- توصیه به تقوا
- سه معنای مختلف برای مالک یوم الدّین
- ۱- روز جزا
- ۲- حقیقت شرع
- ۳- اضلال و استبعاد
- شرع معیار اعتبار شخص
- مکاشفهی مرحوم ملّا مهدی نراقی در مورد عذاب حقّ النّاس
- غیر قابل شمارش بودن امتیازات نهضت امام حسین (علیه السّلام)
- هدفدار و برنامهدار بودن نهضت امام حسین (علیه السّلام)
- ذلّت جبههی باطل و عزّت جبههی حق در قیام امام حسین (علیه السّلام)
- سازش نکردن امام حسین (علیه السّلام) و خاندان ایشان با جریان فسق و کفر
- آرامش داشتن یاران امام حسین (علیه السّلام) در برابر مرگ
- عدم التماس و فرار و تسلیم در خطّ امام حسین (علیه السّلام)
- منابع طبع در خاندان امام حسین (علیه السّلام)
- قبول نکردن ذلّت از جانب خاندان امام حسین (علیه السّلام)
- شکر بابت عزاداری پر شکوه امام حسین (علیه السّلام)
- روز جهانی حضرت علی اصغر (علیه السّلام) و اعلان مظلومیّت او
- شباهت آل سعود با حرملهها و بنی امیّه
- جریان غرب، جریان سفیانی
- عزاداری امام حسین (علیه السّلام)، نوعی ستاد استقبال از امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف)
- دیدار رهبری با نخبگان
- وظایف مسئولین و نخبگان
- تفکّر امام حسین (علیه السّلام) و بینیازی از بیگانگان
- جنایت عربستان در یمن و سکوت مجامع بین المللی
- رزمایش نیروی هوایی ارتش و پیام امید به ملّت
- سالگرد آیت الله مهدوی کنی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِ نُفوسِنَا شَفیعِ ذُنُوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهَ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمینَ وَ عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنا اللهُ صُحبَتَهُ وَ نُصرَتهُ وَ الَّلعْنُ الدَّائِمُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعینَ».
توصیه به تقوا
شما بندگان خوب خدا و خود را به تقوای الهی توصیه میکنم. تقوا پناهگاه است، تقوا حفاظ است، تقوا کلید فتوحات است. تقوا آرامش است. تقوا وسیلهی قرب به پروردگار متعال است. خدا را راضی بکنیم، از معصیتهای الهی بپرهیزیم. در خلوت و در جلوت خدا را حاضر و ناظر بدانیم و حریم کبریایی او را حرمت بداریم.
سه معنای مختلف برای مالک یوم الدّین
در خطبهی اوّل در محضر قرآن کریم از سورهی مبارکهی حمد بهره گرفتیم و میگیریم. فرمودند که: «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» سه معنا و سه تفسیر میتواند داشته باشد
۱- روز جزا
یکی این است که «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» یعنی مالک روز جزا است، دین به معنای جزا است. «کما تُجازی تُجازَى»[۲]، «هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»[۳] جزای ما خود عمل ما است.
۲- حقیقت شرع
دوم به معنای شرع گفتیم است. یعنی روز قیامت روز ظهور حقیقت شرع است. غایات و ثمرات شرع و نتیجهی طاعات در قیامت بروز میکند.
۳- اضلال و استبعاد
سوم دین به معنی اضلال و استعباد است. روز قیامت همه احساس تزلزل دارند، پای هیچ کسی به هیچ کجا بند نیست. همه بیچاره هستند. کاری از هیچ کسی ساخته نیست.
