آیا در آیات مربوط به ازدواج با زنان فرزندخوانده، تناقض و منافاتی وجود دارد؟
در قرآن کریم آمده: مسلمانان می توانند با زنان فرزندخوانده هایشان که از فرزندخوانده هایشان طلاق گرفته اند ازدواج کنند (سوره ۳۳ آیه ۳۷) اما در جای دیگر از قرآن آمده: مسلمانان نمی توانند پسری را به پسرخواندگی بگیرند (سوره ۳۳ آیه ۴-۵). ازدواج با زنان فرزندخوانده صحیح است یا خیر؟ این تناقض چگونه برطرف می شود؟
پاسخ اجمالی
در دو آیه از سوره مبارکه احزاب به موضوع فرزندخواندگی و احکام مرتبط به آن پرداخته است. این دو آیه نه تنها با هم تناقضی ندارند، بلکه به نوعی مکمل یکدیگراند. آیه ۴ سوره احزاب، فرزندخواندگی را لغو می کند و در آیه ۳۷ از همین سوره و با اتکا به لغو فرزندخواندگی در آیه ۴ می فرماید: ازدواج با زن فرزندخوانده هایتان برای شما جایز است؛ زیرا در واقع آنان فرزندان شما نیستند و زنان آنان، حکمِ همسران پسرانتان را ندارند.
پاسخ تفصیلی
از رسم هایی که در جاهلیت؛ بین مردم شیوع داشت، سنت فرزندخواندگی بود. بر طبق این سنت؛ برخی از خانواده ها پسرانی را به فرزندخواندگی انتخاب کرده و سرپرستی آنان را به عهده می گرفتند. این پسران در همین خانواده ها بزرگ شده و ازدواج می کردند. بر طبق رسم جاهلی، با این پسر همانند پسر واقعی برخورد می شد؛ مثلاً پدر خانواده نمی توانست با همسر این پسر؛ بعد از وفاتش یا بعد از طلاق، ازدواج کند، درست مانند همسر پسر حقیقی شخص، که پدر شوهر در هیچ حالت نمی تواند با ازدواج کند.
با توجه به مطالب گفته شده، اسلام این رسم جاهلی را رد کرده و آن را در قرآن کریم لغو کرد و فرمود: «… و (نیز) فرزندخوانده هاى شما را فرزند حقیقى شما قرار نداده است این سخن شماست که به دهان خود می گویید (سخنى باطل و بی پایه) امّا خداوند حقّ را می گوید و او به راه راست هدایت می کند».[۱]
با ابطال این رسم جاهلی، تمام احکام مرتبط با آن از جمله ارث بردن فرزندخوانده و حرمت ازدواج با همسر فرزندخوانده برای پدر، نیز از بین رفت؛ از جمله مواردی که در قرآن کریم به آن اشاره شده است، و مردم آن زمان؛ بسیار به آن پایبند بودند، حرمت ازدواج با همسر پسرخوانده برای پدر بود.
قرآن کریم می فرماید: «(به خاطر بیاور) زمانى را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودى [فرزند خوانده ات «زید»] می گفتى: همسرت را نگاه دار و از خدا بپرهیز! (و پیوسته این امر را تکرار می کردى) و در دل چیزى را پنهان می داشتى که خداوند آن را آشکار می کند و از مردم می ترسیدى در حالى که خداوند سزاوارتر است که از او بترسى! هنگامى که زید نیازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسرى تو درآوردیم تا مشکلى براى مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده هایشان -هنگامى که طلاق گیرند- نباشد و فرمان خدا انجام شدنى است (و سنّت غلط تحریم این زنان باید شکسته شود)».[۲]
سؤالی این جا مطرح است و آن این که: با توجه به ابطال فرزندخواندگی در آیات قبل (در آیه ۴ از همین سوره) و در نتیجه؛ ابطال همه احکام مرتبط با فرزندخواندگی، چه لزومی داشت که در آیات بعد؛ به طور مشخص به موضوع ازدواج با زن پسرخوانده (بعد از وفات یا طلاق زن؛ توسط پسر خوانده) اشاره کند و پیامبر خودش را به چنین ازدواجی امر کند؟
بله! اگرچه در آیات قبل در همین سوره، فرزندخواندگی گفتاری بی اساس و باطل نامیده شد، ولی گویا برداشت مردم این بود که، از این به بعد نباید شخصی را به عنوان فرزندخوانده برگزید ولی احکام فرزندخوانده هایی که در گذشته پذیرفته شده اند هم چنان باقی است، و ازدواج با همسر پسرخوانده را ناروا و حرام می دانستند.
یا این که مردم اگرچه به ظاهر قبول کرده بودند که فرزندخوانده ها -به طور مطلق- فرزند شخص نیستند و احکام فرزند را ندارند، ولی در امور مهمی مانند ازدواج پدرخوانده با همسر پسرخوانده؛ هنوز حکم به حرمت چنین ازدواجی در اذهان آنان مستحکم بود و هیچ کس از ترس گفته ها و کنایه ها و نگاه های سرزنش آمیز و یا ترس از کنار زدن و به انزوا کشاندن شخص توسط مردم، جرأت مخالفت با آن را نداشت؛ لذا خداوند این مأموریت را به پیامبرش واگذار کرد و به او گفت که از مخالفت مردم هراسی به خود راه ندهد.
بنابراین، این دو آیه نه تنها با هم منافاتی نداشته، بلکه تأیید کننده هم هستند و در یک راستا قرار دارند، آیه ۴ سوره احزاب، فرزندخواندگی را لغو می کند و در آیه ۳۷ از همین سوره و با اتکا به لغو فرزندخواندگی در آیه ۴ می فرماید: ازدواج با زن فرزندخوانده هایتان برای شما جایز است؛ زیرا در واقع آنان فرزندان شما نیستند.
منبع:اسلام کوئست
پی نوشت:
[۱]. احزاب، ۴: «وَ مَا جَعَلَ أَدْعِیَاءَکُمْ أَبْنَاءَکُمْ ذَالِکُمْ قَوْلُکُم بِأَفْوَاهِکُمْ وَ اللَّهُ یَقُولُ الْحَقَّ وَ هُوَ یَهْدِى السَّبِیل».
[۲]. احزاب، ۳۷: «وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِى أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تخُفِى فىِ نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَ تخَشىَ النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَن تخَشَئهُ فَلَمَّا قَضىَ زَیْدٌ مِّنهْن وَطَرًا زَوَّجْنَکَهَا لِکَىْ لَا یَکُونَ عَلىَ الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فىِ أَزْوَاجِ أَدْعِیَائهِمْ إِذَا قَضَوْاْ مِنهْنَّ وَطَرًا وَ کاَنَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولا».
پاسخ دهید