آیا آیات و احادیثی وجود دارد که خبر از غیب داده باشند؟
به تازگی حدیثی شنیده ام که امام هادی(ع) در جمع اصحاب خود نشسته بودند، حضرت به اصحاب می گویند که اکنون چیزی به شما می گویم که باورش برایتان سخت است و برای مردم آینده، عادی جلوه می کند و آن این که؛ مردمی که در شرق عالم هستند مردم در غرب را می بینند و برعکس. همین طور مردمی که در شرق عالم هستند صدای مردم غرب را می شنوند. در آن زمان با آهن به جای اسب و شتر و چهارپایان سفر می کنند و حتی با آهن پرواز می کنند. آیا حدیث مذکور صحیح است؟ سند آن را نیز بگویید. در ضمن اگر امکان دارد احادیث علمی و یا احادیثی که در آن، آینده پیش بینی شده است را بیان کنید و اگر منابعی در این باره معرفی کنید ممنونتان می شوم.
پاسخ اجمالی
در اسلام نیز این إخبار از غیب وجود داشته و تلاش شده با بیان آن، به ایمان آوردن کفّار کمک شود. قرآن به عنوان اولین و مهم ترین نوشته اسلامی آغازگر این روش بوده و تا احادیث نیز این سیاق ادامه داشته است.
مانند آیه ی شریفه ی: «و اسبها و استرها و الاغها را آفرید تا بر آنها سوار شوید و [براى شما] تجمل و زینت باشد، و چیزهایى [در آینده جز این وسایل نقلیه حیوانى] به وجود مىآورد که شما نمىدانید».
در این آیه، خداوند به صراحت بیان می دارد که در آینده چیزهایی را خواهد آفرید که انسان های هم عصر پیامبر از آن اطلاع ندارند، بلکه حتی به فکرشان نیز چنین چیزهایی خطور پیدا نمی کرد، اما امروزه شاهد آنیم که بشر امروزی با توان و فکری که خداوند به آنها ارزانی داشته چه چیزهایی را خلق کرده که جای اسب و شتر و … مورد استفاده قرار می گیرد.
در احادیث نیز این سیرِ إعلان از غیب وجود دارد. البته ما حدیثی که کاملاً مطابق آنچه در پرسش آمده باشد را نیافتیم. اما مقداری از محتوای آن را در احادیث دیگری می توان یافت؛ در حدیثی از امام صادق (ع) وارد شده است: «همانا مؤمن در زمان منجی موعود به گونه ای است که می تواند برادر خود را در غرب، مشاهده کند در حالی که خودش در شرق است و کسی که در مغرب است می تواند برادر خود که در شرق است را ببیند».
پاسخ تفصیلی
خداوند، وجودی نامحدود و با علمی نامتناهی به تمام وقایع جهان از گذشته تا آینده عالم است. او برخی از آنها را به سبب انبیای خود بیان داشته است. این إعلام به غیب، یقیناً خود موضوع مستقلی نبوده و خداوند اینها را بیان نداشته تا مردم از برخی اخبار آینده آگاهی پیدا کنند، بلکه این نشر اخبار برای مردم تنها برای حصول اطمینان و اعتماد به انبیا و اولیای الاهی بوده است. بنابر این، خبر دادن از غیب، وسیله ای برای قوی تر شدن باور مردم بود، اگرچه این اعلان شرط قبول نبوّت و یا امامت نیست.
در ادیان سابق نیز این اخبار از غیب توسط انبیای الاهی صورت می پذیرفته است که در قرآن نیز بدان ها اشاره شده است: «وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَعَلَ فیکُمْ أَنْبِیاءَ وَ جَعَلَکُمْ مُلُوکاً…»؛[۱]برخی از مفسّران معتقدند در قسمت پایانی این آیه، حضرت موسی اخبار از غیب می دهد و بیان می دارد که در آینده بنی اسرائیل دارای ملک و حکومتی خواهند شد که بعدها در زمان حضرت داوود و سلیمان این امر محقق گردید.[۲]
در اسلام نیز این إخبار از غیب وجود داشته و تلاش شده با بیان آن، به ایمان آوردن کفّار کمک شود. قرآن به عنوان اولین و مهم ترین نوشته اسلامی آغازگر این روش بوده و تا احادیث نیز این سیاق ادامه داشته است.