شرع معیار اعتبار شخص
علّامهی بزرگوار مرحوم شیخ محمّد حسین مفسّر آن مردی که اهل دل بود یا بگوییم دل او آب شده بود. مجذوب جمال خدا بود و مرعوب جلال حق تعالی و فراوان اشک داشت و گریهی او گریهی هدایت بود، با گریهی ایشان بعضی منحرفین به راه آمده بودند، هدایت شده بودند. در این تفسیر شریف مجد البیان ایشان میفرمایند که: اگر اهل دقّت باشی خواهی دید که دین میزان و محک است که بندگان خدا با آن محک زده میشوند، ارزش هر کسی، اعتبار هر کسی با معیار شرع مشخّص میشود. میفرمایند: آنچه که در این نشئه معنا است، در عالم آخرت صورت است. آنچه که در اینجا باطن است، آنجا ظاهر است. تمام اعمال ما که در اینجا یک فعل و انفعالات فیزیکی است، این یک معنا و حقیقتی دارد، یک باطنی دارد که انسان با هنگام ملاقات با حضرت قابض الرّواح آن باطن را، آن معنا را که خود او برای خود آماده کرده است آن را میبیند.
مکاشفهی مرحوم ملّا مهدی نراقی در مورد عذاب حقّ النّاس
از مرحوم ملّا مهدی نراقی (رضوان الله تعالی علیه) که هم فقیه است، عارف است، اهل شهود است، حکیم است، محقّق است، در علوم مختلف ریاضی و سایر علوم تبحّری دارد، این بزرگوار نقل میکند که: من در زندگی گرفتار فقر بودم، عائله به ما فشار آوردند برو بیرون شاید بتوانی توشهای برای زندگی ما فراهم بکنی. ایشان میگوید: به قبرستان وادی السّلام نجف روی آوردم، جمعی از اعراب جنازهای را آوردند که من در تشییع این جنازه با آنها همراه شدم، قبر آماده بود، جنازه را به من واگذار کردند، وارد شدم که جنازه در لحد بگذارم روزنهای باز شد و من از آن روزنه به یک باغی هدایت شدم. وارد باغ که شدم دیدم باغ وسیعی است، درختهایی موزون، زیبا، به هم پیوسته و از میان این درختها سنگ فرشهایی است که سنگهای آن جواهرات است و از این مسیر من را عبور دادند، قصری بود تماشایی. به آن قصر وارد شدم. دیدم فردی روی تخت مرفّهی، سریر شاهانهای مستقر است و جمعی در اطراف نشستهاند و از او احوال کسان خود را استفسار میکنند. در میان این گفتگو دیدم ماری آمد و به این فرد نورانی صاحبِ جلال تخت نشین، قصرنشین خود را نزدیک کرد و نیشی بر او زد و این گرفتار درد شد. به خود میپیچد. مقداری گذشت. درد برطرف شد. باز شروع کرد به حرف زدن، موانست با این جمع. هنوز گرم نشده باز آن مار به حساب او رسید. مرتبهی دوم که پیش آمد، من گفتم: تو چه کسی هستی و جریان چیست؟ گفت: من صاحب همین قبر هستم که تو مرا در قبر گذشتی. من اهل تقوا بودم، اهل دین بودم، رعایت حلال و حرام کردم، خدا را بندگی کردم و خدای متعال این باغ و این قصر را منّت گذاشته است در اثر بندگی که توفیق آن را داده بود من انجام دادم و دارم ثمرات عمل خود را آنجا مشاهده میکنم. امّا این مار، بین دو نفر منازعهای بود، من آنجا واسطه شدم که نزاع اینها را برطرف بکنم و بخشی از حقّ یکی از اینها با وساطت من پایمال شد و او به این نوع مصالحه راضی نبود. این حقّ النّاس به صورت نیش ماری درآمده است و اینجا من گرفتار آن هستم. ملاحظه میکنید اینجا یک گفتگویی بوده است، طرف در رودربایستی قرار گرفته است و از حقّ خود گذشته است. امّا باطن او درد کشیده است، او حق را از دست داده است، این دردی که از این ناحیه وارد او شده است، باطن آن یک مار و نیش مار است. خدا را قسم میدهم به اولیا و انبیاء به سیّد الشّهداء که این ایام، ایام سوگواری او است همهی گناهان من را ببخشد و اگر حقّی از مردم به گردن ما است، خدا به عصمت حضرت زهرا ذوی الحقوق را از ما راضی بفرماید. (امین)
غیر قابل شمارش بودن امتیازات نهضت امام حسین (علیه السّلام)
امّا دو سه جمله هم راجع به حضرت سیّد الشّهداء به مناسبت ایام عرض میکنم که مقدّمهی توسّلی باشد. امتیازات نهضت امام حسین (علیه السّلام)، قیام حضرت سیّد الشّهداء (علیه السّلام) غیر قابل احصاء است هر چه برکت در عالم است، بقای این عالم، بقای دین خدا، بقای ائمّهی اطهار، اینکه امروز امام زمان داریم و همهی مردم به اطمینان آیندهی روشن مشکلات را، جبههها را، سختیها را، تحمّل میکنند و امید به آینده دارند، همه از برکات نهضت امام حسین (علیه السّلام) است.
