اگرچه در روایات اسلامی؛ به دلیل نقش تعیین کننده مسجد در حاکمیت ارزش‌هاى دینى، تأکید فراوانى در گسترش فرهنگ ساختن مسجد در جامعه اسلامى شده است، اما می‌توان گفت چگونگى معمارى ساختمان مسجد، بستگى به نیاز و شرایط زمان و مکان دارد که با تأمّل در راه‌نمایی‌های کلّی پیشوایان دین، اصولی مانند وسیع و جادار ساختن مسجد برای پیش‌بینى ظرفیت مورد نیاز آیندگان، رعایت سادگى و … به عنوان فرهنگ معمارى اسلامى مسجد، از آنها به دست می‌آید.
 

به دلیل نقش تعیین کننده مسجد در حاکمیت ارزش‌هاى دینى، روایات اسلامى، تأکید فراوانى در گسترش فرهنگ ساختن مسجد در جامعه اسلامى دارند و توصیه می‌کنند که مسلمانان، به هر اندازه که می‌توانند، با ساختن مسجد در هر جایى که مورد نیاز باشد، در شهر و روستا و جاده‌هاى ارتباطى، به گسترش این فرهنگ، کمک کنند تا آن‌جا که از باب مبالغه، در حدیثى از پیامبر گرامی اسلام(ص) روایت شده است: «هر کس مسجدى بسازد، اگر چه به قدر آشیانه مرغ سنگ‌خواره باشد، خداوند براى او خانه‌اى در بهشت، خواهد ساخت».[۱] همچنین این سخن در روایت دیگری از امام صادق(ع) نیز نقل شده است.[۲]
چگونگى معمارى ساختمان مسجد، بستگى به نیاز و شرایط زمان و مکان دارد؛ امّا با تأمّل در راه‌نمایی‌های کلّی پیشوایان دینى در منابع روایی شیعه و سنی، چند نکته را می‌توان به عنوان اصول فرهنگ معمارى اسلامى مسجد، از آنها استنباط کرد:

 

الف. پیش‌بینى ظرفیت مورد نیاز آیندگاننخستین نکته‌اى که در برخى از روایات به آن اشاره شده، این است که در ساختن مسجد، نباید تنها نیاز فعلى مردم را در نظر گرفت؛ بلکه باید تا حدّ امکان، نیاز آیندگان را نیز مدّ نظر داشت تا کمتر نیاز به تخریب آن براى توسعه پدید آید، چنان‌که در روایتی نقل شده است: پیامبر خدا(ص)، بر گروهى از انصار که براى خود مسجدى می‌ساختند، وارد شد و فرمود: «وسیع و جادار بنایش کنید که [در آینده] آن‌را پُر خواهید کرد».[۳]

 