خبرهای قرآن در مورد آینده را می توان به دو دسته تقسیم کرد:
الف. برخی از این إعلام ها، امروزه واقع شده و نشانی از راستی و حقانیّت قرآن بوده اند:
۱ – «وَ الخْیْلَ وَ الْبِغَالَ وَ الْحَمِیرَ لِترَکَبُوهَا وَ زِینَهً وَ یخَلُقُ مَا لَا تَعْلَمُون»؛[۳]در این آیه ی شریفه، خداوند به صراحت بیان می دارد که در آینده چیزهایی را خواهد آفرید که انسان های هم عصر پیامبر از آن اطلاع ندارند، بلکه حتی به فکرشان نیز چنین چیزهایی خطور پیدا نمی کرد، اما امروزه شاهد آنیم که بشر امروزی با توان و فکری که خداوند به آنها ارزانی داشته چه چیزهایی را خلق کرده که جای اسب و شتر و … مورد استفاده قرار می گیرد.
۲ – «غُلِبَتِ الرُّومُ * فِی أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ»؛[۴]این آیه ی مبارکه نیز از جمله پیش بینی های قرآن است که پیروزی روم را پیش بینی کرده و این امر مدّتی بعد از این پیش بینی به وقوع پیوست.
ب. برخی از اعلان ها نیز در قرآن وجود دارد که هنوز به وقوع نرسیده است و ما مسلمانان در انتظار وقوع آن هستیم:
۱ – «اوست که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد، تا آن را بر همه ادیان پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند».[۵]
۲ – «و ما مىخواهیم بر کسانى که در روى زمین به زبونى کشیده شدهاند، منّت نهیم [و نعمت دهیم] و ایشان را پیشوا گردانیم و ایشان را وارث گردانیم».[۶]
این دو آیه نیز از جمله إعلام به غیب در قرآن کریم است، اگر چه این دو و امثال اینها که بر پیروزی مسلمانان دلالت دارد، هنوز به صورت کامل محقق نشده، اما وعده ی الاهی تخلّف بردار نیست. این دو آیه و امثال آن هستند که شعله ی امید را در مسلمانان بر می افروزند تا در راه خداوند ثابت قدم بمانند.
وجود آیات پیش بینی کننده در قرآن به حدّی بوده که برخی از مفسّران و متکلّمان، خبر دادن از آینده را از وجوه اعجاز قرآن دانسته اند.[۷]
در احادیث نیز این سیرِ خبر دادن از غیب وجود دارد. البته ما حدیثی که کاملاً مطابق آنچه در پرسش آمده باشد را نیافتیم. اما مقداری از محتوای آن را در احادیث دیگری می توان یافت؛ در حدیثی از امام صادق(ع) وارد شده است: «همانا مؤمن در زمان منجی موعود به گونه ای است که می تواند برادر خود را در غرب، مشاهده کند در حالی که خودش در شرق است و کسی که در مغرب است می تواند برادر خود که در شرق است را ببیند».[۸]
اما در مورد آیات و احادیث علمی، علاوه بر موارد مذکور در کتاب های مفسران و متکلمان، کتاب های مستقلی نیز پیرامون این موضوع نوشته شده است.[۹]
این آیات و احادیث غالباً به صورت صریح و واضح بیان نشده اند، بلکه معمولاً به صورت ضمنی وارد شده اند. امروزه با پیشرفت علوم و تفکرات بشر در زوایای مختلف علمی، وجوه مختلفی از این آیات بر ما آشکار می شود.
