مستند ملازمان حرم 11

مستند ملازمان حرم مجموعه ای است که به زندگی شهدای مدافع حرم از نگاه همسرانشان با حضور افتخاری دکتر شهره پیرانی همسر شهید رضایی نژاد می پردازد.
قسمت یازدهم :زندگی شهید محمدحسین مرادی به روایت همسر محترمشان
مستند ملازمان حرم 10

مستند ملازمان حرم مجموعه ای است که به زندگی شهدای مدافع حرم از نگاه همسرانشان با حضور افتخاری دکتر شهره پیرانی همسر شهید رضایی نژاد می پردازد.
قسمت دهم :زندگی شهید روح الله قربانی به روایت همسر محترمشان
مستند ملازمان حرم 9

مستند ملازمان حرم مجموعه ای است که به زندگی شهدای مدافع حرم از نگاه همسرانشان با حضور افتخاری دکتر شهره پیرانی همسر شهید رضایی نژاد می پردازد.
قسمت نهم:زندگی شهید علیرضا نوری به روایت همسر محترمشان
مستند ملازمان حرم 8

مستند ملازمان حرم مجموعه ای است که به زندگی شهدای مدافع حرم از نگاه همسرانشان با حضور افتخاری دکتر شهره پیرانی همسر شهید رضایی نژاد می پردازد.
قسمت هشتم:زندگی شهید مصطفي بختی به روایت همسر محترمشان
مستند ملازمان حرم 7

مستند ملازمان حرم مجموعه ای است که به زندگی شهدای مدافع حرم از نگاه همسرانشان با حضور افتخاری دکتر شهره پیرانی همسر شهید رضایی نژاد می پردازد.
قسمت هفتم:زندگی شهیدعلی اصغر شیردل به روایت همسر محترمشان
مستند ملازمان حرم 6

برنامه ملازمان حرم مربوط به همسران شهدای مدافع حرم اهل بیت با مجری گری همسر شهید رضایی نژاد سرکار خانم دکتر پیرانی می باشد.در این قسمت به زندگی «شهید براتی» از شهدای افغانی تیپ فاطمیون پرداخته می شود.
مستند ملازمان حرم را ه میتوانید هر هفته پنجشنبه ها ساعت 21 از شبکه ی افق مشاهده نمایید.
با دست خودت، کمپوتها را به بچّهها میدهی!

مسؤول تدارکات از جا بلند شد. رنگ از صورتش پریده بود. علی به دستهای لرزان او نگاه کرد: - برادر باقری به خدا من تقصیری ندارم. حسن با ناراحتی رو به او کرد و گفت: «شما تقصیری ندارید؟ پس چه کسی مقصر است؟ لابد بچّههای رزمنده مقصرند که اهدایی خانوادهها را تحویل نمیگیرند.» - برادر […]
چادر فرماندهی

معمولاً توی چادر فرماندهی هفت – هشت نفر بیشتر نمیخوابند. ولی توی چادر آقای پایدار اینقدر افراد مختلف جمع میشدند که دیگر جای سوزن انداختن هم باقی نمیماند. شاید نزدیک 30 نفر توی چادر ایشان میخوابیدند. وقتی میخواستیم سفره بیندازیم، مکافاتی بود. موقع خواب که دیگر نمیشد تکان خورد. طوری شده بود که وقتی میخواستیم […]
تا خط تثبیت نشود، نمیروم!

با حملهی بچّهها خط شکسته شد. اگرچه به خاطر خیانت جاسوسان عدهی زیاد شهید شدند، ولی نیروهای گردان ما آنطور عمل کردند که از یک گردان خط شکن انتظار میرفت. هر وقت به یاد میآورم که چطور خالصانه و عاشقانه جلو میرفتند، از خودم میپرسم: «آیا باز هم میتوانم با چنین مردان و انسانهای عاشقی […]
تدبیر جالب

در این عملیّات ما خیلی اطلاعاتی عمل کردیم. کل افرادی که از جریان عملیّات خبر داشتند، چند نفر بیشتر نبودند. همه طوری عمل میکردند که هیچ کس بویی نبرد. در این میان وظیفهی نصر اللهی از همه دشوارتر بود. او باید 250 قایق را ظرف مدّت چند روز طوری از اهواز به منطقه منتقل میکرد […]
دانستن یک روزی به درد میخورد

یک روز آقای مؤذنزاده را صدا کردم کنارم و در مورد توپهای 106 مسائلی را از او پرسیدم. مؤذنزاده گفت باید سؤال کنم. نصر اللهی هم کنار ما بود. تا این حرف را شنید، بلند شد و گفت من میدانم. بعد هم جواب سؤالات مرا داد. اوّل کمی تعجّب کردم. منتها با روحیهای که در […]
طرح دور زدن دشمن

در عملیّات «بستان»، حاج رضا مسؤول عملیّات در یک محور بود. ما در واحد اطلاعات بودیم و حدود بیست روز پیش از عملیّات، ما را به منطقه بردند. آنجا که رفتیم، حاج رضا حضور داشت و چند تن از برادران که نمیشناختیم دربارهی دور زدن دشمن بحث میکردند و جهاد نیز در حال احداث جادهای […]