ب. رعایت سادگى: روایاتى که مسجدسازى پیامبر خدا(ص) را توصیف می‌کنند یا از آراستن مسجد با طلا و نقّاشى نهى می‌کنند، در واقع، به لزوم رعایت اصل سادگى در معمارى مسجد، اشاره دارند. به دیگر سخن، بهره‌گیرى از هنر در معمارى مسجد، اگر صرفاً براى ایجاد جاذبه ظاهرى باشد و با فلسفه پایه‌گذارى مسجد همسو نباشد، نکوهیده است. در این‌جا به هر دو دسته از روایات اشاره می‌شود:
امام صادق(ع) می‌فرماید: «پیامبر خدا(ص)، مسجدش را با خشت خام ساخت. وقتی جمعیّت مسلمانان بسیار شدند، گفتند: اى پیامبر خدا! کاش دستور می‌دادى بر مسجد بیفزایند. پیامبر [این پیشنهاد را] پذیرفت و دستور داد بر آن افزودند و آن‌را به صورت یک خشت و نیم خشت، بنا کرد. باز هم مسلمانان، بسیار شدند و گفتند: اى پیامبر خدا ! کاش دستور می‌دادى مسجد را بزرگ کنند. پیامبر قبول کرد و دستور داد آن‌را بزرگ کردند و دیوار آن‌را با آجر یک در میان افقى و عمودى، بنا نمودند. سپس گرما بر آنان، شدّت یافت. گفتند: اى پیامبر خدا! کاش دستور می‌دادى سایه‌بانى بر مسجد می‌ساختند. دستور داد تا ستون‌هایى از تنه درخت خرما بر پا کنند. سپس چوب‌هاى پهن، شاخ و برگ خرما و اِذخَر بر آن افکنند[۴] و در آن به سر بردند، تا آن‌که باران بارید و از [سقف] مسجد بر آنان چکید. گفتند: اى پیامبر خدا! کاش دستور می‌دادى مسجد را گِل اندود کنند. فرمود: نه ! و سایه‌بانى همچون سایه بان موسى [کافى است]. چنان بود تا آن‌که پیامبر خدا از دنیا رفت. دیوار مسجد پیش از آن‌که سایه‌بان بر آن بزنند، به اندازه یک قامت بود. هر گاه که سایه به اندازه یک گز ـ که به اندازه آغل بُز بود ـ می‌رسید، نماز ظهر را، و چون سایه دو برابر آن می‌شد، نماز عصر را می‌خواند».[۵]
پیامبر خدا(ص) در بیان نشانه‌های آخر زمان فرمود: «اى سلمان! در آن هنگام، مسجدها همچون کلیساها و کنیسه‌ها زینت می‌شوند».[۶]
پیامبر خدا(ص) فرمود: «هر گاه دیدید که قرآن‌ها، جامه‌اى زیبا بر تن کرده‌اند و مساجد، زینت یافته‌اند و مناره‌ها، قد برافراشته‌اند و قرآن، با ساز و آواز خوانده می‌شود و مسجدها، گذرگاه قرار گرفته‌اند، مؤمن در آن روزگار، از گوگرد سرخ، کمیاب‌تر خواهد بود. آرى! مساجدشان آذین‌بندى و جسمشان پاکیزه؛ اما دل‌هایشان از مُردار، بدبوتر است».[۷]
از امام باقر(ع) درباره نماز خواندن در مسجدهاى نقّاشى شده پرسیده شد. آن‌حضرت در پاسخ فرمود: «آن‌را نمی‌پسندم؛ اما امروزه، شما را زیان نمی‌رساند. اگر عدل بر پا شود، خواهید دید در این‌باره چه خواهد کرد».[۸]
در منابع اهل سنت نیز روایاتی از سیره عملی پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل شده، که مشابه روایات شیعه است؛ مانند روایات زیر:
«
مسجد [پیامبر(ص)] در زمان پیامبر خدا با خشت بنا شده بود و سقفش از شاخه بی‌برگ نخل و ستون‌هایش تنه درخت خرما بود. ابو بکر، چیزى بدان نیفزود؛ امّا عمر آن‌را توسعه داد و بر همان بنیانش ـ که در زمان پیامبر خدا بود ـ با خشت خام و شاخه‌هاى نخل و ستون‌هاى چوبى ساخت. سپس عثمان، افزایش بسیارى در آن پدید آورد و دیوارش را با سنگ‌هاى نقش‌دار و گچبُرى، و ستون‌هایش را با سنگ‌هاى نقش‌دار، و سقفش را با چوب ساج، بنا کرد».[۹]
در حدیثى قدسى، خداوند می‌فرماید: «خانه‌ها را برایم برافراشته می‌سازند و مسجدها را به خاطر من، آذین می‌بندند. مرا چه حاجت به برافراشتن خانه‌هایى که در آنها سُکنا نمی‌گزینم، و به آراستن مسجدهایى که در آنها وارد نمی‌شوم! به افراشتن آنها فرمان داده‌ام، تنها براى این‌که در آنها یاد شوم، و تسبیحم کنند، در حالى‌که جان‌ها و خردها و دل‌هایشان را آلوده کرده و ویران می‌سازند».[۱۰]
همان‌طور که گفته شد در چگونگی ساخت و معماری مسجد باید زمان و مکان لحاظ شود، و منظور این نیست که امروزه با پیشرفت ساخت و ساز و پیدایش مصالح ساختمانی جدید و تغییر شیوه‌های معماری‌، هنوز با گِل و خشت و چوب مسجد ساخته شود، بلکه پیام این دسته از روایات رعایت سادگی در ساخت مسجد است به گونه‌ای که متناسب با محل عبادت باشد.

 

