تو وقتی در معنی کلمهی «لا اِلهَ اِلاَّ الله» اندیشیدی و دیدی که آن کلمهی توحید است و معنایش اثبات خداوندی و یکتایی برای خدای تعالی و نفی خداوندی از غیر اوست؛ سپس به خودت اندیشیدی و دیدی که نفست در همهی حرکات و سکناتش، با خدا چون کسی که به خداوندگاری او معتقد نیست معامله میکند؛ و برای هر آفریدهای که در او اندکی از قدرت و توانائی میبیند، به خداوندی و یکتائی او معتقد میشود؛ در حالی که آن را برای خداوند محقّق نمیداند؛ و در نیازهایش نه به او بلکه به اسباب و واسطهها پناه میبرد!
مثلاً وقتی میبینی پدر ثروتمند و صاحب امکانات و کفایتی برای کارها داری، برای رفع نیازهایت به او پشت گرم هستی و در کارهایت به او پناه میبری، ولی به خداوند، آرامش نداری و به او پناه نمیبری، و به وعدهی روزی و اجابت دعایت وقتی که او را بخوانی، آرام نمیگیری، و با این همه میگوئی: لا اله الا الله، آیا این [چنین شخصی] موّحد است؟! و آیا در این سخنی که میگوید، بر او صدق میکند که گفته شود: او خدا پرست صادق در توحید است، یا [باید به او گفته شود:] مشرک و دروغگو و بیهودهگو، یا مسخرهکننده و منافق؟!
منبع: کتاب به سوی دوست، ص ۹۳
پاسخ دهید