آمدهاست به این نتیجه مىرسیم که وظایف ترسیم شده در آیات یاد شده با محتواى موهبتى آیه تطهیر سازگارى ندارد، زیرا :
اولاً – این آیات هیچگونه فضیلتى براى همسران پیامبر اسلام (ص) اثبات ننموده است؛ بلکه آنها را به فضیلت خواهى و کسب فضیلت تحریض و تشویق مىنماید، و به وظیفه یک زن اسلامى که مىتواند همسرپیامبر(ص) بوده و این افتخار را تا قیامت داشتهباشد آشنا مىنماید.این توّجهات براى آن است که همسران پیامبر(ص) پا را از گلیم خود فراتر ننهند، بلکه در خانههاى خود به خانهدارى و روش مسالمت آمیز فضیلت جویانه، اشتغال داشته و از بدرفتارى و هوسهاى موهوم زنانه پرهیز کنند .
ثانیاً – انتفاء هر گونه فضیلت و اراده ویژه در باره زنان: این آیات هر گز دلالت بر اراده تکوینى ذات ازلّیت بر ناآلودگى بانوان، دورى از گناه، تهذیب اخلاقى و پاکدامنى و عصمت آنها نمىکند؛ چرا که مىبینیم با کلمه «ِانْ تُرِدْنَ: اگر بخواهید» مشیّت در روش زندگى را بر دوش خود آنها گذارده و تذکر دادهاست که اگر خواهان زندگى عادى دنیایى هستید، مىتوانید از پیامبر طلاق گرفته جدا شوید که لیاقت همسرى او را ندارید؛ و اگر خدا و رسول او را مىخواهید، پس روش فضیلت جویانه در پیش گیرید که خداوند اجر و پاداش مضاعف به شما خواهد داد .
پس ذات پروردگار، در باره زنان و پاکى، طهارت و عصمت آنان، مشیّت فوقالعادهاى ندارد، بلکه این بستگى به شخص بانوان دارد که بخواهند چگونه باشند. یعنى آنها را مختار قرار داده و تذکر دادهاست که اگر راه عقل و خرد و روش مسالمت آمیز صالحانه انتخاب کنند، پاداش دو برابر خواهند گرفت، و اگر راه نفرت آفرین و زشتکارى طىّ کنند، عقوبت دو برابر خواهند داشت. منتها اگر بخواهند، افتخار همسرى پیامبر را داشته باشند، باید روش صالحانهاى اتّخاذ نمایند.بنابر این اهدافى که آیات قبل و بعد آیه تطهیر تعقیب مىکند با هدف آیه تطهیر کاملاً متفاوت است، پس نمىتوانند وحدت سیاق داشتهباشند؛ و این که برخى به وحدت سیاق آیات تمسّک جستهاند، از طریق صواب به دور افتادهاند
نکته پنجم: آیه تطهیر کلامى بر جسته در میان آیات دیگر
سیاق آیه تطهیر به لحاظ اراده طهارت و زدودن رجس از سوى خداوند، آشکارا با سیاق آیات قبل و بعد خود متفاوت است؛ آیه تطهیر، حکایت از مشیّت حق، بر امرى مهم مىنماید، با حُسن انتخابى در روش سخن، لحن کلام و طرز گفتار عوض مىشود – و با تبدیل ضمیر جمع مؤنث به جمع مذکّر (کُمْ) – در یک جمله کوتاه مىگوید :
«انَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ البَیْتِ وَ یُطَهِّرَ کُمْ تَطْهِیراً» اراده خداوند این است که تنها از اهل بیت، (نه سایر مردم، و نه همسران خانه، بلکه از شایستگان بیت نبوّت) روحیّه شیطنت، زشتى، شکّ و دودلى، امراض روحى، دنائات اخلاقى، پست همّتى وضیق صدر (رجس) را بزداید و آنها را از هر چه رجس است، دور بدارد، و پاکى و طهارتى زایل نشدنى (عصمت) در افق فکر و روحیّه آنها ایجاد کند .
پیدا است که اراده ازلى، بر پیدایش این چنین علتى در خاندان رسالت بیهوده و لغو نیست، بلکه براى آماده شدن آنها، براى یک امر مهّم و خطیر اسلامى است که چیزى جز زمامدارى (امامت) مسلمین نمىتواند باشد (اشراقى، ۱۲). پس معلوم شد که مفهوم بلند آیه تطهیر در باره پنج تن با مفهوم آیات قبل و بعد آن (در باره زنان ) کاملاً متفاوت است.