هدفدار و برنامهدار بودن نهضت امام حسین (علیه السّلام)
ولی دو امتیاز که برای ما آموزه است یکی هدفداری این نضهت و برنامهریزی این نهضت بود. امام حسین آینده را میدانست. حضرت زینب میدانست، امام زین العابدین میدانست. اینها با توجّه به همهی مشکلاتی که این قیام و نهضت دارد، پذیرفتند و براساس یک برنامهی مدوّن نتایج آن را هم دیدند و خود مردانه به میدان آمدند. امّا امر تصادفی نبود که حالا گروهی دعوت کردند، امام حسین رفته باشد و مواجه شده باشد با یک چیزی که پیشبینی نشده است، این نیست. برنامهی اینها برنامهی از پیش معیّن شده بود.
ذلّت جبههی باطل و عزّت جبههی حق در قیام امام حسین (علیه السّلام)
نکتهی دوم این است که این نهضت از ابتدا تا پایان هم عزّت جبههی حق بود و هم ذلّت جبههی باطل بود. ما از ابتدایی که امام حسین (علیه السّلام) در برابر مروان در مدینه فرمود: ما از اهل بیت نبوّت هستیم، خانهی ما فرودگاه ملائکه است، خدا با ما آغاز کرده است، با ما دفتر خلقت را به پایان میرساند و یزید شارب الخمر است -کسانی که گرفتار این گناه آلوده هستند کار یزیدی میکنند-«مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ»[۴] است، هیچ آبرویی ندارد، هیچ ملاحظهای ندارد. زشتیها و گناهان و فسق را علنی انجام میدهد. «قَاتِلُ النَّفْسِ (المحترمه) الْمُحَرَّمَهِ » آدمکش است، جانی است. ببینید ضدّ ارزشها، زشتیها، پلیدیها، پلشتیها در یک طرف؛ نور، بلندا، ارزشها، برجستگیها در یک طرف. مقابلهی پاکی و ناپاکی است. مقابلهی نور و ظلمت است. مقابلهی عدل و ظلم است. مقابلهی دادخواهی و بیداد است. امام حسین (علیه السّلام) به خوبی این خط را تابلو کرده است و از ابتدا خطّ عبودیّت را، خطّ خدا را، خطّ عدالت را، خطّ پاکیها به عنوان خطّ عزّت و سربلندی و مقابل آن را خطّ ذلّت و سرافکندگی معرّفی کرده است تا در روز عاشورا آن جملهی مشهور ایشان که «أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِیَّ ابْنَ الدَّعِیِّ قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السَّلَّهِ وَ الذِّلَّهِ وَ هَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّهَ»[۵] اینجا هم امام حسین (علیه السّلام) عزّت را در کشته شدن معرّفی فرمودند و بیعت را ذلّت معرّفی کردند.
سازش نکردن امام حسین (علیه السّلام) و خاندان ایشان با جریان فسق و کفر
سازش با جریان فسق جریان کفر، جریان ظلم این با دودمان امام حسین (علیه السّلام) «یَأْبَى اللَّهُ ذَلِکَ لَنَا وَ رَسُولُهُ» هم خدا نمیپذیرد، هم رسول خدا ابا دارد و هم دامنهایی که من در آن دامنها نشو و نما کردم ابا دارد و هم غیرتمندان عالم نفوس أبیه هرگز سازش با باطل را به ما اجازه نمیدهند. این ساختن با باطل، ساختن با استکبار ذلّت است و مقابل خطّ عزّتی است که حضرت سیّد الشّهداء آن را ترسیم فرمودند.
