در ابتدا باید داسنت؛ احکام الهى بر اساس حکمت و مصلحت انسان از سوى خداوند متعال تنظیم گردیده، نه بر اساس مقبولیت و عدم مقبولیت برخى مردم و اگر مراجع تقلید نیز حکمى از احکام الهى را بیان نمایند، این حکم براساس وظیفه آنها مبنى بر استنباط احکام الهى از آیات و روایات است، لذا عدم رعایت احکام تراشیدن ریش از سوى برخى مردم مجوزى براى تغییر احکام الهى نمىشود.

اما در پاسخ این سؤال اشاره به چند موضوع شایان توجه است؛

 

فلسفه تحریم ریشتراشى

عمدهترین علت حرمت ریش تراشى از سوى مراجع، روایات و سیره  قطعى معصومان (علیهماالسلام) است؛ زیرا روایات فراوانى در مورد فضیلت حفظ محاسن و نهى از تراشیدن آن وارد شده، در بین مراجع نیز کسى حکم به جواز تراشیدن تمام محاسن نداده و اغلب یا فتوا به حرمت دادهاند یا بنابر احتیاط واجب تراشیدن آن را جایز نمىدانند و برخى نیز تنها تراشیدن ریش در صورتى که از اطراف آن باشد یعنى یک چهارم صورت تراشیده نشود، و صدق ریش کند، جایز دانستهاند.[۱]

در اینجا به برخى از ادله حرمت ریشتراشى اشاره مىشود:

الف – سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اولیا

سیره رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه معصومین (علیهماالسلام) و حتّى پیامبران پیشین و انسانهاى بزرگ و وارسته در ادیان گذشته همواره بر داشتن ریش و حفظ محاسن بوده است.

رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در هنگام رویارویى با کسانى که ریش خود را تراشیده و سبیل خود را بلند گذاشته بودند فرمود: «اما پروردگار من دستور به گذاشتن ریش و کوتاه کردن سبیل داده است».[۲]

 

ب – حفظ هویت اسلامى

اسلام براى حفظ هویت فرهنگى، به مسلمانان دستور داد ضمن عمل به احکام اسلام، ظاهر خود را شبیه بیگانگان نکنند. بر همین اساس رسول گرامى اسلام (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «سبیلهایتان را کوتاه نمایید و محاسن (ریشها) را  بلند نگهدارید و خود را شبیه یهودیان مگردانید».[۳]

و در جاى دیگر نیز فرمود: «شارب خود را بچینید و ریش خود را بگذارید و شبیه مجوس نشوید».[۴]

گفتنى است؛ گاهى تراشیدن ریش همانند بستن کراوات و پاپیون حکایت از آرمها و آرمانهاى فرهنگى غیرمسلمانان دارد و مشابهت با آنان به نوعى از خودباختگى و پذیرفتن فرهنگ بیگانه است و از سوى دیگر بلند گذاشتن بیش از حد ریش نیز به نوعى مشابهت با خاخامهاى یهودى است. بر این اساس بلند گذاشتن بیش از حد ریش نیز همانند تراشیدن ریش از نگاه اسلام مورد نکوهش است.[۵]

بدیهى است اسلام تعامل علمى و اقتصادى با دیگران را مىپذیرد امّا سلطه اقتصادى و تهاجم فرهنگى و فرهنگى را نمىپذیرد.

 

ج – نزول عذاب

رسول گرامى (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «ده عمل زشت و گناه، باعث نابودى قوم لوط شد… تا اینکه فرمود: و تراشیدن ریش و بلند کردن سبیل دو عمل و گناهى بود که سبب از بین رفتن قوم لوط شد».[۶]

 

 

فواید حفظ محاسن:

الف – وقار و نشانه مردانگى

روییدن مو در صورت مردان یکى از صفات مردانگى آنان به حساب مىآید و داشتن ریش مرتب را مىتوان از جمله جلوههاى وقار و ابهت مردان شمرد. به تعبیر امام صادق (علیهالسلام): «… مو بر صورت مردان علامت مردانگى و موجب عزت ایشان است».[۷]

بر اساس آنچه که از معصومین (علیهماالسلام) نقل گردیده، خداوند متعال محاسن را وسیلهاى براى زینت مردان قرار داده است.