نظریّه چهارم: اجتهاد شخصى زیدبن ارقم
اما نظریّهچهارم، نظر زیدبن ارقم است که تعبیر«اهل البیت» را به بیت نسب، عنوان نموده و مىگوید: اهل بیت کسانى هستند که صدقه بر آنها حرام است و آنان عبارتند از: اولاد على، اولاد عقیل، اولاد جعفر و اولاد عباس. در پاسخ باید گفت :
اولاً – مسأله حرمت صدقه بر اولاد هاشم امرى جداگانه و داراى فلسفه جداگانهاى است که هیچ ارتباطى به آیه شریفه تطهیر ندارد، و ما تا آنجا که بررسى کردهایم براى این سخن و این ارتباط، روایتى هم نیافتیم.
ثانیاً – تفسیر زید از اهل بیت به عنوان روایت نبوده، بلکه اجتهاد شخصى او است و این سخن را به پیامبر نسبت نداده است، نظر شخصى او هم، اجتهاد در مقابل این همه نصوص، قطعى بوده و لا محاله باطل است.
ثالثاً – اگر نظر و کلام زید، درست بود، بر پیامبر اسلام لازم بود تا همان معامله و رفتار را که با پنج تن آل عبا انجام دادند – یعنى آنها را زیر عبا جمع کرد و اعلام کرد که خدایا اینان اهل بیت من هستند، و نیز مدتها که به طور مکرّر از جلوى در خانه فاطمه (ع) ردّ مىشدند آیه تطهیر را براى آنها تلاوت مىفرمودند و – در باره آل جعفر، آل عقیل و آل عباس نیز انجام دهند .
بدین ترتیب بطلان هر سه نظریه (اختصاص آیه تطهیر برزنان – عمومیّت و شمول آیه بر زنان و پنج تن با هم – و مراد از بیت، بیت نسب بودن) ثابت مىشود، و فقط نظر اول که آیه تطهیر، تنها به پنج تن (محمد (ص)، على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام)، اختصاص دارد، صحیح و استوار و ثابت باقى مىماند .
منابع
آلوسى، شهاب الدین سیدّ محمود، روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم و سبع المثانى، بیروت، داراحیاء التراثالعربى، ۱۴۰۵ ه ۱۹۸۵/م.
ابن اثیر، علىّ بنابى الکرم جزرى، الکامل، مصر، طبع منیریه .
ابن حجر عسقلانى، احمد بن على، فتح البارى فى شرح البخارى، قاهره، البابى الحلبى، ۱۳۴۸ ه .
ابن حجر هیثمى، احمد بن محمد هیتمى (هیثمى)، الصواعق المحرقه على اهل البدع و الضّلال و الزنّدقه، مصر، دارالبلاغه.
ابن العربى، ابو بکر محمد بن عبدالله، احکام القرآن، مصر، ۱۳۹۲ه .ق .
ابن کثیر دمشقى، اسماعیل بن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۲ه/۱۹۸۲م.
ابوالسعود، محمدبن محمد العمادى، ارشاد العقل السلیم الى مزایا القرآن الکریم، بیروت، داراحیاءالتراث.
اشراقى، شهاب الدین و آیت الله فاضل لنکرانى، اهل البیت یا چهرههاى درخشان در تطهیر، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ۱۳۷۴ ش.
امینى نجفى، عبدالحسین احمد، الغدیر فى الکتاب و السّنه و الأدب، طهران، دارالکتب الاسلامیه ، ۱۳۶۶ه .ش
بحرانى، سید هاشم بن سلیمان، غایهالمرام فى حجهالخصام عن طریق الخاص و العام، بیروت، اعلمی .
بیضاوى، ناصرالدین عبدالله بن عمر، انوارالتنزیل و اسرارالتأویل، بیروت اعلمى، ۱۴۱۰ ه/ ۱۹۹۰ م .
بَغَوى، حسین بن مسعود بنمحمد(ابى الفّراء)، معالم التنزیل فى التفسیر، بمبئى ۱۳۹۵ ه .ق .
بیومى مهران، محمد، الأمامه و اهل البیت، بیروت، مرکز الغدیر، ۱۴۱۵ه / ۱۹۹۵ م .
ثعالبى، عبدالرحمن بن محمد بن مخلوف، الجواهر الحسان فى تفسیر القرآن، بیروت، اعلمى .
جعفرى، محمّد تقى، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ۱۳۶۲ه ش .
