کلمه «اولی» در این آیه که صفت برتر و به معنای «ولایت دارتر» است، اشاره دارد به اینکه ولایت نبی اکرم (ص) مقدم بر ولایتهای موجود در جامعه است. یعنی حکم پیامبر در شوون مختلف اجتماعی نافذتر و مقدم بر هر صاحب ولایتی است


موارد زیادی در تاریخ ثبت شده که حضرت رسول (ص) این آیه را برای تبیین و توجیه و تفهیم برخی شؤون حکومتی و ولایت سیاسی خویش به عنوان شاهد می آورند که در رأس این موارد واقعه غدیرخم است که مردم در ابتدا به این نکته آگاه می سازند که طبق این نص الهی، پیامبر بر مردم ولایت دارد، آنگاه بیان می کنند که هر که من بر او ولایت دارم علی (ع) نیز مولای اوست
آیه بعد که بر ولایت سیاسی پیامبر دلالت دارد آیه ۱۰۵ سوره مبارکه نساء است
«
انا انزلنا بالحق لتحکم بین الناس بما اریک الله….» 
«
ما کتاب را به حق بر تو نازل کردیم تا در میان مردم بر اساس آنچه خداوند به تو آموخته است داوری کنی….» 
در این آیه خداوند از پیامبر (ص) می خواهد که بر طبق آنچه از قرآن به او آموخته است در میان مردم «حکم» کند.

حکم کردن میان مردم به قضاوت و داوری در حل مسائل قضایی، اختصاص ندارد بلکه مطلق است و همه امور و شؤون مسلمانان را شامل می شود. کلمه حکم و حکومت در هر دو مورد مسائل قضایی و ولایت سیاسی کاربرد دارد. چنانکه این مطلب در آیه ۲۱۳ بقره (در شماره قبل) آمد

 


آیه بعد آیه ولایت است
«
انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکوه وهم راکعون» 
«
ولی شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده اند. همان کسانی که نماز برپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند» (مائده/ ۵۵
با توجه به معنای «ولی و ولایت» در نزد اهل لغت چه از اهل سنت و چه از تشیع و قرائن موجود در آیه، معنای ولی، سرپرست و دارا بودن حق تصرف در اموال و نفوس می باشد که اثبات آن از لحاظ لغوی در حوصله این بحث نمی گنجد اما در برخی روایات ما هم این ولایت، به ولایت سیاسی تعبیر شده است. یعنی همان اولی بودن به تصرف در اموال و نفوس افراد. امام صادق (ع) در تفسیر معنای ولایت مذکور در این آیه می فرمایند: «انما یعنی اولی بکم، ای احق بکم، و بامورکم و انفسکم و اموالکم الله و رسوله و الذین امنوا یعنی علیا و اولاده الی یوم القیامه… «مقصود آن است که بر شما اولویت دارد، یعنی، خدا و رسولش و کسانی که ایمان آوردند که مراد علی و اولاد امامش (علیهم السلام) هستند. به امور و اموال و انفس شما سزاوارتر در تصرفند.» (اصول کافی، جلد ۱، ص ۲۸۸). 

 


آیه دیگر آیه معروف به «اولی الامر» است
«
یا ایها الذین امنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم فان تنازعتم فی شیء فردوه الی الله والرسول، ان کنتم تومنون بالله و الیوم الاخر ذلک خیر و احسن تأویلا» 
«
هان ای مؤمنان! از خدا، پیامبر و اولی الامر خود پیروی کنید و چون در چیزی نزاع کردید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید، این کاری پسندیده است و فرجام بهتری هم دارد.» (نساء/۵۹


«
امر» در زبان قرآن و روایات به معنای حکومت یا سلطه سیاسی تعبیر می شود که مصداق بارز این معنا را می توان از آیات «و شاورهم فی الامر» (آل عمران/۱۵۹) و «امرهم شوری بینهم» (شوری/۳۸) بدست آورد
زعامت و رهبری رسول الله (الامر) اگر تنها زعامت دینی باشد دعوت به مشورت و نظرسنجی در امور دینی و ابلاغ رسالت الهی معنا ندارد. پس «الامر» مذکور در این دو آیه اشاره به تدبیر و تصمیم اجتماعی و سیاسی است. و این مسأله در همین آیه «اولی الامر» و حدیث امام صادق (ع) در مورد قبلی هم صادق است