ج. ناپسند بودن تقلید و پیروی از معابد غیر مسلمانان: اصولاً تشبّه به غیر مسلمانان، به دلیل آثار سوء روانى و اجتماعى آن، از نظر اسلام همواره ممنوع است، چنان‌که از امام على(ع) روایت شده است: «کسى که خود را شبیه مردمى سازد، جز به نُدرت، در آستانه آن قرار می‌گیرد که از آنان باشد».[۱۱] امّا در خصوص معمارى مسجد، از برخى روایاتى که از کنگره‌سازى در مساجد نهى کرده‌اند، چنین بر می‌آید که دلیل این نهى، همانند شدنِ مسجد به معابد یهود و نصارا است. مانند این‌که؛ پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: «می‌بینم شما را که پس از من، مسجدهایتان را کنگره‌دار می‌سازید، همان‌گونه که یهود، کنیسه‌هاى خود را و مسیحیان، کلیساهایشان را کنگره‌دار می‌سازند».[۱۲] همچنین در روایت دیگرى از امام باقر(ع) در بیان سیره امام على(ع) آمده است که محراب‌هاى خاصّى را که شبیه قربانگاه‌هاى یهود بود، از بین می‌برد.[۱۳]
بدیهى است که تفاوتى میان یهود و نصارا با سایر فِرق غیرمسلمان، در نکوهیده بودن تقلید از معابد آنان نیست.
فقیه گران‌مایه شیعه، مؤلّف «جواهر الکلام»، پس از نقل آراى فقیهان پیشین و تبیین مقصود آنان از فتوا دادن به کراهت محراب‌سازى در مساجد، در مقام نتیجه‌گیرى، چنین می‌نویسد: آنچه در مسئله محراب‌سازى مکروه است، یکى از این سه چیز است: مقصوره [به صورت حجره کوچک و خلوت‌خانه]، محراب‌هاى بسیار فرو رفته در دیوار ـ که شبیه مقصوره است ـ، و محراب‌هاى ویژه‌اى که به شکل مستقل در [برخى] مساجد ساخته می‌شود و شبیه قربانگاه‌هاى یهود است … و امّا محراب‌هایى که تنها به صورت اثرى در دیوار و با هدف نمایاندن قبله ایجاد می‌شوند و یا اندکى در دیوار فرو رفته‌اند، هیچ کراهتى ندارند، چنان‌که سیره متداول امروزه به دور از هر گونه واکنش منفى، به کارگیرى چنین محراب‌هایى را تأیید می‌کند؛ بلکه کمتر مسجدى است که فاقد چنین محرابى باشد.[۱۴]

 

منبع: اسلام کوئست


پی نوشت ها

[۱]. «وَ مَنْ بَنَى مَسْجِداً وَ لَوْ مَفْحَصَ قَطَاهٍ بَنَى اللَّهُ لَهُ بَیْتاً فِی الْجَنَّه»؛ شیخ طوسی، الأمالی، ص ۱۸۳، دار الثقافه، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.

[۲]. برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق و مصحح: محدث، جلال الدین،‏ ج ‏۱، ص ۵۵، دار الکتب الإسلامیه، قم، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق.

[۳]. أَنَّ رَسُولَ اللهِ(ص) أَتَى عَلَى قَوْمٍ مِنَ الْأَنْصَارِ وَهُمْ یَبْنُونَ مَسْجِدًا لَهُمْ، فَقَالَ: «أَوْسِعُوهُ تُمْلَئُوهُ»؛ بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، محقق: عطا، محمد عبد القادر، ج ۲، ص ۶۱۶، دار الکتب العلمیه، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۲۴ق؛ سلمی نیشابوری، أبو بکر محمد بن إسحاق، صحیح ابن خزیمه، محقق: اعظمی، محمد مصطفى، ج ۲، ص ۲۸۰، المکتب الإسلامی، بیروت، بی‌تا.

[۴]. نوعى گیاهِ خشک سبز، گورگیاه.

[۵]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏۳، ص ۲۹۵ – ۲۹۶، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.

[۶]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، سید طیب،‏ ج ‏۲، ص ۳۰۵، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.

[۷]. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضه الواعظین و بصیره المتعظین، ج ‏۲، ص ۳۳۸، انتشارات رضی، قم، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.

[۸]. الکافی، ج ‏۳، ص ۳۶۹.

[۹]. بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه(صحیح بخاری)، محقق: الناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج ۱، ص ۹۷، دار طوق النجاه، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.

[۱۰]. ابن قتیبه دینوری، عبد الله بن مسلم، عیون الأخبار، ج ۲، ص ۲۸۹، دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۸ق.

[۱۱]. «قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَکَ أَنْ یَکُونَ مِنْهُم‏»؛ شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق: صالح، صبحی، ص ۵۰۶، هجرت، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.

[۱۲]. ابن ماجه قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، تحقیق: عبد الباقی، محمد فؤاد، ج ۱، ص ۲۴۴، دار إحیاء الکتب العربیه، فیصل عیسى البابی الحلبی، بی‌تا؛ صالحی دمشقی‏، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیره خیر العباد، ج ‏۱۰، ص ۱۳۴، دار الکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.

[۱۳]. أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى الْخَزَّازِ عَنْ طَلْحَهَ بْنِ زَیْدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ (ع): «أَنَّ عَلِیّاً(ع) کَانَ یَکْسِرُ الْمَحَارِیبَ إِذَا رَآهَا فِی الْمَسَاجِدِ وَ یَقُولُ کَأَنَّهَا مَذَابِحُ الْیَهُود»؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج ‏۲، ص ۳۲۰، کتاب فروشی داوری، قم، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.

[۱۴]. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محقق و مصحح: قوچانی، عباس، آخوندی، علی، ‌ ج ‌۱۴، ص ۱۱۰، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.