سوال: آموزش قرآن یا موارد دیگر در هفت سال اوّل چگونه است و نظر استاد درباره ی موسساتی که آموزش را همراه با بازی می کنند، چیست؟
اسلام ترسیم زیبایی از زندگی بشر دارد. اعتقاد اسلام بر این است که در هر سنّی انسان ها نیازهایی دارند که باید به آن پاسخ داده شود. دقیقاً امروزه علم هم به این نتیجه رسیده است. امام صادق علیه السلاممی فرمایند: بچّه ها تا هفت سال اوّل باید بازی کنند؛ خیلی زیباست که بدانید امروزه در روان شناسی رشد می گویند: بچّه ها تا هفت سالگی از فعالیّت های بدنی لذّت می برند؛ چراکه پر انرژی هستند.
اسلام می گوید که چون در بازی، جنب و جوش و فعالیّت وجود دارد، بچّه ها باید بازی کنند. امروزه علم به این نتیجه رسیده است که چون بچّه ها از فعالیّت بدنی لذّت می برند و پر انرژی هستند، والدین باید به این نیاز فرزندان پاسخ بدهند.
لذّت بردن از فعّالیّت
بچّه ها به اندازه کافی در آینده فرصت این را دارند که پشت میز و نیمکت بنشینند و انواع و اقسام آموزش ها را تجربه کنند؛ ولی معلوم نیست که در همه ی سنّین بتوانند تجربه یا نشاط بازی کردن را داشته باشند. وقتی بچّه های پنج ساله در مهد کودک یا پیش دبستانی پشت میز می نشینند، مدام بدن خود را تکان می دهند؛ چرا؟ چون از این کار لذّت می برند. امّا شما وقتی همین بچّه ها را در مقطع دبیرستان ببرید، می بینید که خیلی آرام روی نیمکت می نشینند و هیچ جنب و جوشی ندارند؛ چون آن موقع از حرکت دادن بدن خود لذّت نمی برند؛ حتّی ممکن است در آن سنّین از یادگیری و آموزش لذّت ببرد.
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
“رهروآن نیست که گه تند و گهی خسته رود“. ما نباید کاری کنیم که بچّه ها در سنینی از آموزش خسته شوند؛ مثلاً وقتی اسم مدرسه می آید، سریع ذهن شان به دوران قبل برگردد و از آن دوران حالت انزجار به آنها دست بدهد. ما باید اجازه بدهیم که فرزندانمان در هفت سال اوّل به راحتی بازی کنند. حتّی ما می گوییم که باید محور تمام مراکز آموزشی در هفت سال اوّل بازی باشد.
راهی برای شناسایی بهترین مهد کودک ها
من گاهی اوقات به والدین می گویم: اگر می خواهید ببینید یک مهد کودک یا مرکز پیش دبستانی چقدر کودک شما را می شناسد، اوّل به برنامه ی آن مرکز نگاه کنید؛ اگر در آن برنامه نوشته است: بچّه هادر اینجا بازی هایی نظیر خاک بازی، توپ بازی، آب بازی و از این قبیل را انجام می دهند، بدانید که آن مرکز بچّه ها را خوب می شناسند. ولی آن مرکزی که در همه ی برنامه خود، تنها نوشته است: آموزش. آن مجموعه برای کاسبی فعالیّت می کند و دکّان باز کرده است؛ چراکه فضایی نیست که بچّه ها را بشناسند. بچّه باید نیاز خود را در قالب بازی بر طرف کند.
بازی از نگاه کودکان
اگر ما در قالب بازی به بچّه ها خودآموزش غیر مستقیم دادیم، خیلی خوب است. اتّفاقا بازی برای کودک یک کار جدّی است. یکی از دانشمندان در این رابطه جمله ی قشنگی دارد، ایشان می گوید: “درست است که بازی از نگاه ما یک سرگرمی است؛ ولی بازی از نگاه کودکان یک کار جدّی است“؛ لذا ما می توانیم در کار جدّی آن ها که علاقه هم به آن دارند، یک سری از آموزش ها را بگنجانیم؛ البته آموزش های غیر مستقیم. ما در مورد حفظ قرآن کریم نیز همین را می گوییم.
پرهیز از اجبار کردن
خیلی خوب است که بچّه ها نه تنها در دوران ۷ سال اوّل بلکه در تمام دوران جنینی با کلام الهی انس داشته باشند. مادر باید از زمانی که روح در بدن بچّه دمیده می شود، تلاوت قرآن داشته باشد، نوای قرآن در خانه پخش شود. حالا اگر در اثر این شنیدن ها یا در اثر این تکرار کردن ها، بچّه قرآن را حفظ کرد، چه خوب؛ امّا اگر حفظ نکرد، اینطور نباشد که ما بچّه را به زور پشت نیمکت بنشانیم و به او چیزی یاد بدهیم. این که مربّی به خودش فشار بیاورد و بچّه را مجبور کند، همچنین والدین در خانه او را مجبور کنند که یک سوره از قرآن را حفظ کند، درست نیست.
راه درست آموزش
اگر آموزش در قالب تکرارها باشد، خوب است. شما آگهی های بازرگانی را ببینید؛ وقتی دو سه بار پخش می شود، بدون این که ما چیزی به بچّه بگوییم، او آن را تکرار می کند و بعد یاد می گیرد و با خود زمزمه می کند. ما باید به جای این که ذهن بچّه ها را به آگهی های تلویزیونی مشغول کنیم، آنها با آیات قرآن پر کنیم. امّا راه درست آن را باید بدانیم؛ مثلاً یک موقع ما بچّه را با تمام انرژی و نشاطی که در این دوران دارد، پشت میز و نیمکت می نشانیم و به او آموزش رسمی قرآن می دهیم .در این صورت باید بدانیم که بچّه از قرآن زده می شود و تصوّرش در دوران کودکی از قرآن منفی می شود؛ چراکه“الْعِلْمُ فِی الصِّغَرِ کَالنَّقْشِ فِی الْحَجَر“علم آموختن در کودکی مانند نقش بستن بر سنگ است.
قرآن قرار است در ذهن بچّه ی ما حکاکی شود. اگر این حکاکی مثبت بود، انشاءالله بچه تا آخر عمرش با قرآن انس دارد. امّا اگر ما در گام های اوّل کاری کردیم که خلاف طبیعت بچّه ها بود، خلاف جنب و جوش و بازی بچّه ها بود، در آموزش شکست خوردیم.
بچّه های باهوش مکتب گریز هستند
در روایتی از اصول کافی تحت عنوان “رُوِیه“ آمده است که حضرت فرمودند: بچّه های باهوش مکتب گریز هستند. چرا؟ چون مکتب خانه در آن زمان نماد آموزش رسمی بوده است. نماد پشت میز و نیمکت نشستن بوده است. نباید بچّه های ما در این سن به سمت آموزش های رسمی سوق داده شوند. ما باید آموزش را بیشتر در قالب بازی به بچّه ها یاد بدهیم.
موسّسات بازی محور
امّا درباره ی آن موسّساتی که آموزش را به همراه بازی می دهند، باید بگویم که اگر واقعاً این آموزش در قالب بازی باشد و برای بچه ها جذّاب باشد و بچّه ها به آن دل بدهند، ایرادی ندارد. ما نباید به دنبال این باشیم که حتماً بچّه ی ما قبل از هفت سالگی خواندن و نوشتن را یاد بگیرد؛ حتّی جالب این است که در آموزه های دینی ما آموزش برای هفت سال دوّم است.
پاسخ دهید