اصحاب رسول خدا نیز علاوه بر پیامبری، شأن ولایت سیاسی را برای او قائل بودند از این روست که پس از وفات پیامبر «ولایت سیاسی اورا که از آن به «الامر» تعبیر می کردند، قابل نیابت و تصدی می دانستند. و از این رو ابوبکر خود را جانشین پیامبر دانسته و حکومت را به دست گرفت. اگر زعامت پیامبر صرفاً زعامتی دینی بود و فقط شأن پیامبری ایشان می بود که قابل نیابت نبود. پس معلوم شد که «الامر» به چه معناست
این آیه اطاعت محض از رسول خدا را در کنار اطاعت محض از خداوند، برای مؤمنین واجب شمرده که این اطاعت در تمام شؤون زندگی است از جمله در اختلافات اجتماعی و تنازعات بر سر منافع یکدیگر در روابط اجتماعی و همانگونه که گذشت،اختلاف و حل اختلاف تنها در موارد قضایی نیست

 


پس این آیه یک شأن حاکم بودن برای پیامبر بیان می کند که قبول این امر برای افرادی که به خدا و روز قیامت ایمان آورده اند ناگزیر است (یا ایها الذین امنوا). (ان کنتم تؤمنون بالله و الیوم الاخر
علاوه بر پیامبر، این آیه، شأن حکومتی و ولایت سیاسی را برای عده ای دیگر که از آنها به «اولی الامر» تعبیر کرده است، نیز قائل است
و اولی الامر کسانی هستند که از جانب خدا حق دخالت در شؤون دینی و دنیوی مردم را دارند. مصداق این افراد به عقیده شیعه امامیه، ائمه معصومین (علیهم السلام) هستند. در واقع این آیه و آیه ولایت با توجه به احادیث معتبر ما و شواهد قرآنی، ارتباط بین حکومت و امامت را هم بیان می کند

 


آیه بعدی ،آیه ۶۵ سوره نساء است
«
فلا و ربک لا یومنون حتی یحکموک فیما شجربینم ثم لا یجدوا فی انفسهم حرجاً مما قضیت ویسلموا تسلیماً» 
«
نه، سوگند به پروردگارت که آنان ایمان نمی آورند مگر اینکه در مشاجره هایی که میان آنهاست تو را داور قرار دهند و در درون خود نسبت به قضاوت تو در تنگنا نباشند و تسلیم محض حکم تو شوند.» 
این طرز بیان آیه، کاملاً نوع حکومت پیامبر و ارتباط تنگاتنگ ایمان و حکومت را مشخص می کند. نتیجه گیری از این چند آیه اینکه: در قرآن صحبت از حکومت دینی شده است. هم قوانین و سیاستهای این حکومت و هم حاکمان این حکومت باید الهی ، مؤمن، دیندار و منصوب از سوی خدا باشند و عدم قبول حکومت این حاکمان در واقع ایمان نیاوردن به خداوند است.

 

 

سیاست دینی

علاوه بر این آیات یک دسته آیات در قرآن هستند که جهت گیریهای کلی سیاستهای دینی را بیان می کنند که حکومت دینی ناچار است تشکیل شود تا این سیاستها اجرا گردند. حکومتی که چگونگی احکام و قوانین آن با آیات قبل مشخص شد. آیاتی که اکنون بررسی می کنیم می توانند ثابت کنند که نه تنها سیاست، چیزی غیر دینی نیست بلکه سیاست دینی و الهی موجب سعادت دنیا و آخرت و سبب تقرب به خدا خواهد شد
۱
ـ و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم االظالمون (مائده/۴۵
«
و کسی که به آنچه خدا نازل کرده حکم نکند، از ظالمان خواهد بود.» 
۲
ـ و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الفاسقون (مائده/۴۷
۳
ـ و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون (مائده/۴۴
ظالم، فاسق و یا کافر خواهد بود هرکس که براساس آنچه خدا نازل کرده حکم نکند
حکومتی را در نظر بگیرید که غیردینی است، قوانین آن هم براساس معیارهای خاصی وضع می شوند مثلاً خواست و نیاز مردم و این قوانین ممکن است در خیلی از جاها با آنچه که خدا نازل کرده است مغایرت داشته باشند، اما افراد جامعه ای که این حکومت در رأس آن است، مسلمانان هستند، حتی افرادی که در طبقه های بالای حکومت جای دارند. آیا عمل به قوانین، داوریها، سیاستها و احکام این حکومت هرچند خلاف امر خداوند باشد، با این آیات قرآن همخوانی و هماهنگی دارد؟ مسلماً که اینگونه نیست. پس حکومت باید به گونه ای باشد که قوانین و سیاستهای آن براساس احکام الهی باشد. حاکمان این حکومت هم طبق آیاتی که بعد می گوییم باید ویژگیهای خاص خود را داشته باشند، تا با این شرایط بتوان، امثال این آیه قرآن (مائده/۴۵) را محقق کرد
البته مسلم است که خداوند به طور صریح و آشکار در مورد ریز ریز قوانین حقوقی و قضایی و..برای دوران حاضر، در همه موارد صحبت نکرده است،