آرامش داشتن یاران امام حسین (علیه السّلام) در برابر مرگ
این برای مسیر امام حسین تا کربلا و همهی یارانی که با امام حسین (علیه السّلام) بودند با آرامش کامل؛ اینکه حضرت علی اکبر سؤال کردند: آیا ما به حق نیستیم؟ امام حسین (علیه السّلام) تأکید کردند امضا کردند حرکت ما حرکت حق است، حرکت حقطلبانه است، عرض کرد: «إِذَنْ لَا نُبَالِی بِالْمَوْتِ»[۶] اگر اینطور باشد که مرگ نگرانی ندارد. مرگ وقتی مخوف است، وقتی کابوس است، وقتی وحشتناک است که انسان هدف درستی در زندگی نداشته باشد به سوی ناپاکیها، به سوی باطلها رفته باشد و الّا کسی که در خطّ حق است، هر جا مرگ به سراغ او بیاید، مرحبا به این مرگ، خیلی زیبا است یا حضرت قاسم «أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ»[۷] معرّفی میکند. یعنی شما از کوچک و بزرگ این جمع یک مورد نگرانی باشد، یک مورد تزلزل باشد، یک ذره شک و تردید در کار آنها باشد، ابدا. راه روشن، مسیر شفاف مرگی عزّتساز و درس آموز برای همهی عالم بشریّت بود و همهی آنها از کوچک و بزرگ این را پذیرفته بودند.
عدم التماس و فرار و تسلیم در خطّ امام حسین (علیه السّلام)
و امّا بعد از امام حسین (علیه السّلام) باز خطوطی را که عزّت برجسته شده است، یکی خطّ عدم التماس و خواهش و فرار و گریز و تسلیم در هیچ کدام از این اقمار منظومهی حضرت سیّد الشّهداء (علیه السّلام) از آن دخترهایی که گشوارههای آنها به غارت رفت، از آن بچّههایی که دامن آنها آتش گرفت و از آن کودکانی که از میان آتش و دود خود را کنار کشیدند، تا بانوان با عظمتی که سرپرستی میکردند، شما یکجا سراغ ندارید اینها به دشمن گفته باشند: ما گرسنه هستیم، به ما ترحّم بکنید. گفته باشند: ما زیاد کتک خوردیم، خواهش میکنم دیگر ما را نزنید. گفته باشند: کافی است هر چه شما بگویید ما انجام میدهیم. شما یک مورد در جریان بعد از نهضت حضرت ابی عبدالله بعد از شهادت امام حسین (علیه السّلام)، دختر بچّه است «الْمَرْأَهَ رَیْحَانَهٌ»[۸] زن گل است، حکم گل را دارد. این موجودات لطیف، این پردهنشینها، این عزیز کردهها اسیر دست ددمنشها و گرگها بودند، ولی یک مورد سرافکندگی ندارند، همه جا با عزّت و شرافت سخن گفتن. یکی این نکته است.
منابع طبع در خاندان امام حسین (علیه السّلام)
نکتهی دوم مناعت طبع، عزّت نفس که در این تحریم و غیر تحریم ملّت ما… این حرفهای جدید است که گاهی بعضیها را به اشتباه انداخت و الّا ملّت ما، ملّت حسینی و عاشورایی هستند. ده سال تحریم را با آتش و جنگ خونین تحمّل کردند، خم به ابرو نیاوردند، چه وقت مسئلهی تحریم باعث بشود که ما عقبنشینی بکنیم. این چه مسیری است؟ این مسیر مسیر انقلاب نیست، مسیر امام حسین (علیه السّلام) نیست. ملاحظه میکنید اینکه دختر بچّهها با آن فشارهایی که هم داغ دیده بودند، هم در میان آتش گرفتار شده بودند، هم در بیابانها آواره بودند که در آتش نسوزند و فرمان حجّت خدا بود که «عَلیکُنَّ بِالفِرار» روی وظیفه رفتند و الّا در آتش سوختن هم برای آنها مسئله نبود مثل ابراهیم در آتش قرار میگرفتند ولی حجّت خدا ابراهیموار در آتش بود ولی آنها به فرمان آن حجّت خدا راهی بیابانها شدند.