امام رضا (علیهالسلام) نیز مىفرماید: «خدا ریش را زیور مردان نمود و آن را دلیل تمایز مردان از زنان ساخت».[۸]

 

ب. سلامتى بدن

پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «شانه زدن به سر و [محاسن ]صورت درد را از بدن بیرون مىکشد».[۹]

امام صادق (علیهالسلام) در این باره فرمودهاند: «شانهزدن ریش گونههاى صورت و دندانها را سخت کند».[۱۰]

در حدیثى از امام صادق (علیهالسلام) آمده است: «رسول خدا همواره ریش خود را شانه مىزد و مىفرمود: هوش را مىافزاید و بلغم را مىبرد».[۱۱]

 

ج – آراستگى

پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) چشمش به مردى افتاد که ریش بلند و ژولیده داشت و فرمود: «چه ضرر داشت اگر این مرد ریش خود را اصلاح مىکرد؟». آن مرد شنید و ریش خود را به طور مرتب و معمولى اصلاح کرد و به نزد حضرت آمد، پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله)چون او را دید، فرمود این طور اصلاح کنید.[۱۲]

در اسلام نسبت به نظافت محاسن و ریش نیز توصیه شده است امیرالمؤمنین على (علیهالسلام) از قول  پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) مىفرماید: «ریش را پاکیزه نگه دارید و شانه بزنید».[۱۳]

درباره آراستگى و مرتب نگه داشتن محاسن نیز توصیههایى در روایات آمده است: سدیر مىگوید: حضرت باقر (علیهالسلام) را دیدم که موى اطراف صورت را کوتاه مىکرد، و موى چانه را پر پشت مىگذاشت».[۱۴]

در روایتى حضرت على (علیهالسلام) در خصوص نحوه آراستگى موى سر و صورت توصیه فرمودهاند تا موهاى گیج گاه و اطراف محاسن و همچنین در صورت بلند بودن محاسن طرف جلوى آن کوتاه و مرتب گردد.[۱۵]

در پایان ذکر این نکته شایسته یادآورى است که در موضوع تراشیدن ریش نباید گرفتار افراط و تفریط شد و کسانى که این مسئله را رعایت نکنند، آنان را از جرگه مسلمانى به دور شمرد! ممکن است بسیارى به دلیل عدم اطلاع از احکام شرعى مرتکب این گناه شوند و در صورت اطلاعرسانى صحیح و بیان روایات معصومین (علیهماالسلام) از آن خوددارى کنند، لذا لازم است با حوصله در جامعه فرهنگسازى شود.

 

 

پی نوشت ها


[۱] – ر.ک: فصل سوم همین کتاب.

[۲] – مستدرکالوسائل، ج ۱، ص ۴۰۷٫

[۳] – من لایحضره الفقیه، ج۱، ص ۱۳۰٫

[۴] – وسائلالشیعه، ج ۲، ص ۱۱۶٫

[۵] – الکافى، ج ۱، ص ۴۸۶٫

[۶] –  رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمودهاند: «عَشْرُ خِصَالٍ عَمِلَهَا قَوْمُ لُوطٍ بِهَا أُهْلِکُوا وَ تَزِیدُهَا أُمَّتِى بِخَلَّهٍ إِتْیانُ الرِّجَالِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ قَصُّ اللِّحْیهِ وَ طُولُ الشَّارِبِ»، مستدرک الوسائل، ج ۱، ص۴۰۷٫

[۷] – توحید المفضل، ص ۴۹٫

[۸] – همان، ج ۵۸، ص ۳۱۶٫

[۹] – همان، الفصل الثالث فى تسریح الرأس و اللحیه، ص۷۲٫

[۱۰] – همان.

[۱۱] – همان، ج۷۳، ص ۱۱۶٫

[۱۲] – مکارم الأخلاق، ص ۶۷٫

[۱۳] – مستدرکالوسائل، ج ۱، ص ۴۰۴٫

[۱۴] – مکارم الأخلاق، ص ۶۸٫

[۱۵] – «خُذُوا مِنْ شَعْرِ الصُّدْغَینِ وَ مِنْ عَارِضِ اللِّحْیهِ وَ مَا جَاوَزَ الْعَنْفَقَهَ مِنْ مُقَدَّمِهَا»، مستدرکالوسائل، ج۱، ص۴۰۴٫