این نوع آیات قرآن به حدّی بوده که بسیاری از مفسّران آن را به عنوان وجهی از اعجاز قرآن بیان داشته اند.[۱۰]
در این مجال اندک، تنها تعدادی از این آیات ذکر می شود:
۱ – قرآن در زمانی که همگان رئیس و بزرگ هر حیوانی را از جنس نر می دانستند، از بزرگ مورچگان تعبیر به ملکه می کند که کلمه ای مؤنّث بوده و اشاره به این دارد که رئیس مورچه ها از جنس ماده است و علم بعدها به این نکته پی می برد.(آیه ذکر شود)
۲ – در زمان نزول قرآن کریم نظام نجوم بطلمیوسی برقرار بوده به این که در این جهان، هفت آسمان وجود دارد و همه ی آنها به حسب ستارگانی که می بینیم هست؛ یعنی ما تمام این طبقات را و این طبقات به وسیله ستارگانی که مشخص است از یکدیگر جدا می شوند. اما قرآن بر این اعتقاد خط بطلان کشیده و گفت این ستارگان تنها در آسمان دنیا (آسمان اول) هستند[۱۱]و به صورت ضمنی بیان داشت که آسمان های دیگر قابل رؤیت نیست.
آیات از این دست، بسیار بوده و برای تفصیل آن به کتاب هایی در این زمینه مراجعه شود.
منبع:اسلام کوئست
پی نوشت:
[۱]. مائده، ۲۰: «(به یاد آورید) هنگامى را که موسى به قوم خود گفت: اى قوم من! نعمت خدا را بر خود متذکّر شوید هنگامى که در میان شما، پیامبرانى قرار داد (و زنجیر بندگى و اسارت فرعونى را شکست) و شما را حاکم و صاحب اختیار خود قرار داد…».
[۲]. البته در این تفسیر اختلافاتی وجود دارد و این تنها یک تفسیر از آن می باشد که برخی بدان معغتقدند.به نقل از: طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۲۸۷، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
[۳]. نحل، ۸: «و اسبها و استرها و الاغها را آفرید تا بر آنها سوار شوید و [براى شما] تجمل و زینت باشد، و چیزهایى [در آینده جز این وسایل نقلیه حیوانى] به وجود مىآورد که شما نمىدانید».
[۴]. روم، ۲- ۳: «رومیان بنزدیکى این سرزمین مغلوب شدند * و همانها از پس مغلوب شدنشان، بزودى غالب می شوند».
[۵]. «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»؛ توبه، ۳۳٫
[۶]. «وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ»؛ قصص، ۵٫
[۷]. خمینى، سید مصطفى، تفسیر القرآن الکریم، ج ۴، ص ۵۰۷، تنظیم و نشر آثار امام خمینى(ره)، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
[۸]. «إِنَّ الْمُؤْمِنَ فِی زَمَانِ الْقَائِمِ وَ هُوَ بِالْمَشْرِقِ لَیرَى أَخَاهُ الَّذِی فِی الْمَغْرِبِ وَ کَذَا الَّذِی فِی الْمَغْرِبِ یرَى أَخَاهُ الَّذِی فِی الْمَشْرِقِ»؛ علامه مجلسى، بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۳۹۱، مؤسسه الوفاء بیروت، ۱۴۰۴ق.
[۹]. مانند: السید الجمیلى، الإعجاز العلمی فی القرآن، مکتبه الهلال، دار الوسام، بیروت، ۲۰۰۰م؛ محمد حسنى یوسف، الإعجاز العلمی فی أسرار القرآن الکریم و السنه النبویه، دار الکتاب العربى، القاهره، دمشق، چاپ اوّل، ۲۰۰۶م.
[۱۰]. ر.ک: ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، ج ۱، ص ۱۰۲، بی نا، بی جا، بی تا.
[۱۱]. صافات، ۶: «إِنَّا زَینَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزینَهٍ الْکَواکِبِ» ؛ «نزدیک ترین آسمان را به زیور ستارگان بیاراستیم».
پاسخ دهید