یکم. قوانین طبیعى بخشى از سنتهاى الهى حاکم بر نظام جهان است. این قوانین حاکم بر فعل الهى نیست؛ بلکه معلول خداوند و اراده او است. به عبارت دیگر قوانین طبیعى، بر اساس آفرینش الهى و توصیف چگونگى آن است؛ نه اینکه آفرینش الهى به پیروى از قوانین طبیعى باشد. آنچه مسلّم است در قرآن و روایات، از «خلقت» به «فطر» و از «خالق» به «فاطر» تعبیر شده است؛ زیرا «فطر»، به معناى خلقت و آفرینش ابتدایى و ابداعى است؛ یعنى، آفرینش بدون سابقه و نقشه و غیرتقلیدى. این انسان است که تمام کارهایش براساس تقلید از طبیعت و در کادر قوانین حاکم بر آن است. کارهاى ما انسانها، تمامى الگوبردارى از طبیعتى است که وجود دارد؛ حتى اختراعات و ابتکارات انسانها، مایههاى اصلیشان در طبیعت است. اما فعل و آفرینش خدا، چنین نیست؛ زیرا مقدم بر آفرینش او، چیزى نیست تا بخواهد از اصول آن پیروى کند.

دوم. چنان که گذشت قوانین طبیعى بخشى از سنن الهى در نظام آفرینش است و حاکم بر این سنتها، سنن فراطبیعى و نظامات عامترى وجود دارند که کشف آنها فراتر از حوصله دانشهاى تجربى است و از طریق عقل و وحى شناخت پذیرند.

در مواردى مانند «معجزه»، مشاهده مىشود که امورى خارج از روال عادى طبیعت صورت مىپذیرد. البته در اینکه معجزه برخلاف قوانین طبیعى است یا در متن آنها، دیدگاههاى مختلفى وجود دارد؛ اما آنچه مسلم است اینکه خوارق عادات نیز امورى نظاممند و در دایره سنن الهى و قوانین عام حاکم بر نظام هستى مىباشند. بنابراین هیچ تخلّفى از قوانین الهى حاکم بر هستى صورت نمىگیرد؛ بلکه رخدادها بر اساس قوانینى که داراى سلسله مراتب طولى و عرضى هستند رخ مىدهد. برخى از این قوانین براى بشر شناخته شده و بعضى دیگر ناشناخته است.

 

 

پرسش و پاسخ ها «راز آفرینش» / مؤلف:حمیدرضا شاکرین

دفتر نشر معارف