قبول نکردن ذلّت از جانب خاندان امام حسین (علیه السّلام)
در این هیاهو معلوم است نه غذایی به آنها داده شده بود، نه آبی. آبی در خیمهها نبود، هم تشنه بودند هم گرسنه بودند. امّا زنان کوفه وقتی این حالت را دیدند نان و خرما برای اینها آوردند اینها نگرفتند. حضرت امّ کلثوم دستور داد. از بعضی دخترها نقل شده است که اینها گفتند: «عَمَّتی تَقُول» با آن شرایط گرفتن نان و خرما برای اینها ذلّت بود و قبول ذلّت برای آنها حرام بود. یا احساس کردند زکات اینها است، صدقهی واجب آنها است یا نه حضرت زینب ولایت داشت، «عَمَّتی تَقُولِ إِنَّ الصَّدَقَهَ عَلَیْنَا حَرَامٌ ۲۱:۰۵»[۹] عمّه جانم به ما گفته است که: صدقه بر ما حرام است.
(روضهخوانی)
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ اللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلَّمَََ عَلَی أَمِینِ وَحیِکَ وَ خَاتِمِ رُسُلِکَ سَیِّدِ الأَنْبِیَاءِ أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی عَلِیِّ أَمیر المُؤمِنینَ وَ عَلَی فَاطِمَهَ الزَّهراءِ وَ عَلَی الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ وَ عَلَى أَئِمَّهِ الْمُسْلِمِینَ عَلِیِّ بنِ الْحُسَیْنِ وَ مَحَمَّدِ بْنِ علیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلیِّ بْنِ موسی وَ مُحَمَّدِ بْنِ علیٍّ و علیِّ بنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ الزَّکی وَ الْحُجَّهِ القَائِمِ وَ أُمَنَائِکَ فِی بِلَادِکَ وَ حُجَجِکَ عَلَی عِبَادِکَ بِهِم نَتوَلَّی وَ مِنْ أَعْدَائِهِم نَتَبَرَّءُ إِلَی الله تَعَالی سُبْحَانَهُ».
«أُوصِیکُمْ وَ نَفْسِی بِتَقْوَى اللَّهِ».
شکر بابت عزاداری پر شکوه امام حسین (علیه السّلام)
شما بزرگان و بزرگواران را و خود را به تقوای الهی دعوت میکنم. اوّلین نکتهای که لازم است هم شکر بکنیم، هم تشکّر. این عمق عشق به حضرت سالار شهیدان که آسمان و زمین این سرزمین در و دیوار، کوی و برزن، شهر و روستا همه عاشق هستند، همه در به در حسین هستند. چه عاشورایی، چه عزاداریهای آبرومندی بحمدالله در این مملکت همهجا شور بود و شعور بود و عشق بود و عاشقی. خدا را به امام حسین قسم میدهم که از همهی شما و از همهی ملّت ایران و همهی شیدایان و شیفتگان امام حسین در اقطار عالم این عزاداریها را قبول بفرماید.
روز جهانی حضرت علی اصغر (علیه السّلام) و اعلان مظلومیّت او
این جریان روز جهانی حضرت علی اصغر اینکه بانوان کودکان شیرخوار خود را آن روز در بیش از ۴۰ کشور به محضر امام زمان خود آوردند و به عنوان قربانیان آیندهی مسیر عدالت امام زمان بیمهی امام زمان کردند و برای اعلان مظلومیت حضرت علی اصغر اینها را به عنوان تابلوها و سندها در عالم مطرح کردند این به نظر من عنایت خود ان بزرگوار و دودمان حضرت ابی عبدالله الحسین است. ما یک چنین سندی داریم و بنی امیّهی آن زمان بالاترین جنایت آنها که هیچ توجیه عقلی، اجتماعی، عرفی، جنگی، نظامی هیچ توجیه نداشت تیر زدن به گلوی یک کودک شش ماهه بود.