حاکم حسکانى، عبدالله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل فى الآیات النازله فى اهل البیت(ع)، مجمع احیاءالثقافه الاسلامیه، ۱۴۱۱ه / ۱۹۹۰م .
حاکم نیشابورى، محمد بن عبدالله بن حمدویه، المستدرک على الصحیحین، حیدر آباد دکن، بدون تاریخ .
حقّى بروسوى، شیخ اسماعیل، روح البیان فى تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاءالتراث، ۱۴۰۵ه / ۱۹۸۵م .
حلبى، برهان الدین، الکشف الحثیث عَمّن رُمِىَ بوضع الحدیث، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۷ه/ ۱۹۷۸م .
خطیب بغدادى، احمد بن على بن ثابت بغدادى، تاریخ بغداد، قاهره، بدون تاریخ .
ذهبى، ابو عبدالله شمس الدین محمد، تذکره الحفّاظ، بیروت، داراحیاء التراث، بدون تاریخ .
ذهبى، محمد حسین، التفسیرو المفسرون، داراحیاءالتراث، ۱۳۹۶ه .ق .
سیوطى، جلال الدین عبدالرحمن، الدّرالمنثور فى التفسیر بالمأثور، کاظمین، دارالکتب العراقیه، افست مطبعه اسلامیه و مکتبه جعفریّه، طهران ۱۳۷۷ ه .ق.
شبلنجى، مؤمن بن حسن، نورالابصار فى مناقب آل البیت النبى المختار.
شرف الدین، عبدالحسین (موسوى)
شوشترى، شیخ محمد تقى، قاموس الرّجال، مرکز نشر کتاب، ۱۳۸۴ه .
شوکانى، محمدبن على بن محمد، فتح القدیر الجامع بین فنّى الراویه والدرایه فى علم التفسیر، شرکه مکتبه و مطبعه، ۱۳۸۳ه / ۱۹۶۴م .
طبرانى، حافظ ابوالقاسم سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، بیروت، داراحیاء التراث ۱۴۰۴ه .
طبرى آملى، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم والملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران ، انتشارات اساطیر .
همو، جامع البیان عن تأویل آى القرآن، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ه / ۱۹۸۶م .
طنطاوى جوهرى، استاد حکیم، الجواهر فى تفسیرالقرآن الکریم، بیروت، دارالفکر، ۱۳۵۰ه .
عاملى، سید جعفر مرتضى، اهل بیت در آیه تطهیر، ترجمه محمد سپهرى، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، ۱۳۷۲ه .ش،
فخر رازى، محمدبن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، داراحیاء التراث، ۱۴۱۵ ه ./ ۱۹۹۵م .
فیروز آبادى، سید مرتضى الحسینى، فضایل الخمسه من الصّحاح الستّه، بیروت، اعلمى ، ۱۴۰۲ه / ۱۹۷۹م .
قرطبى، محمدبن احمد بن ابى بکر بن فَرْح الانصارى، الجامع لاحکام القرآن، مصر، ۱۳۵۸ ه.ق .
کاشفى، کمالالدین حسین، مواهب علیه، با تصحیح سید محمد رضا جلالى نائینى .
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحارالأنوار الجامعه لدرر اخبار الأئمه الأطهار، بیروت، مؤسسه وفا، ۱۴۰۳ ه .ق.
محدّث قمى، شیخ عباس بن محمد رضا، سفینه البحار و مدینهالحکم و الآثار، ایران، ۱۳۵۵ ه .ق .
مظفّر، الشیخ محمد حسن، دلایل الصّدق، قاهره، دارالعلم، ۱۳۹۶ ه / ۱۹۷۶م .
موسوى(شرف الدّین)، سید عبدالحسین، الکلمه الغراّء فى تفضیل فاطمه الزهراء، همراه الفصول المهمه .
میبدى، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار وعده الابرار، تهران، انتشارات امیر کبیر، ۱۳۵۷ه .ش .
نمازى شاهرودى، شیخ على، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، شفق، ۱۴۱۲ق .
نیشابورى، نظامالدین حسن بن محمد بن حسین قمى، غرایب القرآن و رغایب الفرقان، در حاشیه جامع البیان، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ه .ق .
واحدى نیشابورى، ابوالحسن علّى بن احمد، اسباب النزول، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۲ق .
وجدى محمد فرید، دایرهالمعارف القرن العشرین، بیروت، دارالفکر، ۱۹۷۹ م .
منبع:پرسمان
پاسخ دهید