شباهت آل سعود با حرملهها و بنی امیّه
و امروز این خط را انقلاب ما باز مشخّص کرد کسانی که مقابل این انقلاب هستند همان حرملهها هستند. آل سعود همان بنی امیّه است، همان آل حرب است، همان آل ابی سفیان است که آنها آن روز کودککشی میکردند، امروز هم میبینید که در یمن کودک میکشند، در کشورهای دیگر دارند کودک میکشند. امروز ابوسفیان زمان ما، ابوجهل زمان ما شیطان بزرگ آمریکای فریبکار قدّار بی حسابِ ظالم است.
جریان غرب، جریان سفیانی
این عربستان و اسرائیل کودککش اینها همه تجلّیات خباثت شیطان بزرگ و جریان استکبار و جریان سفیانی در عالم است که مرحوم آیت الله بهجت اعلی الله مقامه میفرمودند: سفیانی شخص نیست، همین جریان غرب است و آدم به وضوح دارد میبیند که اینها همان جریان هستند. ادامهی همان جریان است.
عزاداری امام حسین (علیه السّلام)، نوعی ستاد استقبال از امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف)
انقلاب هم ادامهی جریان کربلای امام حسین است، پرچم عاشورا امروز به دست ولی فقیه ما است و منتظر صاحب اصلی آن و این عزاداریها در این سطح وسیع که بحمدالله سال به سال هم مدّاحیها اشعار، مرثیهها، محتوای بهتری پیدا میکند، خطدار است، پیامدار است، هم سخنرانیها زنده است، روشنگر است، هدایتگر است، هم حضور مردم کیفاً و کمّاً رو به رشد است. اینها نشان میدهد که به تعبیر یکی از سخنوران عزیز و متواضع و خوب ما میگفت: این عزاداریهای امسال ستاد استقبال از وجود نازنین امام زمان بود و خیلی برای من این نکته دلنشین بود که مردم با این حضور خود دارند بیعت تجدید میکنند و میگویند: زیر پرچم ولایت ایستادیم تا پرچم به دست صاحب اصلی خود برسد.
دیدار رهبری با نخبگان
دیدار نخبگان با مقام معظّم رهبری و سخنان بسیار مهم و سازنده و هشدار دهنده و تشویقکننده که هم مبشّر بود و هم منذر بود در جمع نخبگان که نخبگان را ایشان تحفهای هدیهای از جانب خدا برای ملّت ایران معرّفی کردند و فرمودند: با تکیه بر نخبگان ایران بزرگ به کشوری پیشرفته قدرتمند شریف و عزیز و برافرازندهی پرچم تمدّن نوین اسلامی تبدیل خواهد شد. توجّه به این نعمتها، شکر نعمت است. خود حضرت آقا با برنامهها و ارشادها و هدایتهایی که دارند نخبه به وجود میآورند و خود ایشان هم قدر نخبهها را میدانند و آیندهی روشنی را همیشه ایشان بحمدالله نوید میدهند و نشانهی آن هم این رویشها است، وجود این نخبهها است.
وظایف مسئولین و نخبگان
امّا هم مسئولین مسئولیت دارند، هم خود نخبگان، نخبگان سرمایه هستند و این سرمایه همیشه دزد دارد، آفت دارد، آسیب دارد. سرمایه را باید مراقبت کرد. سرمایه را باید در مسیر رشد هدایت کرد و یک مدیریّت درست میخواهد که از این استعدادهای درخشان و از این نخبگان استفاده بکند.
تفکّر امام حسین (علیه السّلام) و بینیازی از بیگانگان
نکتهی دیگری که مقام معظّم رهبری هشدار دادند این تبلیغات سهمگین جهانی است که آن عظمت، آن جلال، آن هیمنهای که انقلاب به وجود آورد و شعار نه شرقی نه غربی را عملی کرد صولت قدرتهای بزرگ را شکاند، ما میتوانیم را در تجربه به ثمر رساند و به صورت یک خطّ عینی به دنیا نشان داد، حالا دوباره شروع شده است پیوستن به جامعهی جهانی، بعضیها فکر میکنند مگر میشود کسی قدرت بزرگ آمریکا را نادیده بگیرد، خود زنده باشد؟ شما زنده نیستید که اینطور میگویید. اگر حیات انقلابی داشتید، اگر باور حسینی داشتید، اگر باور ولایی داشتید، شما هم مثل امام میگفتید: آمریکا باید زیر پا له شود. معنی پیوستن به جامعهی جهانی این است که انسان دوباره وابستگی را از نو شروع بکند، آنچه را که در دورههای مختلف قاجار و پهلوی یک ملّت مردهای درآمده بود و تابوتی بود که روی دوش آنها میرفت، یعنی دوباره دارند این را بازسازی میکنند میخواهند به همانجا برسانند. چون ملّت ایران زنده است، با دنیا ارتباط دارد ولی آنها را حذف میکند، خود او بزرگ میشود نه اینکه خود در دنیای قدّار فریبکار حذف میشود.
جنایت عربستان در یمن و سکوت مجامع بین المللی
نکتهی بعدی مسئلهی جنایت عربستان سعودی است که ۱۴۰ نفر را در یک بمباران در یک مراسم عزا شهید کردند و صدها زخمی و این جنایتهای هولناک جنگی جلوی چشم این مدّعیان دروغگوی بیحقیقتِ پستِ پلیدی که به عنوان مجامع حقوق بشر، مجامع بین المللی این رئیس رسوای رفوزهی سازمان ملل که چشم خود را بست و بالاتر از این رسوایی نبود بعد از آن که رژیم سعودی را به عنوان تروریست و آدم کش معرّفی کرد پول گرفت و حرف خود را پس گرفت. یعنی دیگر رسوایی بالاتر از این؟ ما به این امید ببندیم ما دل خود را خوش بکنیم که یک چنین مجامعی وجود دارد؟ باید اعتنای به اینها نداشته باشیم، خطّ پیشرفت و استقلال خود را پیش ببریم.
رزمایش نیروی هوایی ارتش و پیام امید به ملّت
رزمایش نیروی هوایی ارتش نقطهی عطفی بود نیروی هوایی تابلوی درخشانی در موقعیت انقلاب از خود تصویر کرده است و در تاریخ نگاشته شده است و بحمدالله همچنان بالنده است، پیشرو است و این رزمایشها امیدی است برای ملّت، دلگرمی است برای منطقه و یأس و مقابله و هشداری است برای هرکسی که احیاناً گرفتار توهّمات است و میخواهد احیاناً یک روزی قصد حمله یا آزار داشته باشد.
سالگرد آیت الله مهدوی کنی
سالگرد عالم فرهیخته مجاهد نستوه اخلاقی مقبول و دلنشین روحانی بصیر که هم ریشهای کار میکرد، حوزه و دانشگاه را در رأس برنامههای خود قرار داده بود، هم در تشکیل نظام اسلامی جزء سابقین بود، هم جزء محافظین ولایت بود، جزء حامیان ولایت بود و هم خود او خط بود، مردم ما آیت الله مهدوی کنی را حجّت میدانستند. ایشان در هر جبههای بود، مردم آن کسانی را که میخواستند ببینند آیا حقیقت کجا است این مثل عمار امیر المؤمنین (علیه الصّلاه و السّلام) بود که فرمود: «عَمَّارٌ مَعَ الْحَقِّ»[۱۰] حق هم با این جبهه… عمار حقّانیّت جبهه را ترسیم میکند. مرحوم آیت الله مهدوی کنی یک چنین موقعیتی را از ابتدا تا انتها ایفا کرد.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِکِ النَّاسِ * إِلهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ * الَّذی یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّهِ وَ النَّاسِ».
[۱]– سورهی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– لسان العرب، ج ۱۳، ص ۱۶۹٫
[۳]– سورهی نمل، آیه ۹۰٫
[۴]– بحار الأنوار، ج ۴۴، ص ۳۲۵٫
[۵]– اللهوف على قتلى الطفوف، ص ۹۷٫
[۶]– بحار الأنوار، ج ۴۴، ص ۳۶۷٫
[۷]– الهدایه الکبرى، ص ۲۰۴٫
[۸]– الکافی، ج ۵، ص۵۱۰٫
[۹]– بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۱۱۴٫
[۱۰]– بحار الأنوار، ج ۴۴، ص ۳۵٫
پاسخ دهید